برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله اقتصاد سیاسی قدرت نمادین بوردیو در word دارای 53 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اقتصاد سیاسی قدرت نمادین بوردیو در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله اقتصاد سیاسی قدرت نمادین بوردیو در word

اقتصاد سیاسی قدرت نمادین بوردیو  
فراگذشتن از آرمان‌گرایی و مادی‌گرایی  
مارکس  
وبر  
منافع نمادین  
سرمایه فرهنگی  
قدرت نمادین  
درآمدی بر مفهوم سیاست  
تحلیلی بر دین سیاسی  
نظر من در باره دین سیاسی  
تفاوت مدرنیته -مدرنیسم – مدرنیزاسیون در چیست؟  
تجددگرایی (مدرنیسم):  
1 تجددگرایی در یک رویکرد، رویارویی با سنت گرایی به شمار آمده و بدان  
پست مدرنیسم (پس از مدرنیته):  
انتقاد از پست مدرنیسم  
منابع :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله اقتصاد سیاسی قدرت نمادین بوردیو در word

 1) رهبری در عصر فرانوگرایی ،عبدالصمد خدامی ،تدبیر – شماره 178 –

 2) ارتباط سازمانی (رویکردها و فرایندها) ،کاترین میلر، ترجمه آذر قبادی، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی تهران 1377

3)  تئوریهای سازمان و مدیریت-ازنوگرایی تا پسانوگرائی. حسین رحمان سرشت. جلد اول. انتشارات فن و هنر، تهران 1377

4)  مبانی مدیریت،استفن رابینز- دیودای دی سنزو، ترجمه سیدمحمد اعرابی- محمدعلی حمید رفیعی- بهروز اسراری ارشاد،انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی، چاپ دوم، تهران 1382

 5) مدیریت عمومی، سیدمهدی الوانی، نشر نی

 6) عبدالصمد خدامی: کارشناس ارشد مدیریت دولتی از دانشگاه تهران

 

اقتصاد سیاسی قدرت نمادین بوردیو

 بوردیو جامعه‌شناسی قدرت نمادین را مطرح می‌کند، و در آن به موضوع مهم رابطه بین فرهنگ، قشربندی (اجتماعی) و قدرت می‌پردازد. او معتقد است که مبارزه برای شناسایی ‌اجتماعی، بعدی اساسی از کل حیات اجتماعی است. در این مبارزه، منابع، فرایند‌ها و نهاد‌های فرهنگی، افراد و گروه‌ها را در سلسله مراتب رقابتی و دائمی سلطه نگه می‌دارند. او این ادعای جسورانه را مطرح می‌کند که همه رسوم و نماد‌های فرهنگی از سلایق هنری، سبک لباس و عادات غذاخوردن گرفته تا دین، علم و فلسفه ـــ در واقع تا خود زبان ـــ دربرگیرنده منافع هستند و کارکرد آنها افزایش تمایزات اجتماعی است. بوردیو به این‌که چگونه این مبارزات اجتماعی از طریق طبقه‌بندی نمادین تجزیه می‌شوند، چگونه رسوم فرهنگی افراد و گروه‌ها را در مراتب سلسله مقامی و طبقاتی رقابتی قرار می‌دهند، چگونه میدان‌های نسبتاً مستقل تضاد، افراد و گروه‌ها را در مبارزه بر سر منابع ارزشمند به هم متصل می‌کند، چگونه بازیگران مبارزه می‌کنند و به دنبال راهبرد‌هایی برای دستیابی به منافع خود در درون این میدان‌ها هستند و چگونه در چنین کنشی، بازیگران ناآگاهانه نظام قشربندی اجتماعی را بازتولید می‌کنند، بر این اساس فرهنگ عاری از محتوای سیاسی نیست بلکه نمودی از آن است

 بوردیو در رویکرد خود به فرهنگ، اقتصاد سیاسی رسوم نمادین را مطرح می‌کند که شامل نظریه منافع نمادین، نظریه سرمایه فرهنگی و نظریه قدرت نمادین است. این نظریه‌ها، مباحث نظری منظم و معین نیستند بلکه موضوعاتی توجیهی هستند که با یکدیگر تداخل می‌کنند و در هم ادغام می‌شوند. این موضوعات متأثر از مکاتب متنوعی از جمله مارکسیسم، ساختارگرایی، پدیدارشناسی هستند. اما هم‌چنان که بروبیکر1 (1985) خاطرنشان می‌سازد بوردیو در آثار خود بیش از همه تحت ‌تأثیر ماکس وبر از مکتب جامعه‌شناختی کلاسیک است. بررسی تمام پیچیدگی این نظریه‌ها یا پوشش دادن به گستره کامل نوآوری‌های مفهومی بوردیو در این مقاله کوتاه امکان‌پذیر نیست.(2) با وجود این، می‌توان نشان داد که چگونه بوردیو از مارکس و جامعه‌شناسی دین وبر برای ایجاد و بسط جامعه‌شناسی رسوم فرهنگی کمک می‌گیرد

فراگذشتن از آرمان‌گرایی و مادی‌گرایی

 در کانون طرح فکری بوردیو به مدتی بیش از سی سال، این مسئله اساسی اندیشه اجتماعی غرب از زمان مارکس قرار دارد، یعنی بحث بین آرمان‌گرایی فرهنگی و مادی‌گرایی تاریخی، جامعه‌شناسی بوردیو، با ارائه روایتی مادی‌گرایانه ولی نه تقلیل‌گرایانه از حیات فرهنگی، نشان‌دهنده تلاشی جسورانه برای یافتن راهی از میان دو قطب مخالف و قدیمی یعنی ماتریالیسم – ایده‌آلیسم است. اندیشه او ابتدا از مارکس ولی سپس اساساً از وبر تأثیر می‌پذیرد.(3)

مارکس

 بوردیو هم‌چون مارکس بر اولویت مبارزه و نابرابری اجتماعی مبتنی بر طبقه در جوامع مدرن تأکید می‌کند، ولی به شدت منتقد روایت‌های تقلیل‌گرایانه اجتماعی از حیات فرهنگی و مذهبی است. بوردیو یک ماتریالیست است به این معنا که او ریشه آگاهی بشری را در حیات اجتماعی واقعی می‌جوید. او هم‌چنین نگران اشکال آگاهی کاذب یا به بیان او “شناسایی نادرست” روابط مبتنی بر قدرت است. او این ایده مارکسی را می‌پذیرد که نظام‌های نمادین، کارکرد‌های اجتماعی سلطه و بازتولید نابرابری طبقاتی را انجام می‌دهد. اما او از این دیدگاه از ایدئولوژی که عمدتاً به کارکرد‌های اجتماعی رسوم و کالا‌های نمادین می‌پردازد بدون این‌که نشان دهد چگونه آنها، خصوصیات ضروری قانون رسوم اجتماعی‌اند، انتقاد می‌کند

 در حالی که بوردیو این ادعای مارکسیستی را می‌پذیرد که مذهب، ایدئولوژی است اما به تفکیک بعد نمادین حیات اجتماعی به‌عنوان جزیی مجزا و مشتق از اجزای مادی بنیادی‌تر حیات اجتماعی مخالف است. به‌طور خلاصه، او تمایز مفهومی زیرساخت / روساخت مارکسیستی را که ریشه در دوگانگی آرمان‌گرایی / مادی‌گرایی قدیمی دارد نمی‌پذیرد و معتقد است که باید فراتر از این دوگانگی رفت. در این‌جاست که بوردیو از مارکسیسم ساختارگرایی لوئی آلتوسر (1970)، که یکی از منابع فکری مهم بوردیو در دهه‌های 1970 و 1960 بود، جدا می‌شود. بوردیو با نظریه، مادی‌گرایانه اولیه آلتوسر و تأکید او بر استقلال نسبی دین و فرهنگ از اقتصاد و سیاست موافق است. با این حال، موضع بوردیو اساساً آلتوسری نیست. بوردیو (1984a: 467)، با الهام گرفتن از رساله نخست مارکس درباره فوئر باخ، که تأکید بر وحدت اساسی کل حیات اجتماعی به‌عنوان فعالیتی عملی دارد، این ایده را که موجودیت اجتماعی را می‌توان تقسیم و به‌صورت سلسله مراتبی به عرصه‌های متمایزی چون عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی سازماندهی کرد، نمی‌پذیرد. بوردیو، به جای بررسی اشکال متنوع بیان زیرساخت و روساخت آلتوسری‌ها، استدلال می‌کند که این دو قلمرو اولاً نباید از هم جدا باشند. بوردیو می‌کوشد یک علم عمومی از رسوم را به رشته تحریر درآورد که ابعاد نمادین و مادی را به هم بپیوندد و بدین‌سان بر وحدت بنیادی حیات اجتماعی تأکید می‌کند. معهذا دغدغه اصلی بوردیو با مسئله روابط بین ابعاد مادی و نمادین حیات اجتماعی و بین ساختار و عامل، تا حدودی ناشی از برخورد‌های اولیه او با این سنت مارکسیستی خاص است

وبر

 بوردیو به‌خاطر استفاده از ابزار‌های مفهومی برای بسط نظریه‌ای درباره رسوم و کالا‌های نمادین که فراتر از تقلیل‌گرایی و آرمان‌گرایی طبقاتی رود از مارکس به ماکس وبر روی می‌آورد. بوردیو خاطر‌نشان می‌کند که این ماکس وبر است “که برخلاف آن‌چه که عموماً تصور می‌شود مخالف مارکس است. با نظریه‌ای معنوی از تاریخ، در واقع شیوه مادی‌گرایانه اندیشه را به میدان‌هایی می‌برد که مادی‌گرایی مارکسیستی عملاً آن میدان‌ها را به معنویت تسلیم می‌کند” (1990 b: 17). بوردیو به وبر به‌عنوان کسی می‌نگردکه “اقتصاد سیاسی دین” را مطرح می‌کند که “توانایی کامل تحلیل مادی‌گرایانه از دین را آشکار می‌کند بدون آن‌که خصوصیات نمادین واقعی این پدیده را از بین ببرد” (1990 a: 36). یکی از اهداف اصلی جامعه‌شناسی بوردیو بسط دادن مدل وبر برای اقتصاد سیاسی دین به کل حیات اجتماعی و فرهنگی است. در واقع، بوردیو جامعه‌شناسی فرهنگ خود را دارای ویژگی جامعه‌شناسی وبر می‌داند که از “مدل اقتصادی برای تعمیم دادن نقد ماتریالیستی به قلمرو دین” استفاده کرد (1990 a: 107). این ماده‌گرایی باید ماده‌گرایی “عام” یا “رادیکال” باشد، ولی باید ماتریالیستی باشد که از تقلیل‌گرایی طبقاتی که به اعتقاد بوردیو (1990 b:17; 1993:217) مشخصه مارکسیسم است، اجتناب ورزد. بوردیو بر این باور است که در این ماده‌گرایی عام، راهی برای فراگذشتن از دوگانگی ماده‌گرایی / آرمان‌گرایی قدیمی در علوم اجتماعی یافته است

منافع نمادین

 اثر بوردیو شرح و بسط مهمی از مفهوم ماکس درباره وبر منافع و کالاهای آرمانی است (Gerth and Mills 1970: 280) ایده “نفع مذهبی” از تأکید وبر بر ویژگی “این جهانی” رفتار ناشی از باور مذهبی گرفته شده است. وبر می‌نویسد که “ابتدایی ترین اشکال رفتار متأثر از عوامل جادویی یا مذهبی به این جهان گرایش دارند” (1978:399). او در ادامه تأکید می‌کند که “اندیشه یا رفتار جادویی یا مذهبی نباید از دامنه رفتار هدف‌مند روزمره جدا باشد مخصوصاً با توجه به این‌که اهداف کنش‌های جادویی یا مذهبی عمدتاً اقتصادی است” (Weber 1978:400). بوردیو استدلال می‌کند که با تأکید بر “ویژگی این جهانی” رفتار ناشی از عوامل مذهبی، وبر “طریقی را برای ربط دادن مضامین گفتمان اسطوره‌ای (و حتی نحو آن) به منافع مذهبی کسانی که آن را تولید، ترویج و دریافت می‌کنند، عرضه می‌کند (1990 b:4). بنابراین وبر وسیله‌ای برای اتصال رسوم و باور‌های مذهبی به منافع کسانی که آن را تولید و اداره می‌کنند در اختیار می‌گذارد

 اما بوردیو (1978 c: 122) مفهوم وبر از “منافع مذهبی” را “توضیح صرفاً ضعیفی” تلقی می‌کند چون این مفهوم دامنه منافع را به حدودی که “شرایط وجودی عاملان آن را تعیین می‌کند” محدود می‌سازد. در مقابل، بوردیو تأکید می‌کند که شکل و شرایط بیان منافع مذهبی – و به طور کلی‌تر منافع نمادین – را عرضه مذهب و کنش متخصصان دینی تعیین می‌کنند. معهذا، اندیشه وبر به فرد اجازه می‌دهد که نظامی از رسوم و باور‌های مذهبی به عنوان; بیان تغییر شکل یافته‌ای از راهبرد‌های دسته های متفاوتی از متخصصان بسازد که بر سر انحصار اداره کالای رستگاری و اداره طبقات مختلف علاقه‌مند به خدمات آنها، رقابت می‌کنند ( bourdieu 1991 a:4)

 بوردیو، با این استدلال که تمامی رسوم اساساً داری “منافعی” به صورت مادی یا نمادین هستند، ایده منافع را بسط می‌دهد تا کالا‌های غیرمادی را شامل شود. او منطق محاسبه اقتصادی را بدون تفاوت قائل شدن میان همه کالا‌های مادی و نمادینی که خود را کمیاب و سزاوار طلب‌شدن در یک شکل‌بندی اجتماعی خاص ارائه می کنند، تعمیم می‌دهد (1977:178). بوردیو می‌خواهد یک نظریه عمومی اقتصاد رسوم بنا کند تا “همه رسومی” را که هدفشان حداکثرسازی سود نمادین یا مادی است تحلیل کند (1990 b:209) برنامه پژوهشی پیشنهادی او آن‌چه را که به‌طور سنتی اشکال اقتصادی (مادی یا دارای منافع) و غیراقتصادی (نمادین و بدون منافع) کنش و اهداف می‌دانند یکی می‌کند. بنابراین نفع نمادین و نفع مادی هم‌چون دو شکل عینی برابر از تفع تلقی می‌شوند. بازیگران منافع نمادین را به انداره منافع مادی دنبال و در شرایط خاص یکی را با دیگری مبادله می‌کنند

 این که وبر نظریه منافع را از منافع مادی به کالای آرمانی تسری نمی‌دهد، ولی تمایزات تحلیلی را برای انواع مختلف رفتار حفظ می‌کند وبر (339 ، 25-24 :1978) از نظر تحلیلی انواع کنش‌ها را به این صورت از همدیگر تمایز می‌سازد: “عقلانی ابزاری”، “ارزشی – عقلانی”، “عاطفی” و “سنتی”. وبر هر کنش ابزاری را کنش اقتصادی نمی‌داند. برای این که یک کنش، کنشی اقتصادی تلقی شود باید نیازی را که متکی بر منابع نسبتاً کمیاب و تعداد محدودی از کنش‌ها‌ست برآورده کند. در اثر بوردیو چنین تمایزاتی همگی ناپدید می‌شوند. به علاوه این ایده که کنش نفع محور است در دیدگاه بوردیو پیش فرض اساسی است و نه فرضیه‌ای برای آزمودن. این که آیا برخی رسوم ممکن است بیش از رسوم دیگر نفع طلب باشند یا نه، در مد نظر بوردیو نیست

 بوردیو، به‌رغم زبان اقتصادی، ماتریالیسم تعمیم یافته خود را کاملاً متمایز از اقتصاد‌گرایی می‌داند چرا که دیدگاه او فایده‌گرایی مادی را فقط به‌عنوان یکی از اشکال کلی تر تعقیب منافع می‌نگرد. بنابراین، او ادعای تألیف علم عمومی اقتصاد رسوم را دارد که “علم رسوم اقتصادی فقط یک مورد خاص” از آن برنامه کلی تر است. (Bourdieu 1977: 183). او کاملاً بین نظریه اقتصاد رسوم خویش و نظریه بازیگر عقلانی تمایز قایل می‌شود. از دیدگاه بوردیو نفع محور بودن رسوم به معنای محسابه‌ای صوری یا آگاهانه از سود و زیان نیست. بلکه، رسوم غالباً در سطحی تلویحی، گرایشی و پیشا تفکری رخ می‌دهد که منعکس‌کننده انباشت گذشته از طریق جامعه‌پذیری اولیه فایده‌ها و ضرر‌های مرتبط با پیشینه طبقاتی اجتماعی است. او به شدت دیدگاه خود از کنش به‌عنوان دیدگاهی گرایشی را با دو دیدگاه رقیب که کنش را ناشی از محاسبات عقلانی یا جبریت ساختاری می‌دانند مقایسه می‌کند.(4)

سرمایه فرهنگی

 تعمیم ایده نفع مذهبی وبر به بوردیو این اجازه را می‌هد که مفاهیمی چون “سرمایه مذهبی” و “سرمایه فرهنگی” را به‌عنوان اشکال غیرقابل تقلیل قدرت، ولی قابل مبادله با سرمایه اقتصادی، ایجاد کند. بوردیو (375 :1989) هنگامی که، منابع با تبدیل شدن به اهداف مبارزه به عنوان منابع ارزشمند، به مثابه “رابطه اجتماعی قدرت” عمل می‌کنند، آنها را سرمایه تصور می‌کند. مفهوم “سرمایه مذهبی” بوردیو (1991 a: 9) به ایده وبر در مورد صلاحیت مذهبی نزدیک است. این مفهوم بیانگر “کار نمادین انباشته” و با “تشکیل میدان مذهبی” مرتبط است که در آن یک گروه از متخصصان مذهبی قادر به انحصاری کردن و اداره خدمات و کالا‌های مذهبی‌اند. سرمایه مذهبی یک منبع قدرت است چون اشاره بر شکلی از “سلب مالکیت عینی” از طریق به وجود آوردن مردم “عوام” دارد، آن مردمی که براساس تعریف فاقد آن منبع ارزشمندی هستند که توسط متخصصان کنترل می‌شود، ولی به آن نیاز دارند. مفهوم سرمایه فرهنگی بوردیو منابع متنوعی نظیر تسهیل کلامی، آگاهی فرهنگی عمومی، اولویت‌های زیبایی‌شناختی، معرفت علمی و، اعتبار تحصیلاتی را دربر می‌گیرد. او معتقد است که فرهنگ (در گسترده‌ترین معنای این واژه) می‌تواند به یک منبع قدرت تبدیل شود

 بنابراین، بوردیو با تعمیم منطق نفع شخصی به میدان غیرمادی که در آنجا او وجهه، افتخار، دانش و صلاحیت‌های علمی را به عنوان شکل‌هایی از سرمایه برمی‌شمارد، از خصوصیت غیرقابل تقلیل نمود‌های فرهنگی به شکل‌هایی از قدرت دفاع می‌کند. براساس دیدگاه بوردیو، بازیگران راهبرد‌های سرمایه گذاری در کالا‌های فرهنگی را عیناً همانند سرمایه‌گذاری در کالا‌های اقتصادی دنبال می‌کنند. افراد، خانواده‌ها و گروه‌ها می توانند اقلام فرهنگی و اقتصادی جمع کنند. افزون بر این، امتیاز و وجهه می‌تواند به‌صورت سرمایه بین نسل‌ها از طریق اشکال سرمایه فرهنگی منتقل شود. خانواده‌هایی که در آموزش عالی فرزندان خود سرمایه گذاری می‌کنند یک شکل فرهنگی از سرمایه گذاری را تعقیب می‌کنند تا شرایط مادی نسل‌های آینده خود را حفظ کنند یا افزایش دهند. به این ترتیب بوردیو مطرح کردن منابع غیر مادی ارزشمند را به عنوان شکل‌هایی از سرمایه به‌طوری که بتوان آنها را در ازای کسب سود انباشت، مبادله و سرمایه گذاری کرد، مفید می‌داند. بوردیو استدلال می کند که وظیفه مهم جامعه‌شناسی بررسی تولید، جریان و مصرف اشکال متنوع سرمایه افتصادی و فرهنگی است. تحت چه شرایط و به چه نرخی این اشکال متمایز سرمایه متقابلاً به اشکال قابل تبدیل قدرت مبدل می‌شوند؟

 باید بین مفهوم سرمایه فرهنگی بوردیو و مفهوم سرمایه انسانی گری بیکر (1976) تفاوت قایل شد. بوردیو، بر خلاف نظریه‌پردازان سرمایه انسانی، به تنوع مبتنی بر طبقه هم در معانی و هم در کاربرد‌های انواع مختلف سرمایه می پردازند. به علاوه، نظریه کنش انسانی بوردیو که از مفهوم هابیتوس2 او اخذ می‌شود با فرضیه‌های انسان‌شناختی در مورد دیدگاه بازیگر عقلانی موافق نیست. بازیگران بوردیو راهبرد‌هایی را دنبال می‌کنند اما نه به‌عنوان بازیگرانی که آگاهانه از ابزار‌های محدود برای دستیابی به اهداف مورد نظر حداکثر استفاده را می‌برند. گزینه‌های آنها، گزینه‌هایی گرایشی، عملی و ضمنی هستند که مواجهه بین سرمایه انباشته و گرایش‌های مشابه از جامعه‌پذیری پیشین و فرصت‌های حال و محدودیت‌های میدان‌ها عمل بازیگران را باز می نمایانند

 مفاهیم سرمایه و نفع نمادین بوردیو، هم‌چنین باید از دیدگاه “جعبه ابزاری” رسوم فرهنگی آن سوئید لر (1986) تمیزداده شود. هر چند شباهت هر دو نظریه بیش تر در تأکید بر عامل و ویژگی‌های عملی فرهنگ است تا بر هنجارها و ارزش‌ها، اما بوردیو کم‌تر از سوئید لر کنش فرد را داوطلبانه می‌داند و بر حضور گروه در کنش فرد تأکید می‌کند. به علاوه، بوردیو بیش‌تر از سوئید لر بر بعد قدرت منابع فرهنگی و ظرفیت آنها برای تشکیل سلسله مراتب اجتماعی تأکید دارد

قدرت نمادین

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید