مقاله وحی و نبوت در word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله وحی و نبوت در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله وحی و نبوت در word
اختصاصات پیامبران
اعجاز
عصمت
مصونیت از گناه
مصونیت از اشتباه
تفاوت پیامبران و نوابغ
رهبری
خلوص نیت
سازندگی
درگیری و مبارزه
جنبه بشری
پیامبران صاحب شریعت
نقش تاریخی پیامبران
تعلیم و تربیت
استوار ساختن میثاقها و پیمانها
منابع
اختصاصات پیامبران
پیامبران الهی که از طریق وحی با ریشه و مبدا هستی اتصال پیدا می کنند ، دارای امتیازات و اختصاصاتی می باشند که اکنون به آنها اشاره می شود
اعجاز
هر پیامبری که از جانب خدا مبعوث می شود از قدرت و نیرویی خارق العاده برخوردار است و با آن قدرت خارق العاده یک یا چند اثر مافوق قدرت بشر ابراز می دارد که نشان دهنده بهره مندی او از آن نیروی خارق العاده الهی است و گواه راستین بودن دعوت او و آسمانی بودن سخن اوست
قرآن کریم آثار خارق العاده ای را که پیامبران به اذن خدا برای گواهی بر صدق گفتار خود ارائه می کرده اند ، ” آیت ” یعنی نشانه و علامت نبوت می خواند و متکلمین اسلامی از آن نظر که این علامتها عجز و ناتوانی سایر افراد را آشکار می سازد ” معجزه ” می نامند قرآن کریم نقل می کند که مردم هر زمان از پیامبران زمان خویش تقاضای ” آیت ” و ” معجزه ” می کردند و آن پیامبران به این تقاضا که تقاضایی معقول و منطقی بود – زیرا از طرف مردمی جویای حقیقت صورت می گرفت و بدون آن برای آن مردم راهی به شناخت پیامبری آن پیامبر نبود جواب مثبت می دادند ، ولی اگر تقاضای معجزات به منظور دیگری جز جویندگی حقیقت صورت می گرفت مثلا به صورت ” معامله ” پیشنهاد می شد که اگر فلان کار را بکنی ما در عوض دعوت تو را می پذیریم پیامبران از انجام آن استنکاف می کردند قرآن کریم معجزات زیادی برای پیغمبران نقل کرده است ، از مرده زنده کردن و بیمار لاعلاج را شفا دادن تا در گهواره سخن گفتن و عصا را تبدیل به اژدها کردن و از نهان و آینده خبر دادن
عصمت
از جمله مختصات پیامبران ” عصمت ” است عصمت یعنی مصونیت از گناه و اشتباه ، یعنی پیامبران نه تحت تاثیر هواهای نفسانی قرار می گیرند و مرتکب گناه می شوند و نه در کار خود دچار خطا و اشتباه می شوند . برکناری آنها از گناه و از اشتباه ، حد اعلای قابلیت اعتماد را به آنها می دهد اکنون ببینیم این مصونیت به چه صورت است ؟ آیا مثلا به این صورت است که هر وقت می خواهند مرتکب گناه یا اشتباه شوند ، یک مامور غیبی می آید و مانند پدری که مانع لغزش فرزندش می شود جلوی آنها را می گیرد ؟ و یا به این صورت است که پیامبران سرشت و ساختمانشان طوری است .که نه امکان گناه در آنهاست و نه امکان اشتباه ، آنچنانکه مثلا یک فرشته زنا نمی کند به دلیل اینکه از شهوت جنسی خالی است و یا یک ماشین حساب اشتباه نمی کند به دلیل اینکه فاقد ذهن است ؟ و یا اینکه گناه نکردن و اشتباه نکردن پیامبران معلول نوع بینش و درجه یقین و ایمان آنهاست ؟ البته تنها همین شق صحیح است اکنون هر یک از این دو مصونیت را جداگانه ذکر می کنیم
مصونیت از گناه
انسان یک موجود مختار است و کارهای خویش را بر اساس منافع و مضار و مصالح و مفاسدی که تشخیص می دهد ، انتخاب می کند ، از این رو ” تشخیص ” نقش مهمی در اختیار و انتخاب کارها دارد محال است که انسان چیزی را که بر حسب تشخیص او مفید هیچ گونه فایده ای نیست و از طرف دیگر زیان و ضرر دارد انتخاب کند ، مثلا انسان عاقل علاقمند به حیات ، دانسته خود را از کوه پرت نمی کند و یا زهر کشنده را نمی نوشد . افراد مردم از نظر ایمان و توجه به آثار گناهان متفاوت اند .، به هر اندازه که ایمانشان قوی تر و توجه شان به آثار گناهان شدیدتر باشد ، اجتنابشان از گناه بیشتر و ارتکاب آن کمتر می شود اگر درجه ایمان در حد شهود و عیان برسد به حدی که آدمی حالت خود را در حین ارتکاب گناه حالت شخصی ببیند که می خواهد خود را از کوه پرت کند و یا زهر کشنده ای را بنوشد ، در اینجا احتمال اختیار گناه به صفر می رسد ، یعنی هرگز به طرف گناه نمی رود چنین حالی را عصمت از گناه می نامیم پس عصمت از گناه ناشی از کمال ایمان و شدت تقوا است ضرورتی ندارد که برای اینکه انسان به حد ” مصونیت ” و ” معصومیت ” از گناه برسد ، یک نیروی خارجی جبرا او را از گناه باز دارد و یا شخص معصوم به حسب سرشت و ساختمان ، مسلوب القدرش باشد اگر انسان قدرت بر گناه نداشته باشد و یا یک قوه ای جبری همواره جلوگیر او از گناه باشد ، گناه نکردن او برایش کمالی شمرده نمی شود ، زیرا او مانند انسانی است که در یک زندان حبس شده و قادر به خلافکاری نیست خلافکاری نکردن چنین انسانی را به حساب درستی و امانت او نتوان گذاشت
مصونیت از اشتباه
مصونیت از اشتباه نیز مولود نوع بینش پیامبران است اشتباه همواره از آنجا رخ می دهد که انسان به وسیله یک حس درونی یا بیرونی با واقعیتی ارتباط پیدا می کند و یک سلسله صورتهای ذهنی از آنها در ذهن خود تهیه می کند و با قوه عقل خود آن صورتها را تجزیه و ترکیب می کند و انواع تصرفات در آنها می نماید ، آنگاه در تطبیق صورتهای ذهنی به واقعیتهای خارجی و در ترتیب آن صورتها گاه خطا و اشتباه رخ می دهد اما آنجا که انسان مستقیما با واقعیتهای عینی به وسیله یک حس خاص مواجه است .و ادراک واقعیت عین اتصال با واقعیت است نه صورتی ذهنی از اتصال با واقعیت ، دیگر خطا و اشتباه معنی ندارد پیامبران الهی از درون خود با واقعیت هستی ارتباط و اتصال دارند در متن واقعیت ، اشتباه فرض نمی شود ، مثلا اگر ما صد دانه تسبیح را در ظرفی بریزیم و باز صد دانه دیگر را ، و این عمل را صد بار تکرار کنیم ، ممکن است ذهن ما اشتباه کند و خیال کند این عمل نود و نه بار و یا صد و یک بار تکرار شده است ، اما محال است که خود واقعیت اشتباه کند و با اینکه عمل بالا صد بار تکرار شده است مجموع دانه ها کمتر یا بیشتر بشود انسانهایی که از نظر آگاهیها در متن جریان واقعیت قرار می گیرند و با بن هستی و ریشه وجود و جریانها متصل و یکی می شوند ، دیگر از هر گونه اشتباه مصون و معصوم خواهند بود
تفاوت پیامبران و نوابغ
از همین جا می توان به تفاوت پیامبران و نوابغ پی برد نوابغ افرادی هستند که نیروی فکر و تعقل و حسابگری قوی دارند ، یعنی از راه حواس خود با اشیاء تماس می گیرند و با نیروی حسابگر عقل خود بر روی فرآورده های ذهنی خود کار می کنند و به نتیجه می رسند و احیانا خطا می کنند پیامبران الهی علاوه بر برخورداری از نیروی خرد و اندیشه و حسابگریهای ذهنی ، به نیروی دیگری به نام وحی مجهزند و نوابغ از این نیرو بی بهره اند و به همین جهت به هیچ وجه نتوان پیامبران را با نوابغ مقایسه کرد ، زیرا مقایسه هنگامی صحیح است که کار هر دو گروه از یک نوع و از یک سنخ باشد ، اما از آنجا که از دو نوع و دو سنخ است مقایسه غلط است مثلا صحیح است که قوه بینایی و یا قوه شنوایی و یا قوه فکر دو نفر را با هم مقایسه کنیم ، اما صحیح نیست که قوه بینایی یک نفر را با قوه شنوایی یک نفر دیگر مقایسه کنیم و بگوییم کدامیک قوی تر است نبوغ نوابغ مربوط است به نیروی تفکر و اندیشه بشری ، و فوق العادگی پیامبران مربوط است به نیروی دیگری به نام وحی و اتصال به مبدا هستی ، و لهذا قیاس گرفتن آنها با یکدیگر غلط است
رهبری
پیامبری با آنکه از مسیر معنوی به سوی خدا و تقرب به ذات او و بریدن از خلق ( سیر من الخلق الی الحق ) آغاز می شود که مستلزم انصراف از برون و توجه به درون است ولی سرانجام با بازگشت به خلق و برون ، به منظور اصلاح و سازمان بخشیدن به زندگی انسان و هدایت آن در یک مسیر صحیح ( سیر بالحق فی الخلق ) ، پایان می یابد . کلمه ” نبی ” در زبان عربی به معنی ” خبر آورنده ” است و در فارسی کلمه ” پیامبر ” همان معنی را می دهد و کلمه ” رسول ” در زبان عربی به معنی ” فرستاده ” است . پیامبر پیام خدا را به خلق خدا ابلاغ می کند و نیروهای آنها را بیدار می نماید و سامان می بخشد و به سوی خداوند و آنچه رضای خداوند است ، یعنی صلح و صفا و اصلاح طلبی و بی آزاری و آزادی از غیر خدا و راستی و درستی و محبت و عدالت و سایر اخلاق حسنه ، دعوت می کند و بشریت را از زنجیر اطاعت هوای نفس و اطاعت انواع بتها و طاغوتها رهایی می بخشد . ” اقبال لاهوری ” تفاوت پیامبران را با سایر افرادی که مسیر معنوی به سوی خدا دارند ( عرفا ) ولی رسالت پیامبری ندارند و اقبال آنها را ” مرد باطنی ” می خواند ، چنین بیان می کند : ” مرد باطنی نمی خواهد که پس از آرامش و اطمینانی که ( در مسیر معنوی ) پیدا می کند به زندگی اینجهانی باز گردد ، اما در آن هنگامی که بنا بر ضرورت باز می گردد ، بازگشت او برای تمام بشریت سود چندانی ندارد ولی بازگشت پیغمبر جنبه خلاقیت و ثمربخشی دارد ، باز می گردد و در جریان زمان وارد می شود به این قصد که جریان تاریخ را تحت ضبط درآورد و از این راه جهان تازه ای از کمال مطلوبها خلق کند برای مرد باطنی آرامش مرحله نهایی است ، برای پیغمبر بیدار شدن نیروهای روانشناختی اوست که جهان را تکان می دهد و این نیروها چنان حساب شده است که کاملا جهان بشری را تغییر دهد ” ( 1 ) . بنابراین ، رهبری خلق و سامان بخشیدن و به حرکت آوردن نیروهای انسانی در جهت رضای خدا و صلاح بشریت ، لازم لاینفک پیامبری است
خلوص نیت