مقاله جایگاه ثروت در اسلام در word دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله جایگاه ثروت در اسلام در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله جایگاه ثروت در اسلام در word
مقدمه
الف) جایگاه ثروت در اسلام
ب) جایگاه بیت المال
ج) ماهیّت بیتالمال
د) آثار بیتالمال
1 اصلاح امور
2 رفع نیاز مردم به بیتالمال
3 دوام حکومت
4 اصلاح و تقویتِ نیروهاى مسلّح
ه) راههاى جلب مالیات
1 آباد کردن زمین
2 رسیدگى به شکایت مالیاتدهندگان
3 عفو از مالیات
و) منزلت ممیّزان مالیات
1 خزینهداران مردم
2 نماینده امت
3 سفیران پیشوایان
ز) صفات و وظایف ممیّزان مالیات
1 اصل انصاف
2 نگرفتن لوازم ضرورى
3 پرهیز از خشونت
4 احترام اموال مردم
5 کمک گرفتن از مردم
7 نترساندن مردم
8 اجازه گرفتن به هنگام وارد شدن
9 به اندازه گرفتن
10 سوء استفاده نکردن از قدرت
11 معرفى خود
12 پذیرفتن اظهارات مالک
13 وارد نشدن در محدوده اموال
14 رعایت حال حیوانات
15 اجازه تقسیم زکات به مالک
ح) نظارت و بازخواست
1 حسابرسى از کارگزاران
2 نظارت بر بیتالمال
3 نظارت بر مخارج امیر الحاج
4 نظارت بر میهمانیهاى کارگزاران
ط) الگو بودن حاکم اسلامى
1 هماهنگى با زندگى طبقه ضعیف
2 احتیاط امام على علیهالسلام در بیتالمال
3 سوء استفاده نکردن از مقام
4 نگرانى امام على نسبت به بیتالمال به هنگام مرگ
ى) عدالت در استفاده از بیتالمال
1 رعایت عدالت با خویشان
2 تقسیم عادلانه بیتالمال
3 نادیده گرفتن خویشان، در مجازات
4 اجراى عدالت هرچند بر ضرر خود باشد
5 رعایت عدالت، حتى با حدخوردگان
6 برابرى حقِ تمام مسلمانان در بیت المال
7 اجراى عدالت، از وظایف حاکم است
ک) استرداد بیتالمال
ل) آثار خیانت در بیتالمال
1 رسوایى در دنیا
2 ذلت در پیشگاه الهى و پستى در آخرت
3 بىاعتمادى
4 بىبهره شدن در دنیا
5 کشته شدن با شمشیر
منابع
مقدمه
این نوشتار، نگاهى اجمالى به موضوع «بیت المال» در نهجالبلاغه دارد
قلمروِ مقاله، تنها، بخشى از سخنان امام على(ع) در نهجالبلاغه است، نه تمامى سخنانآن حضرت
هرچند، گاهى، فرازهاى نقل شده از نهجالبلاغه، براى چند عنوان مربوط به بحث، مفیداست ولى براى طولانى نشدن نوشته، از تکرار، جز در یک یا دو مورد، خوددارى شدهاست
اموال عمومى، به اقسام گوناگونى مانند مشترکات عمومى و مباحات اوّلیه و مجهول المالک و درآمدهاى عمومى، تقسیم مىشود، ولى مقصود از بیتالمال، در این نوشته، اموالى است که اختیار هزینه کردن آن، به دست امام است، مانند غنائم جنگى و خراج و جزیه و زکات و صدقات عامه و اوقاف عمومى و ;
الف) جایگاه ثروت در اسلام
بىگمان، از نگاه اسلام، ثروت و مال، در حیات مادّى و معنوى انسانها، نقش اساسى دارد. تا آنجا که در برخى روایات، از «تنگدستى» به «روسیاهى در دنیا و آخرت»[1] و «مرگ سرخ»[2] و «مرگ بزرگ»[3] تعبیر شده است
در بعضى از روایات، فقر، موجب نقصان در دین و کاهش عقل و تحریک خشم معرفى شده است.[4] از اینرو، در دین مقدّس اسلام، به مقوله اقتصادى و معیشتى بشر، در ابعاد مختلف آن، توجّه فراوانى شده است. هرچند مطالب مربوط به اقتصاد، به گونهاى پراکنده و جدا از هم مطرح شده، ولکن بررسى و تحقیقى همهجانبه، نشانه این است که مکتب اسلام، داراى نظام اقتصادى ویژهاى است که از وحى الهى نشأت گرفته و در دامن عصمت، رشد و نمو کرده و از ویژگیهاى بىشمارى برخوردار است
ب) جایگاه بیت المال
آنچه قابل توجّه و دقّت است، این است که بیتالمال، در نظام اقتصادى اسلام، بیشترین مباحث را به خود اختصاص داده و از جایگاهى ویژه برخوردار است. هدف از بیتالمال، تأمین اهدافى بلند در حرکت تکاملى انسان به سوى سعادت و معنویّت و قرب الهى است. برخى از آن هدفها چنین است
1 هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهاى معنوى
2 استقرار عدالت اجتماعى و اقتصادى در جامعه
3 رشد استعدادها و شکوفایى ابتکار و خلاقیّت انسانها
4 ریشهکن کردن فقر از جامعه
5 رسیدگى به مصالح و منافع محرومان و مستضعفان و ;
ج) ماهیّت بیت المال
امام على علیهالسلام خطاب به عبداللَّه بنزمعه[5] (از پیروان و یاران آن حضرت) آن هنگام که از او، درخواست کمک مىکند، ماهیّت بیتالمال را براى او روشن مىکند. او، بیتالمال را نه مال شخصى امام مىداند و نه مالِ فردى از مسلمانان، بلکه بیتالمال، از آنِ مسلمانان است که در اختیار امامِ مسلمانان گذاشته مىشود تا به عدل، به مصرف مسلمانان برسد. حضرت مىگوید
إنَّ هذا المال لیس لی و لا لک! و انَّما هو فیءٌ لِلمسلمین و جَلْبُ أسیافهم. فإنْ شَرَکْتَهم فی حربهم کانَ لکَ مثلُ حظهم و إلّا فَجَناهُ أیدیهم لا تکون لغیر أفْواهِهمْ[6]؛ این اموال، نه مال من و نه از آنِ توست، بلکه غنیمتى گِردآمده از مسلمانان است که با شمشیرهاى خود به دست آوردهاند. اگر تو، در جهاد، همراهشان مىبودى، سهمى چونان سهم آنان مىداشتى و گرنه، دسترنج آنان، خوراک دیگران نخواهد بود
د) آثار بیت المال
على علیهالسلام به بخشى از آثار و نقش بیت المال در زندگى مسلمانان، اشاره کرده است. این آثار، چنین است
1 اصلاح امور
و تَفَقَّدْ أمرَ الخراجِ بما یُصْلِحُ أهلَه! فإنَّ فی صلاحه و صلاحهم صلاحاً لِمَنْ سِواهم و لا صَلاحَ لِمَنْ سِواهم إلّا بهم؛ لأنَّ الناسَ کُلُّهم عِیالٌ على الخراج و أهله[7]؛ خراج (بیتالمال) را به گونهاى که وضع مالیّاتدهندگان را سامان دهد، وارسى کن! زیرا، بهبودى وضع مالیّات و مالیّاتدهندگان، سبب بهبودى امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیّاتدهندگان اصلاح نشود، کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت؛ زیرا، همه مردم، نانْخورِ مالیّات و مالیّاتدهندگانند
امام على علیهالسلام در این فراز، براى بیتالمال، نقش محورى قائل شده و اصلاح تمامى امور را، بسته به اصلاح وضع مالیات و مالیاتدهندگان دانسته است و این، نشانه جایگاه بلند بیتالمال از نظر اسلام است. اگر دقت شود، حقیقت مطلب، همین است که امام على علیهالسلام گفته است. بنابراین، هرچند، اقتصاد، از نگاه امام على علیهالسلام آن گونه که مکاتب مادىگرا مىگویند، اصل نیست، اما تأثیر محورى و اساسى آن در اصلاح امور و رفع نابسامانیها مورد تأکید قرار گرفته است
2 رفع نیاز مردم به بیتالمال
کلّهم عَیالٌ على الخراج و أهله[8]؛تمام مردم، نانْخورِ مالیات و مالیاتدهندگانند
روشن است که هیچ انسانى، به تنهایى، نمىتواند نیازمندیهایش را برآورده کند، از اینرو، نیاز به همیارى بیتالمال وجود دارد
3 دوام حکومت
و لمْ یستقم أمْرُهُ الاَّ قلیلاً[9]؛حکومت، با نابودى مالیات (بیتالمال)، جز اندکى، دوام نمىآورد
این مطلب نیز، از بدیهات است که اداره و دوام حکومت، نیازمند بودجه است و یکى از راه حلهاى تأمین هزینههاى دولت، گرفتن مالیات است. جاى شگفتى از کسانى است که در زمان حاضر، بحث از لزوم گرفتن مالیات براى اداره حکومت را مطرح مىکنند، در صورتى که امام على علیهالسلام حدود هزار و چهارصد سال پیش، بر ضرورت مالیات براى استمرار حکومت تأکید کرده است
یادآورى این نکته لازم است که همان گونه که گرفتن همه مالیات از عواملِ بقاى حکومت است، به ناحق گرفتن آن و یا ظالمانه مصرف شدناش، سبب سقوط حکومت خواهد شد
4 اصلاح و تقویتِ نیروهاى مسلّح
ثم لا قِوامَ للجنود إلاَّ بما یُخْرِجُ اللَّهُ لهم من الخَراجِ الذی یَقْوَوْنَ به على جَهادِ عدوِّهم و یعتمدون علیه فیما یُصلحهم و یکونُ مِنْ وَراءِ حاجتهِم[10]؛ سپس سپاهیان اسلام، جز به خراج و مالیّات رعیّت (بیتالمال) که با آن، براى جهادِ با دشمن، تقویت گردند و براى اصلاح امور خویش، به آن تکیه کنند و نیازمندیهاى خود را بر طرف سازند، پا نمىگیرند
از جمله آثار بسیار مهم بیتالمال، افزون بر استقلال اقتصادى، استقلال سیاسى است؛ زیرا، تا بودجه و سرمایه، در اختیار دولت نباشد، نمىتواند نیروهاى مسلح را، جذب وتأمینومجهز به سلاحهاى پیشرفته کند و با نبود نیروى مسلَّحِ مجهز، استقلال سیاسى، تأمین نمىشود
آیتاللَّه حسنزاده، در تفسیر این فراز، مىنویسد
اگر بیتالمال نباشد، نیروهاى مسلَّح براى تأمین زندگى، باید در پى شغل و کار باشند، در نتیجه، آمادگى براى جهاد با دشمن، از بین مىرود.[11]
ه) راههاى جلب مالیات
یکى از مباحث مهم در دانش اقتصاد، مبحث مالیات است. در این مبحث، مطالب فراوانى مانند تعریف مالیات، ضرورت وجود مالیات، سیر تحول مالیات، و راههاى جلب مالیات، ; مورد بحث و تحقیق قرار مىگیرد
این مطالب، از چشم مولا على علیهالسلام در مدت کوتاه حکومت، مورد غفلت نبود. و در لابهلاى خطبهها و نامهها و دیگر گفتارها، به آنها اشاره کرده است. از جمله، در نامه پنجاه و سه، راههاى جلب بهتر مالیات را نشان داده و در آن، بر اصول اسلامى انسانى، مانند «اصل عمران و آباد کردن زمینها» و «اصل رسیدگى به مشکلات و شکایات مالیاتدهندگان» و «اصل رعایت و تخفیف مالیات»، تأکید ورزیده است
هر یک از این اصول، آثار و ثمرات فراوانى در مسایل اجتماعى و اقتصادى و سیاسى در پى دارد و رعایت آنها، نقش بسزایى در تحول و بهبودى سیستم مالیاتى دارد
1 آباد کردن زمین
و لیکُنْ نظرُکَ فی عِمارهِ الأرضِ أبْلَغَ من نظرِکَ فی استجلابِ الخَراج؛ لأنَّ ذالک لا یُدْرَکُ إلّا بالعِماره و مَنْ طلب الخَراجَ لغیر عمارهٍ أخْرَبَ البلادَ و أهْلکَ العبادَ و لمْ یستَقِمْ أمْرُه إلاّقلیلاً.[12] باید تلاش تو در آباد کردن زمین، بیشتر از جمعآورى خراج (مالیات) باشد؛ زیرا، خراج، جز با آبادانى، فراهم نمىشود و هر کسى، بخواهد خراج را بدون آبادانى زمین به دست آورد، شهرها را خراب، و بندگان خدا را نابود، و حکومتش جز اندک مدتى، دوام نخواهد آورد
آیتاللَّه حسنزاده، در پى شرح این فراز از نهجالبلاغه مىنویسد
امام على، در این بخش، اشاره کرده است که کمدرآمدى صاحبان زمین، ناشى از والیان بدىاست که تمام همّ و غمّ آنان، جمعآورى مالیات است، بدون رعایت حال رعیّت وکشاورزان.[13]
2 رسیدگى به شکایت مالیات دهندگان
فإنْ شَکَوْا ثِقَلاً أوْ عِلّهً أوْ انقطاعِ شِرْبٍ أوْ بالَّهٍ أوْ إحالَهَ الأرضِ اغْتَمَرها غَرَقٌ أوْ أجحفَ بها عطشٌ خَفَّفْتَ عنهم بما تَرْجوُ أنْ یَصْلُحَ به أمْرُهُم.[14]پس اگر مردم، از سنگینى مالیات یا آفتزدگى یا خشک شدن آب چشمهها یا کمى باران یا خراب شدن زمینى در سیلابها یا خشکسالى، شکایت کردند، در گرفتن مالیات، تا آن اندازهاى که بفهمى امورشان سامان مىیابد، تخفیف بده
دهقانان، از همه طبقات، زحمتکشتر و پرتلاشترند و از سویى، زندگى آنان، اسیر عوامل طبیعى و پدیدههاى جهان طبیعت، همانند خشکسالى، سیل، سرما، گرما است. از اینرو، آنان، نیاز بیشترى به توجه و همراهى حکومت دارند
این فراز از فرمان امام على علیهالسلام اشاره به این مطلب دارد
ابن ابىالحدید، در باره زیاد نگرفتن مالیات و آثار منفى آن مىنویسد
استاندار اهواز، در حکومت انوشیروان، بیشتر از معمول، مالیات جمعآورى کرد و براى انوشیروان فرستاد. انوشیروان، فرمان داد که آنها را به صاحبانش مسترد کنند. سپس گفت: زیاد کردن ثروت شاه از مالیات نابهحق رعیت، همانند بنا کردن سقفى است بر پایههاى لرزانو سست.[15]
3 عفو از مالیات
و لا یَثْقُلَنَّ علیک شیءٌ خَفَّفْتَ عنهم به المؤونه عنهم؛ فإنَّه ذُخْرٌ یَعودُونَ به علیک فی عِمارهِ بلادِکَ و تَزیینِ ولایتکَ مع اسْتِجْلابکَ حُسنَ ثَنائهم وَ تَبَجُّحِکَ باستفاضَه العدل فیهم[16]؛ هرگز، تخفیف دادن در مالیات، تو را نگران نسازد؛ زیرا، آن، اندوختهاى است که در آبادانى شهرهاى تو و آراستن ولایتهاى تو، نقش دارد و رعیت، تو را مىستایند، و تو، از گسترش عدالت میان مردم، خشنود خواهى شد و به افزایش قوّت آنان، تکیه خواهى کرد
آیتاللَّه حسنزاده، پس از شرح و تفسیر این بخش از فرمایش امام على علیهالسلاممىنویسد
توجه به عمران و شکایات و تخفیف مالیات، براى حکومت، آثار مثبتى را به همراه دارد و والى، از این رهگذر، ضرر و زیان نمىکند؛ زیرا
اولاً، آبادى بلاد، منافع و سودش، به حکومت و والى نیز خواهد رسید
ثانیاً، آبادى و عمران سرزمین، زینت و افتخار حکومت به شمار مىآید
ثالثاً، این کار، موجب مدح و ثناى مردم را نسبت به حکومت و نیز عدالت و اعتماد آنان را فراهم مىکند
رابعاً، اگر شرایطى پیش بیاید که دولت، محتاج قرض گرفتن از مردم شود و نیازمند فداکارى جانى و مالى آنان باشد، آنان، به راحتى، پاسخ مىدهند.[17]
ابن ابىالحدید، در این بخش، پس از شرح و تفسیر مىنویسد
در نامه شاپور، پسر اردشیر، به فرزندش، مطالبى همانند فرمایش امیر مؤمنان، یافته مىشود. او، این نامه را چنین گزارش کرده است:از وضع خراج و درآمد املاک، بازرسى کن، به وجهى که مایه بهبود خراجدهندگان باشد، زیرا، در بهبودى امر خراج و بهبود حال خراجدهندگان، بهبودى حال دیگران نهفته است و دیگران را، جز بدانها، بهبودى میسر نیست؛ زیرا همه مردم، نانخورِ خراجدهندگانند. و باید توجه تو به آبادى زمین، بیشتر باشد از توجه به جلب خراج، زیرا، خراج جز از زمین آباد، به دست نیاید; .[18]
و) منزلت ممیّزان مالیات
امام على علیهالسلام در نامه پنجاه و یکم، در شأن و جایگاه ممیّزان مالیاتى، اوصافى را بیان کرده است که افزون بر شأن، ارزش و شرافت کارگزاران بیتالمال، نشانه جایگاه و منزلت بیتالمال نیز هست؛ زیرا، تا بیتالمال، اهمیت و منزلت نداشته باشد، کارگزارانش، ارزش پیدا نخواهند کرد
این اوصاف چنین است
1 خزینه داران مردم
فإنَّکم خزّانٌ الرعیه؛ پس همانا، شما (مأموران مالیات) خزینهداران مردم هستید.[19]
2 نماینده امت
فإنَّکم ; وکلاءُ الأُمه؛ پس همانا شما، نمایندگان امت مسلمان هستید.[20]
3 سفیران پیشوایان
فإنَّکم ; سفراءُ الأئَمه؛ پس همانا، شما، ; سفیران پیشوایان هستید.[21]
ز) صفات و وظایف ممیّزان مالیات
یکى از اهداف اساسى دین مقدس اسلام، برقرارى عدالت اجتماعى و قسط قرآنى درجامعه اسلامى است. بىگمان، تحقق چنین هدف و آرمان مقدسى، به عوامل فراوانى،بستگى دارد
از جمله مهمترین عوامل نقشآفرین، کارگزارانِ شایسته از نظر ایمان و اخلاق و رفتار است. از اینرو، امام على علیهالسلام در موارد بسیارى، به کارگزاران خویش، تأکید و سفارش مىکند که بهترین افراد را به عنوان همکار گزینش کنند
این مطلب، در برخى از موارد، مانند گرفتن مالیات، از اهمیت دوچندانى برخوردار است؛ زیرا مأمور مالیاتى، مىخواهد دسترنج و مایه حیات او را بگیرد و این، کارِ بسیار دشوارى است. از اینرو، چنین شخصى، از جهات عدیده، باید شایستگیهاى لازم را داشته باشد
على علیهالسلام صفات و وظایف ممیّزان مالیاتى را، چنین برشمرده است
1 اصل انصاف
فأنْصِفوا الناسَ من أنفسکم؛[22]در روابط با مردم (گرفتن مالیات) انصاف و مدارا را پیشه کنید
تأثیر رعایت عدل و انصاف در راحت گرفتن و راضى بودن مالیاتدهنده، بر کسى پوشیدهنیست
تاریخنگارانى که در باب فلسفه تاریخ، قلمفرسایى کردهاند، یکى از عوامل پیشرفت سریع اسلام را، رفتار صحیح و عادلانه و مشفقانه رسول خدا صلىاللَّه علیه و آله به هنگام مالیات گرفتن، دانستهاند. در اینجا، شایسته است، مطالبى را که منتسکیو نقل کرده، گزارش کنیم
وجود این باجهاى گزاف (که دولتهاى کشورهاى غیر اسلامى، در آن دورانها، به زور مىگرفتند) بود که سهولت عجیبى را به مسلمین، در فتوحات خود، اعطا نمود؛ زیرا، ملتهاى تسخیر شده از طرف اعراب، مىدیدند به جاى یک سلسله تعدّیاتى که در اثر لئامت امپراتوران، به آنها مىشد، با یک مالیات ساده که به سهولت مىدهند و به سهولت گرفته مىشود، مواجه و تابع شدهاند. این بود که فتوحات مسلمین، با کمال سهولت، پیش رفت و ملتها، خوشبخت بودند و ترجیح مىدادند به یک ملت صحرانشین، مطیع بشوند تا به یک حکومت فاسد ; در مورد اخذ باجهاى گزاف، افراطِ نزدیک به جنون را، در تاریخ مشاهده کنید: آناستاز، مالیاتى براى استنشاق هوا وضع کرده بود![23]
2 نگرفتن لوازم ضرورى
و لا تبیعُنَّ للناس فی الخَراجِ کِسوَه شتاءٍ و لا صَیفٍ و لا دابهٍ یَعْتَمِلوُنَ علیها و لا عبداً[24]؛براى گرفتن مالیات، لباسهاى تابستانى و زمستانى و مَرکب سوارى و بردههاى کارى کسى را،نفروشید
3 پرهیز از خشونت
و لا تضربَنَّ أحداً سوطاً لمکانِ درهمٍ؛[25]براى گرفتن درهمى (مالیات) کسى را با شلاق (از باب مثال) نزنید
در این فراز، هر چند کلمه «درهم» و «سوط» آمده، ولى روشن است که «شلاق»، خصوصیتى ندارد و فرمان على علیهالسلام پرهیز از هر گونه خشونت براى گرفتن هر گونه مالیاتى است
4 احترام اموال مردم
و لا تَمَسُّنَّ مالَ أحد فى الناس مُصَلٍّ و لا معاهدٍ إلاّ أنْ تجدوا فَرَساً أوْ سِلاحاً یُعْدى به على أهل الإسلام؛ فانَّه لا ینبغى للمسلم أنْ یَدَعَ ذالک فی أیدی أعداءِ الإسلام.[26] دستاندازى به مال کسى نکنید، (آن کس، چه) نمازگزار باشد و یا معاهَد (کافر در پناه اسلام) مگر اسب یا اسلحهاى که براى تجاوز به مسلمانها به کار گرفته مىشود؛ زیرا، براى مسلمان، جایز نیست آنها را در اختیار دشمنان اسلام قرار دهد تا نیرومندتر از سپاه اسلام گردند
5 کمک گرفتن از مردم