مقاله نقش زنان در انقلاب مشروطه در word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نقش زنان در انقلاب مشروطه در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نقش زنان در انقلاب مشروطه در word
چکیده
مقدمه
نقش زنان در انقلاب مشروطه
انقلاب مشروطیت ایران و حضور سیاسی اجتماعی زنان
حضور زنان در حوادث پس از مشروطه
جمع بندی
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نقش زنان در انقلاب مشروطه در word
1- آدمیت، فریدون و ناطق، هما، افکار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار، تهران: آگاه، 1356
10- پاولویچ، میخائیل، سه مقاله درباره مشروطه، ترجمه م. هوشیار، تهران: حبیبی، 1357
11- خسروپناه، محمدحسین، هدف ها و مبارزه زن ایرانی، تهران:پیام امروز، 1381
12- دلریش بشری، زنان در دوره قاجار، تهران: سوره، 1375
13- دولت آبادی، یحیی، تاریخ معاصر یا حیات یحیی، ج 2، تهران: عطار، 1361
14- رکن زاده آدمیت، محمدحسین، فارس و جنگ بین الملل، ج 2، تهران: اقبال، 1357
15- سیرجانی، سعید، وقایع اتفاقیه، تهران: نوین، 1362
16- شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران: علمی، 1370
17- شوستر، مورگان، اختناق در ایران، ترجمه اسماعیل رائین، تهران: صفی علی شاه، 1368
18- عافیت، محمد رضا، سردار ملی ستارخان، تبریز: اندیشه، 1352
19- فراشبندی، علی مراد، گوشه ای از تاریخ انقلاب مسلحانه، تهران: رسا، 1362
2- آفاری ، ژانت، انجمن های نیمه سری زنان در نهضت مشروطه، ترجمه جواد یوسفیان، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369
20- کاساکوفسکی، کلنل، خاطرات کلنل کاساکوفسکی، ترجمه عباس قلی جلی، تهران: سیمرغ، 1353
21- کربلایی، حسن، تاریخ الدخانیه یا تاریخ انحصار دخانیت، اراک: بی نا، بی تا
22- کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، 1361
23- کرمانی، ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج 2 ، تهران: نوین، 1362
24- گرانت واتسن، رابرت ، تاریخ ایران دوره قاجاریه، ترجمه وحید مازندرانی، تهران: امیر کبیر، 1356
25- مارکام، کلمنت، تاریخ ایران در دوره قاجار، ترجمه میرزارحیم فرزانه، تهران: فرهنگ ایران، 1364
26- معاصر، حسن، تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، تهران: ابن سینا، 1353
27- ملک زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج 2، تهران: علمی، 1371
28- ناهید، عبدالحسین، زنان ایران در جنبش مشروطه، تبریز: احیاء، 1360
29- نجمی، ناصر، طهران عهد ناصری، تهران: عطار، 1370
3- اجتهادی، مصطفی، دائره المعارف زن ایرانی، ج 1، تهران: مرکز امور مشارکت زنان، 1382
30- نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، ج2، تهران: بنیاد،
31- واحد، سینا، زن و حضور تاریخی، تهران: مرکز نشر مشرق، 1372
32- هاشمی ، محمد، مذاکرات مجلس شورای ملی در دوره دوم، ج3، تهران: امیر کبیر، 1365
33- روزنامه حبل المتین، سال اول(1325)شماره 214 و 123
33- مجله زنان، مهر 1380
33- نشریه انجمن، سال سوم(1327)شماره 41
چکیده
در بررسی نقش و جایگاه زنان در مشروطه سه دیدگاه زیر مورد بررسی قرار می گیرد
1 دیدگاه سلطنتی: زنانی که به ایفای نقش سیاسی اجتماعی در تاریخ معاصر ایران پرداخته اند، تنها زنان درباری بوده اند که به دلیل برخورداری از آگاهی و دانش بیشتر و با اتکا به امکانات دولتی، در ایفای چنین نقشی کوشیده اند
2 دیدگاه روشنفکری: زنانی که با اروپا و روسیه آشنا شدند و از آن تأثیر پذیرفته، با توسل به فرهنگ تمدن ساز؟! آنان، بانی تحولات سیاسی اجتماعی موءثر شده اند
3 دیدگاه اسلامی: این دیدگاه نقش زنان دسته اول(دیدگاه سلطنتی) و دسته دوم(دیدگاه روشنفکری)را ناچیز و اغلب آنان را مغایر با فرهنگ ایران اسلامی می داند و بر این نکته تأکید دارد که توده زنان مسلمان، با امکانات مردمی و با تکیه بر دانش ملی و اسلامی، تحولات سیاسی اجتماعی قابل توجه و ارزشمندی را پدید آورده اند
اغلب نوشته های تاریخی به بازخوانی یا بزرگ نمایی تلاش زنان دربار، مفسد، و غرب یا شرق زده پرداخته اند، و درباره آنان سخن بسیار گفته، کوشیده اند، فعالیت سیاسی اجتماعی آنان را فعالیت زن ایرانی در این عصر معرفی کنند. (باستانی، 36 ز 1382)؛ از این رو تلاش این نوشته آن است که فعالیت توده زنان مسلمان ایران را که هم می خواستند از مدنیت برخوردار باشند، و هم دیانت خود پاس بدارند، به تصویر بکشد، و در دنیای فمینیستی و مدرنیستی دفاع از حقوق زنان، با رعایت ارزش های ملی و دینی، از بخش اعظم تاریخ زنان سده اخیر ایران دفاع کنند. (واحد؛15ز1372)
کلیدواژگان:
زنان- انقلاب- مشروطه- مدرن
مقدمه
مخالفت های ضددولتی زنان دوره قاجار را می توان به دوره پیش از مشروطه، انقلاب مشروطه و پس از آن تقسیم کرد. در دوره پس از مشروطه، زنان به انحصار تحت تأثیر علمای دینی و برای پاسداشت ارزش های مذهبی به میدان آمدند؛ از این رو اگر بتوان واکنش های سیاسی اجتماعی زنان در انقلاب مشروطه، به ویژه پس از آن را متأثر از افکار لیبرالیستی غرب و سوسیالیستی شرق دانست؛ ولی به هیچ روی نمی توان حضور سیاسی اجتماعی زنان در این دوره را به اندیشه های غیرملی و غیردینی نسبت داد. به هر روی، زنان در سال های پیش از مشروطه، حضوری چشم گیر و موءثر داشته اند که برجسته ترین آن، نقش آنان در حادثه گریبایدوف، به ویژه فداکاری شان در پیروزی جنبش تنباکو است.( آدمیت، فریدون و ناطق، هما، افکار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار، تهران: آگاه، 1356)
نقش زنان در انقلاب مشروطه
1 بر پایه ماده سیزدهم عهدنامه ترکمانچای(1828/1207) همه کسانی که طی دو جنگ گذشته بین ایران و روس، از دو طرف به اسارت درآمده بودند، باید چهار ماه پس از انعقاد عهدنامه، به سرزمین های خود بازگردند. دولت روسیه گریبایدوف را برای بازگراندن اسرای روسی و اجرای دیگر مفاد قرارداد ترکمانچای به ایران فرستاد. گریبایدوف برای بازگردان اسرای زن، شیوه نادرستی را در پیش گرفت و فرمان داد، اسرای زن روسی را که به همسری و کنیزی مردان ایرانی درآمده اند بی اجازه شوهران و صاحبان شان نزد او ببرند تا خود از آنان بپرسد که آیا از روی رضا و رغبت در ایران می مانند یا اینکه می خواهند به وطن خود بازگردند
از جمله این زنان، دو اسیر گرجی بودند که دین اسلام را پذیرفتند و به همسری و کنیزی آصف الدوله، دولتمرد قاجاری درآمدند مخالفت آصف الدوله سودی نبخشید و او تحت فشار شاه، به بردن آن دو به سفارت روس رضایت داد؛ اما کنیزان به گریبایدوف گفتند که مایل اند در تهران بمانند و به هیچ روی قصد بازگشت به گرجستان را ندارند. با این وصف، گریبایدوف تصمیم گرفت، همه این زنان را چند روزی در سفارت نگاه دارد، تا شاید بتواند آنان را تشویق کند که به کشورشان بازگردند. (شمیم، 1370 ، 104 واتسن، 1356 ، 253)
به درازا کشیدن اقامت زنان، بر خلاف میل شخصی آنان بود و شوهران شان را هم نگران می ساخت؛ از این رو آیت الله میرزا مسیح، مجتهد معروف تهران که درخواست هایش از دولت قاجاری و سفارت روس در تهران، برای رها کردن این زنان رد شده بود، فتوا داد که «تکلیف است بر هر مسلمان تا هم مذهبان خود را از دست کافران نجات دهد». مردان و زنان که غیرت دینی شان به جوش آمده بود، به سوی سفارت روس رفتند. قزاق های حافظ سفارت، به سوی آنان آتش گشودند و جوان چهارده ساله ای به شهادت رسید. پس از آن مردم به درون سفارت هجوم آوردند و هر کس که مانع آزادسازی زنان بود کشتند؛ حتی گریبایدوف را با خنجری از پای درآوردند. از این ماجرا، مالتسف منشی سفارت که پنهان شده بود، نجات یافت. رقم کشته های روسی را در این ماجرا بین 35 تا 80 نفر شمرده اند. (مارکام، 1364 ، 66 نفسیی، 1344 ، 193)
در حادثه گریبایدوف، چند نکته مهم و مرتبط به زنان وجود دارد
- علت اساسی شکل گیری حادثه، زنانی بودند که اغلب بر خلاف میل شان به سفارت برده شدند
- فتوایی که میرزا مسیح داد، تنها برای آزادسازی زنان محبوس در سفارت بود
- بخشی از جمعیتی را که به سوی سفارت رفتند و سپس به آن حمله کردند را زنان تهرانی تشکیل می دادند
- جمعیتی که به سفارت حمله برد، همه تلاش خود را برای آزادی زنان به کار گرفت و کار نخست شان آزادی آنان بود
- زنان در این حرکت، به هیچ وجه دنبال خواسته های جنسیتی نیستند، بلکه در تلاش برای تحقیق آموزه های دینی اند
2 شاه از مخالفت آیت الله میرزا حسن آشتیانی با قرارداد توتون و تنباکو بر آشفت و سرانجام دستور داد، او را به عراق تبعید کنند. زنان مصمم شدند تا مانع تبعید مجتهدشان شوند؛ از این رو دسته دسته به سوی محله سنگلج حرکت و در دارالشرع اجتماع کردند. سپس به طرف بازار آمدند و هر مغازه ای را که گشوده دیدند بستند، آن گاه با فریاد و فغان، به ارگ سلطنتی روی آوردند. مردانی که قبل از زنان در سنگلج و دارالشرع گرد آمده بودند، به دنبال زنان راه افتادند. برخی مردان برای مراقبت از آنان، در اطراف زنان راه می رفتند. زنان در میدان ارگ داد و فریاد کردند؛ به گونه ای که شاه در وحشت افتاد. زنان همچنان فریاد می زدند: «ای خدا! می خواهند دین ما را ببرند، علمای ما را بیرون کنند، تا فردا عقد ما را فرنگیان ببندند، اموات ما را فرنگیان کفن کنند و دفن کنند، بر جنازه ما فرنگیان نماز بگذارند». نایب السلطنه کامران میرزا، با ملایمت به آنها می گفت: «همشیره ها، فرنگی را بیرون می کنیم، هیچ یک از علما را نمی گذاریم بیرون بروند، خاطرتان جمع باشد و;». اما پیش از آنکه سخن وی به پایان برسد، زنان او را با داد و فغان فراری دادند. (سیرجانی، 1362 ، 387)
جمعیت زنان آگاهی یافتند که امام جمعه منصوب شاه، مشغول تهدید مردم است؛ از این رو، به مسجد شاه رفتند و او را از منبر به زیر کشیدند، سپس به میدان ارگ برگشتند، و شعارهای «واشریعتا و اسلاما، یا علی و یا حسین» آنان در تمام کوچه ها و بازارهای اطراف ارگ به گوش می رسید. شاه بار دیگر برای مردان و زنان به خروش آمده پیغام فرستاد و آنان را به آرامش دعوت کرد؛ ولی زنان فریاد می زدند: «ما شاه را نمی خواهیم». در این میان، وزیر دربار را که به زنان گفته بود، «چرا دیگر به خانه های تان نمی روید»، به باد کتک گرفتند، و همچنین به نایب السلطنه که بار دیگر به قصد متفرق کردن زنان آمده بود، حمله بردند، و او را به عقب نشینی و فرار به داخل عمارت سلطنتی وادار کردند. یکی از زیردستان نایب السلطنه که وضع را این گونه دید، به دسته ای از سربازان که به بی پدران معروف بودند، دستور تیراندازی داد، عده ای از مردان و زنان کشته شدند، پس از آن، مردم به دستور علما متفرق شدند و روز بعد بازگشتند، و این کار تا لغو قرار داد توتون و تنباکو ادامه یافت. (اعظام قدسی، 1342 ، 44)