برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله آداب مسافرت در word دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آداب مسافرت در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله آداب مسافرت در word

آداب مسافرت   
دفع نحوست‏هاى سفر به تصدق و دعا   
سایر آداب سفر   
آداب و آثار مسافرت در گفتار امامان  
انتخاب رفیق   
انتخاب رفیق هم‌طراز  
انتخاب رئیس    
صدقه  
به دیگران اطلاع دادن   
تهیه زاد و توشه؛  
موافقت با دوستان  
دعا و نماز خواندن  
بذل و بخشش  
حفظ اسرار  
شوخی نمودن  
بازگو نکردن مشکلات سفر  
به تنهایی سفر نرفتن  
مشورت با دوستان؛  
تبسم داشتن  
سفر با افراد متواضع  
فواید سفر  
آداب مسافرت با قلب بیمار  
آمادگی های پیش از سفر:  
ارتفاعات اما بی خطر :  
سرد و گرم سفر :  
علائم خطرناک :  
منابع :     

آداب مسافرت

سفرهاى نیک و بد و ایام و ساعات نیک و بد از براى سفر

از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که در حکمت آل داود نوشته است که نباید کسى سفر کند مگر از براى سه چیز: سفرى که توشه آخرت در آن حاصل شود یا سفرى که باعث مرمت امور معاش گردد یا سفرى که از براى سیر و لذتى باشد که حرام نباشد

در حدیث دیگر فرمود: سفر کنید تا بدن‏هاى شما صحیح شود و جهاد کنید تا غنیمت دنیا و آخرت بیابید و حج کنید تا مال دار و بى‏نیاز شوید

در حدیث دیگر فرمود: سفر، قطعه‏اى است از عذاب، چون کار شما در سفر ساخته شود، زود به اهل خود برگردید

در حدیث صحیح منقول است که محمد بن مسلم از حضرت صادق علیه‏السلام پرسید: به زمینى مى‏روم که در آن جا به غیر از برف و یخ چیزى نیست. فرمود: چون مضطر است تیمم کند و دیگر به همچنین زمینى نرود که دینش در آن جا هلاک شود

دفع نحوست‏هاى سفر به تصدق و دعا

در حدیث صحیح از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که تصدق کن و در هر روز که خواهى سفر برو

در حدیث صحیح دیگر منقول است که از آن حضرت پرسیدند: آیا کراهت دارد سفر کردن در روزى از روزها، مثل چهارشنبه و غیر آن؟فرمودند: افتتاح سفر خود به تصدق بکن و هر وقت که خواهى به در رو

در حدیث صحیح دیگر منقول است که ابن ابى عمیر گفت: من در علم نجوم نظر مى‏کردم و طالع را مى‏شناختم و در خاطرم مى‏خلید (1) در بعضى از ساعات بعضى از کارها را اختیار کردن. در این باب به خدمت‏حضرت امام موسى علیه‏السلام شکایت کردم. فرمود: هر گاه در دل تو چیزى بیفتد تصدق کن بر اول مسکینى که مى‏بینى و برو که حق تعالى ضرر آن را از تو دفع مى‏کند

در حدیث دیگر از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که هر که در اول روز تصدق بکند، حق تعالى نحوست (2) آن روز را از او دفع مى‏کند

در حدیث دیگر منقول است که چون حضرت امام زین العابدین علیه‏السلام به بعضى از مزرعه‏هاى خود مى‏خواستند بروند، مى‏خریدند سلامتى خود را از خدا به آن چه میسر مى‏شد از تصدق و این تصدق را در وقتى مى‏دادند که پا در رکاب مى‏گذاشتند و چون خدا آن حضرت را به سلامت‏برمى‏گردانید، شکر و حمد الهى مى‏کردند و تصدق مى‏کردند به آن چه میسر مى‏شد

در حدیث‏حسن منقول است که عبد الملک به خدمت‏حضرت صادق عرض کرد: من مبتلا به علم نجوم شده‏ام و گاهى مى‏خواهم پى کارى بروم و به طالع نظر مى‏کنم، مى‏بینم که در طالع شرى هست مى‏نشینم و ترک رفتن مى‏کنم و اگر طالع نیک مى‏بینم، مى‏روم. حضرت فرمود: آن حاجت‏برآورده مى‏شود. آیا حکم به نجوم مى‏کنى؟گفت: بلى. فرمود: کتاب‏هاى نجومت را بسوزان

سید بن طاوس رحمه الله روایت کرده است: چون خواهى متوجه سفرى شوى، در چند وقت که سفر کردن در آن اوقات کراهت دارد، پیش از متوجه شدن سفر سوره حمد و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق و آیه الکرسى و سوره انا انزلناه و آخر آل عمران

ان فى خلق السموات و الارض

تا آخر سوره بخوان: پس بگو

«اللهم بک یصول الصائل و بک یطول الطائل و لا حول لکل ذى حول الا بک و لا قوه یمتازها ذو القوه الا منک اسالک بصفوتک من خلقک و خیرتک من بریتک محمد نبیک و عترته و سلالته علیه و علیهم السلام صل علیه و علیهم و اکفنى شر هذا الیوم و ضره و ارزقنى خیره و یمنه و اقض لى فی متصرفاتى بحسن العافیه و بلوغ المحبه و الظفر بالامنیه و کفایه الطاغیه الغویه و کل ذى قدره لى على اذیه حتى اکون فى جنه و عصمه من کل بلاء و نقمه و ابدلنى فیه من المخاوف امنا و من العوائق فیه یسرا حتى لا یصدنى صاد عن المراد و لا یحل بى طارق من اذى العباد انک على کل شى‏ء قدیر و الامور الیک تصیر یا من لیس کمثله شى‏ء و هو السمیع البصیر

سایر آداب سفر

در حدیث معتبر منقول است از حضرت امام صادق علیه‏السلام که حضرت لقمان پسر خود را نصیحت فرمود: چون سفر کنى با گروهى، مشورت با ایشان بکن در کارهاى خود و کارهاى ایشان، و در روى ایشان تبسم بسیار بکن و در توشه خود صاحب کرم باش در میان ایشان و چون تو را به ضیافت‏ بطلبند قبول کن و اگر از تو مدد طلبند یارى ایشان بکن و به سه چیز بر ایشان غلبه کن: به بسیارى خاموشى و بسیارى نماز و سخاوت و جوانمردى در هر چه با خوددارى از چهار پا و مال و توشه و اگر گواهى از تو بطلبند یا بر امر حقى خواهند تو را گواه کنند و چون با تو مشورت کنند تا توانى سعى کن که راى نیکو از براى ایشان اختیار کنى و زود عزم مکن و راى خود را با ایشان مگو تا تامل کنى و فکر کنى و جواب ایشان مگو در مشورت ایشان تا آن که در آن فکر برخیزى و بنشینى و بخوابى و چیزى بخورى و نماز کنى و در اثناى این احوال فکر خود و حکمت‏خود را در مشورت ایشان به کار فرمایى، زیرا که هر که خیر خواهى خود را براى کسى که با او مشورت کند خالص نگرداند، حق تعالى راى و عقل او را سلب مى‏کند و امانت را از او برمى‏دارد و هر گاه ببینى که رفیقان تو پیاده مى‏روند، با ایشان پیاده برو و هر گاه ببینى رفیقان کارى مى‏کنند با ایشان بکن و اگر تصدقى کنند یا قرضى دهند تو نیز با ایشان بده و بشنو سخن کسى را که از تو بزرگ‏تر باشد. و هر گاه رفیقان کارى به تو فرمایند یا چیزى از تو سؤال کنند، بگو: بلى، و نه مگو، که نه گفتن علامت عجز و موجب ملامت است. و چون راه را گم کنید و حیران بمانید فرود آیید و اگر در راه مقصود شک کنید بایستید و با یکدیگر مشورت کنید و مصلحت‏ببینید. اگر یک کسى را ببینید خبر راه از او مپرسید و مصلحت از او نبینید که یک شخص در بیابان این کس را به شک مى‏اندازد که شاید جاسوس دزدان باشد یا شیطان که خواهد شما را حیران کند. از دو شخص نیز حذر کنید مگر آن که چیزى چند از علامت‏ها و قرینه‏ها ببینید. اى فرزند چون وقت نماز درآید از براى امرى آن را تاخیر مینداز و نماز را به جا آور که هر چند بیشتر ادا مى‏کنى سبک بار مى‏شوى. و نماز را با جماعت‏بکن، هر چند بر سر نیزه باشى. و بر روى چهار پا خواب مکن که این از کردار دانایان نیست مگر آن که در میان کجاوه باشى که ممکنت‏باشد که بخوابى براى سستى مفاصل و چون نزدیک شوى به منزل از چهارپاى خود فرود آى که آن چهارپا یاور توست. و ابتدا کن به علف دادن پیش از آن که چیزى بخورد و چون خواهید که فرود آیید، پس اختیار کنید از بقعه‏هاى زمین مکانى را که خوش رنگ‏تر و خاکش نرم‏تر و پر گیاه‏تر باشد. و چون فرود آیى، پیش از آن که بنشینى دو رکعت نماز بکن و چون به قضاى حاجت‏بروى بسیار دور برو. پس چون خواهى که بار کنى دو رکعت نماز بکن. پس از آن زمین را وداع کن و سلام کن بر آن زمین و اهل آن زمین که هر بقعه‏اى از زمین را اهلى چند از ملائکه هست. و اگر توانى مخور هیچ طعامى را مگر آن که قدرى از آن را تصدق کنى و بر تو باد به خواندن قرآن مادامى که سوار باشى و بر تو باد به تنزیه و یاد خدا کردن تا مشغول کار باشى و بر تو باد به دعا کردن در وقتى که تنها و بى کار باشى. و زینهار که در اول شب راه مرو، بلکه در اول شب فرودآى و در نصف آخر شب راه رو و زنهار که در راه رفتن صدا بلند مکن

