برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله هایدگر و مساله وجود در word دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله هایدگر و مساله وجود در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله هایدگر و مساله وجود در word

مقدمه  
آثار هایدگر  
اندیشه هایدگر  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله هایدگر و مساله وجود در word

1-     فلاسفه بزرگ، آشنایی با فلسفه غرب، نوشته بریان مگی، ترجمه عزت الله فولادوند، انتشارات خوارزمی، چاپ اول،

2-     شش متفکر اگزیستانسیالیست، نوشته، هـ ج. بلاکهایم، ترجمه محسن حکیمی، نشر مرکز چاپ دوم،

3-     نگاهی به فلسفه‌های جدید و معاصر در جهان غرب، دکتر کریم مجتهدی، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول،

4-     مقاله یادی از هایدگر، نوشته کریم مجتهدی، مجله فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، پاییز 1355، شماره

5-            مقاله از کانت تا هایدگر، نوشته احمد فرید، مجله سخن، سال دوم، 1323، شماره

6-     نگاهی به پدیدار شناسی و فلسفه‌های هست بودن، نوشته روژه ورنو – ژان وال، ترجمه یحیی مهدوی، انتشارات خوارزمی، چاپ اول،

7-            فلسفه چیست؟ دکتر داوری، انتشارات انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران،

8-            درآمدی به فلسفه دکتر نقیب زاده، انتشارات طهوری، چاپ سوم،

9-     فلسفه یا پژوهش حقیقت، تألیف چند تن از اساتید فلسفه غرب، ترجمه دکتر مجتبوی، انتشارات حکمت،

10-        فلسفه، دکتر علی شریعتمداری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم،

11-   مقاله سلوک معنوی هانری کربن، از هایدگر به سهروردی، نوشته حسین سید عرب، روزنامه همشهری، شماره

12-         Trotignon, Pierre Heidegger P.U.F paris

13-         Scherer. R. Kelket .A.L., Heidegger Seghers paris,

14-        فلسفه در بحران، دکتر رضا داوری، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول،

15-        مقدمه‌ای بر فلسفه معاصر، حمید حمید، انتشارات زوار، چاپ دوم، سال چاپ نامشخص

16-   پدیدار شناسی چیست؟ آندره دارتیگ، ترجمه دکتر محمود نوالی، انتشارات سمت، چاپ اول،

مقدمه

مارتین هایدگر، فیلسوف معاصر غرب در سال 1889 در آلمان و در خانواده‌ای کاتولیک متولد شد. در سال 1909 برای آموختن کلام به فرایبورگ رفت، و در سال 1913 نظریه حکم در روان شناسی را نوشت. تدریس وی از سال 1916 آغاز شد و سال بعد ازدواج کرد. در سال 1927 کتاب بسیار مهم «هستی و زمان» را منتشر کرد و در نهایت در سال 1976 وفات یافت

آثار هایدگر

آثار هایدگر تماماً ناظر به یک مسأله است و همین امر موجب وحدت آنها شده است و آن یگانه مسأله، مسأله وجود است

هایدگر می‌گوید : فکر کردن، همان محدود ساختن خود به یک فکر است که روزی مانند ستاره در آسمان جهان قرار خواهد گرفت. تفکر هایدگر در جهت وجود، از آن جهت که وجود است، در نظریه‌ای به اوج می‌رسد که نخستین بار به عنوان موضوع تفکر، در کتاب وجود و زمان شرح و بسط می‌یابد. پاسخ هایدگر به پرسش راجع به معنی وجود، این است که وجود در افق زمان حقیقت وجود است. تمام آثار هایدگر با نشان دادن این پیوستگی ناشناخته میان وجود  زمان متمایز است

هایدگر می‌گوید هستی ما ذاتاً سیر و جریانی در زمان است و وجود را از عدم و حیات را از مرگ جدا می‌کند. عدم ورای وجود و نسبت به آن متعالی است و وجود چنان که ما آن را می‌شناسیم به طرف عدم رهسپار است. هایدگر می‌گوید مسأله حقیقی فلسفه، در آخرین وهله، مطالعه اهمیت راز عدم است. زیرا عدم است که گرد وجود را چنانکه ما آن را می‌شناسیم گرفته و آن را محدود کرده است

زمانی بود که من نبودم و زمانی خواهد آمد که من دیگر نباشم، نبودن چه معنی می‌دهد؟ این معمای سرنوشت انسان است و در تأکید بر این دیدگاه به نظر می‌رسد که هایدگر طرز تلقی جدیدی برای مسائل دیرین ما بعدالطبیعه و دین پیشنهاد می‌کند

هایدگر انسان را به عنوان چیزی وصف می‌کند که او را به جهانی بی عاطفه افکنده‌اند و او در این جهان می‌کوشد به مقاصدی دست یابد که همه آنها سرانجام در مرگ به پایان خواهد آمد. او ممکن است بکوشد تا از اضمحلال و زوال آینده خود از راه ادامه حیات خود با تعمیات غیر شخصی و رسمی قرار کند،  ولی تنها می‌تواند نسبت به خودش از راه زیستن با فکر مرگ نهایی خود صادق بوده باشد. انسان‌ الزاماً معتاد به پاس داشتن خود است و اسیر تقدیر یا سرنوشتی است که نسبت بدان تنها می‌تواند چشمان خود را ببندد ولی از آن فرار نمی‌تواند بکند

زمان عمده و قالب در اندیشه هایدگر، آینده است. زیرا او انسان را عمدتاً مخلوقی فرا رونده می‌داند. از این رو زمان بر پایه آینده تکوین می‌یابد و آینده بر دو وجه پدیداری زمان یعنی گذشته و حال پیش رود. حال چون امکان به سوی آینده است، برای انسان معنا دارد. حضور نیز در آینده از خود پرده برمی‌گیرد و روشنی می‌دهد. از سوی دیگر عدم انسان را از تنهایی، غربت و بی پناهی نجات می‌دهد

بدین سان انسان در عدم، محاط شده لذا سربر می‌کشد و آن سوی هستی را شهود می‌کند. در اندیشه هایدگر، فلسفه پاسخی در برابر مرگ است. انسان اگر در مواجهه با مرگ نبود، هرگز به فلسفه نمی‌پرداخت. لذا توصیف هایدگر از مرگ، تصورات عادی ما را معکوس می‌کند. به نظر او مردن هرگز یکی از واقعیت‌های دنیای انسان نیست

او می‌گوید : «مردن، از آن ماست و هیچ کس نمی‌تواند کسی را از مردن باز دارد.»

رویداد مرگ هر لحظه ممکن است وقوع یابد و به همین دلیل نامتعین است. پس مرگ امکان مطلقاً ویژه، نامشروط و در نگذشتنی انسان است. در این وجه از وجود، مرگ، اجلی است که روزی فراخواهد رسید و تا پیش از آمدن او هنوز تندرست و سالمیم

هایدگر، انسان را در مصاف با این واقعیت تنها می‌گذارد. واقعیتی که می‌گوید: «روزی خواهیم مرد.» و این نیاز شدیدی در ما به وجود می‌آورد تا معنایی از زندگی بیابیم. اما او کوچکترین راهنمایی به ما نمی‌کند تا معنایی که در جستجوی آن هستیم به دست آید. فرض هایدگر بر این است که دازاین دو جنبه بنیادی دارد : 1- وجود نااصیل که غرق در ابتذال روزمره است. 2- وجود اصیل، که مصمم است تا بر اساس امکان‌های خاص خود، آزاد و نامشروط زندگی کند. وجه تمیز این دو وجه در تلقی دازاین از مرگ است. تلقی اصیل می‌کوشد تا پذیرای مرگ که آخرین امکان پیش روی ماست شود. بنیاد برای مرگ بودگی در دغدغه خاطر ماست. در این حقیقت، دازاین از آغاز، با مرگ خود می‌بالد و کمال می‌یابد. هایدگر به آن سوی جهان «خود» بودن توجهی ندارد. او نه به تحول پس از مرگ و نه به آخرت توجه می‌کند. هایدگر می‌گوید : «تحلیل مرگ در باطن همین جهان محاط است» اگر چه آگاهی به «برای مرگ بودگی» در پرتو هراس اگزیستانس اصیل میسر می‌شود، اما این کل، تمام در افق همین جهان است. هراس، شور برانگیزنده آدمی است و او را با عدم رویارو می‌کند. هراس، فاصله گرفتن است اما نه صورت گریز، آن گونه که در وجه نااصیل اگزیستانس هست، بلکه به گونه‌ای که در آن، ترس مایه فرار و گریختن از میدان می‌شود و به صورت آرامش و فریفتگی است. پس هراس، نوعی واپس زدگی، پیوستن به عدم و نیست شدن است. هراس، جز در لحظه‌هایی نادر، چهره نمی‌نماید. دازاین در پرتو همین هراس به مقام آزادی از مرگ بودگی، به حضور که کلیتی تام است نایل می‌شود

در اندیشه هایدگر انسان در عین جستجوی حقیقت، از آن می‌گریزد. در هستی انسان، طرحی بنیادی پیوند یافته که در پرتو وجود حی و حاضر بشر، از یکسو عهده‌دار وضع انسانی خود است که در عالمی هبوط کرده که خود آن را انتخاب نکرده و از سوی دیگر به ضرورت وجودی خود، از آینده خویش پیش می‌افتد، حضور او در ضمن حضوری دیگر، روشنی و ظهور یافته است. به نظر هایدگر ذات انسان به معنای برون ایستادگی در هستی است

او می‌گوید : «انسان ریشه‌های کیهانی خود را از دست داده و از اتصال با کل، جدا شده و از این رو دست به آفرینش زده و اگر مضطرب نبود، چیزی نمی‌آفرید.» لذا اضطراب جزئی از وضع انسان بودن است که از ذات آدمی نشأت می‌گیرد

اندیشه هایدگر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید