مقاله فطرت در word دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله فطرت در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله فطرت در word
1 مقدمه
2 تعریف فطرت
3 ویژگیهای فطرت از نظر استاد مطهری
4 شناخت های فطری
5 انواع شناخت های فطری
6 طرق شناخت فطری
7 فطرت در نظر برخی از حکما و فلاسفه اسلامی
8 نظر استاد مرتضی مطهری
9 فطرت در نظر علامه طباطبائی ;
10 نظر استاد جوادی آملی
11 فطرت و خداشناسی
12 فطرت و خداجویی ;
13 فطرت و خداشناسی
14 برهان فطرت
15 فطرت و خداگرایی ;
16منابع و مآخذ
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله فطرت در word
1 جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات وجود خدا، نشر اسرا، قم، چاپ اول، بی تا
2 ربانی گلپایگانی، علی، فطرت دومین، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تهران، چاپ اول،
3 ری شهری، محمد مهدی، مبانی شناخت، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم،
4 شفیعی، سید محمد، پژوهشی پیرامو فطرت مذهبی در انسان، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه اسلامیه، قم،
5 محمودی گلپایگانی، سید محمد، خداشناسی، انتشارات آزادی، قم،
6 مطهری، مرتضی، فطرت، انتشارات صدرا، تهران،
مقدمه
(( مَتی غِبتَ حَتی تَحتاجَ اِلی دَلیلٍ یَدُلٌ عَلَیکَ اَو مَتی بَعُدتَ حَتی یکونُ الآثارُ هِیَ الَّتی تُوصِلُ اِلَیک . عَمِیت عَینُ لا تَراکُ ))
کی، ناپیدا و نهان بود وای تا دیدار تو به دلیل نیازمند باشد ؟ و یا آنکه کی، جدا و دور بوده ای تا تشرف و دستیابی به حضرت تو، از طریق توجه به آثار وجودی تو صورت گیرد؟
کور باد کسی که (دیده ای که) تو را نبیند. ( دعای معروف عرفه ی سید الشهداء (ع) )
این تحقیق درباره فطرت که در فرهنگ و معارف اسلامی جایگاه ویژه ای دارد، می باشد. اول به تعریف فطرت و بعداً شناختهای فطری و طرق شناخت فطری اشاره شده است. و همچنین نظر عمده ای از حکما و فلاسفه ی معاصر دوباره بیان شده و در آخر هم به نقش فطرت در خداشناسی و خداباوری پرداخته شده است
هدف از تحقیق، علاوه بر کار کلاسی، علاقه شخصی ام به مطالعه ی مباحثی پیرامون فطرت انسان است و بیشتر از منابع کتابخانه ای که در پایان آمده است استفاده کرده ایم
و در پایان از استاد گرامی که دانشجویان را به تحقیق و مطالعه ی بیشتر تشویق می کنند کمال تشکر را دارم
تعریف فطرت
واژه فطرت از کلمه ((فطر)) اشتقاق یافته است. که راغب اصفهانی فطر را به شکافتن چیزی از جهت طول تفسیر کرده است. طبرسی نیز در معنای فطرت گفته است : ((فطر عبارت است از فرو ریختن از امر خداوند، همان گونه که برگ از درخت فـرو می ریزد. عبارت((فطر الله الخـلقَ )) نیز کنایه از این است که خلق، از جانب خداوند پدید آمده است.))
زمانی که واژه ((فطر)) به خداوند اسناد می شود بدون شک به معنای آفریدن و ایجاد است. ولی لغت شناسان، خصوصیت ابداع و بی سابقه بودن را نیز در آن محفوظ داشته اند، بنابراین فطرت معادل خلقت نیست، بلکه معادل ایجاد و ابداع است
ابن اثیر نیز گفته است : ((فَطر : یعنی ابتداء و اختراع)). حال باید دید مقصود از ابتدایی و ابداعی (بی سابقه) بودن چیست ؟
علامه طباطبائی، مقصود از آن را ایجاد از عدم و بدون ماده ی پیشین دانسته که با خلقت متفاوت می باشد. ولی استاد مطهری این ابداع را مربوط به عدل و الگوی آفرینش دانسته که از ویژگیهای الهی است؛ زیرا در کارهای انسان، حتی کارهایی نیز که آنها را اختراعی و ابتکاری می داند، عناصری از تقلید وجود دارد، چرا که قبل از او طبیعت وجود داشته و مدلها و الگوهایی را به او آموخته است. این دو نظریه با هم تفاوتی ندارند، هر چند در برخی فقط معنای دوم موجود است اما در برخی از افعال الهی هر دو معنای ابداع تحقق دارد
در تعریف حقیقی فطرت می توان چنین گفت : فطرت عبارت است از نوعی هدایت تکوینی انسان در دو قلمرو شناخت و احساس. ((فطرت مربوط به اداراک و شناخت ، اصول تفکر بشر به شمار می روند و راههای مربوط به تمایل و احساس، پایه های تعالی اخلاقی انسان قلمداد می گردند
این هدایت های فطری در قلمرو شناخت و احساس، از این جهت که تکوینی بود و اکتسابی و آموزشی نیستند، با هدایت های حسی و طبیعی که در موجودات بی جان و با هدایت های غریزی، که در جانداران و به ویژه انواع حیوانی وجود دارد، یکسانند. (1)
ماهیت فطرت
انسان دارای فطرت است که این یکی از خصیصه های ذاتی بشر است و در اینجا، باید به این دو نکته اشاره کرد
الف : فطرت در ماهیت و حقیقت خود، بر دو گونه است (( فطرت عقل)) و ((فطرت دل))
فطرت عقل، همان ادراکات بدیهی و طبیعی عقل را گویند که عقل، با توجه به ساختمان اصلی خویش بگونه ای ذاتی دارای یک سلسله ادراکات طبیعی و غیر اکتسابی ( اعم از تصوری و تصدیقی) است و فطرت دل عبارت است از علم حضوری انسان نسبت به برخی از حقایق که انسان با توجه به ساختار روحی خود آنها را واجد می داند
ب : اینکه فطرت از مقوله ی علم است یا کشش ؟
بزرگان از فطرت با تعابیر مختلفی چون : آگاهی، دریافت، علم، ادراک، گرایش، جذبه، کشش، دانش فطری، معرفت فطری، تمایل فطری و عشق یاد کرده اند
و با دقت در اصل فطرت و کلمات بزرگان می توان فهمید که فطرت در این باره نیز، بر دو گونه است، فطرت آگاهی و فطرت عشق و پرستش که اولی (آگاهی فطری) از مقوله ی دانش و دومی (تمایل فطری) از مقوله ی جذبه و گرایش است به این معنی که انسان به گونه ای فطری و حضوری، هم خداشناس و خدا آشناست و هم دارای عشق و تمایل به او است و علامه جوادی عاملی در این باره می گویند : ((انسان، تا نداند، نمی خواهد و تا نشناسد، عشق نمی ورزد و تا نیابد نمی پرستد.)) یعنی در سرشت انسان هم آگاهی فطری و هم عشق برای شناخت کمال مطلق وجود دارد.(1)
ویژگی های فطرت از نظر استاد مطهری
صفات و ویژگی های اشیاء دو گونه اند : تحلیلی و ترکیبی. ویژگیهای تحلیلی از نهاد موضوع به دست می آید و به ؟؟ چیزی به موضوع نیاز نیست و ویژگیهای ترکیبی آن است که مطالعه ذات موضوع برای انتزاع آن کافی نیست، بلکه چیزی باید از بیرون به آن ضمیمه شود. تفاوت این دو نوع صفت یا محمول در مقام اثبات است. دسته نخست به دلیل (واسط در اثبات) نیاز ندارد، زیرا جزء اثبات موضوعند ولی دسته دوم به دلیل (واسطه در اثبات) نیازمندند، زیرا جدایی آنها از موضوع ممکن است بنابراین فطرت که امری سرشتی و ذاتی است، ویژگیهایی دارد که همه آنها از تحلیل خود فطرت به دست می آیند و اثبات آن برای فطرت به دلیل (واسطه در اثبات) نیاز ندارد. حال به چهار ویژگی فطرت که استاد به آن اشاره کرده اند را بیان می کنم
1- فطرت از غریزه آگاهانه تر است. غریزه به حکم اینکه یک میل است، با آگاهی همراه است، یعنی حیوان به میل خود نوعی آگاهی دارد، ولی دیگر به آگاهی خود علم ندارد، ولی انسان آنچه را می داند، می تواند بداند که می داند
2- فطریات ماوراء حیوانی اند و ملاکهای انسانیت به شمار می روند
3- فطریات انتخابگرانه اند و با خود محوری قابل توجیه نیستند
4- فطریات، از نوعی قداست برخوردارند و ملاک تعالی انسان می باشند
آیت الله جوادی عاملی نیز درباره ویژگیهای فطرت این چنین گفته اند : ((فطرت که همان بینش شهودی انسان نسبت به هستی محض فطرت و مطلق خواهی و نیز گرایش آگاهانه و کشش شاهدانه و پرستش خاضعانه نسبت به حضرت اوست، نحوه خاصی از آفرینش است که حقیقت آدمی به آن نحو سرشته شده و جان انسانی به آن شیوه خلق شده، که فصل اخیر انسان را همان هستی ویژه مطلق خواهی تشکیل می دهد. فطرت انسان، مطلق بینی و مطلق خواهی است.)) (1)