برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله ارث زن در word دارای 63 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ارث زن در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله ارث زن در word

چکیده    
مقدمه    
ارث زن    
نوع وراثت زوج و زوجه    
ارث زن در ایران ساسانى    
ایراد غرب پرستان    
ایراد زنادقه صدر اسلام بر مساله ارث    
اول نگاهی به تاریخ و ادیان بیاندازیم    
بررسی علت تفاوت ارث زن و مرد    
علت تفاوت ارث زن و مرد    
فلسفه تفاوت ارث زن و مرد در اسلام    
مفهوم «ارث»، در لغت و اصطلاح    
تاریخچه ارث زن در میان اقوام و ملل مختلف    
1ـ ارث زن در روم    
2ـ ارث زن، در تمدن یونان    
3ـ ارث زن، در هند، مصر، چین و ژاپن    
4ـ ارث زن، در اروپا    
5ـ ارث زن، در جاهلیت    
6ـ ارث زن در ایران    
ارث زن، در ادیان الهى (غیر از اسلام)    
1ـ ارث زن، در دین یهود    
2ـ ارث زن، در دین مسیحیت    
3ـ ارث زن، در آیین زرتشت    
میراث زن، در شریعت اسلام    
1ـ ارث زن، به عنوان همسر    
2ـ ارث زن، به عنوان فرزند    
3ـ ارث زن، به عنوان مادر    
4ـ ارث زن، به عنوان خواهر    
فلسفه تفاوت ارث زن و مرد    
نتیجه گیری    
منابع    

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله ارث زن در word

1 – نساء (4) آیه 18

2 – عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال، ص 346

3 – حر عاملی، وسائل الشیعه، ج17، ص 437

4 – علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص

5-محمد عبدالمنعم البدراوى، مبادى القانون الرومانى 2-زن از نظر حقوق اسلامى، ص

6ـ موسى عمید، پیشین، صص 15ـ14؛ سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ص226

7-تاریخ اجتماعى ایران از زمان ساسانیان تا انقراض امویان، ص42 به نقل از: مرتضى مطهرى، پیشین، ص

8 نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، ص 166

9 علامه طباطبائی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 57 – 354

10 نساء،

11 علل الشرانع، ج 2، ص 293، چاپ اعلمی

12 تفسیر نمونه، ج3، ص 288، انتشارات دار الکتب الاسلامیه

13 الکافی ج : 7 ص : 85 عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّخَعِیِّ قَالَ سَأَلَ الْفَهْفَکِیُّ أَبَا مُحَمَّدٍ ع مَا بَالُ الْمَرْأَهِ الْمِسْکِینَهِ الضَّعِیفَهِ تَأْخُذُ سَهْماً وَاحِداً وَ یَأْخُذُ الرَّجُلُ سَهْمَیْنِ فَقَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع إِنَّ الْمَرْأَهَ لَیْسَ عَلَیْهَا جِهَادٌ وَ لَا نَفَقَهٌ وَ لَا عَلَیْهَا مَعْقُلَهٌ إِنَّمَا ذَلِکَ عَلَى الرِّجَالِ

چکیده

در طول تاریخ بر اموال و دارائی احکامی جاری بوده که بخشی از این نظام کیفیت انتقال دارائی و عوامل و علل عدم انتقال را بیان می دارد. قانون مدنی ما در مواد 864 و 862 و 861 علاوه بر این که نحوه انتقال ارث را بیان می کند در مواد 880 الی 885 موانع و علل عدم انتقال ترکه را برمی شمارد. قتل- کفر -لعان – ولادت از زنا از جمله عواملی است که قانون مدنی ایران آنرا جزو موانع ارث می داند هر چند علماء و فقهاء نسبت به تعین موانع ارث متفق القول نیست ولی نویسندگان قانون مدنی موانع ذکر شده را بر اساس نظر مشهور علماء بیان کرده اند. قتل تنها موانع ارثی است که در اکثر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی بعنوان علل عدم انتقال ترکه از مورث به وارث بیان شده است و شاید حکمت آن هم جلوگیری از تحقق بعضی نیات سوء بوده که انگیزه های مادی عمده ترین داعی ارتکاب جرم است و بر همین مبنا، قتل عمد به ناحق (مباشرتا یا به تسبب) مانع ارث می باشد. کفر که بعد از اصلاحات 1361 جزء موانع ارث برشمرده شده است در دیگر ادیان پذیرفته نشده است و این درحالی است که قانون ما اختلاف در دین را مانع ارث برشمرده است. بر همین مبنا در صورتی که مورث مسلم باشد ترکه او به ورثه مسلمان او می رسد و اگر نداشته باشد به بیت المال مسلمین منتقل می گردد و به ورثه کافر او نمی رسد. و اگر مورث کافر باشد در صورتی که او به ورثه اش (در صورتی که کافر باشند) می رسد که در هیچ یک از طبقات و درجات ارث ورثه مسلمان نباشد. سومین مانع لعان می باشد، هر چند که بر اساس نظر یه ای از حقوقدانان چون در لعان مقتضی وجود ندارد لذا نوبت به مانعیت نمی رسد[1]

