پایان نامه بزهکاری زنان در word دارای 89 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پایان نامه بزهکاری زنان در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه بزهکاری زنان در word
مقدمه
اهمیت موضوع بزهکاری زنان
خصوصیات بزهکاری زنان
پیشینه تحقیقات جرمشناسی درباره بزهکاری زنان
دیدگاههای مختلف درباره بزهکاری زنان
رویکردهای کلاسیک نسبت به بزهکاری زنان
اوقات (وقایع) ممتاز فیزیولوژیک زنانه
کشفیات علم سیتوژنتیک
رویکرد انتقادی در تحلیل بزهکاری زنان
مکاتب جرمشناسی و بزهکاری زنان
جرمشناسی واکنش اجتماعی
خصوصیات جرمشناسی واکنش اجتماعی
تاریخچه جرمشناسی واکنش اجتماعی
آوردههای جرمشناسی واکنش اجتماعی
ایرادات وارد بر جرمشناسی واکنش اجتماعی
جرمشناسی گذار از اندیشه به عمل
ایرادات وارد بر جرمشناسی گذار از اندیشه به عمل مجرمانه
پاسخ به ایرادات مذکور
جمعبندی
توضیحی درباره اصطلاح کنترل اجتماعی
خصوصیات بزهکاری زنان حول دو محور متمرکز شده است
ویژگیهای عمومی بزهکاری زنان
جمعیت کیفری زنان (حضور زنان در زندانها)
رابطه میان جنبشهای فمنیستی و بزهکاری زنان
جریانهای فکری فمنیستی
جنبش فمنیسم لیبرال
فمنیسم رادیکال
رویکرد فمنیستها نسبت به بزهکاری زنان
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پایان نامه بزهکاری زنان در word
الف) مقالات
1- آخوندی, محمود. اثبات جرائم منافی عفت از نگاهی دیگر. فصلنامه کتاب زنان شماره
2- اسحاق, محمد. آزار جنسی زنان در یک بررسی حقوقی. فصلنامه کتاب زنان شماره
3- بحرانی, مرتضی. زنان و حجاب (ترجمه). فصلنامه کتاب زنان شماره
4- بداغی, فاطمه. خلأهای قانونی و انحرافات اجتماعی. فصلنامه کتب زنان شماره 18-
5- بداغی, فاطمه. جرائم علیه خانواده در پژوهش میدانی. فصلنامه کتاب زنان شماره 21-
6- بلالی, اسماعیل. زنان و پیامدهای سقط جنین (ترجمه و تدوین). فصلنامه کتاب زنان شماره
7- حسنی, محمد. کنکاشی پیرامون فساد از منظر فقه . فصلنامه کتاب زنان شماره
8- راعی, مسعود، الحاق به کنوانسیون از منظر موافقان و مخالفان. فصلنامه کتاب زنان شماره
9- رمضان, رضا. قاچاق زنان در فقدان بایدها و نبایدها. فصلنامه کتاب زنان شماره
10- زینتی, علی. انحرافات زنان از عرصه فکر تا ورطه عمل. فصلنامه کتاب زنان شماره
11- سادات اسدی, لیلا. مساحقه جرمی علیه زنان. فصلنامه کتاب زنان شماره
12- شایگان, فریبا. خودکشی زنان, جرمی خاموش علیه زنان. فصلنامه کتاب زنان شماره
13- شورای فرهنگی. اجتماعی زنان. سیاستهای پیشگیری و بازتوانی زنان از آسیبهای اجتماعی. فصلنامه کتاب زنان کتاب زنان شماره
14- غفاریفرد, حسن. واکاوی آسیبهای فرهنگی علیه زنان (سه قسمت). فصلنامه کتاب زنان شماره 22-
15- فلاحتی, علی. روسپیگری و سکوت سنگین قانون. فصلنامه کتاب زنان شماره
16- قاسمیروشن, ابراهیم. همسر آزاری, رفتارشناسی آزار علیه شوهر. فصلنامه کتاب زنان شماره
17- هاشمی, احمد. ابهامات سه گانه کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان. فصلنامه کتاب زنان شماره
ب) کتابها
18- آیتاللهی، زهرا. (1381) خشونت خانوادگی, زنان کتک خورده. انتشارات شورای فرهنگی. اجتماعی زنان
19- استاد ملک, فاطمه. (1376) حجاب و کشف حجاب در ایران. مؤسسه مطبوعاتی عطایی
20- اسپرنیک, جنیس. (1379) خیانت در زندگی زناشویی. نشر ایدون
21- اشتری, مهناز. (1380). قاچاق زنان. نشر اندیشه برتر
22- پوررضا, ابوالقاسم. (1381). خشونت علیه زنان. نشر اندیشمند
23- پوشکان, غلامرضا. (1381). بررسی پدیده زنان خیابانی. نشر پردیس مهر
24- تبریزی، ایرج. (1378). تجارت زنان و دختران, فنون معاصر
25- تبریزی, ایرج. (1379). تجارت شیطانی, نشر کیهان
26- حمیدی, فریده. (1382). حقوق زنان. حقوق بشر, انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
27- حجازی قدسیه. (1357). بررسی جرائم زن در ایران, مرکز تحقیقات و انتشارات حقوقی قدس
28- خاکپور, محمد مهدی. (1354). جرمشناسی زنان, انتشارات عطائی
29- ذاکری, حجتا;(1379). بررسی فقهی. حقوقی سقط جنین, نشر خط سوم
30- رفیعی, شهرام(1380). خشونت علیه زنان, نشر تندیس
31- رشید, احمد (1381). طالبان, زنان, تجارت مافیاو پروژه عظیم نعمت در آسیای مرکزی, نشر بقعه
32- صدیق بطحایی روح ا; (1383). شناخت جرمشناسی (ترجمه از کتاب کیت سوتیل و دیگران), نشر دادگستر
33- عباسی, محمود. (1381). سقط جنین, نشر حقوقی
34- فصلنامه رفاه اجتماعی, دانشگاه علوم بهزیستی شمارههای 5, 12, 13 سال 1383
35- قرچهداغی, مهدی. (1377). زنان کتک خورده, روانشناسی خشونت در خانواده (ترجمه), انتشارات عملی
36- قناد, فاطمه.(1377). حمایت کیفری در برابر جرائم جنسی در نظام حقوقی انگلستان, نشر پیک ایران
37- طغرانگار, حسن. (1383). حقوق سیاسی. اجتماعی, انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
38- کار, مهرانگیز. (1379). پژوهش درباره خشونت علیه زنان، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
39- کینیا, مهدی. (1373). مبانی جرمشناسی جلد اول و دوم. انتشارات دانشگاه تهران
40- مارلین, فرنج. (1373). جنگ علیه زنان, ترجمه توراندخت تمدن,نشر عملی
41- معتمدیمهر, مهدی. (1380). حمایت از زنان در برابر خشونت (سیاست جنایی انگلستان) نشر برگ زیتون
42- معظمی, شهلا. (1382 فرار دختران چرا. نشر گرایش
43- موسوی, پدرام و سوهانی,فهیمه. (1381). گیسوان در آتش خشونت. نشر اندیشمند
44- نجم عراقی, منیژه وصالحپور و موسوی. (1381). منبع شناسی زنان دو جلد, نشر دیگر
45- وایت, راب. (1381). در آمدی بر جرم و جرمشناسی. ترجمه صدیق بطحایی, نشر دادگستر
46- ولد, جرج. (1380). جرمشناسی نظری. ترجمه علی شجاعی. انتشارات سمت
47- ویلیامز, فرانکلین. (1383). نظریههای جرمشناسی، ترجمه ملک محمدی, نشر میزان
48- وین سنت, بارنر. (1363). زندان زنان آمریکا. نشر جاوید
ج) پایاننامهها
49- امیرخانی, فهیمه (1382). زنان بزه دیده در دو نظام کیفری ایران و انگلستان، دانشگاه شهید بهشتی
50- توحیدی, احمدرضا. (1380). بررسی حقوقی سند نهایی کنفرانس نیویورک (زنان 2000). دانشگاه شهید بهشتی
51- خاکباززاده، محمد. (1382). حمایت کیفری از خانواده در قوانین ایران، دانشگاه شهید بهشتی
52- خالقیزواره, فاطمه. (1381). اقدامات بینالمللی مقابله با خشونت علیه زنان، دانشگاه شهید بهشتی
53- درخشانیان, روحانگیز. (1379). بررسی تطبیقی ماده 12 کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض از زنان, دانشگاه شهید بهشتی
54- رایجیان اصلی, مهرداد. (1379). بزه دیده در فرایند کیفری, دانشگاه شهید بهشتی
55- رزمساز, بابک. (1372). سقط جنین از نظر قوانین موضوعه و موازین فقهی، دانشگاه شهید بهشتی
56- عباسی, آیت. (1377). سیاست جنایی تقنینی در قلمرو بزه سقط جنین, دانشگاه قم
57- عبدی, آذر. (1381). حمایت کیفری از حقوق زنان در اسناد بینالمللی و حقوق داخلی, مجتمع آموزشی عالی قم
58- عیسیزاده, علیاکبر.(1379). حمایت ویژه از زنان در معاهدات عام بینالملل, دانشگاه شهید بهشتی
59- فرجامی, اقدس. (1353). جرائم خاص علیه زنان از جنبه اختلالات منش, دانشگاه شهید بهشتی
60- کامرانیفکور, شهربانو. (1381). بررسی مقایسهایی خصوصیات روانشناسی زنان ویژه با زنان عادی, دانشگاه تربیت مدرس
61- موسویفر,زهره. (1382). جنایات جنگی علیه زنان در مخاصمات مسلحانه, دانشگاه شهید بهشتی
62- مهرنژاد , محبوب. (1378). جرائم خاص علیه زنان در قانون مجازات اسلامی, دانشگاه شهید بهشتی
63- میرهئی, حسن. (1377). بررسی جرم سقط جنین در قانون مجازات ایران و فرانسه, دانشگاه امام صادق
64- نجفی, قربانعلی. (1383). بررسی تطبیقی بزه سقط جنین در حقوق ایران و انگلستان, دانشگاه شهید بهشتی
65- (1378). مقایسه سبک اسناد علیه زنان ویژه بازداشت شده با زنان عادی، دانشگاه علامه طباطبائی
مقدمه
موضوع درس جرمشناسی در نیمسال کنونی بزهکاری زنان[1] است که سعی خواهیم کرد به موضوع جنسیت مؤنث و بزهکاری بپردازیم. البته باید خاطر نشان کرد که دو عبارت جنس[2] و جنسیت[3] باهم متفاوت هستند، چراکه منظور از عبارت جنس مؤنث همان ویژگیهای بیولوژیک و فیزیولوژیک زنانه است اما وقتی از کلمه جنسیت استفاده میشود به جنبههای اجتماعی و حقوقی متمایز میان زنان و مردان اشاره میشود. اصطلاح جنسیت از دستآوردهای جنبش فمینیستی است
در مقطع کارشناسی جنسیت در کنار عوامل دیگری نظیر سن تحت عنوان «عوامل ذاتی جرم» مطالعه گردید، اما در این مقطع به طور خاص به نقش زنان در بزهکاری پرداخته خواهد شد؛ در این درس به دیدگاههای فمنیستی درباره حقوق کیفری هم پرداخته میشود که معتقدند حقوق کیفری با دیدی مردانه نوشته شده است. در حقوق کیفری به طور سنتی برخی از دیده ترحم به زنان مینگرند و برخی دیگر آنان را باعث تمامی جرائم میدانند. در جرمشناسی جدید میخواهند این دیدگاه را اصلاح کرده و نقش زنان چه به عنوان بزهکار و چه بزهدیده را بررسی کنند
اما چرا این موضوع برای این نیمسال انتخاب شده است؟ برای پاسخ به این سؤال و بیان اهمیت موضوع بزهکاری زنان باید به مطالب زیر اشاره شود
اهمیت موضوع بزهکاری زنان
1- جایگاهی که زن به عنوان همسر و مادر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارد؛ چنانکه در مقدمه قانون اساسی نیز فرازهایی در این باره آمده است و یا در اصل دهم قانون اساسی به نهاد خانواده به عنوان مبنای جامعه اسلامی اشاره شده است، همچنین در اصل بیستو یکم به حقوق زنان[4] اشاره شده است. حال میخواهیم ببینیم که نقش زن در نهاد خانواده چگونه است و چگونه میتواند در بزهکاری و بزه دیدگی مؤثر باشد و علاوه بر این، تأکید قانون اساسی بر جایگاه و حقوق زن چه تأثیری بر قوانین عادی داشته است؟
2- نظام سیاسی کشور ما پس از انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی است و در این نظام روحانیت حکومت دارند. حکومت روحانیت یعنی حکومت فقه که، در فقه نیز تفاوتهائی میان دو جنس قائل شدهاند، مثل انحصار قضاوت برای مردان و یا انحصار حق قتل در فراش (موضوع ماده 630 ق.م.ا) که حقی مختص مردان است. در این نیمسال به این امر میپردازیم که آیا این تفاوتهای جنسیتی در زمینه جرمشناسی هم میتواند مطرح شود و یا اینکه این تفاوتها چه تأثیری بر بزهکاری و بزهدیدگی زنان دارند
3- در فضای سیاسی فعلی کشور، به مناسبت طرح برنامه چهارم توسعه کشور، بحث کنارگذاشتن و عدم لحاظ تفاوتهای جنسیتی در زمینههای حقوقی (مالی، کیفری و;) مطرح شده است، که البته شورای نگهبان با تحقق این امر به این دلیل که در اسلام تفاوتهایی بین دو جنس مذکر و مؤنث وجود دارد مخالفت کرد
عنوان دقیق برنامه چهارم توسعه «برنامه چهارم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی» است، لذا وقتی درباره رفع تبعیض جنسیتی در آن بحث میشود به این معناست که در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بایستی زن و مرد یکسان تلقی شوند. یکی از همین مسائل اجتماعی بحث بزهکاری و بزهدیدگی زنان است
4- دلیل چهارم یک دلیل جمعیت شناختی است؛ حدود نیمی از پیکره اجتماع را زنان تشکیل میدهند (در حال حاضر جمعیت زنان کشور باتفاوتی حدوداَ یک میلیون نفری، بیش از مردان است) و در ربع قرن اخیر هم حضور زنان در عرصههای علمی و آموزشی بیشتر شده و به تبع آن حضور اجتماعی زنان هم افزایش یافته است. این امر نشانگر آن است که برخلاف اکثر جوامع اسلامی دیگر (مثل کشور کویت و عربستان) زنان در جامعه ایران منفعل نبوده بلکه کنشگر هستند، یعنی تصمیم میگیرند که این تصمیم میتواند مربوط به جرم باشد
5- دلیل دیگر یک دلیل سیاسی اجتماعی است؛ به لحاظ بالا بودن جمعیت زنان و اینکه زنان ایرانی از سال 1342 حق رأی پیدا کردهاند در سالهای اخیر نیز شاهد فعالیتهای سیاسی اجتماعی بیشتری از سوی آنان نسبت به گذشته هستیم. مثلاَ زنان در دوم خرداد ماه سال 1376 نقش عمدهایی راایفا کردند. علاوه بر این میتوان به سازمانهای غیردولتی (NGO) بسیاری اشاره کرد که زنان در آنها نقش فعالی دارند و حتی بنیانگذار بسیاری از آنها بودهاند. دریافت جایزه نوبل سال 2004 توسط یک زن ایرانی از دیگر نشانههای افزایش فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان در سالهای اخیر است
6- در بیست و پنج سال اخیر تحصیلات و حرفهآموزی زنان با رشد چشمگیری همراه بوده است و دلیل آن هم افزایش مراکز آموزش عالی میباشد و البته امروزه والدین بیشتری میپذیرند که دخترشان به شهر دیگری برای کسب علم مسافرت کند
به بهر حال باید گفت همزمان با رشد تحصیلات زنان، بسیاری از زنان با موانع سنتی جامعه خود مواجه میشوند. حضور زنان در عرصههای آموزشی افزایش یافته اما تفکر حاکم همچنان مردانه است. از جمله آثار این امر، محدودیتهای بیشتری است که زنان در زمینه فرصتهای شغلی دارند، در نتیحه زنان ممکن است با دیدن این محدودیتها سرخورده شده و به سوی اعمال مجرمانه سوق پیدا کنند. اگر تا بیست سال پیش، دختران ایرانی به اقتضای نوع تربیت و سطح تحصیلات خود عمدتاً فقط به فعالیتهای خانهداری میپرداختند، امروزه ایجاد محدودیت در ایفای نقشهای اجتماعی باعث سرخوردگی آنها میشود. در ادامه باید گفت علیرغم رشد سطح علمی و آموزشی بانوان ایرانی، تربیتی که خانوادهها در رابطه با فرزندان خود به کار میبرند هنوز جنبه سنتی دارد. مثلاً در اختلافات زناشویی بیشتر زنان بزهدیده هستند که این امر را میتوان در نتیجه اختلاف دیدگاه زن (تحصیل کرده) و مرد (سنّتی) دانست
7- افزایش حضور اجتماعی زنان در جامعه اعم از مجامع دولتی، نهادهای مدنی و مشاغل آزاد (فروشنده، راننده و ;) که این حضور اجتماعی زمینه ایجاد تنش و اصطکاک منافع با دیگران را ایجاد میکند و بالتبع باعث تغییراتی در نرخ بزهکاری زنان میشود
8- دلیل بعدی که به دلیل قبلی مرتبط است پررنگ شدن حضور زنان در نهاد خانواده است علیرغم اینکه ریاست خانواده برعهده شوهر است اما امروزه شاهد همکاری اقتصادی زنان در تأمین امور مالی خانواده هستیم و این نقش اقتصادی زنان میتواند موازنه سنتی قدرت در نهاد خانواده را برهم بزند. علاوه براین با غیبت زنان در محفل خانواده شاهد آثار سوئی بر تربیت فرزندان و روابط زناشویی هستیم. همچنین میتوان گفت که زنان کارمند امروزه دچار همان اضطرابها و استرسهای مردان هستند
9- بالا رفتن نرخ بزهکاری زنان؛ در سالهای اخیر ملاحظه میشود که حضور زنان در برخی جرائم افزایش یافته و میزان بزه دیدگی آنان نیز نسبت به گذشته فزونی داشته است. همین رشد نسبی نرخ بزهکاری و بزهدیدگی زنان، پرداختن به این بحث را توجیه میکند
10- مشارکت زنان در جرائمی که تاکنون مختص مردان تلقی میشد؛ امروزه زنان حتی در جرائم تروریستی و جرائم خشونتآمیز (نیازمند کلسیم) نیز مشارکت میکنند
11- تحول دیدگاه مراجع قضایی و پلیسی نسبت به زنان (چه شاکی و چه متهم)؛ امروزه شاهد تغییر دیدگاههای مبتنی بر فاکتور جوانمردی[5] نسبت به زنان در میان ضابطین و قضات هستیم؛ اگر در گذشته قرارهای سبکی برای متهمین زن صادر میشد امروزه دیگر چنان دیدگاهی وجود ندارد و این خود چالش جدیدی فراروی جرمشناسی است
12- دلیل دیگر اینکه کشور ایران از نظر جغرافیایی در چهارراه اروپا، آسیا و آفریقا قرار دارد این وضعیت خود باعث ایجاد تنوع فرهنگی در کشور ما شده و این تنوع فرهنگی باعث تنوع دیدگاه نسبت به زن شده است. مثلاَ جایگاه زن در گیلان به کلی متفاوت از جایگاه وی در خوزستان یا بلوچستان است. از اینرو زنان جامعه ما با نوعی تکثر فرهنگی روبرو هستند و این تنوع خرده فرهنگها باعث ایجاد تفاوتهایی در نرخ بزهکاری و بزهدیدگی زنان میشود. مثلاَ چرا زنان برخی از استانهای غربی بیش از زنان مناطق دیگر ایران دست به خود سوزی میزنند. (گرچه خودکشی بزه نیست بلکه یک انحراف است)
13- کشور ایران دارای موقعیت ممتاز جغرافیایی و استراتژیک است به طوری که حدود هفده کشور دارای مرزهای خاکی یا آبی با ایران هستند. حال اگر تفاوت سطح اقتصادی مرزنشینان ایرانی با کشورهای همسایه را نیز به این معادله اضافه کنیم به خوبی علت قاچاق زنان ایرانی به کشورهای همسایه را در خواهیم یافت.[6] مجلس شورای اسلامی در اواخر مرداد ماه امسال قانونی را درباره قاچاق کودکان و زنان به تصویب رسانده است. و تصویب این قانون نیز حاکی از وجود پدیدهایی به نام قاچاق زنان است.[7]
14- در دهههای اخیر، سازمان ملل متحد، قطعنامهها و اسناد چندی را در جهت احیاء و تقویت حقوق زنان تصویب کرده است. در برخی از این اسناد بینالمللی حقوقی و به ویژه در کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان- که جمهوری اسلامی ایران به آن ملحق نشده است- به برخورد برابر با زنان تأکید شده است، این امر در اعلامیه جهانی حقوق بشر سال 1948، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی سال 1966- که ایران هم به آن ملحق شده است- نیز مورد تأیید قرار گرفته است. پس در حال حاضر اسناد مذکور جزء منابع فراملی حقوق ایران بوده و طبق ماده 9 قانون مدنی قابل استناد میباشند؛ این ملاحظات بینالمللی خود دلیل دیگری برای پرداختن به موضوع بزهکاری زنان میباشد.[8]
15- امسال کنگرهایی در شهر پکن در رابطه با حقوق زن (کنگره پکن به علاوه ده) برگزار گردید
در تدارک این کنگره، سمینارهای مختلفی هم در کشورهای مختلف از جمله در کشور ما برگزار شد که یکی از آنها سمینار آذرماه امسال تحت عنوان «زن و حقوق کیفری: گذشته، حال، آینده» میباشد.[9]
16- رشد نرخ جابهجایی زنان نسبت به گذشته؛ امروزه زنان بسیاری هستند که در دو شهر مختلف زندگی و کار میکنند (مثلاَ زندگی در کرج، کار در تهران). این افزایش تحرک جغرافیائی زنان خود یک عامل مؤثر در بحثهای جرمشناختی است
17- نقش فناوریهای نوین در تحولات فکری و جنبشهای اجتماعی زنان؛
حال که به اهمیت این بحث اشاره شد به توضیح خصوصیات بزهکاری زنان میپردازیم، اما قبل از آنکه مستقیماَ وارد این بحث شویم باید نکتهایی بیان شود و آن این است که در نظامهای حقوقی و قضایی کشورهای مختلف بین حقوق زن و مرد تفاوتهایی قائل شدهاند که در حقوق بشر به تبعیض جنسیتی معروف است. تفاوت مذکور در حقوق کیفری هم وجود دارد. در جرمشناسی هم واقعیتهای جرمشناختی و آمار، تفاوت مذکور را نشان میدهد به این معنی که زنان دارای حضور کمی و کیفی کمتری در بزهکاری هستند. بنابراین میان زن و مرد در بزهکاری و نحوه تبیین بزهکاری نابرابری وجود دارد و این نابرابری ابتدا در آمار جنایی مشاهده میشود
یک تحقیق میدانی نشان میدهد که در برابر هشت مرد بزهکار، تنها یک زن بزهکار وجود دارد و در مقابل 420 زن غیرمجرم، یک زن مجرم وجود دارد، حال آنکه در مقابل 50 مرد غیر مجرم یک مرد مجرم وجود دارد. بنابراین از منظر جرمشناسی بایستی به بررسی علل تفاوت کمی فاحش میان بزهکاری زنان و مردان پرداخت
خصوصیات بزهکاری زنان
بزهکاری زنان دارای چهار ویژگی است که عبارتند از
1- کم بودن حضور زنان در فعالیتهای مجرمانه؛ بنابر آمار جنایی فرانسه تنها یک هشتم یا یک دهم مجموع جرائم مربوط به زنان میشود. در بیان علت این امر توضیحات زیستشناختی، روانشناختی و جامعهشناختی مطرح شده است. اما عدهایی از جرمشناسان در کنار علل مذکور، یک دلیل جرمشناختی را مطرح کردهاند و آن، رقم سیاه بزهکاری زنان است. به این صورت که زنان یا مرتکب جرائم آپارتمانی و غیرعلنی میشوند و یا اگر هم مرتکب جرائم خیابانی و علنی بشوند براساس پیشداوریهای مراجع قضایی و پلیس نسبت به زن بزهکار، پرونده آنها مورد اغماض قرار میگیرد اینجا باید از تبعیض مثبت که به نفع زنان تمام میشود سخن بگوئیم
2- ویژگی دوم بزهکاری زنان در ماهیت جرائم ارتکابی آنهاست؛ زنان در برخی جرائم حضور بیشتری دارند. اولین دسته از جرائم مذکور، جرائمی هستند که بزهدیده آنها طفل یا نوزاد است و توانایی دفاع از خود را ندارد مثل بچهکشی (infanticide).[10] این جرم جرمی زنانه است
جرم کودکآزاری (child abuse)[11] نیز از جمله همین جرائم است. قانون حمایت از کودکان و نوجوانان (مصوب آذر ماه 81) در 9 ماده در مقام حمایت از اطفال در برابر آزار (به ویژه از طرف والدین) تصویب شده است
دسته دوم جرائم جنسی هستند. در این دسته از جرائم یک جرم باید در رأس قرار گیرد و آن هم روسپیگری[12] است
جرم دیگری جنسی جرم بچهبازی (pedophilia) است که امروزه زنان هم مرتکب آن میشوند علاوه براین، تجاوز به عنف (forcible rape) که در رویکرد سنتی علیه زنان است امروزه توسط زنان و علیه مردان و نوجوانان هم انجام میگیرد
دسته سوم جرائم مالی هستند یا جرائم علیه اموال که زنان بیشتر در جرائم احراق، کلاهبرداری، خرید و فروش و اختفای اموال مسروقه و سرقت از فروشگاهها (shoplifting) حضور دارند. در مورد جرم اخیر (سرقت از فروشگاهها) باید گفت چون زنان به لحاظ شغل خانهداری بیشتر در فروشگاهها حاضرند این جرم را بیشتر مرتکب میشوند
در زمینه جرائم علیه اشخاص باید گفت که زنان بیشتر در جرم مسموم کردن حضور دارند
3- ویژگی سوم بزهکاری زنان، نحوه حضور و شرکت (participation) زنان در بزهکاری است طبعاَ زنان به لحاظ مسائل فیزیکی در جرائم خاصی حضور دارند یعنی جرائمی که نیروی فیزیکی چندانی نیاز ندارد. در برخی جرائم زنان نقش وسیله ارتکاب جرم را بازی میکنند. مثلاَ در قاچاق موادمخدر و کالا از زنان به عنوان رابط و باربر استفاده میشود و این امر به سه علت است: 1- ذهیت ترحمآمیز مردان که نوعاَ متولیان نهادهای پلیسی هستند و زن را موجودی ضعیف تلقی میکنند. 2- ویژگیهایی که در بدن زن وجود دارد که این ویژگیها به زن امکان مخفیکاری را میدهد. 3- بعضاَ دیده شده که زنان از پوشش خودشان برای حمل مواد استفاده میکنند گرچه امروزه باوجود مأمورین و پلیس زنان این امر مشکلتر شده است
در کشور ما علاوه بر مسأله حجاب گفته میشود که زنان دارای جنبه تحریککنندگی هستند و مباشر جرم را تحریک میکنند، یا آنکه از فریب و نیرنگ خود نیز استفاده میکنند
4- ویژگی چهارم پائین بودن نرخ تکرار جرم در زنان است. زنانی که محکوم به حبس میشوند بعد از آزادی کمتر دوباره مرتکب جرم سابق میشوند. پس مجازات در روان زن دارای جنبه ارعابی قویتری میباشد و میتوان گفت که زنان به طور کلی مجرمین اتفاقی هستند نه به عادت
پیشینه تحقیقات جرمشناسی درباره بزهکاری زنان
با توجه به خصائص بزهکاری زنان و فرهنگ سنتی جوامع و با توجه به نحوه نگرش جوامع نسبت به زنان، ضرورت مطالعه زن در جرمشناسی خیلی دیر احساس شده است و در ادبیات جرمشناسی حجم کمی از تحقیقات به زنان معطوف شده است
اولین کتابی که به مباحث جرمشناسی پرداخته است دارای عنوان و مضمونه مردانه است. دکتر لومبروزو کتاب «انسان بزهکار» را در سال 1876 به چاپ رساند و این در حالی بود که اشانتیون تحقیقات و مطالعات او را مردان تشکیل میدادند
بیست سال بعد اولین مطالعه علمی در مورد بزهکاری زنان توسط لومبروزو و فررو تحت عنوان «زن بزهکار و زن روسپی» به چاپ رسید (1896)
منظور نویسندگان از انتخاب این عنوان این بوده است که زنان به طور کلی کمتر در وادی بزهکاری قرار میگیرند، اما از آنجا که زنان به روسپیگیری تمایل دارند پس معادل «بزهکاری» مردان در خصوص زنان باید از «روسپیگری» یاد کرد. فلذا بالا بودن نرخ روسپیگیری زنان نرخ کم بزهکاری آنان را جبران میکند
کتاب دیگری که در این حوزه دارای اهمیت است کتاب «بزهکاری زنان»[13] آقای پولاک است آقای پولاک، استاد دانشگاه پنسیلونیا است و کتاب خود را در سال 1950 به چاپ رسانده است کتاب دیگر تحت عنوان «دختران ناسازگار»[14] توسط آقای توماس در سال 1923 نوشته شده است. کتاب دیگر تحت عنوان «زن بزهکار» توسط آقای گارنیه و در سال 1906 به چاپ رسیده است. در ادبیات حقوقی فارسی کتاب خانم دکتر معظمی «فرار دختران چرا» قابل طرح است. حال باید دید که در همین مطالعات اندک چه عواملی به عنوان علل بزهکاری زنان ذکر شده است
دیدگاههای مختلف درباره بزهکاری زنان
درخصوص اینکه چرا تعداد زنان در آمار جنایی کمتر از مردان است و یا اینکه چرا در جرائم خشونتآمیز حضور کمتری دارند توضیحاتی ارائه شده است و میتوان گفت که درباره بزهکاری زنان و علتشناسی بزهکاری زنان دو نوع دیدگاه در جرمشناسی وجود دارد 1- علتشناسی جنائی که تفکر متعارف کلاسیک است و به جنسیت مؤنث در کنار جنسیت مذکر و چگونگی بزهکاری زنان پرداخته میشود 2- تفکر انتقادی یا جرمشناسی واکنش اجتماعی که معتقد است زنان بزهکار در واقع قربانیان سیاستگذاریهای قضایی، قانونی و پلیسی مردان هستند و میگویند چنانچه تبعیضهای حقوقی علیه زنان از بین برود دیگر زن بزهکار نخواهیم داشت. در این دیدگاه دستگاه قضایی پلیس و قانونگذار تولیدکننده جرم تلقی میشوند اما در جرمشناسی کلاسیک وضع کاملاَ برعکس است و این دستگاهها، پناهگاه و مدافع مردم در برابر جرم محسوب میشوند. در جرمشناسی کلاسیک فرآیند ارتکاب جرم در زنان بررسی میشود، بدون آنکه به نقش دستگاههای کنترل جرم توجه شود و به روابط خانوادگی، قدرت اقتصادی و اوقات فراغت او و ; پرداخته میشود
حال که میخواهیم به بیان دیدگاههای مختلف درباره بزهکاری زنان بپردازیم بایستی ابتدا به تحلیل واژه بزهکاری (criminality, delinquency) بپردازیم
بزهکاری در فارسی سه معنا دارد: معنای اول مجرمیت (در زبان عربی) است
معنای دوم این واژه، توده و جمع جرائم است معنای سوم نیز در جامعهشناسی جنائی مورد بحث قرار میگیرد که آن هم مجموعه جرائم ارتکابی در زمان و مکان معین است فارغ از نوع آن، در مطالعات آمار جنایی نیز بزهکاری در این معنا به کار میرود
رویکردهای کلاسیک نسبت به بزهکاری زنان
ابتدا به رویکردهای کلاسیک میپردازیم که شامل سه رویکرد زیستشناختی، روانشناختی و جامعهشناختی نسبت به بزهکاری زنان است. وجه اشتراک این سه رویکرد این است که هر سه رویکرد به خصیصه افتراقی ذاتی زن نسبت به مرد اعتقاد دارند
1- رویکرد زیستشناختی
این رویکرد اولین رویکرد جرمشناختی نسبت به زنان است که در کتاب لومبروزو و فررو منعکس شده است. این رویکرد که هنوز هم طرفدارانی دارد براین عقیده است که زن موجودی ناپاک است. زن و پلیدی، زن و شیطان، زن و جادوگری در ذهن عامه باهم عجین هستند
البته اینکه زنان بیشتر در معرض اتهام جادوگری و ساحری قرار میگیرند به این علت است که زن دارای قدرت اعطای حیات است ومیتواند به یک موجود حیات ببخشد و حال آنکه مرد نمیتواند نوزاد به دنیا بیاورد
بنابراین زن از نظر بیولوژیک میتواند دارای فرزند شود و عاطفه مادری باعث کاهش امیال خشونتآمیز در درون زنان میشود. پس طبیعت زنان در پرتو مادر بودن و یا دختر بودن متفاوت خواهد بود. دکتر لومبروزو در کتاب «زن بزهکار و زن روسپی» به تأثیر مراحل فیزیولوژیک زنانه در خلق و خوی زنان اشاره میکند
اوقات (وقایع) ممتاز فیزیولوژیک زنانه
اوقات ممتاز زنانه که دکتر لومبروزو به آنها اشاره کرده است عبارتند از
1- بلوغ 2- عادت ماهانه 3- دوره یائسگی 4- دوره حاملگی
اینها وقایع فیزیولوژیکی هستند که در مقاطع مختلف سنی و زمانی برای یک زن اتفاق میافتد گفته شده است که در دورههای سه گانه بلوغ، عادت ماهانه و یائسگی بزهکاری زنان نرخ روبهرشدی دارد، چون تحریکپذیری، بیثباتی و پرخاشگری زنان در این دورهها افزایش مییابد و حتی قدرت تحریککنندگی زنان نیز افزایش مییابد و توانائیها و استعدادهای زنان دستخوش تعدیل و تغییر میشود
این دورههای ممتاز زنانه هم در خلق و خو و روانشناسی زنان و هم در نیروی فیزیکی و جسمانی آنها تغییر ایجاد میکند
عدهایی معتقدند این دورههای ممتاز سهگانه از این جهت قابل مطالعه هستند که زنان در این دورهها آسیبپذیرتر میشوند و بنابراین راحتتر دستگیر میشوند نه اینکه واقعاَ تمایلات مجرمانه بیشتری پیدا بکنند
توانایی فیزیکیـ جسمانی زنان
این دیدگاه متعلق به کتله و لومبروزو است. آنها در وهله اول ضعف فیزیکی زنان را علت کمتر بودن آمار جرم آنان دانستهاند، اما این دیدگاه قویاَ با مخالفت مواجه شده است زیرا اگر چه حضور زنان در جرائم خشونتآمیز به لحاظ قوای فیزیکی کمتر است اما در جرائم خدعهآمیز حضور بیشتری دارند
به هر حال این دیدگاه یک دیدگاه مردانه است چرا که در زمان کتله و لومبروزو جرائم بیشتر ناظر به جرائم یدی و خشونتآمیز بوده است و حال آنکه امروزه جرائم شامل جرائم یقهسفیدها و جرائم آپارتمانی نیز میشود
کشفیات علم سیتوژنتیک
با توجه به کشفیات اخیر در علم سیتوژنتیک سؤالی که به وجود میآید این است که اختلالات کروموزمی تا چه اندازه میتواند در کاهش بزهکاری زنان و افزایش بزهکاری مردان مؤثر باشد
هر سلول انسانی دارای کروموزومهایی است که تعداد آنها 23 جفت است. 22 جفت اول اتوزوم نام دارند که بین دو جنس مشترک هستند؛ جفت بیست و سوم در زنان xx است و در مردان xy میباشد این جفت، کروموزوم جنسی یا گنوزوم نامیده میشود
در کشفیات سالهای 1960 که بر روی عدهایی از مرتکبین قتلهای سریالی انجام گرفت مشخص شد که ممکن است جفت بیست و سوم غیر از آنچه گفته شد، باشد یعنی xxy و xyy. هر گاه در خصوص زنان، جفت بیست و سوم از یک x. برخوردار باشد اصطلاحاَ سندرم ترنز به وجود میآید. یعنی زنی با 44 کروموزوم به علاوه یک x این قبیل زنان قد کوتاهی دارند و برخی اعضای بدن آنها رشد بیشتری کرده است، بچهدار هم نمیتوانند بشوند
حال اگر این اختلال کروموزومی در مردان باشد به جای 46 کروموزوم، 47 کروموزوم وجود دارد و در نتیجه این مردان مبتلا به سندرم کلاینفلتر هستند
در خصوص رابطه اختلال کروموزومی با بزهکاری، تحقیقات نشان داده است که کمبودن تعداد کروموزمهای جنسی ارتباطی با بزهکاری ندارد، اما زیاد بودن تعداد کروموزومها (که در مردان مبتلا به اختلال دیده میشود) با بزهکاری مرتبط است؛ اختلالات کروموزومی منجر به نوعی عقبماندگی ذهنی میشود؛ در مردانی که جفت بیست و سوم آنها xxy و xyy یا xxyy است خصوصیاتی از قبیل قدبلندی و عقبماندگی ذهنی دارند
نتیجه اینکه اختلالات کروموزومی در زنان منجر به بزهکاری بیشتر نمیشود اما اختلالات کروموزومی در مردان با رفتار مجرمانه آنها ارتباط پیدا میکند در مورد زنان به لحاظ اینکه کروموزوم کم باعث ضعف فیزیکی آنها میشود بزهکاری نیز در آنها کاهش مییابد
اما این دیدگاه زیر سؤال رفته است چون هر مردی که اختلال کروموزومی دارد لزوماَ مرتکب جرم نمیشود و از طرف دیگر همه مجرمین هم دارای اختلالات کروموزومی نیستند بنابراین باب این کشفیات در جرمشناسی تا حدودی بسته است
به طور کلی مطالعه رابطه بین طبیعت زن و بزهکاری زنان از طریق مطالعه تأثیر وقایع ممتاز زندگی زن یا اختلالات کروموزومی امروزه زیر سؤال رفته است
در انتقاد از دیدگاه زیستشناختی دو نوع استدلال شده است: نوع اول به تأثیر عوامل فرهنگی اشاره میکند و نوع دوم استدلالات کشفیات علمی جدیدی را مطرح میکند که برخلاف دیدگاههای سابق است
اما استدلال نوع اول این است که زیست شناسان تأثیر عامل فرهنگی را بر عوامل زیستشناختی لحاظ نکردهاند و انسان را بدون توجه به بستر فرهنگی جامعه او مورد بررسی قرار دادهاند در حالیکه انسان دارای خصوصیات اکتسابی است که از طریق فرهنگ منتقل میشود و البته کنار گذاشتن جنبههای فرهنگی در مطالعه طبیعت زن و بزهکاری زنان به دلیل نگرش مردانه محققین بوده است که با پیش داوریها و ذهنیتهای مردانه، ویژگیهای فیزیولوژیک زن را دلیلی بر کمی بزهکاری آنها دانستهاند
حال به دسته دوم از استدلالات میپردازیم که عمدتاَ دلائل علمی هستند
1- مطالعات بر روی برخی اقوام نشان داده است که زنان در دوره ماهانه خود دچار دردهای معمول زنانه نمیشوند و همچنین هیچ اختلال هورمونی که باعث تغییر در خلق و خوی آنان گردد مشاهده نشده است. بنابراین تأثیر عادت ماهانه به عنوان یکی از دورههای ممتاز بر بزهکاری زنان زیر سؤال میرود
2- در مطالعاتی که در سالهای 70 میلادی درباره سن بلوغ و یائسگی زنان در اروپا انجام شده است مشاهده شده که با بالا رفتن سن بلوغ و پائین آوردن سن یائسگی تفاوتی در نرخ بزهکاری و ادوار سنی به وجود نیامده است
3- زنان نسبت به گذشته از یکسو فرزند کمتری دارند و از سوی دیگر به فرزندان کمتر شیر میدهند بنابراین دوره رابطه عاطفی آنها با فرزندان کمتر است و دوره ماهیانه بیشتری در عمر خود میبینند حال اگر رابطه مستقیمی بین وقایع فیزیولوژیک بابزهکاری وجود میداشت میبایستی نرخ بزهکاری زنان افزایش می یافت در حالیکه مطالعات این امر را نشان نداده و نرخ مذکور ثابت مانده است
به عنوان نتیجهگیری باید گفت که مسائل فیزیولوژیکی اهمیت خود را از دست داده و مسائل روانی مورد توجه قرار گرفتهاند
2- رویکرد روانشناختی
لومبروزو و فررو در کتاب خود سعی کردند تا علت حضور کم زنان در بزهکاری را با توجه به خصوصیات روانی آنها توجیه کنند این خصوصیات عبارتند: از 1- هوش و استعداد کم 2- فقدان خلاقیت و نوآوری که ناشی از هوش کم است 3- بالا بودن درجه اخلاقی آنها نسبت به مردان (گابریل تارد گفته که زنان به این دلیل کمتر مرتکب بزه میشوند) 4- محافظهکار بودن 5- منفعل بودن 6- مطیع و فرمانبردار بودن (زنان در امور کنشی حضور ندارند و بیشتر واکنشی هستند)
در همین رابطه آقای گیبنز در سال 1986 کتابی را تحت عنوان «عوامل فرهنگی و بزهکاری» به چاپ رساند و در ادامه نظریات لومبروزو به معرفی دو دسته از غرایز و مقایسه آنها باهم پرداخت. دسته اول غرایز توانشی (Sthenia) و دسته دوم غریزه بیتوانی (Asthenia)
ویژگیهای غرایز توانشی از نظر او عبارتند از: اعتماد به نفس، شادمانی، نشاط، قدرت جنسی، تندخویی، عصبانیت، کنجکاوی و ;
ویژگیهای غرایز بیتوانی عبارتند از: ترس، فرمانبرداری، لطافت، غم و اندوه، انرژی کم، آسیبپذیر بودن
آقای گیبنز معتقد است که زنان به خاطر اینکه دارای غرایز بیتوانی (Asthenia) هستند کمتر مرتکب جرم میشوند و بیشتر بزهدیده هستند
در نظریات روانشناختی جنس (sex) زن لحاظ شده است و به همین علت لومبروزو معتقد بود که زنان بیشتر به روسپیگیری میپردازند. او بزهکاری مردان رادر مقابل روسپیگیری زنان قرار میداد. لومبروزو از یک طرف منکر جرم غیرجنسی برای زنان بود و از طرف دیگر معتقد به نوع تکامل نیافته بشری بو د و از این دو مقدمه نتیجه میگرفت که زنان روسپی را باید عقیم کرد. و میگفت اگر بتوانیم، جنسیت مؤنث را حذف کنیم یعنی او را عقیم کنیم دیگر زن بزهکار نخواهیم داشت. اگر دیدگاه لومبروزو را با دستاوردهای جدید فیزیولوژی و روانشناسی مقایسه کنیم میبینیم که تشبیه بزهکاری مردان به روسپیگری زنان یک نگرش مردانه است و امروزه حتی میتوان از روسپیگری مردانه صحبت به میان آورد
از سوی دیگر اگر رفتار زنان مورد مطالعه قرار گیرد خیلی از مطالبی که به عنوان خصائص ذاتی زن ذکر شده است تعدیل خواهد شد مثل ضعیف و لطیف بودن. شخصیت زن نیز مانند مرد دارای برخی خصائص اکتسابی است. بنابراین بخشی از خصوصیات شخصی زنان ناشی از نگرش جامعه به آنها است
اگر بپذیریم که ما در حشر و نشر با جامعه خصائصی را فرا میگیریم، زنان هم از طریق عوامل اکتسابی میتوانند ویژگیهای زنانه را اکتساب کرده باشند پس حضور زن در محیطهای آموزشی، ورزشی و یا سیاسی به وی امکان میدهند که خصائص ذاتی خود را تغییر میدهد. مثلاً زن میتواند هوش و استعداد کم خود را تغییر دهد
با توجه به ایرادات و انتقادهایی که نسبت به دیدگاههای روانشناختی و زیستشناختی وجود داشته و با توجه به مطالعات عملی انجام شده و برای تکمیل توضیحات علت شناختی درباره بزهکاری زنان، عدهایی به ملاحظات جامعه شناختی متوسل شدهاند و البته در این خصوص هم در جرمشناسی بحثهای مفصلی مطرح شده است
3- رویکرد جامعه شناختی
گرچه محیط فیزیکی و تأثیر آن در بزهکاری از سالهای 1835 مورد توجه قرار گرفته بود اما تأثیر محیط اجتماعی بر بزهکاری از سالهای 1880 به بعد مورد توجه قرار گرفت و پس از آن دیگر بحث محیطهای طبیعی و فیزیکی در جرمشناسی تقریباً بایگانی شد
دو جامعه شناس مشهور به نامهای دورکیم و ساترلند به نقشهای اجتماعی دو جنس و نیز سنتهای حاکم بر دو جنس اشاره کردهاند
امیلدورکیم کتابهای خودکشی و تقسیم کار و قواعد روش جامعه شناختی را به چاپ رساند. او در کتاب خودکشی (به سال 1897) به تأثیر نقشهای اجتماعی زنان در بزهکاری اشاراتی کرده است و یک ربع قرن بعد، جامعهشناس آمریکایی آقای ساترلند در کتاب اصول جرمشناسی (the principles of criminology) در سال 1924 این عقیده را مطرح کرده که فاصله نرخ بزهکاری زنان و مردان آنقدر زیاد است که برای بررسی علل این فاصله بایستی به تفاوتهای نقشهای اجتماعی این دو جنس توجه کنیم و همچنین بایستی به سنتهای حاکم بر دو جنس پرداخت
دیدگاه آقای ساترلند در سال 1950 مورد توجه آقای پولاک قرار گرفت، پولاک در کتاب خود «بزهکاری زنان» نقش اجتماعی زنان و میزان رؤیت پذیری جرائم آنها را با بزهکاری آنان مرتبط دانست
از تفکرات پولاک میتوان سه مطلب را استخراج کرد
1- نقشهای اجتماعی که زنان در جامعه دارند به آنها امکان میدهد که مرتکب جرائمی شوند که به دشواری قابل کشف باشند بنابراین رقم سیاه بزهکاری زنان بالا است. (مثل مسموم کردن)
2- زنان به خاطر نقشهای اجتماعی که دارند معمولاً جرائمی را مرتکب میشوند که بزهدیدگان آن دارای توانایی کمتری باشند مثل (infanticide) بچهکشی و کودک آزاری. مثلاً کودکان به لحاظ مهر مادری و عدم آگاهی و موقعیت اجتماعی و فیزیکی نمیتوانند جرمی را که بر علیه آنان ارتکاب یافته است اعلام کنند یا به عنوان شاکی نسبت به آن جرم شکایت کنند
3- اگر زنان در آمار جنایی حضور کمتری دارند این امر به علت دیدگاه جوانمردانه و سلحشورانه (chivalery) مردان نسبت به زنان است ، یعنی از آنجا که دستگاه قضایی و پلیسی توسط مردان اداره میشود و مردان نیز با جوانمردی نسبت به زنان مینگرند این سبب میشود که جرائم زنان افشاء نشود
حال اگر توجه کنیم به روشنی در خواهیم یافت که دیدگاه دوّم پولاک که به کودک آزاری اشاره میکند ناشی از نوع بزهدیدگان است، اما دیدگاه سوّم پولاک که به جوانمردانگی مردان اشاره میکند ناشی از نوع دید متصدیان واکنش اجتماعی علیه بزهکاران است. با این حال استدلال پولاک قابل انتقاد است چرا که میان دیدگاه دوم و دیدگاه سوّم تعارض وجود دارد. چون پولاک از یک طرف در دیدگاه دوم میگوید که زنان به خاطر موقعیت جنسیّتی و اجتماعیشان به سمت بزهکاری (مثل کودک آزاری) سوق پیدا میکنند و از طرف دیگر در دیدگاه سوم میگوید که زنان به خاطر موقعیت جنسیّتی و اجتماعیشان کمتر در آمار جنایی حضور دارند
رویکرد انتقادی در تحلیل بزهکاری زنان