تحقیق روابط خارجی و تاثیر آن بر اصلاحات سیاسی اجتماعی دوره قاجاریه در ایران در word دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق روابط خارجی و تاثیر آن بر اصلاحات سیاسی اجتماعی دوره قاجاریه در ایران در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق روابط خارجی و تاثیر آن بر اصلاحات سیاسی اجتماعی دوره قاجاریه در ایران در word
چکیده
مقدمه
پرسش اصلی و فرضیه
موانع داخلی و درونی اصلاحات سیاسی
موانع خارجی و بیرونی اصلاحات سیاسی و اجتماعی
روابط ایران، روسیه از دوره قاجار تا به امروز
روابط سیاسی ایران و انگلیس
نتیجه گیری
منابع و ماخذ
مآخذ
- آبراهامیان، یرواند، 1383، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی، محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی
- آدمیت، فریدون، هما ناطق، 1356، افکار سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر شده، تهران، انتشارات آگاه
- آجودان باشی، ماشاءالله، 1382، یا مرگ یا تجدد، نشر اختران
- آوری، پیتر، 1369، تاریخ معاصر ایران، ج 1، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی عطایی
- اشرف، احمد، 1359، موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران دوره قاجار، تهران، انتشارات زمینه
- بشیریه، حسین، 1381، موانع توسعه سیاسی در ایران، تهران، انتشارات گام نو
- حائری، عبدالهادی، 1367، نخستین رویارویی های اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، انتشارات امیرکبیر
- خارابی، فاروق، 1386، طنز در مطبوعات آغازین مشروطیت. نامه فرهنگستان، دوره نهم، شماره اول
- خلیلی، محسن، 1383، پادشاه ناتوان و پیروزی انقلاب مشروطیت، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
- دهقان نژاد، مرتضی، 1384، سلطان العلمای خراسانی و انقلاب مشروطیت ایران، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره های نهم و دهم، دانشگاه فردوسی مشهد
- رایت، دنیس، 1364، انگلیسی ها در میان ایرانیان، ترجمه اسکندر دلدم، انتشارات نهال
- زیباکلام، صادق، 1377، سنت و مدرنیته، ریشه یابی علل شکست کوششهای اصلاح طلبانه و نوسازی سیاسی در ایران عصر قاجار، انتشارات روزه
- سریع القلم، آذر و دی 1377، مبانی عشیره ای فرهنگ سیاسی ایران، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، سال سیزدهم، شماره سوم و چهارم، شماره 136،
- شمیم، علی اصغر، 1375، ایران در دوره سلطنت قاجار، مؤسسه انتشارات مدبر
- طباطبایی، محیط، 1366، تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران، انتشارات بعثت
- علمداری، کاظم، 1382، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، تهران، نشر توسعه
- کسروی، احمد، 1351، تاریخ مشروطه ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر
- میری، سیداحمد، 1378، تأثیر ساختار نظام سیاسی بر فرهنگ سیاسی مردم ایران با تکیه بر سالهای 1357- 1332، اطلاعات سیاسی، اقتصادی، سال سیزدهم، شماره هفتم و هشتم، فروردین و اردیبهشت
- وطن خواه، مصطفی، 1380، موانع توسعه نیافتگی در ایران، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- مهدوی، عبدالرضا هوشنگ، تاریخ روابط خارجی ایران، امیرکبیر چ اول، ص 217 و 216
- برای اطلاع بیشتر، ر.ک، محمود محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس- ج دوم صفحات 459 تا 457
- مهدوی، عبدالرضا هوشنگ، همان مأخذ، صص 276، 275
- ر.ک، ورهرام، غلامرضا، سازمان های اداری و سیاسی و اجتماعی دوره قاجار، ص 217 به بعد
چکیده
در تاریخ معاصر ایران، روی کار آمدن قاجار از اهمیّت ویژهای برخوردار است. اروپا با پشتسر گذاشتن انقلاب صنعتی، وارد مرحله تازهای از دوران تاریخی خود شد. ارتباط ایران با اروپا در این دوره گسترش یافت و این کشور کانون توجّه قدرت های استعماری قرار گرفت. روابط بین المللی در این دوره بر اساس مصالح سیاسی و اقتصادی شکل گرفت و زمامداران قاجار از این تغییرات بیاطلاع بودند. این امر نتایج غیرقابل جبرانی برای ایران به همراه داشت و اوضاع سیاسی و اجتماعی آن تحتتأثیر این وضعیت بینالمللی قرار گرفت. سیاستمداران و روشنفکران وقت، برای اصلاح امور کشور دست به تلاش بسیاری زدند، اما مشکلات سیاسی و اجتماعی ایران به دلیل موانعی چند، درمان نشد
این مقاله بر آن است تا به موانع اصلاحات سیاسی عصر قاجار در ایران بپردازد.. روش کار تحلیلی و توصیفی با تکیه بر منابع کتابخانهای است
کلید واژه ها: ایران، قاجار، اصلاحات سیاسی، ساختار سیاسی
مقدمه
قاجارها اقوامی ترک نسب بودند که با بهرهگیری از خلاء قدرت سیاسی در ایران به قدرت رسیدند. آنان در زمره ایلاتی بودند، که در مناسبات قدرت در زمان صفویّه، با یاری دادن این سلسله، به عرصه ی سیاست ایران راه یافتند. قبیله ی قاجار در پایان حکومت زندیّه موفق شد، با اقدامات آقامحمدخان قاجار به قدرت دست یابد. وی توانست با دفع دشمنان داخلی، به سلطنت برسد و سلسله ای موسوم به قاجاریه را تأسیس کند. دورهی نسبتاً کوتاه حکومت او، هر چند از خشونتهای زیادی برخوردار بود، با این وجود به ایجاد امنیت و ثبات در ایران منتهی گردید
دوران فتحعلی شاه، عصر رقابتهای استعماری بین اروپاییها به خصوص انگلیس و روسیه و فرانسه محسوب میشد. در این زمان، مناسبات بینالمللی، کاملاً دگرگون شده بود. روابط غرب با شرق وارد مرحله جدیدی شد که بر مبنای آن قدرتهای بزرگ هدفی جز تأمین اهداف استعماری خود نداشتند و رقابت بین آنان بر سر کسب منافع، آزادی و آبادانی ملل شرق را دچار آسیب کرده بود. کشور ایران نیز به دلایل جغرافیایی و اقتصادی و سیاسی مورد توجّه استعمارگران قرار گرفت
پادشاهان قاجار از مناسبات جدید بین المللی بی اطلاع بودند. آنان پدیده ی استعمار را نمیشناختند و با اهداف استعماری آشنا نبودند. نگاه آنان به استعمار، همچون نگاه آنان به یک کشور خارجی بود. بیاطلاعی زمامداران از اوضاع حاکم بر جهان، عواقب جبران ناپذیری برای استقلال ایران داشت. هر چند استعمارگران، نتوانستند ایران را مانند بسیاری از کشورهای دیگر جهان، مستقیم به صورت مستعمرهی خود درآورند، امّا با نفوذ در هیأت حاکمهی ایران موفق شدند، حاکمان سیاسی ایران را به حامیانی برای منافع خود مبدل سازند
در زمان حکومت قاجار، ایران به لحاظ سیاسی و اقتصادی دچار آسیبهای فراوانی شد. استبداد پادشاهان قاجار و نفوذ استعمارگران و امتیازات اقتصادی و سیاسی به بیگانگان، نگاه عدّهای از سیاستمداران و اندیشمندان را به علل عقب ماندگی ایران در زمینههای مختلف جلب کرد. اوّلین توجّه به ضعف ایران، به دنبال شکست در جنگهای ایران و روسیه به وجود آمد. این ضربهی نظامی، نه تنها بخشهایی از ایران را جدا کرد، بلکه زمینهای برای نفوذ اقتصادی و سیاسی استعمارگران فراهم کرد. برخی از دولتمردان که از نزدیک با این جنگها و نتایج خفت بار آن تماس داشتند، درصدد یافتن علّت این عقب ماندگی برآمدند. اصلاحاتی که آنان درصدد انجام آن بودند به دلیل موانعی به نتیجه نرسید. به عنوان یک علّت، ضعف نظامی کمترین چیزی بود که حکّام ایران در آن زمان از آن برخوردار بودند، چرا که ریشههای عقب ماندگی و ناکامی در جایی دیگر بود
در واقع پرسش اصلی این است که موانع اصلاحات سیاسی و اجتماعی در عصر قاجار چه بوده است؟
فرضیه این است که: برخی عوامل درونی به همراه عوامل بیرونی، مانع از تحقّق اصلاحات سیاسی در ایران عصر قاجار شده است
این پژوهشها بر آن است تا به بررسی موانع مورد نظر بپردازد و علل ناکارآمدی برخی از سیاستها را به اختصار مورد مطالعه قرار دهد. لذا، موانع اصلاحات سیاسی را در دو زمینه علل داخلی و علل خارجی مورد نقد و بررسی قرار میدهد. در ابتدا لازم به نظر میرسد تا تعریفی از ساختار سیاسی لحاظ گردد و منظور از اصلاحات سیاسی روشن شود
ساختار سیاسی مجموعهای از حکومت، قواعد و مردم است. وجود هر یک از این مؤلفهها در جای خود منجر به ایجاد ثبات سیاسی میگردد. هرگاه هر یک از ارکان نامبرده به نوعی دچار تزلزل گردند که کار دیگری را مختل نمایند و یا قادر نباشند یک جامعه را به طرف کمال مطلوب هدایت نمایند در چنین شرایطی اوضاع سیاسی دچار بی ثباتی میگردد و قادر نخواهد بود منافع جامعه را تأمین کند. تحت این شرایط نیاز به اصلاحات، یعنی ایجاد تغییر و تحوّلی برای برگرداندن اوضاع سیاسی به وضعیت مطلوب، امری لازم است. به مجموعه این راهکارها اصلاحات سیاسی گفته میشود
موانع داخلی و درونی اصلاحات سیاسی
حرکت های اصلاح طلبی که در عهد قاجار بوجود آمد، عمدتاً از دو منشأ سرچشمه می گرفت. برخی از این حرکتها از داخل نظام سیاسی آغاز شده بودند و به تعبیری «جریانات اصلاح طلبی درون نظام» بودند و برخی خارج از نظام قرار داشتند و به گفتهای «جریانات اصلاح طلب بیرون از نظام» قلمداد میشدند. [1](صادق زیباکلام، 1377: 232) هر دو این جریانات در درک لزوم اصلاحات، نقطه مشترکی با یکدیگر داشتند. با شکست جریان اصلاحطلبی از درون سیستم، جریان اصلاحطلبی از بیرون سیستم آغاز شد.[2] (همان: 233)
برخی برآنند که، نظام سیاسی مردم ایران از چهار منشاء سرچشمه می گیرد که عبارتند از: «ساختار نظام سیاسی، تجربیات تاریخی، ایدئولوژی نخبگان سیاسی و دین». [3](میری، 1378: 76، 77) از بین موارد ذکر شده، در ابتدا میتوان از ساختار نظام سیاسی، بعنوان موانع درونی اصلاحات سیاسی در عهد قاجار سخن گفت
نظام زندگی قاجارها مانند بسیاری از قبایل ترک مبتنی بر معیشت ایلی بود. بر اساس این نظام، فرد قدرت و جایگاهی ندارد. حقوق فردی تحتالشعاع حقوق جمعی قرار دارد. اطاعت از رئیس قبیله، اصل است و بروز خلاقیّتهای فردی تابع رأی و نظر رئیس قبیله است. واگذاری نقشها در نظام اجتماعی و نظام سیاسی بر مبنای تعلقات خویشاوندی است در این نظام قابلیّتهای فردی عرصهای برای بروز و ظهور نمییابد. به تعبیری «فرد شهروند در برابر دولت و نهادهای سیاسی تنهاست…».[4] (سریع القلم، 1377: 34) در این نظام «هر گونه تغییر به عنوان انحراف و سنت شکنی» تلقّی میشود. [5](همان: 93)
ویژگیهای این فرهنگ سیاسی عبارت است از: حذف رقبا، روش سرکوب برای حل و فصل اختلافات، بی اعتمادی نسبت به یکدیگر، فرد محوری در حد مطلق، قانون گریزی، فقدان امنیت مشاغل و حاکمیّت دیوان سالاری مبتنی بر خویشاوندی، واگذاری سمتهای کلیدی به افراد بیلیاقت.[6] (همان: 34) رؤسای ایل، تحمّل هیچگونه انتقاد یا مخالفت علیه خود را نداشتند و مخالفت آنان با معترضینِ خود به شکل نظامی صورت میگرفت. «… بهمین دلیل، خانها معمولاً با ایجاد ارتش ملی مخالف بودند».[7] (همان: 39)
به قدرت رسیدن قاجار به گفته سریع القلم نوعی جابجایی در سطح ترکیب ایلاتی حاکم شمرده میشود.[8] (همان: 86) فرهنگ سلطنت مانند فرهنگ عشیرهای عمل میکند. قاجارها که از ایلات بودند، دارای نظامی بودند که بزرگ آنان به مثابه شاه، همه قدرت را در اختیار داشت. قدرت او مطلق بود و هیچ مانعی در برابر اراده و حاکمیّت او وجود نداشت. همه چیز متعلّق به شاه بود و احدی نمیتوانست در برابر او مخالفت کند. شاه با ارادهی خداوند، مالک جان و مال رعیت خود بود و با استبداد مطلق حکومت میکرد. در این زمان، «هیچ گاه اشرافیت مستقل و واجد مصونیت و حقوقی که بتواند از لحاظ قانونی محدودیتی در مقابل قدرت پادشاه ایجاد کند، مجال پیدایش نیافت».[9] (بشیریه، 1381: 51) چنین نظامی به طور طبیعی با الگوی «رابطه قدرت سنتی در ایران مبتنی بر حکم و اطاعت از بالا به پایین بوده است و با مفاهیم اسطوره ای و مذهبی سخت درآمیخته و مشروعیت خود را از منابع مختلف کسب کرده است». [10](همان: 31: 30)
شاهان قاجار در نظامی حکومت میکردند که در آن، فرهنگ سلطنت و فرهنگ عشیرهای تشابهات زیادی با یکدیگر داشت. ماهیّت نظام عشیرهای، مانع از دست یابی به وحدت سیاسی است. یکی از دلایلی که انجام هر گونه اصلاحات سیاسی در جامعه را عقیم می گذارد، وجود چنین نظامی است که در آن شاه مستبدانه حکومت می کند. استبداد او پذیرای هیچ فکر برتری نیست. او خود را بالاتر از قانون میداند و وظیفه دیگران را، اطاعت محض در برابر اراده خود میداند. لذا در چنین جامعهای تنها «فرهنگ چاکری» است که رشد میکند.[11] (همان: 88)
[1] . صادق زیباکلام،
[2] . (همان: 233)
3 (میری، 1378: 76، 77)
[4] . (سریعالقلم، 1377: 34)
[5] . (همان: 93)
[6] . (همان: 34)
[7] . (همان: 39)
[8] . (همان: 86)
[9] . (بشیریه، 1381: 51)
[10] . (همان: 31: 30)
[11] . (همان: 88)