برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله پرندگان در منطق الطیر در word دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله پرندگان در منطق الطیر در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله پرندگان در منطق الطیر در word

منطق الطیر  
هدهد  
بلبل  
طوطی  
طاوس  
بط  
کبک  
همای  
کوف  
باز  
بوتیمار  
منابع :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله پرندگان در منطق الطیر در word

برهان قاطع- تالیف محمد حسین خلف تبریزی به اهتمام دکتر محمد معین – چاپ تهران

منطق الطیر مقامات طیور شیخ فریدالدین عطار نیشابوری به اهتمام سید صادق گوهرین

آنندراج- تالیف محمد پادشاه زیر نظر محمد دبیر سیاقی- چاپ تهران

منطق الطیر

: مأخوذ است از آیه شریفه: «و ورث سلیمان داود و قال یا ایها الناس علمنا منطق الطیر واوتینا من کل شی ء ان هذا لهو الفضل المبین» (سوره نمل آیه 16)- در تفاسیر قرآن کریم از مرغان مختلفی که با سلیمان (ع) سخن گفته اند و او گفتار آنان را برای پیروان خود ترجمه فرموده است. اسم برده اند و جهت مزید اطلاع ر. ک. : تفاسیر فخررازی ج 6 ص 556 و بیضاوی ج 2 ص 194 و کشف الاسرار ج 7 ص 189 و ابوالفتوح ج 4ص 153- این کلمه را شعرای فارسی زبان به همین معنی در اشعار خود بسیار آورده اند

هدهد

: در فارسی پویک و شانه سر را گویند. (برهان) – مرغیست بدبو که بر زباله آشیان سازد، بر بدنش خطوط و رنگهای فراوان است و کنیه او ابوالاخبار و ابوثمامه و ابوالربیع و ابوروح و ابوسجاد و ابوعیاد است. گویند که از بالای آسمان آب را در زیر زمین ببیند همانطور که آدمی آنرا در شیشه ببیند. (دمیری) – گفته اند که هدهد راهنمای سلیمان بود بر آب و آن چنان بود که سلیمان هرگاه که خواستی نماز گزارد هدهد او را ره نمودی به آب و در بیابان زمین را می کندند و به آب می رسیدند تا سلیمان با آن غسل می کرد یا وضو می ساخت. (جهت مزید اطلاع ر. ک. : قصص انبیا ذیل قصه سلیمان و بلقیس و حیاه الحیوان جا حظ ج 4 ص 77 و حیاهالقوب ج1 ص264)

بلبل

: نمونه مردمان جمال پرست وعاشق پیشه است

طوطی

: حیوانیست ثاقب الفهم ونرم خو که قوه تقلید اصوات و قبول تلقین را بسیار داراست. ارسطا طالیس گوید برای تعلیم طوطی او را جلوی آینه نهید و از پس آن صحبت کنید تا او خوب تقلید کند (دمیری ذیل ببغاء)- در اینجا نمونه آن دسته از مردمان اهل ظاهر و تقلید است که به دنیای باقی و حیات جاوید اعتقاد دارند و به آن سخت پابندند

طاوس

: پرنده ایست عزیز و جمیل و عفیف الطبع و اهل ناز و تبختر است و بر خویش سخت معجب است (دمیری)- در مثنوی نمونه ای از مردم منافق و دو رنگ است که برای نام و ننگ جلوه گری می کند و همّ خود را صرف صید خلق و شکار آنها می نماید و از نتیجه عمل خود نیز بی خبر است (ر. ک. ج 5 نی ص 28). ولی در این جا نموه اهل ظاهر است که تکالیف مذهب را به امید مزد یعنی به آرزوی بهشت و رهایی از عذاب دوزخ انجام می دهد

بط

: مرغابیست و این کلمه عربی محض نیست (جوالیقی ص 64) و مُعرّب بت است (آنندراج) – در تفاسیر قرآن (ذیل آیه 120 واقع در سوره بقره راجع به مرغ خلیل الله (ع) آنرا ضمن چهار مرغ خلیل نام برده اند (ابوالفتوح ج 1ص 458)- و در مثنوی کنایه است از حرص و آز که یکی از عوامل شیطان رجیم و نفس عاقبت سوز است (ج 5 نی س 37)- در اینجا نمونه مردمان عابد و زاهد است که همه عمر گرفتار وسواس طهارت و شستشواند

کبک

: نمونه مردم جواهر دوست که همه عمر خود را صرف جمع آوری انواع جواهرات و احجار کریمه و یا اشیاء قیمتی و عتیق می نمایند

همای

: مرغیست افسانه ای که گویند استخوان خورد و جانوری نیازارد و بر سر هر کس سایه افکند پادشاه شود (انندراج)- و در افسانه ها بسیار از او نام برده اند از جمله باین صورت که در شهرها و ممالک هنگام انتخاب پادشاه این مرغ را به پرواز می آورده اند و بر هر کس که می نشست او را شاه می کردند- در اینجا نمونه ایست از مردان جاه طلب که از زهد و عبادت برای جلب حطام دنیوی استفاده می کنند و از راه عزلت و عبادت ظاهری درصدد بر می آیند که ارباب مملکت و سیاست را بخود جلب نمایند و برای خود دستگاهی داشته باشند. خواجه حافظ اینگونه زهاد را “واعظ شحنه شناس” اصطلاح کرده است

و اعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش     زانکه منزلگه سلطان دل مسکین من است           (حافظ قزوینی ص 37)

 کوف

: پرنده ایست بنحوست مشهور و آن دو قسم می باشد کوچک و بزرگ؛ کوچک را جغد و بزرگ را بوم خوانند (برهان) –این پرنده را که به نامهای جغد و بوم و کوف و بوف و مانند آن خوانند در ادبیات زرتشتی بهمن مرغ نامیده شده است و مرغیست اهورایی و بدون نحوست (ر. ک: ح- برهان ص 318)- کنیه او در عربی ام الخراب و ام الصیبان و غراب اللیل است. مرغیست که شب نمی خوابد و پرهایش بد پوست. طائریست منزوی و منفرد و حرام گوشت (دمیری ذیل بوم)- قدما برای این مرغ احکام و خواصی ذکر کرده اند که شرح آنهمه در اینجا میسر نیست (ر. ک. نفائس الفنون ج2 ص 151 و حیاه الحیوان جاحظ و دمیری ذیل کلمه بوم)- در اینجا کنایه است از مردم زاهد و منزوی که گنج مقصود را در انزوا و خلوت وانعزال (گوشه گیری و عزلت نشینی) و گوشه گیری و بریدن از خلق و اجتماع می جویند

باز

: قدما باز را حیوانی متکبر و تنگ خُـلق تصور می کردند (دمیری ذیل البازی)- در اینجا نمونه مردم درباری و اهل قلم است که بعلت نزدیکی به شاه همیشه بر دیگران فخر و مباهات می نمایند و تکبر می فروشند و از سپهداری و کله داری خویش سوء استفاده می نمایند

بوتیمار

: نام مرغیست که بر لب آب نشیند و آب نخورد و گویند تشنه است و آب نخورد مبادا آب تمام شود آنرا مرغ «غم خوراک» گفته اند (آنندراج)- آنرا بعربی یمام گویند (برهان)- و حال آنکه «یمام» در عربی به کبوتر دشتی (منتهی الارب) یا کبوتر وحشی اطلاق می شود (دمیری) – در اینجا نمونه ای از آندسته از مردم خسیس است که مواهب زندگانی را از خود و دیگران دریغ می دارند، نه خود از آن متمتع می شوند و نه می توانند از تمتع دیگران لذت برند

منطق الطیر با ستایش آفریننده ی  جان بلند پرواز آسمانی آغاز می شود، و از سر ستایش و شگفتی، آفرین می گوید بر آن که آسمان را در زبر دستی، در برابر زمین به غایت پست برافراشته و چونان خیمه ای بی ستونش بر زمین استوار ساخته ، سپس مرغ جان آدمی را آفریده که چونان پرنده ای سبکبال و بلند اوج بر فراز گنبد سپهرین هستی در طیران و پرواز است

آفرین جان آفرین پاک را

آن که جان بخشید و ایمان خاک را

آسمان را در زبر دستی بداشت

خاک را در غایت پستی بداشت

آسمان چون خیمه ای بر پای کرد

بی ستون کرد و زمینش جای کرد

دام تن را مختلف احوال کرد

مرغ جان را خاک پر و بال کرد

از دیدگاه منطق الطیر، جان آدمی آشیانه و فرازگاه هزاران مرغ آشنا و ناشناس است که از عالم علوی  بر آن فرود آمده، چند صباحی آنجا را مقامگاه خویش ساخته، تا پس از لختی آسودن و دانه چیدن، و نفسی تازه کردن، دوباره از آن قفس تنگ به پرواز درآیند و اوج گیرند، و آفاق رفیع وجود را یکی از پی دیگری به زیر پرو بال کشند و آنگاه، به آشیان نخستین خود، در ملکوت اعلا باز گردند

 این پرندگان آشیان گزیده در گلشن جان آدمی، از همه دست و همه گونه اند و هرکدام قدرت پرواز معینی دارند،صعود را تا ارتفاع معینی تاب می آورند، اوجشان سقفی دارد  و  پروازشان دارای بردی ویژه است، و وقتی خوب  در  رفتار و کردارشان دقیق می شویم، ملاحظه می کنیم، که هر کدام از این پرندگان نماینده و نماد روحیه ای خاص و منشی ویژه  از روحیات و منش های گوناگون نهفته در جان آدمی هستند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید