مقاله تحولات اداری در دوره قاجار در word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تحولات اداری در دوره قاجار در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تحولات اداری در دوره قاجار در word
چکیده
مقدمه
تحولات اداری در دوره قاجاریه
نظام اداری در عصر آغا محمد خان و فتحعلی شاه و محمد شاه
نظام اداری در عصر ناصرالدین شاه
عصر مشروطه
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تحولات اداری در دوره قاجار در word
عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج 1، تهران، امیرکبیر،
2 عبدالحمید، ابوالمحمد، مبانی سیاست، تهران، توس،
3 جان کنت گالبرایت، کالبد شکافی قدرت ترجمه احمد شهسا؛،
4 خلیل فر، فرهنگ عربی فارسی لاروس، ج 1، ترجمه کتاب المعجم العربی الحدیث، مترجم سید حمید طبیان، تهران، امیرکبیر،
5 محسن سلیم، تاریخ قاجار، ج 2، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود،
6 تقی نصر، ایران در برخورد با استعمارگران، تهران، شرکت مولفان و مترجمان ایران،
7 سرجان ملکم، تاریخ ایران، ترجمه میرزا اسماعیل حیدر، انتشارات یساولی، تهران،
8 عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران، زوار،
9 فضل الله خاوری، تاریخ ذوالقرنین- بکوشش ناصر افشارفر، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380
10 گوبینو،ژوزف، آرتور، سه سال در آسیا، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، کتابسرا،
11 ارنست اورسل، سفرنامه اورسل،ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران، زوار،
12 کرزن، جرج ناتانیل، ایران وقضیه ایران، ترجمه غ وحید مازندرانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،
13 هانری، رنه دالمانی، از خراسان تا بختیاری، ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران، طاووس، 1380
14 فریدون آدمیت، امیر کبیر و ایران، تهران، خوارزمی،
15 مرآت البلدان، محمد حسن اعتماد السلطنه، به کوشش عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران، دانشگاه تهران،
16 محمد رضا فشاهی، تکوین سرمایه در ایران، 1905-1796، تهران، گوتنبرگ،
17 رساله در حقوق اداری ایران تحریر 1315، به نقل از آدمیت و هما ناطق
چکیده
در سخن از نظام اداری در دوره قاجاریه ناچاریم قبل از پرداختن به هر بحث و سخن از بنیادین ترین مسئله سخن گوییم که همانا سلطنت و مقام پادشاهی با تمام حواشی و بر آیند های آن است.) عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج 1، تهران، امیرکبیر، 1366(
در رأس هرم اجتماعی ایران شاهنشاه صاحب قرآنی قرار داشت که صاحب تمام اختیارات بوده و با قدرت و سلطه و اقتداری مثال زدنی و مطلق العنان می توانست فرمان جنگ، صلح، واگذاری ایالات، اعطای هرگونه امتیاز را بدهد بدون آنکه به هیچ نهاد یا سازمانی پاسخگو باشد
مقدمه
در یک جمع بندی کلی روند نظام اداری از سلسله سامانی تا پادشاهی صفوی روشن خواهد ساخت که چگونه سنت کشورداری ساسانیان به دستگاه خلافت عباسی وارد شد و با تلفیق و تطبیق مبانی فقهی و سیاسی اسلامی- ایرانی در دوران سلاجقه، میراثی پایدار به وجود آورد که مورد تقلید صفویه واقع شد. پس از آنکه گسترش تشریفات اداری و ارتباط با کشورهای دیگر در قرن جدید به تحول در مقام وزارت و توسعه کمی و کیفی اختیارات و حوضه عملکرد دیوانسالاری منتهی شد
نکته جالب و قابل اعتنا در این میان وجود نظامی کاملاً سنتی است که مسئول رسیدگی به انبوه زنان و شاهزادگانی بود که خود ریاست و کیاست بخشی از بدنه دولت را در اختیار داشتند. زنان حرمسرای شاه نفوذ زیادی داشته و شاه دخت ها از طریق ازدواج با حکام و مقامهای دولتی، روحانی و سایر مقامهای بلند پایه بر دامه نفوذ روز به روز خود می افزودند
رهبری دیوان سالاری در دست خانواده های معدود حاکم بود و اینان سخت با یکدیگر هم چشمی و رقابت داشتند و فروش و معامله مشاغل و امتیازات جز انحطاط و اوضاع سیاسی و اقتصادی حاصلی در بر نداشت تا جایی که هر کس پیشکش بهتری عرضه می کرد منصب بهتری را اشغال می نمود و البته پاره ای اوقات در بین شاهزادگان نزاع ها و کشمکش هایی رخ می داد که ریش سفید با آبرویی با لقب ایلخانی مسئول برطرف کردن این نزاع های خانوادگی بود تا مبادا خانوار و هزار فامیل دچار آسیب و چند پارگی گردد. ( عبدالحمید، ابوالمحمد، مبانی سیاست، تهران، توس، 1365)
تحولات اداری در دوره قاجاریه
ساختار نیروهای موثر در نظام دیوانی دوره قاجار ساختار قدرت سیاسی قاجارها، همانند تمامی رژیمهای مطلق گرای سیاسی، به یک منظومه شباهت دارد. منظومه ای که یک هسته اصلی در مرکزیت آن قرار دارد. و عناصری که هر یک به میزان جایگاهی که در کل منظومه دارند، نقشی را به عهده گرفته اند. در این مدل هندسی، شاه هسته مرکزی منظومه قدرت را تشکیل می دهد و هر یک از گروه های قدرت به میزان دوری و نزدیکی به مبدأ قدرت در جای خاصی قرار گرفته اند. به بیان دیگر در نظام خود کامه، شاه عامل بقا و دوام ساختار سیاسی محسوب می شود
از سوی دیگر بین عناصر این منظومه، که همان طبقات اجتماع هستند، با هسته مرکزی، یعنی شاه، و مجموعه عناصر با یکدیگر، یک رابطه متقابل دارد. که تحولات عمومی هر گروه قدرت، به خصوص گروه های مهم، بر نوع روابطشان با شاه به عنوان مرکزیت منظومه قدرت، تأثیرات قابل ملاحظه ای بر جای می گذارد؛ ینی تأثیرات از بالا به پایین و صرفاً یکسویه نیستند، اگر چه در ساختار قدرت سیاسی قاجارها غالب تأثیرات از بالا به پایین است
بنابر این، دریک سطح کلی و کلان و در ارتباط با منظ.ومه قدرت، «شاه» و «عناصر اصلی» ساختار قدرت را می توان اساس رژیم قاجاری دانست. به عبارت دیگر، شالوده ساختار قدرت سیاسی قاجارها را «شاه» و «عناصر اصلی» تشکیل می دهند و عوامل مؤثر دیگر، در واقع سطح ثانوی از مناسبات حاکم بر ساختار قدرت سیاسی را تشکیل می دهد. این مسأله به معنای نادیده گرفتن و یا کم اهمیت جلوه دادن عناصر ثانوی در چگونگی شکل گیری ساختار قدرت سیاسی نیست، بلکه تأکید بر تقدم و تأخر ذاتی هر کدام از این عوامل در روند شکل گیری ساختار قدرت است، در ادمه بحث، با توجه به مسائلی که در باره منظومه قدرت قاجاریه بیان شد و با تکیه برمنابع اصلی این دوران، به تبیین شاه می پردازیم.( جان کنت گالبرایت، کالبد شکافی قدرت ترجمه احمد شهسا؛، 1366)
شاه، هسته مرکزی منظومه قدرت در امور سیاسی و دیوانسالاری در ساختار قدرت سیاسی قاجاریه که مبتنی بر رژیم «سلطنت خودکامه» است، شاه نقش محوری دارد، زیرا او مرکز کلیه قدرت هاست؛ عزل و نصب عاملان حکومت طبق فرمان شاه صورت می گیرد؛ تمام جزئیات دخل و خرج دولت به امضای او می رسد؛ دستورالعمل ولایات و فرمانهای مقاطعه گمرک و اجارات به صحه شخص وی است. پادشاه قاجاری بنا به میل و اراده شخصی اش، فرمان ضبط و مصادره اموال اشخاص را صادر می کند و در عمل نیز نمونه های فراوانی از این موضوع مشاهده شده است. به طوری که حتی «اعمام و برادران و برادرزادگان و فرزندان خود او و رجال و اعیان و بزرگان مملکت هم از این گونه تعرضات شاه مصون نبودند. »
توصیف سرجان ملکم از نقش پادشاه در ساختار قدرت قاجار قابل توجه است. وی در این باره می گوید:« پادشاه ایران گفته شده است که از جمیع سلاطین عالم به رعایا مطلق العنانتر و مقتدرتر است و همچنانکه مصور شد، دلیلش بر این که هم از زمان قدیم بر این نهج بوده حکم پادشاه همیشه قانون ملک بوده است ….. قاعده ایست در مردم این ملک که پادشاه هر چه بخواهد می تواند بکند و هر چه بکند بر او بحثی نیست. در عزل و نصب وزراء و قضات و صاحب منصبان از هر قبیل و ضبط اموال و سلب اموال رعایا از هر صنف علی الاطلاق مختار است.» از بیان ملکم به خوبی روشن می شود که شاه قاجار، تنها مرجع صلاحیت دار برای رسیدگی و اداره همه امور لشگری و کشوری است. هر قدرتی از شاه ناشی می شود و سرانجام آن نیز به شاه بازگشت می کند. لرد کرزن در این باره می نویسد که شاه سه وظیفه «قانون گزاری»، «اجرا» و «قضات» را خود به عهده داشت که تماماً از شئونات حکمران مطلق العنان می باشد. (خلیل فر، فرهنگ عربی فارسی لاروس، ج 1، ترجمه کتاب المعجم العربی الحدیث مترجم سید حمید طبیان، تهران، امیرکبیر،1367)
نخبگان حاکم در نظام سیاسی اداریمنظور ما از بازیگران اصلی قدرت اجزاء و عناصر تشکیل دهنده ساختار سیاسی اداری، پس از مقام سلطنت می باشد. در هرم قدرت قاجارها، دو دسته « نخبگان حاکم » وجود داشت : دسته اول، نخبگان مرکزی را در بر می گرفت که عبارت بودند از رؤسای ایل قاجار، شاهزادگان درباریان، تیولداران، مستوفیان، وزراء، فرمانفرما ها و اشراف بزرگ ( السلطنه ها، الدوله ها، الملک ها، الممالک ها و … ) این نخبگان اطرافیان شاه را تشکیل می دادند و اکثر مناصب دولت خصوصا مقاماتی مانند وزارت، حکومت ایلات بزرگ و مناصب بالایی قشونی را دراختیار داشتند