از حضرت امیر المؤمنین علیه‏السلام منقول است که مروت و مردى در حضر، خواندن قرآن است و همنشینى با علما کردن و تفکر در فقه و علوم کردن و محافظت‏بر نمازهاى جماعت کردن و اما مروت سفر، پس توشه خود را صرف کردن، مخالفت رفیقان نکردن، و خدا را در هر بلندى و پستى و فرود آمدن و ایستادن و نشستن بسیار یاد کردن است

در روایت دیگر از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که مروت سفر، توشه بسیار برداشتن و پاکیزه گردانیدن توشه است و عطا کردن به جمعى که رفیق تواند و آن که بعد از مفارقت از رفیقان رازهاى ایشان را که بر آن‏ها مطلع شده‏اى بپوشانى و مزاح و خوش طبعى بسیار بکنى در چیزى که خدا را به خشم نیاورد

در حدیث دیگر فرمود: از مروت نیست که نقل کند آدمى چیزى چند را که در سفر دیده است

و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم منقول است که توشه مسافر حدى (8) خواندن است و خواندن شعرى چند که در آن حرامى و باطلى نباشد

از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که چون با جماعتى رفیق شوى، مگو این جا فرود آیید یا این جا فرود میایید، که در میان ایشان کسى هست که این کار را بکند اگر تو به ایشان بگذارى

در احادیث معتبر از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم منقول است که هر که اعانت کند مؤمن مسافرى را، حق تعالى از او هفتاد و سه شدت از شدت‏هاى دنیا را بردارد و او را امان دهد از غم و اندوه و هفتاد غم و شدت در آخرت از او بردارد در وقتى که از شدت اهوال قیامت، نفس‏هاى مردم گرفته باشد

آداب و آثار مسافرت در گفتار امامان

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله در مسافرت کمک به همسفران می‌نمود. هر کسی کاری را به عهده گرفت، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: جمع کردن هیزم به عهده‌ی من باشد. بعد فرمودند: ولکن الله عزّوجلّ یکره من عبده اذاکان مع اصحابه ان ینفردمن بینهم.بحار/76/

خداوند دوست ندارد وقتی بنده‌اش در میان دوستانش است خود را از آنان جدا کند

 حضرت علی علیه السلام با شخصی ذمی (اهل کتاب) هم سفر شد در بین راه مرد ذمی گفت: کجا می‌روی؟ فرمود: به کوفه و چون راه مرد ذمی به طرف دیگر بود حضرت مقداری با او رفتند شخص ذمی گفت: مسیر شما به طرف کوفه است چرا همراه من می‌آیی؟ حضرت فرمود: انسان وقتی از هم سفرش جدا می‌شود باید مسافتی او را مشایعت کند مرد ذمی به خاطر این منطق اخلاقی مسلمان شد. سفینه /1/

آداب مسافرت


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید