مقاله علم در لغت در word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله علم در لغت در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله علم در لغت در word
علم در لغت و اصطلاح
الف) جدول واژه ‹‹علم›› در قرآن
نکات نحوی واژه علم
چند نکته نحوی
نکات تفسیری واژه علم
نکات تفسیری واژه‹‹ علم›› درقرآن
یک نکته نحوی
نکات تفسیری واژه‹‹ عالم›› درقرآن
- نتایج بدست آمده از جدول واژه علم چنین است:
الف) تعریف و تفکیر
ب) نقش
ج) نوع اعراب
د) تعداد
الف) تعریف و تفکیر
ج) نوع اعراب
د) تعداد
فهرست منابع و مآخذ
علم در لغت و اصطلاح
علم، در لغت مصدری است به معنای درک حقیقت چیزی، دریافت، شناخت و دانش1 و در اصطلاح حکما، صورت هر چیزی است که در عقل حاصل می شود، یا حاصل شدن صورت دانسته شده از چیزی است به طور نقش بستن در نیروهای عقل و نفس که آن را ذهن می گویند. ذهن، از جهتی مانند آینه است و علم مانند نقش بستن دیده شده ها درآن می باشد
در اصطلاح متکلمین، صفتی است که شئ برای صاحب علم به آن منجلی می شود و یا اینکه علم صفتی است که برای صاحبش تمیز و تشخیص و شناختی به دست می دهد که احتمال نقیض در آن نمی رود، هر چند این شناخت به وساطت حواس باشد
در اصطلاح علماء تدوین، عبارتست از دانستن مسائل مضبوطی در جهت واحدی، برای شناخت امری کلی. 2
معنای مورد نظر در این تحقیق، همان معنای لغوی واژه علم می باشد؛ یعنی علم به معنای درک حقیقت، دریافت، شناخت و دانش
نکات تفسیری واژه‹‹ علم›› درقرآن
247- بقره
این آیه اشاره به وسعت وجودی انسان درپرتو علم وقدرت دارد؛ یعنی انسان درپرتو دانش وفرزانگی وهمچنین نیروی جسمی کافی از نظر وجود وهستی وسعت می یابد وگسترده تر می شود. 1 همچنین دراین آیه برای تشکیل ملک وحکومت، برداشتن علم تأکید شده واشاره شده که برای تشکیل حکومت، دوسرمایه لازم است؛ یکی علم به تمامی مصالح حیات جامعه ومفاسد آن ودوم داشتن قدرت جسمی برای اجرای آنچه صلاح جامعه است. 2
255- بقره
این آیه اشاره به محدود بودن علم شفیعان دربرابر علم خداوند دارد؛ چرا که شفیعان احاطه به معلومات پروردگار ندارند وتمام علوم بشر ازناحیه خداوند می باشد. 3
7-آل عمران و162- نساء
درقرآن مجید در دوجا محبت از راسخان درعلم شده است، که همین دو آیه مذکور می باشد. آن طور که از معنای لغوی این کلمه استفاده می شود، منظوراز آن کسانی هستند که درعلم ودانش ثابت قدم وصاحب نظرند؛ البته این کلمه وسیع است وشامل همه دانشمندان ومتفکران می شود ولی درمیان آنها افراد ممتازی هستند که درخشندگی خاصی دارند که طبعاً در درجه اول درمیان مصادیق این کلمه قرارمی گیرند
درروایات متعددی ، ‹‹ راسخون فی العلم ››تفسیربه پیامبر گرامی اسلام وائمه هدی شده است
دراصول کافی از امام باقر یا امام صادق نقل شده است که فرمود: پیامبر خدا بزرگترین راسخان در علم بود وتمام آنچه که خداوند بر اونازل کرده بود از تأویل وتنزیل قرآن می دانست خداوند هرگز چیزی را بر او نازل نکرد که تأویل آن را به او تعلیم نکند واو واوصیاء وی همه اینها را می دانستند
درتفاسیر ‹‹ نورالثقلین ›› و‹‹ برهان ›› روایاتی را درذیل این آیه آمده آورده که بیانگر مطلب است که تفسیر ‹‹ راسخون فی العلم ›› به پیامبر وائمه هدی منافاتی با وسعت مفهوم این تعبیر ندارد؛ لذا آنانکه علمشان از علم بی پایان الهی سرچشمه می گیرد طبعاً به همه اسرار قرآن آشنا هستند ودرحالی که دیگران تنها قسمتی از این اسرار را می دانند. 1
درجایی دیگر گفته شده که راسخان درعلم آنچنان علمی به خدا وآیاتش دارند که ذره ای شک وشبهه نیست، درنتیجه علمی که به محکمات دارند هرگز دستخوش تزلزل نمی شودوبه آن محکمات ایمان دارند وعمل هم می کنند. 2
18- آل عمران
دراین آیه ابتدا به شهادت پروردگار به یگانگی ذاتش اشاره شده وسپس گواهی فرشتگان وبعد دانشمندان وکسانیکه با نور علم واندیشه، حقایق جهان رامی نگرند. دراین آیه دانشمندان واقعی در ردیف فرشتگان قراردارند وامتیاز آنها از این نظر است که درپرتو علم خود به حقایق اطلاع یافته وبه یگانگی خدا که بزرگترین حقیقت است معترفند. 3
19-آل عمران
دراین آیه اشاره شده که کسانی که از حقیقت آگاه بودند وبا این حال دردین خدا اختلاف، ایجاد کردند، انگیزه ای جز طغیان وظلم وستم وحسد نداشتند ودر واقع سرچشمه اختلافات مذهبی، فقط جهل وبی خبری نیست، بلکه گاهی ظلم وانحراف از حق واعمال نظرهای شخصی است. 1
61- آل عمران
علمی که دراین جمله آمده، علمی است که هم از راه وحی الهی حاصل می شود وهم از راه برهان؛ پس اثراین علم باید هم دررسول خدا حاصل شود وهم درهر شنونده ای دیگر، غیر رسول خدا؛ بنابراین اگر فرض کنیم شنونده ای درداستان عیسی(ع) شک کند از این جهت که دلیل برآن وحی الهی است، از این جهت که برهانی ساطع وعقل وفهم برآن قائم است، نمی تواند شک کند وچه بسا به خاطر افاده همین نکته بوده که فرمود: ‹‹ من بعد ماجاءک من العلم ›› ونفرمود: ‹‹ من بعد ما بیناه لهم ›› چون اگر این طور فرموده بوداز دلیل اول یعنی وحی الهی سکوت کرده بود واما با آوردن جمله اول فهماند دلیل بر حقانیت داستان علم است ودلیل آن علم دوتاست: یکی وحی ودیگری برهان عقل . البته دراین میان نکته ای دیگر هست وآن اینکه او به اذن خدا غالب وپروردگارش یاور اوست وبه هیچ وجه ازنصرتش دریغ نمی دارد، چون همو بودکه علم به داستان عیسی(ع) ر ا به وی ارزانی داشت. 2
166- نساء
دراین آیه اشاره شده که خداوند قرآن وشریعت را به علم خود نازل کرده وخواسته است بفهماند هدف نزول دراثبات مدعا کافی نیست؛ چرا که شیطان ها هم برای خود وحی دارند وبا وحی خود
امر هدایت الهی را به فساد می کشانند؛ به این معنا که راه باطلی را به جای راه حق خدا، جا می زنند. باطل ووحی حق الهی را مخلوط می کنند وبه خورد مردم می دهند؛ خلاصه اینکه شهادت برصرف نزول قرآن ویا انزال آن ادعا آن را از ابهام خارج نمی کند وبه همین دلیل، شهادت را مقید کرد به قید‹‹ بعلمه ›› تا بطور کامل روشن سازد که خدا هم قرآن را نازل کرد وهم درابلاغ آن به بشرنظارت نمود ومأمورینی برای این منظورگماشت، پس اوهم می داند که چه نازل کرده وبه آن احاطه دارد وهم آن را از کید شیطانما حفظ می کند. 1
7- اعراف
دراین آیه اشاره می کند که مشرکین به زودی به آنچه کرده اند مؤاخذه شده وجزا داده می شوند واین مؤاخذه منوط به این است که پرسش کننده، دانای به اعمال آنان باشد واگر نباشد ایمن ازاینکه درجوابش دروغ بگویند نخواهد بود، لذا علم را برجمله ‹‹ فلنقصن علیهم بعلم ›› متفرع کرد وعلم را بدون ‹‹ال›› و به شکل نکره آورد تا اشاره به اهمیت آن نموده و بفهماند که این علم مانند علم شما نیست که خطا و غلط در آن راه داشته باشد و برای تأکید همین معنا جمله ‹‹وماکنا غائبین›› را عطف برآن نمود، تا دلالت کند بر اینکه خدای تعالی شاهد و ناظر اعمال آنان است و علاوه بر اینکه ملائکه را موکل نوشتن اعمال آنها نموده، خودش هم به هر چیزی محیط است. 2
52-اعراف
جمله ‹‹علی علم›› متعلق و مربوط به ‹‹لقد جئناهم›› است و دلالت بر حقانیت کتاب می کند و تقدیر آن چنین است که ما کتاب حقی بر آن نازل کردیم و چطور حق نــیســت و حـــال آنـــکه
89- اعراف
در این آیه اشاره می کند که خداوند هرگز از دستوری که داده است بازنمی گردد چرا که احاطه علمی به همه چیز دارد و تجدید نظر برای او ممکن نیست و نیز کسی از دستورش بر می گردد که علمش محدود باشد و اشتباه کند و از دستور خود پشیمان شود و خداوند از این صفات به دور است. 2
187- اعراف
علم به قیامت و زمان و خصوصیات آن، مخصوص ذات خداست؛ چرا که جز خدا کسی طاقت تحمل آن را ندارد. عدم آگاهی غیر خدا از قیامت، اثر مثبت و روشنی در تربیت نفوس و توجه آنها به مسئولیت ها و پرهیز از گناه خواهد داشت. 3
39- یونس
در این آیه عامل انکار و تکذیب، جهل و عدم آگاهی بیان شده است. جهل به معارف دینی و مبدأ و معاد، جهل به اسراراحکام، جهل به مفهوم بعضی آیات متشابه، جهل به درس های عبرت انگیزی که هدف نهایی ذکر تاریخ پیشینیان بوده است. 4
4- هود
مراد از کلمه ‹‹علم الله›› در این آیه، علم مختص به خداوند می باشد و آن عبارتست از غیبی که غیر خدا کسی را بدان راهی نیست مگر به اذن خدا.5
22- یوسف
منظور از ‹‹علماً و حکماً›› در این آیه، بر طبق نظر برخی از مفسران، مقام وحی نبوت است و بر طبق نظر عده ای دیگر، مراد از ‹‹حکماً›› عقل و فهم و قدرت بر داوری صحیح و خالی از هوا پرستی و اشتباه و مراد از علم آگاهی و دانشی است که جهلی با آن توأم نباشد. برخی مفسران، مجموعه احتمالات حکم و علم را ذکر کرده اند؛
1- حکم، اشاره به مقام نبوت و علم اشاره به علم دین است
2- حکم، به معنی خویشتنداری در برابر هوس های سرکش ‹‹حکمت عملی›› و علم اشاره به حکمت نظری دارد
3- حکم به معنی اینکه انسان به مقام ‹‹نفس مطمئنه›› برسد و علم، انوار قدسیه و اشعه فیض الهی است که از عالم ملکوت برقلب پاک آدمی پرتو افکن شود. 1
برخی گفته اند چون ‹‹علماً›› به دنبال ‹‹حکماً›› آمده و چون علمی است که خدا به او داده قطعاً با جهل آمیخته نیست واین علم، شامل آن پیش بینی هایی است که آنها راتأویل احادیث خوانده اند.2
67- یوسف
در این ایه اشاره شد که حضرت یعقوب به سبب علم و تعلیمی که ما به او داده ایم، صاحب علم بود و مراد از علم یعقوب علم اکتسابی و مدرسه ای نیست بلکه علم موهبتی است. 3
76- یوسف
این آیه اشاره می کند که علم، از اموری اســت که در یک حد معین متوقف نمی شود و خــلاصه
43- رعد
در بسیاری از روایات آمده است که مراد از ‹‹من عنده علم الکتاب›› علی بن ابی طالب ائمهّ هدی است که در تفسیر نورالثقلین و برهان این روایات جمع آوری شده است. 2
27- نمل
در این آیه اشاره شده به اینکه سخنگویان در قیامت، عالمان و دانشمندان هستند؛ چرا که در آن محضر بزرگ باید سخن گفت که خلافی در آن نباشد و این از کسی جز عالمان با ایمان ساخته نیست و اگر می بینی در برخی روایات اهل بیت، تفسیر به امامان معصوم شده است، به خاطر آن است که آنها مصداق تمام و کامل عالمان با ایمان هستند. 3
36- اسری’
این ایه این حقیقت را بیان می کند که در هر اعتقاد و عملی که تحصیل علم ممکن است، پیروی از غیر علم حرام است و در اعتقاد و عملی که نمی شود به آن علم پیداکرد زمانی اقدام و ارتکاب جایز است که دلیل علمی آن را تجویز نماید؛ مانند اخذ احکام از پیغمبر و اطاعت آن جناب در أوامر و نواهی.4 بر این اساس الگوی شناخت در همه چیز علم و یقین است و غیر آن، خواه ظن و گمان و یا حدس و تخمین و یا شک و احتمال، هیچ کدام قابل اعتماد نیست. 5
107- اسری’
این آیه اشاره به این حقیقت می کند که علم و ایمان همه جا باهم هستند و ایمان عمیق جز در سایه علم ممکن نیست و علم نیز در مراحل عالی تر وبالاتر از ایمان کمک می گیرد. 1
65- کهف
منظور از علم در این آیه ، علم لدنی و غیر اکتسابی و مختص به اولیاء است و از آخر آیه استفاده می شود که به مقصود آن، علم به تأویل حوادث است. تعبیر به ‹‹علما›› به صورت نکره، برای تعظیم است و نشان می دهد که آن مرد عالم، بهره قابل ملاحظه ای از علم یافته بود. 2