واژه های کلیدی

ارث- وارث-تسبب- کفر-لعان-ولادت


مقدمه

الف ) نصیب زن از ارث بعنوان همسر دو سهم است

1) سهم اعلی که است در صورتی که از همسر متوفای او هیچ فرزندی باقی نمانده باشد

2) سهم ادنی که است اگر فرزند داشته باشد سهم ادنی به او می رسد

ب ) نصیب زن از ارث بعنوان فرزند ، تمام ارث خواهد بود به شرط اینکه در طبقه ای که وجود دارد افراد دیگری نباشند . اگر چند دختر باشند بین آنها به مساوات تقسیم می شود . ولی اگر چند دختر و چند پسر باشند نصیب پسرها دو برابر نصیب دخترها خواهد بود

ج) نصیب زن از ارث بعنوان مادر : اگر برای متوفی کسی جز مادر نمانده باشد تمام ارث از آن مادر است و اگر پدر و مادر باشند هر کدام خواهند برد[2]

د) نصیب زن از ارث بعنوان خواهر : اگر فقط یک خواهراز متوفی مانده باشد همه اموال از آن اوست


ارث زن

 نوع وراثت زوج و زوجه

وراثت چند نوع است ؟

1) وراثت فرض : سهمی که به صورت کسر است و برای آنها مشخص است

2) وراثت قرابت : سهم به صورت کسر مشخص نشده و هرچه مانده ، به قرابت است

وراثت زوجین و وراثت مادر به فرض است وراثت پدر به قرابت است

ارث فرزندان اگر یک دختر یا دو دختر باشد به فرض است ولی اگر فرزندان پسران و دختران باشند به قرابت است یعنی سهم 2 به 1 است یعنی پسران دو برابر دختران ارث می برند

اگر زوج تنها وارث زوجه باشد تمام ارث را می برد و یعنی به فرض و بقیه را به قرابت می برد

اگر زوجه تنها وارث زوج باشد

ماده 944 قانون مدنی ، زوجه را وارث همه ارث ندانسته است . احتمالاً یکی از دلایل بحث عدم تو ارث زوجه به طور کامل در روایات ملاحظه موقعیت اجتماعی زنان بوده است . چون زن اگر هیچ ارتباطی با مال نداشته و اصلاً از خانه بیرون نرفته است ، تحقیقأ ارث بردن همه مال وجهی ندارد

در جامعه ای که زن در مسائل مالی دخالت می کند زوجه از تمام ماترک متوفی ارث می برد . اگر بچه ندارد می برد و در مابقی با امام شریک می شود

توافق زوج و زوجه بر تغییر سهم الارث

از نظر قانونی زوج و زوجه نمی توانند سهم الارث را تغییر دهند و این قانون در قرآن آمده است ، زیرا ضرر متوجه بقیه وراث خواهد شد

شرط وراثت زنده بودن است

موانع ارث عبارتند از :

الف) قتل عمد : طبق نص قرآن ، اگر وارثی ، مورث خود را عمداً به قتل برساند از ارث محروم می شود

ب ) کفر : اگر وارث کافر باشد ، ارث نمی برد و ارث به وراث طبقه دوم می رسد، اگر نباشد به طبقه سوم ، و اگر همه کافر باشند حکم او مثل کسی است که هیچ وراثی ندارد و وراث او حاکم است[3]

ج) لعان

د) ولادت از زنا : که ولد زنا ارث نمی برد

ارث زن در ایران ساسانى

مرحوم سعید نفیسى در تاریخ اجتماعى ایران از زمان ساسانیان تا انقراض امویان صفحه 42 مى‏نویسد

«در زمینه تشکیل خانواده نکته جالب دیگر که در تمدن ساسانى دیده مى‏شود این است که چون پسرى به سن رشد و بلوغ مى‏رسید،پدر یکى از زنان متعدد خود را به عقد زناشویى وى درمى‏آورده است.نکته دیگر این است که زن در تمدن ساسانى شخصیت‏حقوقى نداشته است و پدر و شوهر اختیارات بسیار وسیعى در دارایى وى داشته‏اند.هنگامى که دخترى به پانزده سالگى مى‏رسید و رشد کامل کرده بود، پدر یا رئیس خانواده مکلف بود او را به شوى بدهد.اما سن زناشویى پسر را بیست‏سالگى دانسته‏اند و در زناشویى رضایت پدر شرط بود.دخترى که به شوى مى‏رفت دیگر از پدر یا کفیل خود ارث نمى‏برد و در انتخاب شوهر هیچ گونه حقى براى او قائل نبودند.اما اگر در سن بلوغ،پدر در زناشویى وى کوتاهى مى‏کرد حق داشت‏به ازدواج نامشروع اقدام بکند و در این صورت از پدر ارث نمى‏برد

شماره زنانى که مردى مى‏توانست‏بگیرد نامحدود بود و گاهى در اسناد یونانى دیده شده است که مردى چند صد زن در خانه داشته است.اصول زناشویى در دوره ساسانى-چنانکه در کتابهاى دینى زردشتى آمده-بسیار پیچیده و درهم بوده و پنج قسم زناشویى رواج داشته است

1زنى که به رضاى پدر و مادر،شوهر مى‏رفت فرزندانى مى‏زاد که در این جهان و آن جهان از او بودند و او را«پادشاه زن‏»مى‏گفتند

2زنى که یگانه فرزند پدر و مادرش بود،او را«اوگ زن‏»یعنى زن یگانه مى‏گفتند و نخستین فرزندى که مى‏زاد به پدر و مادرش داده مى‏شد تا جانشین فرزندى بشود که از خانه آنها رفته است و شوهر کرده و پس از آن این زن را هم‏«پادشاه زن‏» مى‏گفتند

3اگر مردى در سن بلوغ بى‏زن مى‏مرد،خانواده‏اش زن بیگانه‏اى را جهیز مى‏داد و او را به کابین مرد بیگانه‏اى درمى‏آورد و آن زن را«سذر زن‏»یعنى زن خوانده مى‏گفتند و هر چه فرزند او مى‏زاد،نیمى به آن مرد مرده تعلق مى‏گرفت و در آن جهان فرزند او مى‏شد و نیمى دیگر از آن شوهر زنده بود

4زن بیوه‏اى که دوباره شوهر کرده بود«چغر زن‏»مى‏گفتند که به معنى چاکر زن یعنى زن خادمه باشد،و اگر از شوى اول خود فرزند نداشت او را«سذر زن‏» مى‏دانستند;

5زنى که بى‏رضاى پدر و مادرش به شوهر مى‏رفت،در میان زنان پست‏ترین پایه را داشت و او را«خودسراى زن‏»یعنى زن خودسر مى‏گفتند و از پدر و مادر خود ارث نمى‏برد مگر پس از آن که پسرش به سن بلوغ برسد و او را به عنوان‏«اوگ زن‏» به عقد درآورد.»

در قوانین اسلام هیچ یک از ناهمواریهاى گذشته در مورد ارث وجود ندارد.چیزى که در قوانین اسلامى مورد اعتراض مدعیان تساوى حقوق است این است که سهم الارث زن در اسلام معادل نصف سهم الارث مرد است.از نظر اسلام پسر دو برابر دختر و برادر دو برابر خواهر و شوهر دو برابر زن ارث مى‏برد.تنها در مورد پدر و مادر است که اگر میت فرزندانى داشته باشد و پدر و مادرش نیز زنده باشد،هر یک از پدر و مادر یک ششم از مال میت را به ارث مى‏برند

علت اینکه اسلام سهم الارث زن را نصف سهم الارث مرد قرار داد وضع خاصى است که زن از لحاظ مهر و نفقه و سربازى و برخى قوانین جزایى دارد;یعنى وضع خاص ارثى زن معلول وضع خاصى است که زن از لحاظ مهر و نفقه و غیره دارد[4]

اسلام به موجب دلایلى که در مقالات پیش گفتیم مهر و نفقه را امورى لازم و مؤثر در استحکام زناشویى و تامین آسایش خانوادگى و ایجاد وحدت میان زن و شوهر مى‏شناسد.از نظر اسلام الغاء مهر و نفقه و خصوصا نفقه موجب تزلزل اساس خانوادگى و کشیده شدن زن به سوى فحشاء است.و چون مهر و نفقه را لازم مى‏داند و به این سبب قهرا از بودجه زندگى زن کاسته شده است و تحمیلى از این نظر بر مرد شده است،اسلام مى‏خواهد این تحمیل از طریق ارث جبران بشود.لهذا براى مرد دو برابر زن سهم الارث قرار داده است.پس مهر و نفقه است که سهم الارث زن را تنزل داده است

ایراد غرب پرستان

برخى از غرب پرستان وقتى که در این مساله داد سخن مى‏دهند و نقص سهم الارث زن را یک وسیله تبلیغ و هیاهو علیه اسلام قرار مى‏دهند،موضوع مهر و نفقه را پیش مى‏کشند. مى‏گویند چه لزومى دارد که ما سهم زن را در ارث از سهم مرد کمتر قرار دهیم و آنگاه این کمبود را به وسیله مهر و نفقه جبران کنیم؟چرا چپ اندر قیچى کار کنیم و لقمه را از پشت گردن به دهان ببریم؟از اول سهم الارث زن را معادل سهم الارث مرد قرار مى‏دهیم تا مجبور نشویم با مهر و نفقه آن را جبران کنیم

اولا این دایگان مهربانتر از مادر،علت را به جاى معلول و معلول را به جاى علت گرفته‏اند.اینها خیال کرده‏اند مهر و نفقه معلول وضع خاص ارثى زن است،غافل از اینکه

[1] – راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ص555؛ منجد الطلاب، ص666؛ الفیّومى، المصباح المنیر، ج 2، ص373

[2] – فرهنگ معین، ج1، ص194

[3] – شهید ثانى، الروضه البهیه فى شرح اللمعه الدمشقیه، ج2، ص288

[4] – محمدجواد العاملى، مفتاح الکرامه، ج8 ، ص4


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید