مقاله توصیف دو نظریه معناشناسی رفتارگرا و نمودگفتمان در word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله توصیف دو نظریه معناشناسی رفتارگرا و نمودگفتمان در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله توصیف دو نظریه معناشناسی رفتارگرا و نمودگفتمان در word
معناشناسی رفتارگرا
دو مرحله مهم رفتارگرایی
نظریه های رفتارگرایی
نقدهای وارد بر رفتارگرایی
نظریه گفتمان
تأملی بر مبانی و کارویژه های نظریه گفتمان (1)
شکل گیری نظریه گفتمان و تحول مفهومی آن
تحلیل گفتمانی
نظریه گفتمان از منظر دریدا و فوکو
شآن مقوله زبان در گفتمان فوکو
دیدگاه لاکلائو و شنتال موف پیرامون نظریه گفتمان
معناشناسی رفتارگرا
رفتار گرایی مکتبی است که به وسیله ی جان واتسون امریکایی پایه ریزی شده و هدفش مطالعه ی رفتار قابل مطالعه و اندازه گیری است. رفتار گرا در تلاش خود برای به دست آوردن یک الگوی واحد از پاسخ حیوان، هیچ مرزی بین انسان و حیوان نمی شناسد
رفتار انسان با تمام ظرافت و پیچیدگی آن، تنها بخشی از طرح کلی تحقیقی رفتار گرایی را تشکیل می دهد. واتسون معتقد بود که روان شناسی حیوانی باید یک رشته ی تخصصی مهم در حوزه ی روان شناسی باشد و تصور می کرد به کار گیری حیوانات به عنوان آزمایش شونده، کنترل کامل تر شرایط آزمایشی را ممکن می سازد. چون روان شناسی علمی عینی است. پس باید روش های تجربی را به کار برد
رفتارگرایی در علوم اجتماعی و بهویژه روانشناسی، تاریخی طولانی دارد و جزء اولین گرایشهای روانشناختی است که بهویژه در آمریکا رشد کرد. اما سابقه رفتارگرایی نوین در همه رشتههای علوم اجتماعی و بهویژه در جامعهشناسی، را باید در کار برس فردریک اسکینر (Burrhus Frederic Skinner: 1904-1990) جستجو کرد. کار اسکینر هرچند بیشتر به اصول رفتارگرایی اختصاص داشته است، اما طیف گستردهتری، از جمله نوشتههای پراکنده علمی (اسکینر، 1971)، داستان تخیلی (اسکینر، 1984)، مقالات جدلی و سیاسی (اسکینر، 1971)، کاربردهای علمی رفتارگرایی (اسکینر، 1968) و کارهای خود زندگینامهنویسی (اسکینر، 1983) را دربر میگیرد. کارهای علمی، تخیلی، سیاسی و عملی اسکینر، همگی در تحول نوع جامعهشناختی رفتارگرایی نقش داشتهاند. از صاحبنظران رفتارگرایی میتوان به مک دوگال، پاولوف، ثراندایک و جیمز اشاره کرد
دو مرحله مهم رفتارگرایی
1- رفتارگرایی بنیادی؛ بیشتر نظریات واتسون در این نوع رفتارگرایی مورد بحث میباشد. رفتارگرایی بنیادی، با رفتارهای مشاهدهپذیر افراد سروکار دارد و تأکید آنها بر محرکهایی است که واکنشها و رفتارهای افراد را تحریک میکنند. این رفتارگرایان فراگرد ذهنی پنهانی را که در فاصله زمانی میان یک تحریک و واکنش رخ میدهد را یا انکار میکنند و یا چندان اهمیتی برای آن قایل نمیشوند
2- رفتارگرایی اجتماعی؛ مید علاقه به این نوع رفتارگرایی داشت. در مقابل رفتارگرایی بنیادی، رفتارگرایان اجتماعی به آنچه که در فاصله میان یک محرک و واکنش رخ میدهد، توجه مینمایند. برنارد مِلتسِر موضع یکی از رفتارگرایان را (مید) چنین بیان میدارد
واحد بررسی مید “عمل” است که هر دو جنبه آشکار و پنهان کنش انسان را دربر میگیرد. در چارچوب مفهوم عمل، همه مقولات جداگانه روانشناسیهای سنتی و اصیل، جای میگیرند. توجه، ادارک، تخیل، تعقل، عاطفه و نظایر آن، بهعنوان بخشهایی از مفهوم عمل در نظر گرفته شدهاند; پس عمل، تمامی فراگرد دخیل در فعالیت بشری را دربر میگیرد.ا مید و رفتارگرایان بنیادی در مورد رابطه میان رفتار انسانی و حیوانی، نیز اختلافنظر داشتند. در حالیکه رفتارگرایان بنیادی گرایش به این داشتند که میان انسانها و حیوانها تفاوتی قایل نشوند، مید میگفت که میان ایندو تفاوتی مهم و کیفی وجود دارد. مید تفاوت اصلی انسان با حیوان را در این میداند که انسان دارای ظرفیتهایی ذهنی است که به او اجازه میدهد تا در این فاصل میان محرک و واکنش، با استفاده از زبان تصمیم بگیرد که چه واکنشی باید نشان دهد
رفتارگرایان اجتماعی مدعیاند که به بررسی فراگرد کنش متقابل علاقه دارند، اما فراگرد مورد نظر آنها بهمفهومی بسیار متفاوت از مفهوم نظریههای تعریفگرایان اجتماعی ارائه میشود. از دیدگاه تعریفگرایان اجتماعی، کنشگران پویا و خلاقی در فراگرد کنش متقابل بهشمارمیآیند. کنشگران موردنظر آنها تنها در برابر محرکها واکنش نشان نمیدهند، بلکه این محرکها را برای خود تفسیر میکنند و سپس بر پایهی تعریفی که از آنها بهعمل میآورند مبادرت به کنش میکنند. برعکس، یک رفتارگرای اجتماعی برای فرد آزادی کمتری قایل است. بهنظر یک رفتارگرا، «تفکر، رفتار مغز است و بیشتر فعالیتهای مغزی، آگاهانه نیست.»
نظریههای رفتارگرایی
در نظریات رفتارگرایی، پدیدههای روانی انسان به رفتارهای ناشی از حیات زیستی او برمیگردد و برای آنها اساس حیوانی قائل میشوند. از نظر رفتارگرایان روانشناسی جمعی به روانشناسی فردی برمیگردد که اساس غریزی یا صورت بازتاب شرطی دارد
پیروان رفتارگرایی بر رفتار انسان تکیه بیشتری دارند و رفتار انسان را تابع محرکها میدانند که در واقع رفتار انسان عبارت است از پاسخ در برابر محرکها. در این دیدگاه در شکل افراطیاش، انسان موجودی منفعل است که مثل یک ابزار مکانیکی توسط عوامل محیطی شکل داده میشود و شانسی برای گریز از سیطره این عامل خارجی ندارد. روشهای تربیت والدین، گروههای همتا، معلم و سایر عوامل محیطی تعیینکننده مسیر رشد کودک و بزرگسال هستند
“ویلیام مکدوگال” روانشناس انگلیسی، ده غریزه و چهار سائقه را شمرده و میگوید: هر رفتاری بر غرایز و سوایق مشتق از آنها مبتنی است و استمرار و اتصال مراحل رشد نیز مبین این مطلب است. حیات اجتماعی نیز بر پایه این غرایز و سوائق استوار است و از آنجا که حیات اجتماعی بر پایه غرایز فردی قرار دارد، هرگونه جامعهشناسی، مبتنیبر روانشناسی فردی میباشد. او سعی داشت به تشریح پایههای نظری روانشناسی بشر و اثر سائقههای ابتدایی و غرایز در زندگی اجتماعی بپردازد