مقاله رقابت آمریکا و انگلیس در ایران و نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب صنعتی در word دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله رقابت آمریکا و انگلیس در ایران و نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب صنعتی در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله رقابت آمریکا و انگلیس در ایران و نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب صنعتی در word
انقلاب صنعتى
انقلاب صنعتى در کشورهاى اروپائى این پىآمدها را دربر داشت:
رقابت آمریکا و انگلیس در ایران و نهضت ملی شدن صنعت نفت
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله رقابت آمریکا و انگلیس در ایران و نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب صنعتی در word
1- مارک گازیوروسکی، آمریکا و سیاست خارجی شاه
2- ر.ک: استفن آمبروز، روند سلطه گری تاریخ سیاست خارجی آمریکا، ترجمه: احمد تابنده، 1363، ص
3- استفن آمبروز، پیشین،ص
4- y. ALEXANDERA AND A.NANES (Eds)
THE UNITED STATES AND IRAN : A DOCUMENTARY HISTORYMARYLAND: UNIVERSITY PUBLICATION OF AMERICA (1980). PP. 265،
5- Pro. London, CAB 129/66 c (54) 53/ Middle Eeast: Anglo – American Policy
Letter to Foreign Office On Policy in the Middle East, From sir Roger Makins/ the British Ambassador to Washington secret 25 th January,
6- B.Burrows, Footnotes in the sand, the Gulf in transition 1953 1958 (london)
Micheal Russell, 1990, p
7- غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332، شرکت سهامی انتشار، 1373، ص
8- همان، ص
9- مصطفی علم، نفت، قدرت واصول، ترجمه: غلامحسین صالحیار، انتشارات اطلاعات، 1371، ص
انقلاب صنعتى
از مهمترین پدیدههاى تحققیافته در اواخر قرن هجدهم میلادی، در روند تکامل نظام سرمایهدارى در کشورهاى اروپائی، باید از اختراع ماشین و ورود آن در روند تولید کالا در مؤسسات و شکلگیرى انباشت سرمای نام برد
ترقى علمى و فنى و نفوذ ماشینیزم در امور اقتصادی، همانا جایگزینى منابع نیروى بىجان (بازوى مکانیکى و ماشینی) با منابع نیروى جاندار (بازوى انسانی) را به ارمغان آورد
در اول قرن نوزدهم میلادى چند دستگاه ماشین بافندگى بیش از بیست برابر بافنده دستى و یک دستگاه ماشین ریسندگى دویست برابر چرخ ریسندگى معمولى تولید مىکردند. از 1750 تا 1830 میلادى ماشینى شدن ریسندگى در انگلستان میزان بهرهورى را تا 300 برابر افزایش داد
. )دکتر ستارىفر،فصل نامه تامیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان1378، مؤسسه عالى پژوهش تامین اجتماعی، صفحه 33 و 34(
انقلاب صنعتى در غرب میزان ثروت ملى و قدرت خرید مردم را افزایش داد. این انقلاب، ضمن تأمین اشتغال بخش وسیعى از جمعیت و ارتقاء سطح درآمد سرانه، و گسترش تولید انبوه باعث شد ابتدا انگلستان و سپس آلمان، بلژیک، فرانسه به جرگه کشورهاى صنعتى پیوستند و بهتدریج مجموع اروپاى غربى به منطقهاى صنعتى تبدیل گردید. )دکتر ستارىفر، فصل نامه تامیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان1378، مؤسسه عالى پژوهش تامین اجتماعی، صفحه 33 و 34(
انقلاب صنعتى در کشورهاى اروپائى این پىآمدها را دربر داشت
- گسترش مراکز صنعتی
- گسترش شهرها
- تولید انبوه
- تنوع کالائی
- ارتقاء بهرهورى نیروى کار
- گسترش بازار و پیدایش طبقه کارگر
با گسترش و نفوذ ماشین در فعالیتهاى اقتصادی، تضاد میان صاحبان سرمایه (صاحبان بازوى مکانیکى و ماشینی) و صاحبان نیروى کار متجلىتر شد و نظریهپردازان جدیدى در قالب مکاتب سوسیالیسم تخیلى (نظیر پرودون و سن سیمون) پدیدار شدند و بهتدریج با نقد همهجانبه سرمایهدارى و تضاد مقوله کار و سرمایه مطرح گردید
بهتدریج روابط بین کارگر و کارفرما در قالب اشکال حقوقى و قراردادهاى اجتماعى تکامل یافت و کارگاهها و کارخانهها از چارچوب خشک واحدهاى فنى و اقتصادى بهصورت مؤسسات و سازمانهاى اجتماعی-انسانى مورد توجه اندیشمندان قرار گرفتند
این عصر را دوران گذار از نظام مانوفاکتورى (تولید دستی) به نظام تولید ماشینى و صنعتى در مقیاس وسیع و گسترده مىدانند
ابداع و اختراع ماشینهاى جدید و پدید آمدن شیوههاى نوین در امر تولید کالا و ارائه خدمات تنها عوامل مؤثر در رشد و توسعه اقتصاد صنعتى در جهان غرب نمىباشند، بلکه گسترش سازمان اجتماعى کار و برقرارى سیستم تشکیلاتى و روابط سازمانى منطقی، بهرهگیرى از نیروى انسانى متخصص، تراکم و انباشت سرمایه و بهکارگیرى و تلفیق معقول و اصولى این عوامل در فرآیند تولید کالا را نیز باید از فاکتورها و عوامل مؤثر در رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب بهحساب آورد
رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب، در واقعیت امر با افزایش کمى مؤسسات و سازمانهاى گوناگون در زمینههاى مختلف تولیدات بزرگ صنعتى و ارائه خدمات همراه بود
در عین حال برقرارى روابط آهنین در تشکیلات و سازمانهاى منظم با مقررات و ضوابط منطقی، تکامل کیفى سازمان اجتماعى کار و تقسیم کار در اجزاء گوناگون و مشخص، برقرارى سلسله مراتب، بهرهگیرى از اسلوبهاى علمى و فنی، برنامهریزى و هماهنگى انسانها با ابزار، وسایل و تجهیزات مدرن، همه و همه اشکال کمى و مضامین کیفى مقولات سازمان و مدیریت را بیش از پیش گسترش دادند
سرپرستى و نظارت با شکل و محتواء استبدادی، اولین شکل مدیریت در بنگاهها و سازمانهاى صنعتى و خدماتى در نظام سوداگرى صنعتى غرب بود که نظیر اشکال پیشین نظارت و سرپرستی، توسط مالکان ابزار تولید (یعنى سرمایهداران) انجام مىگرفت. چهار ویژگى عمده اینگونه مؤسسات کوچک عبارت بودند از
1. تلفیق مالکیت و مدیریت
2. متخصص بودن مدیر در اداره مؤسسه
3. کوچک بودن سازمان
4. سطح نازک تکنولوژی
با فزونىیافتن دامنه فعالیت مؤسسات و سازمانهاى تولیدى و تخصصى و پیچیده شدن فعالیتهاى درونى و برونى این سازمانها، مجموعه مسائلى را پیش آوردند که دیگر سرپرستى و هدایت و مدیریت اینگونه سازمانها در حد توان مالکین مؤسسات نبود
این روند ضرورتاً به تفکیک امر مدیریت از مالکیت انجامید. بهتدریج نقش سرپرستى و مدیریت در سازمانهاى بزرگ صنعتى و خدماتى بهعدهاى از کارکنان متخصص و باتجربه سپرده مىشود که هماهنگی، سازماندهى و برنامهریزى تولیدى و خدماتى سازمانها را از یک سو و کنترل و نظارت بروکراتیک را از سوى دیگر عهدهدار مىشوند. مجموعه این کادرهاى مطلع، مجرب و متخصص یعنى سرپرستان و مدیران، یک نظام یا نهاد مدیریت صنعتی را در سازمانها بهوجود مىآورند
فرآیند تکامل اقتصاد صنعتى در غرب که با ورشکستگى و نابودى بنگاههاى کوچک همراه بود، شرایط لازم براى تراکم گسترده سرمایه و اختلاط و ادغام چندین بنگاه تولیدى و تبدیل آنها به شرکتهاى بزرگ انحصارى (در مقیاس ملى و بینالمللی) را فراهم مىآورد
این پدیده در نوع خود ویژگىهاى جدیدى به سازمانها مىدهد و عرصه فعالیت و اعمال مدیریت را بیش از گذشته مىدهد و بدین ترتیب شاخههاى تخصصى متعددى در زمینه مدیریت سازمانها پدید مىآیند. نظیر مدیریت فنى و تولیدی-مدیریت تدارکات و انبارداری، حمل و نقل، فروش، امور خدماتی، امور مالى و حسابدارى و بهویژه مدیریت نیروى انسانی، مدیریت بازرگانی، مدیریت دولتى و;
رقابت آمریکا و انگلیس در ایران و نهضت ملی شدن صنعت نفت
به نظر میرسید که دو همپیمان قدرتمند فاتح در جنگ جهانی دوم یعنی امریکا و انگلیس، به علت مشابهتهای ایدئولوژیک و سیاسی اجتماعی و رابطه پسرخواندگی، بیشترین همکاریها را در دنیای پس از جنگ خواهند داشت و تا مدتها نیز چنین بود؛ اما گویا در صحنه بینالمللی هم قدرت و ثروت پدر و پسر نمیشناسد
به نظر میرسید که دو همپیمان قدرتمند فاتح در جنگ جهانی دوم یعنی امریکا و انگلیس، به علت مشابهتهای ایدئولوژیک و سیاسی اجتماعی و رابطه پسرخواندگی، بیشترین همکاریها را در دنیای پس از جنگ خواهند داشت و تا مدتها نیز چنین بود؛ اما گویا در صحنه بینالمللی هم قدرت و ثروت پدر و پسر نمیشناسد. امریکای تازه نفس به ضعف و افول روزبهروز پدر پیر و مکار خود هیچگونه توجه و ترحمی نشان نمیداد و هر چه که او پس میرفت امریکا پیش میآمد. تقویت ایران در مقابل کمونیسم و دلایل استراتژیک دیگر مانع از آن نمیشد که امریکا از پس منافع مشترک خود با انگلستان، چشمانداز سالهای آینده کانون انرژی جهان در خاورمیانه را نبیند. قرارداد تضعیف درآمدهای نفتی شرکت آراسکوی امریکا با عربستان صعودی، موقعیت نفتی انگلستان را در ایران متزلزل میساخت و آنها را از سهم 16 درصدی ایران در شرکت نفت ایران و انگلیس دچار نگرانی میساخت
بسیاری گمان میبرند که در جریان ملیشدن صنعت نفت امریکا به طرفداری از ایران در مقابل انگلستان ایستاد و از منافع ملت ایران حمایت کرد، در حالی که با مطالعه تاریخ به خوبی درمییابیم که امریکا خواستار یلهشدن منافع نفتی به سوی خود بود و گلآلودشدن آب او را به مقصود میرساند به همین خاطر هم پس از عدم تامین آنچه که میخواست به طراحی و اجرای کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق دست زد. رقابتهای پنهان و غیرانسانی امریکا انگلستان بر سر منابع نفتی ایران را در این مقاله مرور خواهید فرمود
پایان یافتن جنگ جهانی دوم، ساختار نظام بین المللی را دگرگون و دو قدرت آمریکا و انگلیس را رویاروی هم قرارداد. با وجود اینکه آمریکا به عنوان قدرت در حال ظهور در صحنه جهانی و انگلستان هم به عنوان امپراطور رو به افول؛ در مقابله با اتحاد شوروی(سابق) و مارکسیسم دارای منافع مشترکی بودند، در برخی از مناطق مهم دنیا رقابت سختی را با یکدیگر آغاز کردند.آمریکا این بار برای تصاحب مناطق نفوذ و محدود کردن قدرت انگلستان عزم خود را جزم کرده بود. این رقابت که دارای ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی بود، بیانگر یکی از قواعد اصلی نظام بین المللی است که ساختار حاکم تنها با پیدایش یک قدرت جدید و افول قدرت پیشین دچار دگرگونی می شود
در این میان خلیج فارس و ایران یکی از مهمترین حوزه های رقابت این دو کشور محسوب می شدند. آمریکا پس از جنگ جهانی دوم در ایران موقعیت بسیارخوبی به دلیل پایان دادن غائله آذربایجان کسب کرده بود و از همین زمان قصد داشت نفوذ خود در ایران را به تدریج گسترش دهد.1 آمریکا که در این زمان در سطح بین المللی و منطقه خلیج فارس انگلستان را مجبور به عقب نشینی کرده بود با اجرای دکترین ترومن و اجرای طرح مارشال قصد داشت تا حد زیادی نفوذ خود را در سطح جهانی گسترش دهد
پس از جنگ جهانی دوم ایالات متحده به صورت بزرگترین کشور اعتبار دهنده دنیا درآمد اما در مقابل، از جمله کشورهای بدهکار آن دوران می توان بریتانیای کبیر، بزرگترین امپراطوری مالی پیشن جهان را نام برد. در این زمان تغییر موقعیت انگلستان یکی از اهداف اصلی آمریکا بود که مشاورین روزولت برای تحقق آن برنامه ریزی های دقیقی انجام داده بودند. با اجرای همین برنامه ها بودکه در اواخر دهه1940 بازارهای پیشین این امپراطوری بزرگ همگی تحت اشغال کالاهای آمریکایی درآمد.3 در منطقه خلیج فارس نیز ایالات متحده طی این سالها از طریق شرکت نفتی آرامکو(Aramco) منابع نفتی عربستان را تحت کنترل خود درآورده و بدنبال کسب منابع بیشتری در منطقه از جمله ایران بود