برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله تفسیر قرآن در word دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تفسیر قرآن در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تفسیر قرآن در word

پیشگفتار  
مقدمه  
چکیده  
منهج تفسیرى قرآن کریم  
تفسیر قرآن با فهم و ذوق عرفانى  
تفسیر قرآن بوسیله گفتار وفهم اصحاب پیغمبراکرم (ص )  
تفسیر موضوعى قرآن کریم  
تفسیر قرآن بوسیله خود قرآن  
منابع :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تفسیر قرآن در word

تفسیر المیزان جلد اول صفحه 63

تاریخ یعقوبى جلد اول صفحه 379

تاریخ یعقوبى جلد اول صفحه 384

تاریخ یعقوبى جلد اول صفحه 394

تاریخ یعقوبى جلد اول صفحه 390

تاریخ یعقوبى توین بى صفحه 443

و مـا کنت تتلوا من قبله من کتاب و لاتخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون سوره عنکبوت آیه

و لیقولوا درست و لنبینه لقوم یعلمون

و قال الذین کفروا ان هذا الا افک افتریه و اعانه علیه قوم اخرون فقد جاو ظلما و زورا

- سوره اسرى آیه 88

- سوره هود آیه 13

- سوره یونس آیه 38

مقدمه

اکـثـر دانشمندان ادبیات عرب معتقدند که فصاحت صنعتى است مربوط به الفاظ وبلاغت هنرى اسـت مـربـوط به معانى , مرکز فصاحت دهان و دندان و زبان است ولى مرکز بلاغت عقل و نفس و فکر است .قرآن از جهت فصاحت اگر چه مانند سائر نوشتجات محدود به حروف معینى است ولى فصاحت و تنظیم الفاظ قرآن به حدى اعجازآمیز است که شبلى شمیل رهبرمکتب مادى در ضمن قصیده مفصلى که در عظمت فصاحت و بلاغت و حقایق قرآن گفته و معروف است مى گوید: رب الفصاحه مصطفى الکلمات .قرآن خداى فصاحت و برگزیده ترین کلمات است .عـلامـه سـیـد هـبـه الـدین شهرستانى در کتاب تنزیه تنزیل از علامه شریف مدنى در کتاب انـوارالـربیع تنها براى آیه 44 سوره هود یا ارض ابلعى ماک (تا آخر سوره سى ) نوع از صنایع علم بدیع را نقل مى کند و اعجاز فصاحت قرآن را ثابت مى نماید.دانـشـمند مذکور در کتاب سبع المثانى تنها براى سوره حمد هفتاد مزیت از اسرابلاغت را بیان کرده است .مـرحوم شیخ طوسى در کتاب جمع الجوامع تنها براى سوره کوثر شانزده نکته بدیعى را یادآور شده که براى بشر عادى محال است بتواند در سوره اى با این همه اختصاراین همه وجوه بلاغت را بگنجاند.و بـالاخـره چون ما در این جلسه بناى اختصار را داریم و نمى خواهیم مطالبمان کسل کننده باشد شـما را به کتاب مجمع البیان و تفسیر تبیان و سائر کتبى که در تفسیرو فصاحت و بلاغت قرآن چـیـزى نـوشـته اند ارجاع مى دهیم ولى براى نمونه دو آیه ازقرآن را که یکى مربوط به فصاحت و دیگرى مربوط به بلاغت قرآن مى باشد روى میز کالبد شکافى علمى و ادبى قرار مى دهیم تا صدق گفتارمان روشن گردد

