برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله امامت و عدالت در word دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله امامت و عدالت در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله امامت و عدالت در word

امامت و عدالت  
1 – امامت؛ نیاز بشریت  
2 – نادر بودن دولت امامت  
3 – آفرینش و قوانین تکوینى و تشریعى  
4 – امامت، تابع قوانین تشریع و تکوین  
5 – استضعاف امامت  
6 – ره‏آورد استضعاف  
7 – انواع حاکمیت  
8 – انواع طاغوت‏ها  
9 – دموکراسى؛ فراگیرترین حاکمیت امروز  
10 – دموکراسى یا حاکمیت هوس جمعى  
11- امامت و حاکمیت عدالت  
12 – دموکراسى؛ در چالش با امامت  
13 – راه عدالت  
14 – ظهور عدالت  

امامت و عدالت

اشاره : غیبت و ظهور، ازپدیده‏هاى پررمز و راز، و در عین حال پر جاذبه تاریخ است. در چرایى غیبت صحبت‏هاى فراوانى شده است و در باره زمان ظهور و شرایط آن سخن‏هاى گوناگونى گفته شده است. در این نوشتار برآنیم تا یکى از پیش ‏شرط هاى ظهور را که کم‏تر و یا اصلا به آن توجهى نشده است، مورد بررسى قرار دهیم. این پیش شرط عبارت است از این که عدالت، گفتمان بشر قرار گیرد. چیزى که هم اکنون شاهد آن نیستیم

1 – امامت؛ نیاز بشریت

»امامت« در تفکر شیعى، یعنى زمامدارى و اداره امور بشر در راستاى هدایت الهى. انسان به معنى عام کلمه هیچ‏گاه از وجود راهبر و راهنما بى‏نیاز نبوده و نیست.1 و به همین جهت زمین هیچ‏گاه از حجت خداوند خالى نبوده، نیست و نخواهد بود. اولین انسان روى زمین، حجت خداوند بوده است و آخرین انسان نیز حجت خداوند خواهد بود. از زمان حضرت آدم(ع) تا کنون، همواره زمین از حجت خداوند بهره‏مند بوده است.2 هر جا انسان یافت شود، امام و حجت خداوند وجود خواهد داشت، حتى اگر تعداد انسان‏ها به حدّ تشکیل یک جامعه نرسد.3 بنابر این، پیش از انسان و همراه انسان‏ها و پس از آنها، حجت خداوند وجود خواهد داشت

2 – نادر بودن دولت امامت

تاریخ بشر از آغاز تاکنون، به ندرت شاهد تشکیل »دولت امامت« بوده است. هرچند خداوند براى اداره امور بشر، طرح امامت را ارائه کرده است، اما در عمل کمتر این امر تحقق پیدا کرده است. شاید دولت امامت در طول تاریخ انگشت شمار باشد. این خود جاى سؤال دارد که اگر امامت نیاز بشریت است، چرا دولت امامت، به ندرت تشکیل شده است؟

3 – آفرینش و قوانین تکوینى و تشریعى

جواب پرسش فوق را از اینجا آغاز مى‏کنیم که در نظام آفرینش انسان، دو گونه قانون وجود دارد: قوانین تکوین و قوانین تشریع. خداوند متعال وظایف و تکالیفى را براى بشر در نظر گرفته است که »شریعت« نامیده مى‏شود. هرچند قوانین شریعت، مسؤلیت‏آور است و انسان باید در برابر آن پاسخگو باشد. اما نظام آفرینش را خداوند به گونه‏اى تنظیم، طراحى و برنامه‏ریزى عامل اصلى ستم، چیزى است که هم در حاکمیت سلطان (نظام‏هاى سلطنتى) وجود دارد و هم در حاکمیت مردم (نظام‏هاى دموکراتیک). از دیدگاه دین منشأ ظلم و ستم، هواى نفس است. هوس آدمى، کارخانه تولید ظلم است

نکرده که بشر ناخواسته و به اجبار هر چه را در شریعت آمده است، عمل کند. بلکه به بشر اختیار و حق انتخاب داده است.5 انسان »مى‏تواند« انتخاب کند و شریعت را برنگزیند. این امکان در نظام آفرینش انسان قرار داده شده که اگر بشر خواست راهى غیر از راه خدا را برگزیند، خواست او در عمل انجام شود. پس هرچند شرعاً موظف به انجام قوانین شریعت است، اما تکویناً مجبور به پذیرش شریعت نیست، بلکه باید خود انتخاب کند و برگزیند

4 – امامت، تابع قوانین تشریع و تکوین

امامت نیز تابع همین دو دسته از قوانین تشریع و تکوین است. امامت از قوانین شریعت است و لذا بشر به پیروى آن موظف است و درباره آن باید پاسخگو باشد. اما به حکم تکوین، حاکمیت یافتن امامت و تشکیل دولت امامت، اجبارى و به صورت تکوینى صورت نمى‏پذیرد، بلکه بر اساس آن چه در شماره 3 گفتیم، انسان باید آن را انتخاب کند و در راه استقرار دولت امامت تلاش نماید

5 – استضعاف امامت

اگر بشر به وظیفه خود درقبال امامت عمل نکند، پدیده »استضعاف امامت« پیش مى‏آید. استضعاف امامت یعنى تضعیف امامت و بى‏یاور گذاشتن آن. آن‏گاه که جامعه‏اى جریان امامت را تنها گذارد و منطق آن را نپذیرد و آن را در اقلیت قرار دهد و به انزوا سوق دهد، گفته مى‏شود که امامت را تضعیف کرده‏اند. استضعاف امامت، کاهش نقش آن در جامعه، و به طور مشخص کنار گذاشتن آن از جریان حاکمیت است

6 – ره‏آورد استضعاف

ره‏آورد استضعاف امامت، دو چیز بوده است: اوّل »خانه‏نشینى امامت« و دوم »غیبت امامت«. بر همین اساس مى‏توان این مقطع از تاریخ امامت را به دو دوره خانه‏نشینى و غیبت تقسیم کرد. دوره خانه‏نشینى، تا پیش از آخرین امام است و دوره غیبت، مربوط به امام آخرین. در مکتب اسلام تعداد امام، معین و محدود است. از این رو در آخرین امام، پدیده خانه‏نشینى (که نهایت آن شهادت است) رخ نمى‏دهد. براى وضعیت آخرین امام، تدبیر خداوند متعال غیبت و سپس ظهور است

7 – انواع حاکمیت

با استضعاف امامت، فصلى در تاریخ بشر گشوده مى‏شود که باید آن را »گسست امّت از امامت« نامید. در این فصل جدید، بشر از طرح شریعت الهى براى اداره جامعه، فاصله گرفت و به »طرح‏هاى بشرى« روى آورد و بدین سان نوع دیگرى از حاکمیت، شکل گرفت. در این نوع از حاکمیت، بشر به جاى خدا نشست و همه امور را بر اساس خواست خود تنظیم کرد. از این روى قرآن کریم از دو نوع حاکمیت نام مى‏برد: »حاکمیت نور« و »حاکمیت نار«. امام صادق(ع) در تبیین دیدگاه قرآن کریم درباره نوع اوّل حاکمیت، به این آیه شریفه استناد مى‏کنند که خداوند مى‏فرماید

َجَعَلْنَهفمْ أَئفمَّهً یَهْدفونَ بفأَمْرفنَا

; و همه را پیشوایانى ساختیم که به امر ما هدایت مى‏کنند

سپس حضرت در تبیین نقطه محورى این نوع از حاکمیت، دست بر روى کلمه بأمرنا مى‏گذارند و در تفسیر آن مى‏فرمایند

یعنى نه به خواست مردم؛ در این حاکمیت، خواست خداوند را بر خواست بشر و حکم خداوند را بر حکم بشر مقدم مى‏دارند

همچنین درباره نوع دوم حاکمیت از دیدگاه قرآن کریم، به این آیه شریفه استناد مى‏کنند که خداوند مى‏فرمایند
وَجَعَلْنَهفمْ أَئفمَّهً یَدْعفونَ إفلَى النَّارف وَ یوم القفیمَهف لایفنصَرفونَ7

و آنان را از آن‏گونه پیشوایانى ساختیم که مردم را به آتش دعوت مى‏کنند و در روز قیامت کسى یاریشان نکند
و سپس در تبیین محور حرکت این نوع حاکمیت به دو مطلب مهم اشاره مى‏فرمایند: یکى این که خواست مردم را بر خواست خداوند و حکم مردم را بر حکم خداوند مقدم مى‏سازند؛ و دیگرى این که ماهیت این کار، مبنا قرار گرفتن »هوس« به جاى قرآن کریم است8

در منطق قرآن و حدیث، حاکمیت نوع دوم، »طاغوت« خوانده مى‏شود

8 – انواع طاغوت‏ها

بنابر آن چه گذشت مى‏توان گفت که دوره گسست، دوره ایده‏هاى بشرى و نظام‏هاى مبتنى بر ایده ‏هاى بشرى   است

اگر بشر به وظیفه خود درقبال امامت عمل نکند، پدیده »استضعاف امامت« پیش مى‏آید. استضعاف امامت یعنى تضعیف امامت و بى‏یاور گذاشتن آن

. در یک نگاه کلى، حداقل در این دوره، بشر دو ایده و نظام را تجربه کرده است: یکى نظام‏هاى سلطنتى و دیگرى نظام‏هاى دموکراتیک یا مردم سالار. این دو نظام، هر دو بر مبناى خواست بشر مى‏چرخند
نظام‏هاى سلطنتى بر مبناى خواست سلطان اداره مى‏شوند و مردم مجبور به پذیرش قوانین او هستند. در این نظام‏ها، بدترین ستم‏ها و ظلم‏ها در حق بشر روا داشته شد

نارضایتى از نظام‏هاى سلطنتى حرکتى را به‏وجود آورد که با »مشروطه سازى« آغاز و به »دموکراسى« ختم شد. دموکراسى نیز بر مبناى خواست بشر مى‏چرخد؛ البته نه خواست حاکم، بلکه خواست توده مردم. در نظام‏هاى سلطنتى خواست حاکم مبناى نظم عمومى و اداره جامعه بود و در نظام‏هاى دموکراتیک، خواست توده مردم. در نظریه دموکراسى، »تعیین حاکم« به خواست مردم است، »وضع قانون و نوع آن« نیز به نظر مردم بسته است و حتى در »قضاوت« یکى از پایه‏هاى اصلى این است که تشخیص مجرم بودن یا نبودن با افکار عمومى است که از طریق هیئت منصفه اعمال مى‏شود

9 – دموکراسى؛ فراگیرترین حاکمیت امروز

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید