مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام در word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام در word
چکیده
مقدمه
بتهاى عرب
تجارت قریش
بازارهاى دهگانه عرب
علم و هنر عرب
ماههاى حرام
رباخوارى قریش
روحیات عرب و صفات عمومى قریش
شهر مکه
تولیت کعبه
قبیله قریش
منابع
چکیده
اعراب شبه جزیره پس از حضرت ابراهیم که در فلسطین مىزیست، و فرزنش اسماعیل که در میان عرب جرهمى در حجاز اقامت داشت، نخست پیرو احکام و آداب و رسومى بودند که از آن دو پیغمبر خدا باقى مانده بود
بعدها دین یهود و نصار و بت پرستى در نقاط مختلف شبه جزیره رسوخ یافت و اوهام و خرافاتى از این راهها در میان جوامع و قبائل عرب رایجشد
به موازات ظهور دین مبین اسلام هنوز اعتقاد به خداى خالق آسمانها و زمین و روزى دهنده، و ایجاد کننده جهان و جهانیان به نام «الله» و احکام و مناسک حج و برخى از احکام دیگر از دین ابراهیم و اسماعیل در میان اعراب عدنانى و بخصوص قریش باقى مانده بود که آن را معمول مىداشتند
با این وصف گذشته از یهودیت و نصرانیت و بتپرستى، عمل به پارهاى از احکام مزبور، اوهام و خرافات زیادى هم در میان عرب رسوخ یافته بود، و به آنها سخت دل بسته بودند
مقدمه
از جمله به گفته مسعودى بعضى از عب عقیده به وجود پرندهاى به نام «هام» داشتند و مىگفتند هام روح آدمى است که پس از مرگ یا قتل به صورت مرغى در مىآید و پیوسته در اطراف قبر او نوحه سرائى مىکند، و اخبار دنیا را به مقتول یا متوفى مىدهد و در جلو خانه بازماندگان شخص در گذشته به سر مىبرد(مروج الذهب – جلد 2 صفحه 153)
بعضى دیگر «ذات انواط را پرستش مىکردند، عبادت ذات انواط همان دخیل بستن بود. ذات انواط در وادى نخله قرار داشت و از زیارتگاههاى مردم مکه به شمار مىرفت. ذات انواط درخت بزرگ سبزى بود که کفار قریش و سایر قبائل عرب هر سال به زیارت آن مىرفتند و سلاحهاى خود را بر آن مىآویختند. در آنجا قربانى مىکردند، و یک روز در آنجا مىماندند (سیره ابن هشام – ج 4 ص 893)
به ذات انواط چیزهایى به عنوان دخیل مىآویختند و حاجت و مراد مىخواستند
جمعى دیگر از عرب معتقد به وجود «غول» بودند، و عقیده داشتند که غولها در شبها و جاهاى خلوت پیدا مىشوند یا در بیابانها سر راهها را مىگیرند و باعث آزار آدمى مىشوند. عرب هم در صدد بر مىآمد که غول را تعقیب کند و نگذارد به او آسیبى برساند
مسعودى نقل مىکند که بعضى از صحابه از جمله عمر بن الخطاب گفته است که وى پیش از ظهور اسلام دى یکى از سفرهایش به شام غول را دیده است که در صدد آزار رساندن به وى بوده و عمر با شمشیر او را زده است! (مروج الذهب – جلد 2 صفحه 155)
عرب به وجود شیاطین و مرده و جن و قطرب و غدار معتقد بودند و براى هر کدام نیز حالات و اوصافى ذکر مىکردند
به خواب و جادوگرى هم اعتقاد داشتند. جادوگرى به نام کهانت در میان قبائل مختلف رواج داشت، و جادوگر از مقام والائى برخوردار بود و راى او را هر چه بود به کار مىبستند، و سرپیچى از آن را شوم مىدانستند
«شق» و «سطیح» دو کاهن و جادوگر معروف عرب بودند که عرب در گیرودارهاى خود به آنها مراجعه مىکردند و از آنها نظرخواهى مىنمودند
«ذوالشرى» هم که از توده سنگهاى سیاه تراشیده چهارگوش تشکیل یافته بود مورد احترام پرستش بعضى از قبائل عرب بود
اعتقاد به «انصاب و ازلام» نیز از اوهام و خرافات رایج در میان عرب بود. ازلام جمع زلم بر وزن قلم تیرهاى کوچکى بود که از درختى به نام «نبع» که با صلابت و قابل انحناء بود مىگرفتند و به یک اندازه تراشیده و صاف مىنمودند و به هر کدام رنگ مخصوصى مىزدند و در قمار و فالگیرى از آنها استفاده مىکردند، و به آنها «قداح» مىگفتند. قداح به معناى تیرهاى بدون پیکان بود. نام این تیرها که در قمار به کار مىرفت، به گفته یعقوبى ده تا بود. هفت تاى آنها را «انصب» مىگفتند: یعنى نصیب و بهره بده، و سه تا «لا تنصب» بود
هفت تاى اول «فذ» داراى یک سهم و «توام» داراى دو سهم و «رقیب» سه سهم و «حلس» چهار سهم و «نافس» پنجسهم و «مسبل» شش سهم و «معلى» هفتسهم، و سه تاى دیگر: منیح و سفیح و وغد بود که فاقد سهم بود(تاریخ یعقوبى ج 1 ص 300)
عرب براى جنگ و صلح و انتقام گرفتن و قربانى کردن و ازدواج و یقین به این که فلان طفل زنازاده استیا نیست، یا فلان کار را بکند یا نکند، از این تیرها که کاهن قبیله بنى جمح در مقابل بت «هبل» جنب کعبه در کیسهاى مىریخت و آن را به هم مىزد سپس چوبى در مىآوردند و اعلام نظر مىنمودند، کسب تکلیف مىکرد و نتیجه هر چه بود مىباید به کار بست
خداوند در قرآن مجید نصیب و بهرهگرفتن از این نوع رایزنى و نظرخواهى و فالگیرى را مانند شراب و قمار اکیدا نهى کرده و آن را پلیدى و از کارهاى شیطانى دانسته است.(یا ایها الذین آمنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون. سوره مائده آیه 93)
خلاصه به مرور ایام که اعراب شبه جزیره از توجه به احکامى که از زمان حضرت اسماعیل باقى مانده بود غافل ماندند، براى تسکین خاطر آشفته و پریشان خویش به پرستش معبودهاى ناروا «آله باطله» و اعتقادات عجیب و غریب روى آورده و حیران و سرگردان شده بودند، و به گفته حافظ: چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
رسوخ عقاید خرافى در اذهان ملت عرب و مردم قریش و اعقتاد به معبودهاى باطل تا آنجا بود که چون پیغمبر اکرم مبعوث گردید و آنها را از پرستش آلهه باطله بیم مىداد، از این که پیغمبرى از میان آنها برخاسته است، تعجب مىکردند و مىگفتند: او جادوگرى درغگوست، آیا مىخواهد تمام خدایان ما را منحصر در یک خدا بداند؟ این چیزى است بسیار شگفت انگیز.(و عجبوا ان جائهم منذر منهم و قال الکافرون هذا ساحر کذاب. اجعل الآلهه الها واحدا، ان هذا لشىء عجاب. سوره ص آیه 3 تا 5)
اوهام و خرافات عرب به موازات ظهور دین مبین اسلام بیش از اینهاست. ما فقط اشارهاى به پارهاى از آنها نمودیم. ولى همینها که نوشتهایم و آنچه راجع به بتهاى عرب نوشته مىشود، شاید براى شناخت دوران جاهلیت عرب و عقاید خرافى آنها کافى باشد