چکیده

جـمعى از دانشمندان و بزرگان متصوفه بعضى از آیات قرآن را با ذوق عرفانى تفسیرکرده اند که حتى در احادیث کوچکترین اشاره اى به آن معنى نشده است بلکه بعضى از آنها خلاف صریح قرآن و روایات است .آیـا ایـن گـونـه تـفسیر ممکن است صحیح باشد.جـمـعـى معتقدند که چون اصحاب پیامبر گرامى اسلام در وقت نزول قرآن خدمت آن حضرت بـوده و از اشـارات و کـنـایـات قرآن مطلع اند مى توان به گفتار و تفسیر آنان اکتفا کرد و بوسیله کلمات آنها قرآن را تفسیر نمود.این روش به دو جهت نمى تواند راه صحیحى براى فهم حقایق و تفسیر قرآن باشد.امـا تـفـسـیر موضوعى که اخیرا متداول شده , به هیچ وجه سابقه اى بین مفسرین به عنوان تفسیر قـرآن نـدارد و نـبـایـد آن را در ردیـف مـنـاهج تفسیرى قرآن کریم قرارش دادزیرادسته بندى و جمع آورى آیات قرآن در موضوع خاصى تفسیر قرآن نامیده نمى شود

روش تفسیر قرآن به وسیله خود قرآن نسبت به روش قبل کاملا ابتکارى و جدید است و فکر نمى کنم که قبل ازتفسیر المیزان کسى از این منهج با این توسعه استفاده کرده باشد و مرحوم استادبزرگوارمان علامه طباطبائى هـم مـدعـى نـیـستند که این منهج براى تمام آیات قرآن قابل استفاده باشد .زیرا در آیات احکام و بسیارى از آیات و معارف قرآن کریم نمى توان ازاین منهج استفاده کرد و خود ایشان آنها را به فقها و فقه ارجاع مى دهند

منهج تفسیرى قرآن کریم

بـا دعـوت دارالـقرآن الکریم در تاریخ 27 رجب سال 1409 مصادف با پانزدهم اسفندسال هزار و سـیـصـد و شـصـت و هـفت , سالروز مبعث حضرت خاتم انبیا (ص ) درمرکز دارالقرآن الکریم در مدرسه حضرت آیه اللّه العظمى آقاى گلپایگانى (مدظله ) براى اولین کنفرانس تحقیقاتى علوم و مفاهیم قرآن کریم حضور یافتم

در ایـن کـنفرانس که جمع زیادى از دانشمندان و قرآن شناسان و انتخاب شدگان ازشهرستانها و حـوزه هاى مهم علمیه و دانشگاه هاى ایران دعوت بودندشرکت کنندگان و سخنرانان مسائلى را در اطراف قرآن کریم مطرح کردند سپس نوبت به موضوعات گروههاى تخصصى رسید, اینجانب در گروه تخصصى مناهج تفسیر قرآن کریم عضویت داشتم

این گروه درباره مناهج تفسیرى قرآن کریم از صدر اسلام تا به امروز مطالب مختلفى در مدت دو روز, صبح و عصر مذاکره نمودند و انصافا مطالب مفیدى در این خصوص مورد بحث و گفتگو قرار گـرفـت و نظراتى از طرف متخصصین فن مناهج تفسیرى قرآن کریم ارائه داده شد که به خاطر اخـتـصـار از تـوضیح مطالب آنهاخوددارى مى شود اما آنچه من در این خصوص ارائه دادم و لازم مى دانم توجه دانشمندان و مفسران را به آن جلب کنم , اینها است

اول : آنـکـه تردیدى نیست با اهتمامى که مسلمانان از صدر اسلام تا به امروز درباره تفسیرقرآن و راه و روش صـحـیـح آن داشـتـه انـد, به خصوص که معصومین (ع ) از تفسیر قرآن براى هدایت مردم اسـتـفـاده مـى کردند[1] و ائمه اطهار (ع ) اهمیت فوق العاده اى براى آن قائل بوده اند, ممکن نـیست که از ناحیه پیامبر گرامى اسلام (ص ) و یا ائمه اطهار (ع ) منهج و طریق صحیحى براى تـفسیر قرآن ارائه داده نشده باشد .پس مطمئنا ارائه داده شده , نهایت باید در جستجوى و تحقیق از آن راه و روش برخاست .و این که بعضى از آقایان مى گویند: باید طریقه صحیحى براى تفسیر قرآن در نظرگرفت .گفته درسـتـى نیست بلکه باید گفت که : طریقه صحیح تفسیر قرآن را باید درمیان طرق مختلفى که نقل شده پیدا کرد

و ضـمـنـا بـایـد دانـسـت که امروز به خاطر آنکه بعد از رسول اکرم (ص ) فرق مختلفى بامقاصد حساب شده اى در اسلام به وجود آمده طبعا مناهج مختلفى هم که ارائه دهنده مقاصد آنها مى باشد نیز به وجود آمده و افکار و عقاید در این باره مختلف شده لذا من معتقدم لازم ترین چیزى که باید در ایـن کـمـیسیون تحقیق شود تعیین همان منهج صحیحى است که رسول اکرم (ص ) و ائمه دیـن (ع ) براى تفسیر قرآن ارائه داده و یا عمل کرده اند و لذا ما در این کمیسیون باید از آن منهج صـحـیـحـى کـه آنـان یعنى پیامبراکرم (ص ) یا آنهائى که با خود آن حضرت صد در صد هم فکر وهماهنگ و بلکه همه آنها نور واحدى بوده اند تحقیق کنیم و منحصرا همان منهج راارائه دهیم و من شخصا هدفم از پذیرفتن این دعوت و شرکت در این کمیسیون همین بوده است .دوم : اگـر کـسـى در آیات قرآن و روایات معصومین (ع ) دقت کند به خوبى مى فهمد که تفسیرقرآن تـوقـیـفى است .یعنى هر کسى با فکر خودنمى تواند منهجى براى تفسیر قرآن درپیش بگیرد زیرا خـداى تـعـالـى درقـرآن کـریـم فرموده : نمى داند تفسیر و تاویل قرآن رامگر خدا و راسخین در عـلـم[2] کـه در روایات آمده , منظور ازراسخین در علم پیامبراکرم (ص ) و ائمه معصومین (ع )اند.[3]بـراى توضیح این که چگونه باید تفسیر قرآن توقیفى باشد به بیان مثالى که قطعا ما رابه حقیقت , بیشتر نزدیک مى کند مى پردازیم و چون منظور از آوردن مثال , تنهاتوضیح مطلب فوق است فکر نمى کنم که نیازى به بیان مدرک و سند داشته باشد.چند سال قبل دو جلد کتاب خطى و چاپى در کتابخانه اى دیدم که وقتى آنها رامطالعه مى کردیم مطلبى در موضوعى به طور معمول نوشته شده و استفاده مى گردید ولى وقتى به توضیح مولف مراجعه مى نمودیم مى دیدیم هر کلمه و هرحرفى از آن کتاب چند معنى دارد مثلا وقتى عمودى آن را مـى خواندیم یعنى کلمه اول از سطر اول و کلمه اول از سطر دوم و همچنین کلمات اول هر سـطـر را تـا آخرصفحه ردیف مى کردیم مطلب دیگرى غیر از مطلب اصل کتاب استخراج مى شد وبـاز اگـر کـلـمه اول از سطر اول و کلمه دوم از سطر دوم و کلمه سوم از سطر سوم و به همین تـرتـیـب تـا آخـر سـطور هر صفحه کلماتش را ردیف مى کردیم باز یک مطلب دیگرى را استفاده مـى نـمـودیم و بالاخره همه کلمات از هر طرف به طرف دیگرى معنائى داشت و به همین منوال حـروف سطور آن کتاب بود و اگر مولف خودش توضیح نمى داد به هیچ وجه خواننده متوجه این هـنـر فـوق الـعـاده جالب او نمى شد وانسان احتمال نمى داد که این کتاب داراى این همه علوم و حقایق باشد
بـنـابـراین وقتى یک بشر بتواند براى هر کلمه و یا هر حرف از کتابش چندمعنى را درنظر بگیرد, چـگـونـه مـمکن نیست خدائى که قرآنش را به عنوان معجزه نازل کرده ونمى خواسته حتى تر و خـشکى را از آن فرو گذار کند.[4] و مى خواسته بیانگر همه چیز باشد در آن بطون و حقایقى را منظور نکند و به طور ساده همه مطالبش را درظاهرش قرار دهد و همان گونه که اگر مولف آن کتابها خودش مطالبش را توضیح نمى داد ممکن نبود که دیگران آنها را درک کنند همچنین اگر پروردگار متعال خودش تفسیر قرآنش را بیان نکند محال است که دیگران بتوانند حقایق قرآن را درک کنند
پس همان گونه که در روایات بسیارى آمده که قرآن ظاهر و باطنى دارد.[5] و ازبطونش کسى جز خدا اطلاع ندارد و براى آنکه نزول قرآن عبث نباشد و براى هدفى که نازل گردیده که هدایت مـردم است مفید باشد تمام علم قرآن را به پیامبرش تعلیم داده و باز پیامبر اکرم (ص ) به همین دلیل یعنى به خاطر بى فایده نماندن بطون قرآن و به خاطر هدایت مردم به هادى بعد از خود تمام علوم قرآن را تعلیم داده و او به هادى بعدى تا روز قیامت که باید این علوم را به یکدیگر بسپارند تا بـه مـقـتضاى زمان هر یک از آنها پرده اى از چهره بطون قرآن بردارند .در این زمینه لازم است به چندحدیث از احادیث زیادى که وارد شده اشاره شود

1 – عیاشى از امام صادق (ع ) نقل کرده که فرمود: خـداى تـعـالـى بـه پـیـامـبـرش تـنـزیـل و تـاویـل قـرآن را تـعـلـیـم فرمود و او هم آنها را به حضرت على بن ابیطالب (ع ) تعلیم فرمود.[6] 2 – ابى الصباح مى گوید: بـه خـدا قسم به من حضرت جعفر بن محمد (ع ) فرمود: خداى تعالى به پیامبرش تنزیل و تاویل قـرآن را تـعـلـیـم داد و آن حـضـرت آنها را به حضرت على بن ابیطالب (ع ) تعلیم فرمود, سپس آن حضرت فرمود: و ما خاندان عصمت به خدا قسم همه آنها را مى دانیم .[7]


[1]  دهـها روایت در این خصوص نقل شده که به عنوان نمونه حدیثى نقل مى شود
در کتاب جامع احـادیـث شـیـعـه جلد 1 صفحه 150 حضرت رسول اکرم (ص ) به حضرت على بن ابیطالب (ع ) فرمود: تعلم الناس من بعدى تاویل القرآن ما لم یعلموا و تخبرهم

[2]- و ما یعلم تاویله الا اللّه و الراسخون فى العلم سوره آل عمران آیه 7

[3]  روایـات متعدده اى در ذیل آیه شریفه فوق از معصومین (ع ) رسیده که منظور ازراسخین در علم ائمه معصومین (ع )اند مراجعه شود به تفسیر برهان و نورالثقلین

 [4] – نهج البلاغه : قال على (ع ): فى القرآن نبا ماقبلکم و خبر مابعدکم و حکم مابینکم

[5] فـى کـنزالعمال جلد 1 صفحه 2641 قال رسول اللّه (ص ): ما انزل اللّه عز و جل آیه الا لهاظهر و بطن و کل حرف حد و کل حد مطلع

[6] ان اللّه عـلـم نـبـیـه الـتنزیل و التاویل فعلمه رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله علیا علیه السلام جامع احادیث الشیعه جلد 1 صفحه 128

[7] واللّه لـقد قال لى جعفر بن محمد علیهماالسلام ان اللّه علم نبیه صلى اللّه علیه و آله التنزیل و التاویل فعلمه رسول اللّه علیا ثم قال و علمناواللّه جامع احادیث شیعه جلد 1 صفحه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید