پایان نامه سرچشمه اصلی علم فیزیک در word دارای 94 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پایان نامه سرچشمه اصلی علم فیزیک در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه سرچشمه اصلی علم فیزیک در word
سرچشمه اصلی علم فیزیک
تحولات اولیه علم فیزیک
سیر تکاملی علم فیزیک
سهم بکرل در تکامل علم فیزیک
زمینه پیدایش فیزیک کلاسیک
فیزیک فضا
نگاه اجمالی
فیزیک اتمسفر
برهمکنش نور خورشید با اتمسفر
تابش فیزیک امواج کوتاه خورشیدی
پدیدههای بارز فیزیک فضا
نقش فیزیک در زندگی
فیزیک و سایر علوم
فیزیک
فهرست مندرجات
[ویرایش] نظریهها و مفاهیم
فیزیک نظری
فیزیک پلاسما
فیزیک اتمی
[ویرایش] گرایش اتمی – مولکولی
اتم
فهرست مندرجات
[ویرایش] اجزا
[ویرایش] ذرات بنیادی
[ویرایش] هسته
[ویرایش] ابر الکتررونی
[ویرایش] مدلهای اتمی
[ویرایش] مدل اتمی دالتون
[ویرایش] مدل اتمی تامسن
[ویرایش] مدل اتمی رادرفورد
[ویرایش] گرایش فیزیک هستهای
[ویرایش] فیزیک حالت جامد
فیزیک مولکولی
اخترفیزیک اتمی و مولکولی
مولکول
فهرست مندرجات
[ویرایش] مولکول
[ویرایش] خاصیت مولکولها
[ویرایش] ماکرومولکول ها
[ویرایش] ترکیبات غیر مولکولی
[ویرایش] فلزات
[ویرایش] ترکیبات یونی
اخترفیزیک هستهای
فیزیک حالت جامد
نیمهرسانا
فهرست مندرجات
[ویرایش] انواع نیمه رساناها
[ویرایش] عناصر نیم رسانا
[ویرایش] ساخت ادوات الکترونیکی بوسیله نیم رسانا
[ویرایش] طریقه ساخت دیود از نیمه رساناها
[ویرایش] طریقه ساخت ترانزیستور از نیمه رساناها
[ویرایش] ساخت تریستور
رسانای الکتریکی
الکترون
فهرست مندرجات
[ویرایش] سیر تحولی و رشد
[ویرایش] ساختار اتم الکترونی
[ویرایش] انتقال الکترونها
[ویرایش] گسیل الکترون
[ویرایش] انواع الکترونها
[ویرایش] الکترون آزاد
[ویرایش] الکترون اوژه
[ویرایش] الکترون ظرفیت یا الکترون والانس
[ویرایش] الکترون رسانش
[ویرایش] نکات دیگر
[ویرایش] اسپین الکترون
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پایان نامه سرچشمه اصلی علم فیزیک در word
ورنر هایزنبرگ، “بازتعبیر کوانتمی رابطههای سینماتیکی و مکانیکی ” ترجمه احمد شریعتی، مجله گاما ،شماره 2، 1383، ص
ریچارد فاینمن، “قانون گرانش نمونهای از قوانین فیزیکی” ترجمه رضا بهاری، مجله فیزیک، جلد2، شماره 3،1363، ص
آلبرت اینشتین، “تأثیر ماکسول بر ساخت مفهوم واقعیت فیزیکی” ترجمه محمدرضاکلاهچی، مجله فیزیک، سال 22، شماره 3و4، 1383، ص
پل دیراک، “دربایستهای نظریه فیزیکی بنیادی” ترجمه محیالدین شیخالاسلامی، مجله فیزیک، جلد 2، شماره 2، 1363، ص
جرج گاموف، “سرگذشت فیزیک”، رضا اقصی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،
سرچشمه اصلی علم فیزیک
رسیدن به منبع و سرچشمه اصلی علم فیزیک به اندازه رسیدن به سرچشمه بسیاری از رودهای بزرگ دشوار است. همانگونه که یک رود بزرگ از چندین چشمه کوچک حاصل میگردد، چشمههایی که رود عظیم علم فیزیک را بوجود آوردهاند، در سراسر زمین پراکنده بودند که انسان اولیه ، یعنی انسان متفکر بر آن سکونت داشته است. اما به نظر میرسد که بیشتر این مردم در دامنه جنوبی شبه جزیره بالکان (یونان باستان) بودهاند. جالب توجه است که ملل قدیمی دیگر مانند بابلیان و مصریان که در توسعه ریاضیات و نجوم سهیم بودهاند، در پیشرفت فیزیک هیچ سهمی نداشتهاند
چون خدایان بابلیان و مصریان دور از مردم و در میان ستارگان میزیستند، حال آنکه خدایان یونانیان در ارتفاعی تنها در حدود 3000 متر بر قله کوه اولمپ زندگی میکردند. و اصطلاح مانیتیسم (مغناطیس) از نام چوپانی به نام (m) سرچشمه میگیرد. تشخیص تقدم یا تأخر زمانی این کشفیات افسانهای دشوار است
نقش دانشمندان در پیدایش فیزیک
کشف فیثاغورث کاملاً مستند است. وی با اطمینان از اینکه اعداد بر جهان حکومت میکنند، به تحقیق درمورد رابطه میان طول تارها در آلات موسیقی پرداخت که ترکیبات هماهنگی از اصوات تولید میکنند. این کشفیات او شاید نخستین بیان ریاضی یک قانون فیزیکی باشد و بتواند نخستین گام در پیدایش فیزیک نظری باشد
یکی دیگر از افرادی که در پیدایش فیزیک سهم داشته است، ارسطو میباشد. هر چند ارسطو در تمام مباحث کارهای بزرگی انجام داده است که اندیشه انسانی را مدت 2000 سال پس از مرگ خود تحت تأثیر قرار داده ، اما مهمترین سهم او در فیزیک نام گذاری این علم میباشد که از کلمهای یونانی به نام طبیعت اقتباس شده است
ارشمیدس دانشمند نامدار دیگری است که حدود یک قرن بعد از ارسطو زندگی میکرد. وی دانشمند علم مکانیک بوده که قوانین اهرمها را بیان نموده و مسأله یافتن مرکز ثقل هر جسم معین را مورد بحث قرار داد. مهمترین کشف ارشمیدس قانون او درمورد اجسام غوطه ور در یک مایع میباشد
تحولات اولیه علم فیزیک
با زوال فرهنگ یونانی ، تکامل علم بطور کلی و علم فیزیک ، بخصوص به یک حالت رکود مجازی در آمد و این مدت تقریباً هزار سال طول کشید، تا اینکه سرانجام امپراطوری عربی در قرن هشتم تمام سرزمینهای جنوبی دریای مدیترانه را احاطه کردند و از تنگه جبل الطارق تا اسپانیا پیش رفتند. اعراب کتابهای به جا مانده از کتابخانههای یونانیان را ترجمه کرده و پرچمدار علم شدند. اما اعراب در زمینه علم فیزیک چندان کار زیادی انجام ندادند
سرانجام در قرن 12 امپراطوری عرب با حمله چنگیزخان مغول و سیر تاریخی جنگهای صلیبی در بیت المقدس به سرعت رو به زوال رفت و در همین دوران کشورهای اروپایی به تدریج از دوران هرج و مرج و تاریکی قرون وسطی خارج شدند. و آموزش دوباره رونق گرفت، اما این آموزش بیشتر زیر نظر کلیسا بود و لذا بیشتر مطالعات بر نوشتههای ارسطو مبتنی بود. و چون ارسطو در زمینه علوم طبیعی چندان تبحری نداشت، لذا به تجدید حیات علم فیزیک در اروپا کمکی نکرد
سیر تکاملی علم فیزیک
درهم آمیختگی علوم طبیعی با علوم الهی را در این دوره میتوان از کتاب هیأت مردوز یوهان کپلر دریافت
یکی از افرادی که در این دوره در علم دینامیک به پیشرفتهای خوبی نایل شد، گالیله بود که با مطالعه حرکت آونگ شروع کرد. وی از نخستین فیزیکدانان نظری و عملی بود
بعد از گالیله ، اسحاق نیوتن دومین دانشمند فیزیک به شمار میرود که مطالعات ثمربخشی را در زمینههای مختلف فیزیک انجام داد، بطوری که بعد از او دانشمندان زیادی مانند پاسکال (Pascal) ، برنولی (Bernoulli) ، هویگنس و غیره هر کدام در زمینه خاصی مطالعات اسحاق نیوتن را ادامه دادند
هویگنس به ادامه مطالعات اسحاق نیوتن در زمینه نور پرداخت. اسحاق نیوتن نور را ذره میدانست، اما هویگنس عقیده داشت که نور موج است، اما چون اسحاق نیوتن در این زمان در میان معاصرانش شخصیت برجستهای بود و نیز به دلیل ناتوانی هویگنس در تکمیل نظریههایش با دقت ریاضی ، با وجود برتری ظاهری نظریه او بر نظریه نیوتن ، نظریه هویگنس پذیرفته نشد و لذا این بحث معلق ماند. تا اینکه در سال 1800 تامس یانگ توانست پدیده حلقههای نیوتن را بر مبنای طبیعت موجی نور توضیح دهد
کارهای یانگ و معاصر فرانسویش فرنل (Fresnel) صحت و اعتبار نظریه موجی نور را به طرز قاطعی برقرار ساختند. بعد از این ، تقریباً علم فیزیک به شاخههای مختلف تقسیم شد و دانشمندان مختلف در زمینههای گوناگون فیزیک مطالعات ارزندهای را انجام دادند که پایه و مبنای این مطالعات را میتوان همان کارهای اسحاق نیوتن و گالیله دانست و بدین ترتیب علم فیزیک در شاخههای مختلف توسعه یافت
سهم بکرل در تکامل علم فیزیک
در سال 1896 هانری بکرل (Becquerel) که از کشف اشعه ایکس توسط رونتگن اطلاع یافته بود، بر آن شد که ببیند آیا چیز دیگری هم شبیه اشعه ایکس از مواد فلورسانس که براثر تابش نور درخشان میشوند، صادر میشود یا نه. لذا بلورهایی از کانی (سنگ معدن) معروف به اورانیل (سولفات مضاعف اورانیوم و پتاسیم) را انتخاب کرد. چون بکرل عقیده داشت که تابش نتیجه روشنایی خارجی است، یک بلور اورانیل را در صفحه کاغذ سیاه قرار داد و آنرا جلوی پنجره گذاشت. وقتی که بعد از چند ساعت قرار دادن در مقابل نور خورشید فیلم عکاسی را ظاهر کرد، لکههای تیرهایی را بر روی فیلم مشاهده کرد
او این آزمایش را چند بار تکرار کرد و هر بار با آنکه کاغذ سیاه بیشتری دور صفحه میپیچید، باز هم لکه را مشاهده میکرد. چون هوای پاریس چندین روز بارانی بود، لذا بکرل صفحه عکاسی لفاف پوش با بلور اورانیل را در کشوی میز خود قرار داد تا هوا مساعد شود. خورشید تا چند روز در هوا نمایان نشد و روزی هم که خورشید در آسمان ظاهر میشد، اغلب ابرهایی آنرا پوشانده بود
با این حال بکرل بازهم صفحه عکاسی را درمعرض نور آفتاب قرار داد. بعد از مدتی که صفحه عکاسی را ظاهر کرد، برخلاف تصور ملاحظه کرد که بجای لکه های سیاه که قبلاً در روزهای آفتابی ملاحظه می کرد، لکه سیاه قیر مانندی در زیر جایی که اورانیل قرار داشت روی صفحه ظاهر شده بود. لذا وی دریافت که ظاهر شدن لکه های سیاه ربطی به قراردادن در مقابل نور آفتاب ندارد
بکرل بلور اورانیل را گرم کرد، سپس آنرا سرد کرد و بصورت گردی درآورد و در اسیدها حل کرد. خلاصه دریافت که این خاصیت تازه کشف شده ماده که نام رادیواکتیویته بر آن داده شده است، هیچ سر و کاری با راه فیزیکی یا شیمیایی که بوسیله آن اتمها به یکدیگر پیوستهاند، ندارد بلکه خاصیتی نهفته در خود اتم است
قرون وسطی
اما تحصیل فیزیک در کشورهای غربی از قرون سیزدهم شروع میشود علمای معروف این علم در این قرن عبارتند از: راجر بیکن و آلبرت کبیر
در این عصر دو اختراع مهم بعمل آمد
یکی آئینههای صیقلی و دیگری عینک (Salvino Degli-Armati)
در قرن چهاردهم استعمال ))قطب نما تعمیم یافت. قرن پانزدهم راجع به ««فیزیک تقریباً چیز مهمی ندارد
بالعکس در قرن شانزدهم مخصوصاً مباحث ثقل و نور و مغناطیس رو به کمال رفتهاند. در این زمان فراسکاتور (ایتالیائی) قانون ترکیب قوه، را وضع کرد، Gardon ریاضیات را با فیزیک مربوط ساخت، Moralyeus عمل زجاجیه چشم را به واسطه آثار عدسیها به مورد تجربه گذارد
جانسن ))میکروسکپ را اختراع «1590» و روبرت ««نورمن انگلیسی میل مغناطیسی را تعیین نمود. بالاخره ژیلبرت اولین تجارت علمی الکتریکی و مغناطیسی را در کتاب معروف خود (Magnete)تدوین و منتشر ساخت
فیزیک جدید
پایه فیزیک جدید در قرن هفدهم به توسط گالیله گذارده میشود؛ این دانشمند شهیر ایتالیائی متولد شهر پیزا رفته بود اتفاقاً چشمش به قندیلی میافتد که به سقف آویزان بود و آهسته نوسان میکرد چون خوب متوجه شد دید: نوسانات که رفته رفته از وسعت خود میکاستند زمانشان پیوسته تغییر ناپذیر میماند _ بدین طریق قانون متحدالزمان بودن «Lsoc hronisme » نوسانات کوچک پاندول را کشف و بعد هم بلافاصله مورد استعمال آن برای تنظیم ساعتهای دیواری از نظرش خطور کرد
دماسنج، ترازوی آبی و دوربین نجومی از اختراعات و اصول ««دینامیک جدید و عدهای از قوانین نقل از کشفیات اومیباشد.گالیله نه تنها فیزیکدان«« معروفی بوده بلکه در ««ریاضیات و نجوم مقامی بس ارجمند داشته. این دانشمند درسال 1609 اولین دوربین نجومی را در شهر ونیز بنا نهاد و به وسیله آن حرکت ماه را بدور محور خود مشاهده کرد
رصدهای دقیق گالیله او را به سلسله هیئت کپرنیک هدایت نمود و به عکس نظر به قدما که زمین را مرکز عالم سماوی میدانستند ثابت کرد که مرکز عالم شمسی آفتاب است نه زمین. بیان این نظریه در آن زمان در ایتالیا که به منزله کفر و زندقه محسوب میشد و بخصوص دربار رم با این نظر بشدت مخالفت کرده و گالیله را وادار کردند سوگند یاد کند دیگر به اظهار چنین نظریهای زبان نگشاید، گالیله نیز خواهی نخواهی قبول کرد ولی در سال (1632) در مراجعت به فلورانس کتابی تدوین و در آن جمیع ادله و براهین خود را در موضوع سلسله هیئت مزبور بیان نمود
باری دانشمند ایتالیائی برای صرف اظهار حقیقت اواخر عمر را بطور نیمه اسیر و شدیداً تحت نظر انگیزیسیون میزیسته تا اینکه بالاخره در سال (1642) زندگانی را بدرود و خود را از شر دشمنان علم و حقیقت آسوده ساخت
اگر چه مخترع دماسنج گالیله میباشد ولی نقطه ذوب یخ را برای صفردماسنج (Hooke) قرار داد و ثبوت نقطه جوش آن را Halley تعیین کرد. بالاخره دماسنجی که صعود منظم درجات حرارت را نشان دهد به توسط Renaldini ساخته شد
دکارت قوانین انکسار و تئوری رنگین کمان را بنا نهاد. توریچلی میزان الهوا را ساخت که پس از او پاسکال آن را برای اندازهگیری ارتفاعات بکار برد. تحقیقات و تجسساتی که پاسکال در تعادل مایعات کرد او را به اختراع منگنه آبی راهنما شد
در همین دوره آکادمی دل سیمانتو Academie Del cimento که لئوپلد دومدیسی در فلورانس تشکیل داده بود کمک زیادی به پیشرفت شاخه های گوناگون فیزیک نمود
چندی بعد در فرانسه نیروی جاذبه را اندازه گرفتند و مقدار (G) تصحیح شد (81/9متر) مجدداً اسحاق نیوتن بعد از شنیدن این خبر به خیال اول خود رجوع نموده و آن را موضوع حساب قرارداد، گویند در اواخر همین که دید نتیجه موافق پیشبینی اوست از فرط شعف نتوانسته محاسبه را به اتمام رساند
اسحاق نیوتن به واسطه استدلال رفته رفته به کشف این قانون کلی نایل شد: هر دو ذره مادی یکدیگر را به نسبت معکوس مجذور فاصله و مقدار جرمشان جذب میکنند
خلاصه این عالم شهیر به واسطه اکتشافات و اختراعات خود یک روح جدید به فیزیک (بخصوص مبحث نور) بخشید. حلقههای رنگین (Anneaux colrees) و تجزیه نور بالون اصلیه آن از اکتشافات و تلسکوپ آئینهدار از اختراعات او است
رمر (Ronmer) سرعت نور را اندازه گرفت و ماریت (فرانسوی) و بویل (Boyle) (انگلیسی) قانون فشار گاز را وضع کردند.در درجه حرارت ثابت حجم هر بخار یا گاز با فشار ی که بر آن وارد میآید نسبت معکوس دارد
بویل ماشین تخلیه هوا را که Otto de Cueriche قاضی عدلیه شهر ماگدبورگ اختراع کرده بود تکمیل نمود. بالاخره اولین طرح ماشین بخار به توسط Papin ریخته شد
اگر چه قرن هجدهم برای فیزیک بدرخشندگی قرن هفدهم نمیباشد ولی به هرحال آن را قرن بیثمری هم نمیتوان نامید
در این قرن صوت بر روی مبانی محکم قرار گرفت: قانون تارهای مرتعشه را سوور طرحریزی، و تایلر(Taylor) و (Bevnoulli) و Euler و (D’Alambtrt) تکمیل کردند
دوفه جذب و دفعهای الکتریکی را تحت تحقیق درآورد. دوفه میگوید
”من در تجربیات خود قانونی یافتم که غالب مشکلات را حل میکند و تا درجهای راه تاریک را روشن میسازد
اجسام الکتریزه هر چیز غیر الکتریک را جذب میکنند و چون الکتریزه شدند دفع مینمایند و تا طلائی را بدوا لوله بلوری الکتریزه جذب میکند ولی فوراً دفع مینماید و تا هنگامی که ورقه طلا مجاور جسم دیگری نشود تا الکتریسته آن را خارج شود جذب نمیگردد.”
علاوه بر این دفع الکتریسته را به دو بخش نموده و میگوید
اتفاق به من قانون عمومیتر و مهمتری آموخت و در الکتریسته تغییری کامل داد و آن این است که الکتریسته دو نوع است که من یکی را شیشهای و دیگری را سقزی مینامم. خواص دو نوع الکتریسته مزبور این است که دو الکتریسته هم جنس یکدیگر را دفع و دو الکتریسته مختلف همدیگر را جذب مینمایند. بلور، سنگ، سنگهای بزرگ، پشم و بسیاری از اجسام دیگر جزء نوع اول و کهربا، سقزها، ابریشم، نخ، کاغذ و غیره، جزء نوع دوم میباشند
بعد قوانین و اصول کولن در خصوص جذب و دفع باعث شد که الکتریسته تحت محاسبات دقیق درآید
گری ثابت کرد که بدن انسان را میتوان الکتریزه نموده و دوفه در تجربهای که همه تماشاچیان را مبهوت ساخت از بدن انسان جرقه درآورد. در سقف اطاق خود چند ریسمان ابریشمی میآویخت و در زیر آن چیزی گهواره مانند بسته در آن میخوابید خود را با میله کلفت بلوری الکتریزه مینمود و چون کسی دست به طرف او دراز میکرد از بدنش جرقه میجست اولین دفعهای که دوفه این تجربه را نمود موجب تعجب بسیار شاگرد خود آبه نله که بعدها عالم مشهوری شد گردید. آبه نله میگوید «هیچوقت تعجبی را که از رویت جهش جرقه از بدن انسان برایم دست داد فراموش نمیکنم». خلاصه کارهای دوفه به تجسسات بیفایده علما خاتمه داد و از آن بعد الکتریسته وارد تاریخ تازهای گردید
Muschenbroech بطری لید را اختراع کرد (1743) و فرانکل شباهت تخلیه الکتریکی و صاعقه را نشان داد و در نتیجه برق گیر را برای حفظ ساختمان از برق اختراع نمود. تجربه گالوانی، ولتا را به اختراع پیل (1800) یعنی اساس الکتریسته جاری هدایت کرد و آن به قرار ذیل است
ابتدا ستون فقرات ناحیه قطنی قورباغهای را به دو قسمت کرده فوراً قسمت تحتانی را پوست میکنند بعد مابین دو عصب قطنی را که در طرفین ستون فقرات مثل رشتههای سفیدی به نظر میآیند مفتولی از مس داخل میکنند سر دیگر مفتول وصل به مفتول دیگرست که از روی ساخته شده، هر وقت سر مفتول مسی را به اعصاب قطنی وسر مفتول رویی را به عضلات یکی از پای قورباغه وصل کنیم پاهای حیوان تا شده و تکان میخورد و هر دفعه که این دو مفتول را مجاور آن دو عضو کنیم این اثر تجدید میشود: این دو فلز «مس و روی) که به شکل قوسی ساخته شدهاند برای جریان الکتریسته با بدن قورباغه تشکیل مدار میدهد
باید دانست که مبحث مغناطیس الکتریک نتیجه اکتشافات دو عالم سابق الذکر یعنی ارستد و آمپر میباشد و همانطور که نام این دو دانشمند در یک موقع و یک عصر و یک مبحث برده شده همانطور هم جهات تشبیه در بسیاری از مباحث بین ایشان موجود بود: اولاً هر دو معاصر بوده تولدشان دو سال و وفاتشان یک سال با یکدیگر فرق داشته، ثانیاً آمپر فقط یکسال بیش از ارستد عمر کرده (عمر آمپر 75 و عمر ارتسد 74 سال است). ثالثاً هر دو در ابتدای تحصیل در نهایت فقر و پریشانی بسر میبردند و به خرج و کفالت اولیای دیگر و معلمین خود تحصیل را تکمیل کردند. رابعاً ارتسد در عنفوان جوانی اشعاری میسرود که چندان بیاهمیت نبوده آمپر نیز قطعات نظمی گفته که بعضی از آنها را آراگو و دیگران ضبط کردهاند. پنجم آمپر فیلسوف و حکیم نیز بوده و ارستد هم فلسفه و حکمت را نزد بزرگترین فلاسفه یعنی کانت آموخته و از این علم نیز بهره کافی داشت، ششم در باقی علوم نیز با یکدیگر شباهت داشته باشند
فاراده (Faraday) ابتدا الکتریسیته را بنا نهاد، اصول گالوانوپلاستی را ژاکبی اهل پتروگرادواسپنسر اهل لندن وضع الکینگتن و روالتس را مطلاکاری بکار بردند
گالوانوپلاستی صنعتی است که توسط تجزیه الکتریکی فلزات را در قالب مخصوص رسوب و مورق میکنند به نحوی که به جدار آن نچسبد و خود تشکیل شکل درونی قالب را بدهد. چنانکه سابقاً ذکر شد آمپر عمرش وفا نکرد و بعد از او به نتیجه رسیدند چنانکه آراگو قانون او را تکمیل کرده و تعمیم داد و گوس یکی از بزرگترین ستاره شناسان و ریاضی دانان آلمان اختراع تلگراف را تکمیل کرده و بعدها طبیعیدان آمریکائی موسوم به مرس الفبائی برای تلگراف درست کرده دستگاه آن را ساخت و دستگاه تلگرافی وی که به تلگراف مرس موسوم است هنوز در کلیه کشورهای معمول و مرسوم میباشد. آراگو علاوه بر تکمیل قوانین آمپر و ارستد اکتشافات و تحقیقات علمی دیگر هم کرده است منجم««له ثابت کرد که در عالم خلاء وجود ندارد بلکه در تمام فضای لایتناهی جسم سیال بسیار رقیقی موسوم به ««اتر موجود است که در همه جا حتی در خلل و فرج اجسام جای دارد و نیز اثبات نمود که اجسام نورانی دارای ارتعاشات بسیار سریعی هستند و اثر این ارتعاشات را با سرعت زیادی به ما منتقل میکند. پس از تکمیل تلگراف طولی نکشید که به واسطه تجربیات هرتز آلمانی در خصوص انتشار امواج الکتریکی باب جدیدی برای تلگراف بیسیم باز شد چنانکه پس از او مارکنی ایتالیائی و برانلی فرانسوی تجربیات او را تعقیب و بالاخره تلگراف بیسیم را عمل کردند. در اینجا بیمناسبت نیست که بطور اختصار شرحی از تاریخ تلگراف بیان شود. در قدیم الایام بین چینیها و یونانیها و رومیها مرسوم بود که در اوقات جنگ برای اخبار یا استخبار از وضعیات دستجات قشون خود و یا دادن دستورات سوق الجیشی در بالای برجهای مخصوص ویا قلل تپسهها و کوهها آتش روشن میکردند و به وسیله حرکت دادن مشعلهای بزرگ و علامات و اشاراتی که قبلاً قرارداد کرده بودند مطالب خود را به طرف مقابل میفهماندند. مردم گل مرسومشان این بود که از افراد خود به فواصل متساوی پست میگذارند و این مأموران کنایات در مورد قرارداد را فریاد کنان به پستها میرساندند
پس از هجوم و استیلای وحشیان و تا مدتی بعداز آن یعنی تا قرن شانزدهم این نوع علائم اخباری از بین رفت. از قرن شانزدهم به بعد مجدداً این ترتیب مخابره شروع شد و تا قرن هجدهم ادامه داشت در این قرن کلدشاپ مهندس و فیزیکدان فرانسوی یک دستگاه تلگراف هوائی اختراع کرد و اولین دفعه مجمع کنوانسیون آن را برای پیغام و اطلاع خبر فتح کننده اتریشیها به کار برد. بالاخره پس از آنکه دامنه الکتریسته وسعت یافت، واسطه انتقال اخبار جریان الکتریسیته شد. اولین دستگاه تلگرافی دنیا در سال 1774م به توسط لزاژ فرانسوی در ژنو ساخته شد. هر دستگاه تلگراف (باسیم) شامل چهار قسمت است: اولاً یک منبع الکتریکی از قبیل پیل یا آکومولاتر، ثانیاً یک دستگاه ارسالی خبر که بتوان منبع الکتریک را به وسیله مفتولهای فلزی (سیم) به پست مقابل مربوط ساخت بطوری که تلگرافچی بتواند با اراده خود جریان را قطع و وصل کند. ثالثاً سیم، واسطه ارتباط و هادی جریان الکتریسیته دستگاه ارسال است به دستگاه ضبط. چهارمً دستگاهی برای ضبط خبر که به توسط آلات مخصوص علامت و رموز را در روی نواری از کاغذ ثبت کند. سیمهای تلگرافی بر سه نوعند: هوائی، زیرزمینی و زیرآبی سیمهای هوائی _ زیرزمینی و زیرآبی سیمهای هوائی _ چون مقاومت سیمهای مسی چندان زیاد نیست و ممکن است زود بزود گسیخته شود لهذا سیمهای هوائی را با آلیاژهای مسی میسازند این مفتولها به واسطه مقرههای چینی به تیرهای فلزی یا چوبی ثابت و در هوا نگاه داشته شده است. سیمهای زیرزمینی _ مرکب است از چند مفتول مسی بهم پیچیده که از یک ورقه ضخیم گوتاپیرکا پوشیده و روی آنرا یک ورقه سرب کشیدهاند. سیمهای زیرزمینی و زیرآبی _ این نوع سیمها معمولاً مرکبند از یک دسته هفتتائی مفتول مسی متصل به هم که روی آن را با یک ورقه ضخیم از جسم عایقی پوشاندهاند. این ورقه عایق از سیمهای فولادی مستور است و دور این مفتولها نوار مارپیچی شکل علفی (از جنس شاهدانه) الوده به قطران پیچیدهاند
زمینه پیدایش فیزیک کلاسیک