تحقیق امیل دورکیم (بنیانگذار انسانشناسی دینی) در word دارای 89 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق امیل دورکیم (بنیانگذار انسانشناسی دینی) در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق امیل دورکیم (بنیانگذار انسانشناسی دینی) در word
دیباچی
زندگی شخصی و حرفهای دورکیم
ریشههای فکری اندیشههای دورکیم
آثار دورکیم
درباره تقسیم کار اجتماعی (1893)
قواعد روش جامعهشناسی (1894)
خودکشی (1897)
اهمیت تاریخی روش شناختی کتاب خودکشی
تربیت و جامعهشناسی
سوسیالیسم (1928)
جامعهشناسی؛ فیزیک رسوم و حقوق (دورکیم و دموکراسی)1950
صور بنیانی حیات دینی (1912)
سالنامه جامعهشناسی (1896)
جامعه و اخلاق
ساختارگرایی دورکیم
تکامل گرایی دورکیم
کارکردگرایی دورکیم
تبیین کارکردی
تحلیل کارکردی و تحلیل تاریخی
- تأثیر تحلیل کارکردی دورکیم بر مکاتب علوم اجتماعی
تأثیر دورکیم بر نظام آموزش همگانی
تاثیر امیل دورکیم بر انسانشناسی
مردم شناسی فرانسه
انسان شناسی دینی
تاثیر دورکیم از طریق دیدگاه اثباتی بر انسان شناسی
انسان شناسی حقوق
دورکیم، مالینوفسکی و رادکیف ـ براون
مطالعه دینی دورکیم
تأثیر رابرتسون اسمیت بر رهیافت مذهبی دورکیم
هدف دورکیم در کتاب صوربنیانی حیات دینی
اهمیت تاریخ در بررسی امر دین
تعریف دین
اعتقادهای دینی
باورهای دینی
جادو و دین
جان پرستی
طبیعت پرستی
انتقاد دورکیم به نظریه طبیعت پرستی
توتم پرستی به عنوان دین بنیانی
کارکرد دین از نظر امیل دورکیم
دین و همبستگی
دین و نظریه اجتماعی دورکیم
دورکیم و دگرگونی دین
دین و نظریه معرفت
مبنای جامعهشناسی معرفت دورکیم
نقد و بررسی نظریه دین دورکیم
کلام آخر
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق امیل دورکیم (بنیانگذار انسانشناسی دینی) در word
1- آرون، ریمون (1381) «مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعهشناسی». ترجمه باقر پرهام. انتشارات علمی و فرهنگی. چاپ پنجم
2- اشرف، احمد (1347) «فونکسیونالیسم» نامه علوم اجتماعی دوره اول شماره اول
3- تامسون، کنت (1381) «دین و ساختار اجتماعی» ترجمه علمی بهرامپور و حسن محدثی. نشر کویر
4- ترنر، جاناتان. اچ (1318) «پیدایش نظریه جامعهشناسی» ترجمه دکتر عبدالعلی لهسائی زاده. نشر دانشگاه شیراز جلد دوم
5- توسلی، غلام عباس (1280) «جامعهشناسی دین» نشر سخن
6- دورکیم، امیل (1343) «قواعد روش جامعهشناسی» ترجمه دکتر علی محمد کاردان. نشر دانشگاه تهران
7- دورکیم، امیل (1360) «فلسفه و جامعهشناسی» ترجمه فرحناز خمسهای. نشر مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها
8- دورکیم، امیل (1376) «تربیت و جامعهشنای» ترجمه دکتر علی محمد کاردان. نشر دانشگاه تهران
9- دورکیم، امیل (1378) «خودکشی» ترجمه دکتر نادر سالارزاده امیری. نشر دانشگاه علامه طباطبایی
10- دورکیم، امیل (1381) «درباره تقسیم کار اجتماعی» ترجمه باقر پرهام. نشر نی
11- دورکیم، امیل (1383) «صوربینانی حیات دینی» ترجمه باقر پرهام. نشرنی
12- روح الامینی، محمود (1380) «مبانی انسانشناسی، گردشهر با چراغ» نشر عطار چاپ دهم
13- ریویر، کلود (1381) «درآمدی بر انسان شناسی». ترجمه دکتر ناصر فکوهی. نشرنی: چاپ دوم
14- فکوهی، ناصر (1381) «تاریخ اندیشه و نظریههای انسانشناسی» نشرنی
15- کرایب، یان (1382) «نظریه اجتماعی کلاسیک» ترجمه شهناز مسمی پرست. نشر آگاه
16- کوزر، لیوئیس (1382) «زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی» ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات عملی، چاپ دهم
17- گرب، ادوارد . ج. (1373) «نابرابری اجتماعی: دیدگاه های نظریهپردازان کلاسیک و معاصر» ترجمه محمد سیاهپوش و احمدرضا غروی زاده. نشر معاصر
18- گیدنز، آنتونی (1363) «دورکیم» ترجمه یوسف اباذری، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی
19- گیدنز، آنتونی (1378) «جامعهشناسی». ترجمه منوچهر صبوری. نشر نی. چاپ پنجم
20- همیلتون، ملکم (1277) «جامعهشناسی دین» ترجمه محسن ثلاثی. موسسه فرهنگی- انتشاراتی تبیان
21- Alpert. H(1939) Emile Durkheim and His Sociology” New York. Columbia university Press
22- Durkheim, Emile(1960) “Montesquieu and Rausseau” Ann Arber The university of Michigan Press
23- Durkheim, Emile (1956) “Education and Sociology” New york. The free Press
24- Evans, Pritchard.E.E. (1965) “Theories of Primitive Religions” New York. The free Press
25- Merton, Rober. K. (1959)” Socioal Conflict over styles of Sociological work.”
26- Mauss, Marcel (1958) “Introdudion to Emile Durkheim, Socialism and saint- simon.” ed by Aluin Gouldner. Yellow springs. Ohio, Antioch. Press
27- Parsons,Toalcott. (1973). “Religion and the Problem of Meaning.”
New york. The free Press
28 Sills, David. L (19680) “International Encyclopedia a of the social scicnces.” by Macmillan Company. The free Press
Elwell, Frank (2003) The sociology of Emile Durkheim (www. Faculty, isu/edu)
دیباچی
امیل دورکیم ـ را به همراه ماکس وبرـ یکی از دو بنیانگذار اصلی تئوری جامعه شناسی نوین نامیدهاند. دورکیم چهارچوب وسیعی برای سیستمهای اجتماعی ایجاد کرد که در جامعه شناسی و تعدادی رشتههای مرتبط با آن به عنوان یک اصل هنوز باقی مانده است، بویژه در انسان شناسی. حتی آنهایی که اساساً با آن موافق نبودهاند. آن را به عنوان یک نقطه عطفی میپذیرند. این چهارچوب تحلیل در جریان کار خود دورکیم رشدی اساسی را طی کرد، اما مداوم پیرامون ماهیت سیستم اجتماعی و رابطه آن سیستم با شخصیت فرد تمرکز داشت
تفکر دورکیم غالباً ریشه در تاریخ روشنفکری فرانسه داشت. اگر به گذشته دورتری برگردیم، دکارت [فلسفه دکارتی] و رسو از همه مهمتر بودند و افراد دیگری که در سالهای نزدیک به او بودهاند و در تفکر دورکیم اهمیت بسزائی داشتهاند، سن سیمون و آگوست کنت و استاد وی فوستل دو کولانژ بودند. علاقه دورکیم به روشنفکران معاصر برجسته دیگر کشورها، ویژه آلمان و انگلستان، به طور موثقی ماهیت فرانسوی داشت: راجع به مسائل انسان و جامعه، و این به معنی تحقیر کردن اصالت تفکر فرانسوی نیست. اگر بگوییم آن تفکر یک موقعیت میانجی بین دو جناح اصلی گرایشات متفکر را در بر میگرفت. یعنی تجربه گرایی انگلیسی و کارکردگرایی و ایده آلیسم آلمان. به عبارتی صریحتر، جامعه شناسی مدرن حاصل ترکیب عناصری هستند که به برجستهترین وجهی در آن دو سنت شکل گرفتهاند و به نظر میرسد ماهیت میانجیگرانهاش در زمینه فرانسویاش بوده است که به دورکیم یک محل بارزی برای ابراز وجود دادند و جایگاه و نفوذ دورکیم به طور مؤثری در این ترکیب کمک کرد.[1]
در نوشتهای که پیشرو دارید سعی شده است تمام ابعاد دورکیم که شامل زندگی شخصی و حرفهای، ریشههای فکری، آثار دورکیم و مفاهیم کلیدی که در هر اثر مطرح میشود، مورد بررسی قرار بگیرند. و نیز تأثیرات دورکیم بر نظام آموزش همگانی فرانسه و تأثیراتی که وی بر رشته انسان شناسی و شاخههای این رشته داشته است. و از آنجایی که بیشترین تأثیرات دورکیم بر انسان شناسی از طریق کتاب معروف وی تحت عنوان «صور بنیادین حیات دینی» بوده است. سهم بیشتری به بررسی این کتاب و مفاهیم ارائه شده توسط این کتاب داده شده است
زندگی شخصی و حرفهای دورکیم
امیل دورکیم را باید به عنوان نخستین جامعهشناس دانشگاهی کشور فرانسه به شمار آورد. او اگر چه در امور اجتماعی فرانسه به سختی درگیر شده بود، اما سراسر زندگیاش تحت تأثیر کار دانشگاهیاش قرار داشت. دورکیم مرد دانشگاهی بود که همکارانش هنوز وی را مهمان ناخواندهای میدانستند که می خواهد رشتهای را تدریس کند که هنوز مشروعیت آن توجیه نشده بود.» (کوزر، 1382 : 204 و 205)
دوران زندگی دورکیم با بحرانی از تاریخ فرانسه و اروپا مقارن است. وی در 15 آوریل 1858 در اپینال واقع در لورن متولد شد و در 15 نوامبر 1917 در فرانسه- پاریس درگذشت. دورکیم از تبار یهودی بود و در خانوادهای متدین پرورش یافت، پدرش خاخام اعظم بود و زمانی از دورکیم انتظار میرفت که پای بر جای پای پدر بگذارد. وی بر آن شد که از این سنت خانوادگی بگسلد و اعلام کرد که لااداری است؛ اما شخصیت سخت متأثر از پرورش اولیه و زندگی دقیق و منضبط اولیه باقی ماند. وی در 18 سالگی به پاریس رفت تا برای دانشسرای عالی درس بخواند
در دانشسرا، در زمره گروهی از روشنفکران برجسته بود. دیری نگذشت که علاقه وی متوجه حوزه فلسفه اجتماعی و سیاسی شد. در اکول نورمال سوپر یور پاریس، وی از دو تن از معلمانش، بوترو و فوستل دوکولانژ متأثر شد. بوترو وی را به مطالعه دقیق آثار کنت هدایت کرد. وی همچنین با مطالعه نوشتههای رنوویه فیلسوف اجتماعی نوکانتی به فلسفه کانت علاقمند گردید. مضامین کانتی بعداً به دفعات در آثار دورکیم ظاهر شدند، او در صور بنیانی حیات دینی کوشید تا صورتی نظام یافته از «کانت گرایی جامعهشناختی» را به عنوان نظریه شناخت طرح بریزد
وی بعد از فراغت از تحصیل، سالهای 1882 تا 1887 به تدریس فلسفه پرداخت. و در این میان سال تحصیلی 86-1885 را در آلمان سپری کرد و به مطالعه تحولات معاصر در فلسفه اجتماعی و روانشناسی جمعی در آن کشور پرداخت. در آنجا به درک روشنتر چگونگی واقعیت اجتماعی و پیچیدگی ارگانیک و تحول آن نایل آمد. مقالاتی که دورکیم در مورد تفکر اجتماعی آلمان نوشت به وی کمک کرد تا در سال 1887 مقامی در دانشگاه بوردو بدست آورد، این مقام دانشیاری علوم اجتماعی و آموزش بود. وی در همان سال ازدواج کرد. (گیدنز، 1363 : 12- 9) سالهای بوردو برای دورکیم یک دوره فعالیت کتاب بس آفرینشگرانه بود. او در این سالها یک رشته مقالات انتقادی مهم از جمله نقد تاب جامعه سنتی جامعه نوین فردیناند تونیس را منتشر ساخته و سخنرانیهای افتتاحیه درسهایش را به صورت یک رشته مقالات به چاپ رسانده بود. در سال 1893، او از رساله دکترایش به زبان فرانسوی تحت عنوان تقسیم کار و نیز از رساله لاتینی خود که درباره منتسکیو نوشته شده بود، دفاع کرد. (کوزر، 1382: 209) انتشار قواعد روش جامعهشناسی که در سال 1894 به صورت یک سلسله مقاله بود، باعث مشاجراتی شد. به دنبال قواعد، کتاب خودکشی در سال 1894 انتشار یافت و در آن دورکیم بر عهده گرفت که مفید بودن برداشت خود از روش جامعهشناسی را با کار بستن آن به یک موضوع تجربی خاص نشان دهد. در همان سال که خودکشی چاپ شد، دورکیم به تأسیس مجله مشهور «سالنامه جامعهشناسی» کمک کرد. سالنامه اهمیت خاصی به آثار مربوط به جامعهشناسی دین میداد، رشتهای که دورکیم به طور فزایندهای در دورههای آخر زندگی خویش به آن علاقمند شده بود. وی در سال 1902 به سوربن رفت و کرسی آموزش را اشغال کرد، هر چند که تا سال 1906 مقام استادی کامل را بدست نیاورد. در سال 1912 صور بنیانی حیات دینی را منتشر ساخت
پیش از این سالها، وی تدریس تاریخ سوسیالیسم را در سال 86-1885 در پاسخ به برخی از شاگردانش که از مارکسیسم متأثر شده بودند، برعهده گرفت. وی هیچ علاقهای به مارکسیسم انقلابی نداشت و معتقد بود انقلابها تغییرات بسیار اندکی بوجود میآورند: دگرگونی عمیق همواره نتیجه تکامل اجتماعی دراز مدت است از سوی دیگر وی به گرمی به سوسیالیسم اصلاح گرا متمایل بود و آنرا با آرمانهای بازسازی ترقی خواهانه اجتماعی خودسازگار میپنداشت
او مقالهای به نام فردگرایی روشنفکران نوشت که به طور مشخص انتزاعی و مجرد بود. در آن دورکیم به عنوان یکی از همان روشنفکران سعی کرد تا تفسیری از فردگرایی بدست دهد که از عقاید جامعهشناختی اش استنتاج شده بود و به رد این ادعا پرداخت که نظریات وی متضمن هرج و مرج است. (گیدنز، 1363 : 16-12)
«شواهدی وجود دارند که جنگ برای دورکیم یک ضربه بزرگ داشت. نه تنها در واقع هزینه جنگ برای فرانسه خیلی بالا بود، بلکه بیش از نیمی هم آموزگاران دورکیم که دراکول نورمال وارد شده بودند، قبل از اتمام جنگ در سال 1913 کشته شدند. همچنین دورکیم تنها پسرش را در سال 1916 از دست داد. این آسیبها ممکن است در باعث شدن مرگش در اثر یک سکته قلبی در 15 نوامبر 1917 در سن 59 سالگی خیلی کمک کرده باشند. (Sills. 1968:p.311)
بخش عمده آثار دورکیم که بیشتر شامل جزواتی بود که وی برای درسهای متعدد نوشته بود، بعدها [پس از مرگ وی] به چاپ رسید. مهمترین این آثار عبارتند از: دو مطالعه درباره آموزش (آموزش اخلاقی و تحول تعلیم و تربیت در فرانسه)، درسهای بوردو و درباره سوسیالیسم (که در سال 1928 منتشر شده و مخصوصاً از سن سیمون بحث میکند)، بحثی در سیاست مدنی و دولت (اخلاق حرفهای و اخلاق مدنی)، تحلیل فلسفه عمل گرایی که از یادداشتهای دانشجویان گردآوری شده است (عملگرایی و جامعهشناسی)، درسهای جامعهشناسی؛ فیزیک سوم و حقوق که در سال 1950 منتشر شدند. (گیدنز، 1263 : 17-15 ، آرون 1381: 421 و 422)
ریشههای فکری اندیشههای دورکیم
اگر چه دورکیم تا اندازه زیادی تحت تأثیر اندیشه اجتماعی آلمانی و بریتانیایی بود، اما بنا به اظهارات نظر درست تالکوت پارسونز افکار او بیشتر ریشه در تاریخ فکری فرانسه داشتند. سنت روشن اندیشی تاریخ فکری فرانسه، بویژه آثار رسوومنتسکیو بر افکار دورکیم تأثیر عمیقی گذاشته بودند. مفهوم اراده عمومی از همه بیشتر اندیشه دورکیم را تحت تأثیر قرار داده بود. دورکیم از جهت قائل شدن تمایز میان پدیده اجتماعی و روانشناختی، خود را مدیون رسو میدانست
(کوزر، 1382: 213 و 212) دورکیم برای این تفکر رسو که جامعه در برگیرنده یک واقعیت اخلاقی است و این واقعیت اخلاقی را می توان از اخلاق فردی تفکیک نمود، ارزش قائل بود. (ترنر، 1371: 361) از دید رسو همانند دورکیم جامعه یک موجود معنوی است که دارای ماهیت خاصی جدا از افراد متشکله آن است؛ ماهیتی که جدا از اجزای خودش است. (Durkheim, 1960: 85) دورکیم افکار زیادی از رسو قرض نمود. بسیاری از مفاهیم محوری اش در خصوص آسیبهای اجتماعی ، ناهنجاری و خودگرایی و تقسیم کار اجباری، تا حد زیادی مدیون رسو است. دیدگاه او نسبت به جامعه که توسط یک حکومت قوی و مجموعهای از ارزشها و عقاید مشترک می تواند به انجام برسد، بازتابی از نظر رسو در این باره است که چگونه میتوان این آسیبها را حذف نمود، خواست او استفاده از مدارس در جهت ارائه آموزشهای اخلاقی برای جوانان و بر انگیخته شدن مجدد روح تعهد نسبت به جامعه مادی همسان، روحی که مردم یکبار نسبت به جامعه مقدس و الهی داشتهاند، نیز مهم از افکار رسو بود. اما دورکیم هیچگاه نمیتواند اعتقاد رسو را نسبت به حکومت بپذیرد. از دید دورکیم حکومت بایستی بسیار قدرتمند باشد. دورکیم نظر رسو از یک جامعه منسجم را که در آن اختیار و آزادی افراد کسب شود، درونی نمود. (ترنر، 1371: 362 و 363)
دورکیم فکر همبستگی همه پدیدههای اجتماعی را از منتسیکو آموخته بود. وی نوشته بود: «منتسکیو به روشنی دیده بود که همه این عناصر سازنده یک کل هستند که اگر هر یک از این ها بدون توجه به عناصر دیگر و جدا از آنها در نظر گرفته شود، غیر قابل فهم می شود. او قانون را از اخلاق، دین، بازرگانی و غیره جدا نمیسازد و از همه مهمتر قانون را جدا از صورت جامعه نمیانگارد، یعنی جدا از همان صورتی که بر همه پدیدههای اجتماعی دیگر اثر میگذارد. (Durkheim, 1960:56) . دورکیم، منتسکیو را به عنوان مطرح کننده این قضیه که جامعه یک شیئ یا واقعیت است، درست همانگونه که یک ماده فیزیکی یا شی واقعیت است، میشناسد. دورکیم این اعتقاد را داشت که منتسکیو اولین فردی بود که تشخیص داد اخلاقیات، راه و رسوم زندگی سنتها و روح یک ملت موضوعات تحقیق علمی هستند. از این دیدگاه اولیه بود که تشخیص داده شد دانشی تحت عنوان جامعهشناسی می تواند مطالعه گر جامعه باشد. (ترنر، 1371: 252 و 253). دورکیم اعتبار صریحی برای منتسکیو به خاطر این تشخیص قائل بود که یک «معرفت در صورتی میتواند یک علم تلقی شود که دارای حوزه یعنی برای اکتشاف باشد. علم در ارتباط با اشیاء و واقعیات است. . . قبل از اینکه علم اجتماعی بتواند بوجود بیاید، باید به عنوانم یک موضوع به رسمیت شناخته شود. (Durkheim, 1960: 3) . منتسکیو از طریق کتاب روح القوانین بیشترین تأثیرات مستقیم بر دورکیم را داشت: «در کتاب روح القوانین بود که دورکیم ایدههای روششناسی و موضوعی خاص خود را اتخاذ نمود. (ترنر، 1271 : 353) دورکیم ادامه دهنده همان راه فکری است که آگوست کنت و سن سیمون بازگشوده بودند. «کنت بایستی این اصرار منتسکیویی دورکیم را که واقعیت و دادهها باید جهت دهنده علم باشد و نه تفکر فلسفی را تقویت کرده باشد. کنت نظر دورکیم را مبنی بر اینکه جستجوی قوانین جامعهشناسانه باید توسط واقعیات