برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله اخلاق و نسبیت در word دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اخلاق و نسبیت در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله اخلاق و نسبیت در word

پیشگفتار :  
تعریف علم اخلاق :  
تاریخچه علم اخلاق :  
مکتبهای اخلاقی  
1- اخلاق در مکتب خدا پرستان  
2- اخلاق مادّیگری  
3- اخلاق از دیدگاه فلاسفه عقلی  
4- اخلاق در مکتب غیر گرایان  
5- اخلاق از دیدگاه وجدان گرایان  
نتیجه :  
اخلاق و نسبیّت  
اسلام نسبی بودن اخلاق را نفی می کند  
منبع و مآخذ  

پیشگفتار

بسم الله الرّحمن الرّحیم

مسائل اخلاقی در هر زمان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده ولی در عصر و زمان ما اهمیت ویژه ای دارد ، زیرا

1. از یک سو عوامل و انگیزه های فساد و انحراف در عصر ما از  هر زمانی بیشتر است و اگردر گذشته برای تهیه مقدمات بسیاری از مفاسد اخلاقی هزینه ها و زحمتها لازم بود در زمان ما از برکت پیشرفت صنایع بشری همه چیز در همه جا و در دسترس همه کس قرار گرفته است !

2. ازسو ی دیگر ، با توجّه به این که عصر بزرگ شدن مقیاسهاست و آنچه در گذشته بطور محدود انجام می گرفت در عصر ما به صورت نا محدود انجام می گیرد، قتل و کشتار انسانها به برکت وسایل کشتار جمعی ، و مفاسد اخلاقی دیگر به کمک فیلمهای مبتذلی که از ماهواره ها در سراسر دنیا منتشر می شود و اخیراً که به برکت « اینترنت» هر گونه اطّلاعات مضر در اختیار تمام مردم دنیا قرار می گیرد ، مفاسد اخلاقی بسیار گسترش پیدا کرده ومرزها را در هم شکسته و تا اقصا نقاط جهان پیش می رود تا آنجا که صدای بنیانگذاران مفاسد اخلاقی نیز در آمده است

اگر در گذشته تولید مواد مخدر در یک نقطه ، یک روستا و حداکثر شهرهای مجاور را آلوده می کرد امروز به کمک سوداگران مرگ به سراسر دنیا کشیده می شود

3.از سوی سوم ، همان گونه که علوم و دانشهای مفید و سازنده در زمینه های مختلف پزشکی و صنایع و شوون دیگر حیات بشری گسترش فوق العاده ای پیدا کرده ، علوم شیطانی و راهکارهای وصول به غیر انسانی و  غیر اخلاقی نیز به مراتب گسترده تر از سابق شده است به گونه ای که بدارند گان فساد اخلاق اجازه می دهد از طرق مرموزتر و پیچیده تر گاه ساده تر و آسانتر به مقصود خود برسند

در چنین شرایطی توجّه به مسائل اخلاقی و علم اخلاق از هر زمانی ضروری تر به نظر می رسد و هر گاه نسبت به آن کوتاهی شود فاجعه یا فاجعه هایی در انتظار است

اندیشمندان دلسوز و عالمان آگ باید همگی دست به دست هم دهند و برای گسترش اخلاق در دنیای امروزکه اخلاق به خطرافتاده تا آن حدکه بعضی آن را بکلّی انکار کرده یاغیرضروری دانسته اند و بعضی دیگر هر کار و خصلتی که انسان را به خواسته سیاسی اش بر ساند اخلاق شمرده اند ، تمام تلاش و کوشش خود را به کار گیرند

تعریف علم اخلاق

در این جا لازم است قبل از هر چیز به سراغ تعریف اخلاق برویم ؛«اخلاق» جمع «خلق» (بر وزن قفل) و «خلق» . (بر وزن افق ) می باشد ، به گفته « راغب» در کتاب « مفردات » ، این دو واژه به یک ریشه باز می گردد ، خلق به معنی هیئت و شکل و صورتی است که انسان با چشم مبیند و خلق به معنی قوا و سجایا و صفات درونی است که با چشم دل دیده می شود

بنابر این می توان گفت : « اخلاق مجموعه صفات روحی و باطنی انسان است » و به گفته بعضی از دانشمندان ، گاه به بعضی از اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی می شود ، نیز اخلاق گفته می شود ( اوّلی اخلاق صفاتی است و دومی اخلاق رفتاری )

******

تاریخچه علم اخلاق

بی شک بحث های اخلاقی از زمانی که انسان گام بر روی زمین گذارد آغاز شد ، زیراما معتقدیم که حضرت آدم (ع) پیامبر خدا بود، نه تنها فرزندانش را با دستورهای اخلاقی آشنا ساخت بلکه خدوانداز همان زمانی که او را آفرید و ساکن بهشت ساخت مسائل اخلاقی را با اوامر و نواهی اش به او آموخت

سایر پیامبر الهی یکی پس از دیگری به تهذیب نفوس و تکمیل اخلاق که خمیر مایه سعادت انسانها است پرداختند ، تا نوبت به حضرت مسیح (ع) رسید که بخش عظیمی از دستوراتش را مباحث اخلاقی تشکیل می دهد ، و همه پیروان و علاقه مندان او ، وی را به عنوان معّلم بزرگ اخلاق می شناسد.امّا بزرگترین معّلم اخلاق پیامبر اسلام (ص) بود و در میان فلاسفه نیز بزرگانی بودند که به عنوان معّلم اخلاق از قدیم الاّیام شمرده می شدند ، مانند : افلاطون ، ارسطو ، سقراط و جمعی دیگر از فلاسفه یونان

مکتبهای اخلاقی

در علم اخلاق مکاتب فراوانی است که بسیاری از آنها انحرافاتی است و به ضدّ اخلاق منتهی می شود ، و شناخت آنها در پرتو هدایتهای قرآنی کار مشکلی نیست ؛ قرآن می گوید

وَ اَنَّ هذا صِراطِی مُستَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَقَرَّقَ بّکُم عَن سَبِیلِه ذالِکُم وَ صّاُکم بِه لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ .                                                        (سوره انعام، آیه153)

آیه فوق که بعد از ذکر بخش مهـّمی از عقاید و برنامه های علمی و اخلاقی اسلام در سوره انعام آمده، ومشتمل بر فرمانهای دهگانه اسلامی است ، می گوید : « به آنها بگو این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید و از راههای مختلف (وانحرافی) پیروی مکنید که شما را از راه حق دور می سازد؛ این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش فرموده تا پرهیزگار شوید. »

مکتب های اخلاقی همانند سایر روشهای فردی و اجتماعی از « جهان بینی » و دید گاههای کلّی درباره جهان آفرینش سر چشمه می گیرد و این دو، یک واحد کاملا به هم پیو سته و منسجم است

آنها که «جهان بینی» را از «ایدئولوژی» (و« هستها » رااز « بایدها») جدا می سازند و می گویند رابطه ای بین این دو نیست زیرا جهان بینی و هستها از دلائل منطقی و تجربی سر چشمه می گیرد در حالی که « بایدها» و« نبایدها » یک سلسله فرمانها و دستورها است، ازیک نکته مهـم غفلت کرده اند، و آن این که: فرمانها و« بایدها » هنگامی حکیمانه است که رابطه ای با « هستها » داشته باشد ، وگرنه امور اعتباری  بی محتوا و غیر قابل قبولی خواهدبود

در اینجا مثالهای روشنی داریم که این مطلب را کاملا باز می کند: هنگامی که اسلام می گوید : « شراب نخورید! » و یا قوانین بین المللی می گوید: « مواد مخدر ممنوع است! » اینها فرمانهای الهی یا مردمی است که بی شک از ،  یک سلسله هستها

سر چشمه گرفته ؛ زیرا ، واقعیت عینی چنین است که شراب و مواد مخدر تاثیر بسیار مخرّبی در روح و جسم انسان دارد به گونه ای که هیچ بخشی از آن، از شر این مواد ویرانگر در امان نیست؛ این واقعیت، سبب آن باید و نباید می شود

این که می گوئیم احکام الهی از مصالح و مفاسد سر چشمه می گیرد، درست اشاره به همین رابطه است، این که می گوئیم « کلما حکم به العقل حکم به الشرع؛ هر کاری را عقل حکم به خوبی یا بدی آن کند، شرع نیز مطابق آن فرمان میدهد! » نیز اشاره به وجود رابطه تنگاتنگ میان وقعیت ها و احکام (بایدها و نبایدها) می باشد

و اینکه در مجالس قانون گذاری در جوامع بشری می نشینند پیامدهای فردی و اجتماعی هر پدیده ای را بررسی بر اساس آن قانون وضع میکنند نیز دقیقا در همین راستا است

کوتاه سخن این که ، محال است یک حکم حکیمانه بی ارتباط با واقعّیتهای موجود در زندگی بشر باشد ؛ در غیر این صورت ، حکم و قانون نیست بلکه گزافه گوئی و خرافه و قلدری است ؛ و چون واقعیت یکی بیش نیست طبیتا راه مستقیم و محکم و قانون صحیح هم بیش ازیکی نمی تواند باشد و این مساله  سبب می شود که ما تمام تلاش و کوشش خود را برای پیدا کردن واقعیتها و احکام و قوانین نشأت گرفته از آن به کار گیریم

ازآنچه در بالا گفته شد رابطه دیدگاههای کلّی در مجموعه  هستی و آفرنش انسان

با مسائل اخلاقی روشن می شود و منشأ پیدایش مکتبهای ،  مختلف نیز همین است

اکنون با توجه به مطالب فوق به سراغ مکاتب اخلاقی می رویم

1- اخلاق در مکتب خدا پرستان

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید