مقاله تواضع و فروتنی در word دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تواضع و فروتنی در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تواضع و فروتنی در word
اشاره
ترجمه
تفسیر و جمعبندى
تواضع و فروتنى در روایات اسلامى
1- تعریف تواضع
2- تواضع و کرامت انسان!
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تواضع و فروتنی در word
1- تصنیف غررالحکم، شماره 5148، صفحه249 و شرح غررالحکم، صفحه 232، شماره 5920
2- کنزالعمال، حدیث 690
3- تنبیه الخواطر(مطابق نقل میزان الحکمه، جلد 4، حدیث 21825); محجه البیضاء، جلد6، صفحه 222
4- بحارالانوار، جلد 72، صفحه119، حدیث 5
5- تحف العقول، صفحه363
6- مکارم الاخلاق، صفحه 51
7- غررالحکم، 4614 -4613
8- غررالحکم، 4302
9- کنزالعمال،5719
10- بحارالانوار، جلد 72، صفحه 121
11- همان مدرک، جلد 2، صفحه 62
12- کنزالعمال، حدیث8506
13- اصول کافى، جلد 2، صفحه 122، حدیث6
14- معراج السعاده، صفحه 300
15- کافى، جلد 2، صفحه 124
16- بحارالانوار، جلد 75، صفحه176
17- فهرست موضوعى غرر، جلد7، صفحه 405(چاپ دانشگاه تهران)
18- المحجه البیضاء، جلد6، صفحه 271(با کمى تلخیص)
اخلاق در قرآن جلد دوم صفحه 69 آیت الله مکارم شیرازى
اشاره
ناگفته پیداست که تواضع و فروتنى نقطه مقابل تکبر و فخرفروشى است و جدا سازى بحثهاى کامل این دو از یکدیگر مشکل یا غیر ممکن است و لذا هم در آیات و روایات اسلامى و هم در کلمات بزرگان اخلاق این دو به یکدیگر آمیخته شده است، نکوهش از یکى ملازم تمجید و ستایش از دیگرى است و ستایش از یکى همراه با نکوهش از دیگرى مىباشد، درست مثل اینکه بحثهاى مربوط به ستایش و تمجید از علم جداى از نکوهش از جهل نیست و نکوهش از جهل همراه ستایش علم است
با این حال مفهوم این سخن آن نیست که ما بحثهاى مربوط به تواضع را نادیده گرفته و به آنچه در بحث زشتى تکبر و استکبار گفتیم بسنده کنیم. بخصوص اینکه نسبتبین تکبر و تواضع به اصطلاح نسبت میان ضدین است نه وجود و عدم. هم تکبر یک صفت وجودى است و هم تواضع و هر دو در مقابل یکدیگر قرار دارند، نه از قبیل وجود و عدم که سخن از یکى الزاما همراه با نفى دیگرى باشد
در روایات اسلامى نیز به این معنى اشاره شده است از جمله از على(ع) مىخوانیم: «ضادوا الکبر بالتواضع; به وسیله تواضع با تکبر که ضد آن است مقابله کنید». (1)
با این اشاره به قرآن باز مىگردیم و آیات مربوط به مساله تواضع را گلچین کرده، مورد بررسى قرار مىدهیم(هر چند آیاتى که به کنایه یا به ملازمه به آن اشاره مىکند بیش از اینها است)
1- یایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتى الله بقوم یحبهم و یحبونه اذله على المؤمنین اعزه على الکافرین; (سورهمائده،آیه54)
2- و عباد الرحمن الذین یمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجهلون قالوا سلاما (سورهفرقان،آیه63)
3- واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین (سورهشعراء،آیه215)
ترجمه
1- اى کسانى که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد(به خدا زیانى نمىرساند;) خداوند به زودى جمعیتى را مىآورد که آنها را دوست دارد و آنان(نیز) او را دوست دارند; در برابر مؤمنان متواضع، در برابر کافران سرسخت و نیرومندند
2- بندگان(خاص خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بى تکبر بر زمین راه مىروند; و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند(و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مىگویند(و با بى اعتنایى و بزرگوارى مىگذرند)
3- (اى پیامبر) بال و پر خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مىکنند بگستر(و نسبتبه آنها تواضع و مهربانى کن)
تفسیر و جمعبندى
در نخستین آیه مورد بحثسخن از گروهى از مؤمنان به میان آمده که مشمول فضل و عنایات الهى هستند هم خدا را دوست مىدارند و هم محبوب پروردگارند
یکى از اوصاف بارز آنها این است که در برابر مؤمنان متواضعند: (اذله على المؤمنین) و در برابر کافران نیرومند و قوى هستند (اعزه على الکافرین)
«اذله» جمع «ذلول» و «ذلیل» از ماده «ذل» (بر وزن حر) در اصل به معنى نرمى و ملایمت و تسلیم است در حالى که «اعزه» جمع «عزیز» از ماده «عزه» به معنى شدت است، حیوانات رام را «ذلول» مىگویند چون ملایم و تسلیمند و «تذلیل» در آیه ذللت قطوفها تذلیلا اشاره به سهولت چیدن میوههاى بهشتى است
گاه ذلت در مواردى به کار مىرود که معنى منفى دارد و آن در جایى است که از سوى غیر به انسان تحمیل مىشود وگرنه در ماده این لغت مفهوم منفى ذاتا وجود ندارد(دقت کنید)
به هر حال آیه فوق دلیل روشنى بر اهمیت تواضع و عظمت مقام متواضعین است، تواضعى که از درون جان انسان برخیزد و براى احترام به مؤمنى از مؤمنان و بندهاى از بندگان خدا باشد
در دومین آیه باز اشاره به اوصاف برجسته و فضائل اخلاقى گروهى از بندگان خاص خداست که در طى آیات سوره فرقان از آیه63 تا آیه 74 دوازده فضیلتبزرگ براى آنها ذکر شده است و جالب اینکه نخستین آنها همان صفت تواضع است، این نشان مىدهد همان گونه که «تکبر» خطرناکترین رذائل است، تواضع مهمترین یا از مهمترین فضائل مىباشد، مىفرماید
«بندگان خاص خداوند رحمان کسانى هستند که با آرامش و بى تکبر بر زمین راه مىروند» (و عباد الرحمن الذین یمشون على الارض هونا)
«هون» مصدر است و به معنى نرمى و آرامش و تواضع است و استعمال مصدر در معنى اسم فاعل در اینجا به خاطر تاکید است، یعنى آنها چنان آرام و متواضعند که گویى عین تواضع شدهاند و به همین دلیل در ادامه آیه مىفرماید: «و اذا خاطبهم الجهلون قالوا سلاما; و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند(و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مىگویند(و با بى اعتنایى و بزرگوارى مىگذرند)»
و در آیه بعد از آن سخن از تواضع آنها در برابر ذات پاک خداست مىفرماید: «والذین یبیتون لربهم سجدا و قیما; آنها کسانى هستند که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قیام مىکنند(و به بندگى و عبادت مىپردازند)»
«راغب» در کتاب «مفردات» مىگوید: «هون» دو معنى دارد یکى از آنها خضوع و نرمشى است که از درون جان انسان بجوشد که این شایسته ستایش است(سپس به آیه مورد بحث اشاره مىکند) و در حدیث نبوى آمده است المؤمن هین لین. (2) دوم خضوع و تذللى است که از سوى دیگرى بر انسان تحمیل شود و او را خوار کند
ناگفته پیداست که منظور از الذین یمشون على الارض هونا این نیست که فقط راه رفتن آنها متواضعانه است، بلکه منظور نفى هرگونه کبر و خودخواهى است که در تمام اعمال انسان و حتى در کیفیت راه رفتن که سادهترین کار است آشکار مىشود، زیرا ملکات اخلاقى همیشه خود را در لا به لاى گفتار و حرکات انسان نشان مىدهند تا آنجا که در بسیارى از مواقع از چگونگى راه رفتن انسان مىتوان به بسیارى از صفات اخلاقى او راه برد
آرى عباد الرحمن (بندگان خاص خدا) نخستین نشانشان همان تواضع است، تواضعى که در تمام ذرات وجودشان نفوذ کرده و حتى در راه رفتن آنها آشکار است و اگر مىبینیم خداوند در آیه37 سوره اسراء به پیامبرش دستور مىدهد «و لاتمش فى الارض مرحا; روى زمین با تکبر راه مرو» منظور فقط راه رفتن نیستبلکه هدف، تواضع در همه کار است که نشانه بندگى و عبودیتخداست
در سومین آیه روى سخن رابه پیامبر(ص) کرده،مىفرماید:«بال و پر خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مىکنند پایین بیاور و(تواضع و محبت کن); واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین»
«خفض» بر وزن «خشم» در اصل به معنى پایین آوردن است و «جناح» به معنى بال مىباشد. بنابراین «و اخفض جناح» کنایه از تواضع آمیخته با محبت است، همانگونه که پرندگان هرگاه مىخواهند به جوجه هاى خود اظهار محبت کنند بال و پر خود مىگسترانند و آنها را زیر بال و پر مىگیرند تا هم در برابر حوادث احتمالى مصون بمانند و هم از تشتت و پراکندگى حفظ شوند، پیامبر اسلام(ص) نیز مامور بود بدین گونه مؤمنان را زیر بال و پر خود بگیرد!
این تعبیر بسیار ظریف و پر معنى نکات مختلفى را در عبارت کوتاهى جمع کرده است
جایى که پیامبر مامور به تواضع آمیخته با محبت در برابر مؤمنان باشد تکلیف افراد امت روشن است چرا که پیغمبر سرمشق و الگو و «اسوه» براى همه امت است
شبیه همین تعبیر در آیه 88 سوره حجر نیز آمده است آنجا که مىفرماید: واخفض جناحک للمؤمنین که باز مخاطب در آن شخص پیامبر است و مامور مىشود براى مؤمنان «خفض جناح» و تواضع آمیخته با محبت داشته باشد