مقاله زندگی نامه شیخ احمد جام در word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله زندگی نامه شیخ احمد جام در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله زندگی نامه شیخ احمد جام در word
شیخ احمد جام (ژنده پوش)
شیخ احمد جام(به روایات فرزند شیخ احمد جام)
تربت جام، گنجینه ای از هنر معماری
مجموعه معماری مزار شیخ احمد جام
گنبد خانه
ایوان
مسجد عتیق
مدرسه امیر جلال الدین فیروزشاه یا گنبد سبز
مزار شیخ احمد جام
مسجد جامع نو
آب انبار
مسجد و مقبره خواجه عزیزالله
رباط جام
آرامگاه شیخ ابوذر بوزجانی
مجموعه تاریخی لنگر
مجموعه تاریخی لنگر
رباط سمنگان
مقبره میر غیاث الدین
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله زندگی نامه شیخ احمد جام در word
کارنامه ی بزرگان حسن منصوری
شعرای نامی ایران منیرالسادات معراجی
شاعران بزرگ ایران عبدالرفیع حقیقت
شیخ احمد جام (ژنده پیل)
شیخ الاسلام ابونصر احمد بن ابوالحسن بن احمد بن محمد نامقی جامی معروف به احمد ژنده پیل یا احمد جام از بزرگان مشایخ عرفان ایرانی در نیمه دوم قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجری است. وی در سال 441 هجری در قریه نامق یا نامه از توابع جام از اعمال ترشیز ولادت یافت. پدرانش برزگر بودند و او در جوانی آمی بود و در نوشخواری و میگساری افراط می کرد
سرانجام در بیست و دو سالگی توبه کرد و وارد حلقه تصوف شد. دوازده سال در کوه نامق و شش سال در کوه بیزد در خاک جام بخلوت نشست و سپس بنای ارشاد را گذاشت. نخست در سرخس و استاد و زورآباد بود و در ضمن سفرهایی به هرات و نیشابور و بوزجان و مرو و باخرز و بسطام کرد و به حج رفت. سرانجام به روستای معدآباد در سرزمین جام رفت و در همانجا به سال 536 هجری در 95 سالگی زندگی را بدرود گفت. در بیرون دروازه معدآباد بخاک سپرده شد
مزار وی هم اکنون در همان ناحیه که امروز تربت خوانده میشود برپاست، و زیارتگاهست و بهمین جهت آن محل را تربت جام میخوانند. ساختمان آرامگاه وی را ملک غیاث الدین محمد کرت در سال 719 هجری ساخته است
شیخ احمد جام
به روایات فرزند شیخ احمد جام
به محض ورود به تربت جام حال و هواى خاصى به آدم روى مىآورد پاکیزگى فضاى مجموعه تربت جام انسان را سبکبالمىسازد و در میان جمعى از مهربانترین مخلوقات روى زمین تصور مىکنم در گهوارهاى مملو از صفا و محبت به هر سوى کشیدهمىشوم
در دفتر کار حاج آقا شرفالدین حاج الاحمدى فرزند شیخ احمد جام و تولیت مجموعه پاى صحبت گرم و دلنوازى نشستهام با جانو دل مىشنوم
«حضرت شیخ احمد جام قدس سره از اولاد حضرت جریربن عبداللّه وجلى، از اصحاب بزرگ پیامبر گرامى اسلام بوده است.اصلشان از یمن بوده، جریر هنگامى که در سال آخر بعثت به حضور حضرت پیامبر اسلام مشرف شد، حضرت رسول رداى مبارک را برروى زمین پهن کردند و فرمودند، جریر روى ردا بنشیند و حدیث مشهورى بر این واقعه وجود دارد که حضرت پیامبر فرمود: هرگاه بزرگقومى نزد شما آمد او را اکرام کنید
این حدیث در مورد جریربن عبداللّه اتفاق افتاده است.» حاج آقا شرفالدین جامى الاحمدى تولیت مجموعه مزار، امام جمعه، رهبر معنوى و قاضى شرع مردم تربت جام که با 23 واسطه شجرهاش به شیخ احمد جام مىرسد مردى وارسته و عارفى بزرگوار است که فیض محضرش لذت فراوانى دارد
روحانى خوش بیان دریک محیط آرامبخش و ساده که محل کار وى و خانه امید هزاران انسان با خدایى است که براى حل مشکلات خود به آنجا روىمىآورند، با شور و هیجان خاصى از جد بزرگوار خود براى «گردشگرى» حکایت مىکند
«حضرت شیخ احمد جام ششمین نسل از حضرت جریربن عبداللّه در ماه محرم سال 440 هجرى قمرى در قریه نامق ترشیز(کاشمر) چشم به جهان گشود پدرش ابوالحسن نام داشت و «بونصر» کنیهاش بود
جوانى رشید و پهلوان و خوش اندام بود و مانندهمسالانش به تقاضاى جوانى به عیش و عشرت مىپرداخت
در 22 سالگى واقعهاى پیش آمد. او و یارانش پس از توبه از رفتار گذشتهخود هر یک به سویى روى نهادند و عزلت پیشه کردند و احمد جوان 12 سال در وههاى نامق و 6 سال در میان کوه بزد در غرب تربتجام خلوتنشین شد و به تزکیه نفس پرداخت و به مدد بارقهاى الهى در وادى تقوا گام نهاد.»
هنگامى که به بناى مسجد نور در بالاى تپه معدآباد اراده کرد و گفت مىخواهد آب زراعتى را از پایین به بالاى تپه ببرد حیرت کردندو چهبسا او را دیوانه تصور کردند و زارع مالک آب وقتى از تصمیم شیخ باخبر شد به او پرخاش کرد و با بیل به سرش کوبید. شیخ به اوگفت: اى غول! و با کشیدن عصایش بر روى زمین آب را به بالاى تپه منتقل ساخت. مردى که با بیل به سر شیخ زده بود با دیدن کراماتشیخ لقب غول را که از شیخ دریافت کرده بود با افتخار براى خود و فرزندانش نگهداشت که هنوز هم فامیل غول احمدى در تربت جاموجود دارد
هنگام پوشش سقف مسجد یکى از چوبها کوتاهتر از چوبهاى دیگر بود از شیخ کمکخواستند، شیخ یک طرف چوب را به دست خود گرفت و سر دیگر چوب را به شخصىواگذاشت و گفت چوب را بکش و زمانى که چوب را کشیدند بلندتر شد. حتى یک متر از دیوارهم بیرون آمد. هنوز این چوب در بالاى مسجد مشاهده مىشود
شیخ که به اقصى نقاط جهان هجرت کرده بود در روستاى معدآباد خانقاهى براى موعظه وتدریس مریدانش احداث کرد
روستاى ساده معدآباد به برکت وجود شیخ احمد رونق یافت و بعدها با استقبال زائران ومریدان و ارادتمندان وى از اهمیت فراوانى برخوردار شد و جاى شهر اصلى جام را گرفت
«زمانى هم شیخ در کوچه هاى سرخس آواز حکیمانیم، حکیمانیم و طبیبانیم سر مىداد وبیمارانى را که دچار مرضهاى صبالعلاج بودند شفا مىبخشید پس از شفا یافتن بیمارش، او رااز خانه بیرون مىآورد و همراهش در کوچهها راه مىرفت
«در زمان حیات ایشان سلطان سنجر سلجوقى که به منظور دفع اسماعیلیه به بوژگان تربتجام وارد شده بود شنید که شخصى به نام احمد اهل کرامات و خوارق عادت است. سلطانسنجر او را نزد خود مىخواند
شیخ به فرستاده مىگوید ما با سلطان کارى نداریم اگر او کارىدارد بیاید! سلطان سنجر از شنیدن ماجرا خشمگین مىشود و تصمیم مىگیرد مامورانى براىجلب شیخ اعزام کند
در این هنگام به سلطان خبر مىرسد که همه اسبهاى سپاه دچار بیمارىوحشتناکى شدهاند. سلطان با تصور ارتباط بیمارى اسبها با بىاحترامى به شیخ از جلب او صرفنظر کرده و خود با وزرا و امیران به دیدار شیخ عزیمت مىکند
شیخ در خانقاه مشغول نظارت برکار بناها و کارگران بود که سلطان و همراهانشان از راه مىرسند
شیخ مشتى از تراشههاى رندهشده چوب را بر مىدارد و در حالى که مىگوید احمد را جز این بضاعتى نیست آن را روى سرسلطان مىریزد. تراشهها با رسیدن به زمین به دانههاى طلا تبدیل مىشود
سلطان از مشاهده کرامات شیخ وحشت مىکند و با هیجان دست شیخ را مىبوسد و مریداو مىشود و ناوهاى را پر از گل مىکند روى دوسشش مىگذارد و به پشت بام خانقاه مىبرد ومىگوید مىخواهم در قیامت جزو ناوه کشان احمد باشم.»
«شیخ در عرفان و طریقت هم مرید اویسى حضرت على بن موسى الرضا بود. اجداد مامحب اهل بیت بودند کما اینکه جریربن عبداللّه در رکاب حضرت على (ع) با دشمنان اسلامجنگیده است.»
مذهب شیخ احمد حنیفى بوده است ولى عدهاى از اولاد او شیعه و عدهاى هم اهل سنتهستند. که در اطراف و اکناف جهان از جمله ایتالیا، مصر، یمن، عربستان، پاکستان و هندوستانپراکندهاند. شیخ فنا فى اللّه بوده و چنین شخصیتهایى اصل اسلامند و به قول شاعر معروف
چنان با نیک و بد سر کن که بعد از مردنت «عرفى»
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
«عرفى شیرازى»
شیخ داراى چندین تالیف است و دیوان اشعارى هم دارد که دو بیت از شعر دیوان او چنیناست
گر منظر افلاک شود مسکن تو
وز کوثر اگر سرشته باشد گل تو
چون مهر على نباشد اندر دل تو
مسکین تو و سعىهاى بىحاصل تو
«کرامات شیخ سبب شد که به تدریج منکران سرسخت تابع وى شدند
شیخ پس از سفرهاىزیاد هنگامى که در 80 سالگى قصد سفر حجاز داشت در میان راه وقایعى پیش آمد که به دیارخود بازگشت و پس از چند سال هدایت مریدان به رحمت ایزدى پیوست»
وقتى صحبت حاج آقاى شرفالدین جامى الاحمدى تولیت تربت جام به اینجا رسید اظهارداشت
«تولیت مجموعه مزار شیخ احمد جام طبق وصیت اولیه از اعلم و ازهد و ارشد اولاد متولىبا رعایت سلسله مراتب در هر نسل با انجام مراسم باشکوهى از پدر به فرزند منتقل مىشود.»
تولیت مجموعه مزار شیخ احمد جام مىگوید: متاسفانه مدتى است این مجموعه غریبمانده است و هیچگونه تلاشى براى رونق آن نشده و بودجهاى معین نگردیده است
سند اوقافمجموعه را هم در سال 1312 به عنوان امانت از سوى اوقاف خراسان گرفتند ولى هرگز پسندادند و همچنان اوقاف مجموعه را تحویل ندادهاند
پس از آن که شیخ احمد نامقی ـ عارف مشهور ـ در سال 536 هـ.ق. درگذشت ، او را در جلوی دروازه معدآباد به خاک سپردند
قبر شیخ که امروزه در جلوی ایوان قرار گرفته ، با اجر و گچ به طول 20/5 و عرض حدود 2 و ارتفاع حدود 1 متر ساخته شده است و در کنار آن ، درخت پسته کوهی کهنسالی قرار دارد که زایران تربت شیخ ، اعتقاد خاصی بدان دارند
دو سنگ قبر افراشته سفید رنگ بر بالای سر و پایین پای مرقد وی نشاندهاند که بر روی آنها کتیبههایی به خط کوفی و نستعلیق نوشته شده است و حواشی و قسمتهای مختلف آن با گل و برگ و طرح مارپیچی و مقرنس زینت یافته است
بر گرداگرد مزار شیخ ، معجری سفید رنگ به طول 8 متر و ارتفاع 50 سانتیمتر کشیدهاند و به فافصله هر یک متر آن ، ستون سنگی سیاه رنگی قرار دادهاند که تعداد آنها 18 عدد است و بر روی برخی از آنها که در جبهه رو به روی صحن قرار دارند ، کتیبههایی به خط ثلث و نستعلیق دیده میشود
تربت جام، گنجینه ای از هنر معماری