برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله دوران شیرخوارگی و کودکی پیامبر(ص) در word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله دوران شیرخوارگی و کودکی پیامبر(ص) در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله دوران شیرخوارگی و کودکی پیامبر(ص) در word

دوران شیرخوارگی وکودکی پیامبر(ص):  
دوران نوجوانی:  
دوران جوانی:  
پیمان جوانمردان:  
حضرت خدیجه (س):  
ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه (س) :  
نصب حُجُر الاَسود :  
خصوصیات اخلاقی پیامبر(ص):  
نزول اولین وحی  
بازگشت از کوه حرا  
نزول سوره مدثر  
نخستین مسلمانان  
بعد از بعثت  
کتب ومنابع اقتباس تحقیق:  

دوران شیرخوارگی وکودکی پیامبر(ص)

گویند پیامبر (ص) فقط سه روز – یا به نقلی هفت روز- از مادر گرامیشان حضرت آمنه (س) شیر خورده اند و پس از آن طبق رسم بزرگان عرب برای ایشان دایه انتخاب کردند.در تاریخ این دایه ها را دوتن گفته اند که به ترتیب زیر می باشند

1-     ثُوُیبِه َاسلَمیه ؛که مدتی به پیامبر(ص)شیر داد. به خاطر این امر او تا آخر عمرش مورد احترام رسول خدا(ص) و همسر گرامیشان حضرت خدیجه(س) بود و رسول خدا از شنیدن خبر فوت او متاثر گشتند

2-     حُلیمه سُعدیه ؛ دختر ابو ذُؤیب که سه فرزند داشته و یکی از فرزندان او هم از پیامبر(ص) پرستاری کرده است

 اعراب به چند منظور فرزندان خود را به دایه ها می سپردند

 اولا اینکه فرزندان آنها در محیط صحرا پرورش یابند و در هوای پاک آنجا بدنشان سالم وقوی شود

 ثانیا از آنجائیکه مردم صحرا کمتر با ملتها و زبانهای دیگر برخورد و اختلاط داشتند زبان خالص عربی را به خوبی ودرستی یاد بگیرند

 ثالثا اینکه ازبیماریها از جمله وبا که گاه وبیگاه در مکه شایع میشد،در امان بمانند

 بعد از 4 ماه ازولادت پیامبر(ص) ، دایه های قبیله بنی سعد به مکه آمدند و از آنجائیکه پیامبر(ص) فقط از سینه حلیمه شیر خورد، ایشان را به حلیمه دادند

 حلیمه می گوید از روزیکه پیامبر(ص) به خانه او رفتند، خیر و  برکت هم ، به خانه او آمد و روز به روز بیشتر شد و گله و دارایی اش فزونی یافت .با وجود اینکه صحرا ها وشهرها را خشکسالی فرا گرفته بود، گوسفندان آنها فربه و سیر بوده،شیر داشتند. همچنین درختان خشکیده خانه آنها سرسبز وبا طراوت شدند و شتر آنها که شیرش خشک شده بود، شیر بسیاری داشت

 همینطور بیمارانی که به نزد آنها میرفتند به برکت پیامبر(ص) شفا می یافتند

 مدت پنج(یا شش سال) پیامبر(ص) در میان قبیله بنی سعد بوده و رشد و نمو کافی نمودند و در این مدت حلیمه دو یا سه بار ایشان را نزد مادرشان برده ودر مرتبه آخر نیز ایشان را برای همیشه به آمنه(س) بازگردانید

 گفته می شود، هنگامی که پیامبر (ص) با خدیجه (س) ازدواج نمودند، حلیمه نزد آنها رفته و از خشکسالی نزد ایشان شکایت نمود.آن حضرت نیز تعدادی گوسفند و شتر به حلیمه دادند و او نزد خانواده اش بازگشت. همچنین بعد از بعثت پیامبر(ص) بود که حلیمه نزد ایشان آمد وخود و همسرش اسلام آوردند

 دوران نوجوانی

هنگامی که پیامبر (ص) شش ساله شدند، مادر گرامیشان تصمیم گرفتند که ایشان رابرای دیدن اقوام و خویشان، همچنین زیارت قبر پدر، به یثرب ببرند . آنها یکماه در یثرب ماندند

در هنگام بازگشت به مکه، حضرت آمنه(س)بیمار شده و در بین راه در گذشتند. پس از مرگ مادر، عُبّدالمطلّب، جد ایشان که بزرگ قریش بوده، شکوه پادشاهان و هیبت پیامبران را داشت، سرپرستی رسول خدا(ص)را به عهده گرفت. گویند در کنار کعبه برای عبدالمطلب فرشی را می گستردند که به احترام او هیچکس برروی آن جز خود او نمی نشست، و فرزندانش در کنار او می ایستادند . اما هنگامی که محمد خردسال(ص) به جمع نزدیک میشد ، عبدالمطلب او را درکنار خود روی فرش جای میداد و میگفت : به خدا سوگند که او مقامی بس بزرگ و والا دارد.گویی میبینم که روزی میرسد که او سرور شما خواهد شد

 هنگامی که پیامبر(ص)هشت ساله شدند ،عبدالمطلب نیز از دنیا رفت که رسول خدا (ص) از این واقعه بسیار اندوهگین شدند

 پس از آن سرپرستی پیامبر(ص) به ابوطالب (ع) عموی گرامی ایشان و بزرگ قریش رسید. ابوطالب (ع)نیز پیوسته مراقب و مواظب ایشان بود.با اینکه ابوطالب(ع)وضع مالی نسبتا خوبی نداشت ، خود و همسر گرامیشان فاطمه بنت اسد (مادر گرامی حضرت علی(ع)) در خدمت ونگهداری ایشان کوشا بودند

 حضور پیامبراکرم(ص) در خانه عمو عادی نبود.آنجا نیز نشانه های بزرگی ایشان همه جا دیده میشد وخیر و برکت به خانه ابوطالب(ع) آمده بود. فاطمه بنت اسد میگوید از زمانی که پیامبر(ص) به خانه آنها آمده بود ، درختی که سالیان سال خشک بود،سبز شده و میوه میداد

 همچنین ازابوطالب (ع) نقل است در شبها ازآن حضرت، سخنان ودعاها و مناجاتهایی می شنیدند ورسم عرب نبود که در هنگام غذا خوردن و آشامیدن نام خدا را ببرند ، اما برخلاف آنها پیامبر(ص)ازهمان سنین طفولیت عادت داشتندکه تا نام خدا را نمی برند، نمی خوردند و نمی آشامیدند و هنگامی که از طعام دست میکشیدند، شکر خدا را می کردند

سفر به سوی شام:

بازرگانان قریش برای تجارت طبق معمول ، هر سال یکبار به سوی شام و یکبار به سوی یمن می رفتند. ابوطالب (ع) شیخ قریش، نیز گاهی در این سفرهای تجارتی شرکت می کردند. هنگامی که پیامبر (ص) دوازده ساله بودند به همراه عمویشان در یکی از این سفرهای تجارتی شرکت نمودند.(همانطور که گفته شد ، پس از مرگ عبدالمطلب پیامبر (ص) تحت کفالت عموی خویش حضرت ابوطالب بودند.)

  کاروان هنوز به مقصد خویش نرسیده بود که در بیرون شهر”بّصری” توقف کوتاهی کرد

سالیان درازی بود که راهبی به نام “بُحیرا” که دانشمند مذهب حضرت مسیح (ع) بود و اطلاعات وسیع و دقیقی از آن داشت، در صومعه خود در این سرزمین زندگی میکرد. بُحیرا هنگام عبور این کاروان برخلاف سالیان گذشته از صومعه خود بیرون آمد و آنها را به غذا دعوت کرد. او در تمام مدت پذیرائی از میهمانان ، در جستجوی چیزی بود وسر انجام گمشده خود را در محمد نوجوان (ص) یافت

 او با دقت فراوان حرکات و اعمال و سیمای ایشان را می نگریست و بعد از غذا، هنگامی که همه رفتند، نزد پیامبر (ص) آمد و از ایشان سوالاتی در مورد حالات و زندگانی آن حضرت به عمل آورد. آنگاه به پشت شانه پیامبر (ص) نگاه کرد، و در میان دو کتف ایشان به جستجوی خالی که بعدها مهر نبوت نام گرفت، پرداخت و آنرا بدان شکل که انتظار داشت یافت

 سپس به ابوطالب (ع) گفت که این نوجوان در آینده شأنی عظیم خواهد یافت.(و در آخر به ابوطالب توصیه کرد که رسول خدا(ص) را برای اینکه از خطر یهودیان در امان بمانند به شهر خویش بازگرداند.)

  دوران جوانی

 پیمان جوانمردان

یکی دیگر از وقایع مهم زنگی پیامبر(صلی الله علیه و اله ) قبل از بعثت ، شرکت ایشان در پیمانی بنام “پیمان جوانمردان” است

 قبیله های ساکن در مکه با یکدیگر خویشاوند بودند و پیمانهایی در میانشان وجود داشت . به این دلیل و دلایل دیگر، هر قبیله از تعرض قبیله دیگر مصون بود.  اما اگر غریبی به شهر می آمد و به او ستمی میرسید ،هیچ مدافع و فریاد رسی نداشت

 یکبار مردی از قبیله ای کوچک برای تجارت به مکه امد ،در مکه “عاصِ بن وائِل” از او کالایش را خرید ،اما بهایش را نپرداخت .مرد غریبه در برابر ظلمی که به او شده بود از قریش یاری خواست ، اما هیچکس به فریادش نرسید

 این حادثه در گروهی از جوانان مکه تاثیر جدی ایجاد کرد، از این رو چند تن از جوانان قریش در خانه یکی از بزرگان خود جمع شدند و پیمانی بستند که به موجب آن نگذارند به هیچ غریبی در شهر مکه ستمی برسد .و در برابر هر ستم آن قدر بایستند تا حق به حق دار باز گردد و نام این پیمان حِلفّ الفُضول قرار داده شد. پیامبر(ص) نیز در این پیمان شرکت کردند (ایشان از اعضای اصلی این پیمان بوده اند) ، که بعدها از آن به نیکی یاد می نمودند

 حضرت خدیجه (س)

قبل از اینکه در مورد ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه (س) مطالبی بیان گردد لازم است تا مختصری با آن بزرگوار و خصوصیاتشان آشنا  شویم

حضرت خدیجه (س) اولین بانویی است که دعوت رسول گرانقدر را لبیک گفت و به پیام آسمانی آن حضرت پاسخ مثبت داد

 به نقل از مورخان ، ایشان 68 سال پیش از هجرت متولد شده اند. (که البته نقل های دیگری در این زمینه وجود دارد .) پدر آن حضرت خُوُیّلِد بن اسد و مادر ایشان فاطمه دختر زائِده بوده که از  جهت پدر با پیامبر (ص) نسبت خویشاوندی داشته اند

 بنا بر تحقیق پاره از محققان  حضرت زهرا (س) تنها دختر ایشان بوده اند اما عموم مورخان برای ایشان فرزندان دیگری ذکر می کنند

 حضرت خدیجه (س) از اخلاق پسندیده وصفات برجسته برخوردار بوده و به اندیشمندی و تیز هوشی و پاکدامنی نام ونشان داشته اند تا آنجا که در دوران جاهلیت، که در میان مردم رسومی چون دخترکشی رواج داشته و زنان از اهمیت کمی بر خوردار بوده و فساد در میان آنان وجود داشت ،  از آن بانو به عنوان طاهره -یعنی پاک- یاد می شد. البته برای ایشان القاب دیگری چون مبارکه و سیده نساء قریش ـ بانوی زنان قریش ـ نیز ذکر کرده اند

 حضرت خدیجه (س) که ازبزرگترین ثروتمندان قریش به شمار می رفتند، به تجارت می پرداختند. بدین صورت که افرادی رابا اموال خویش  به شهرهای دیگر چون یمن می فرستادند و آن مردان به داد و ستد پرداخته و در سود این تجارت با حضرت خدیجه(س) شریک می شدند

 اما با اینکه تمام بزرگان قریش مایل به ازدواج با آن حضرت بودند، ایشان شخصا از پیامبر(ص) که از نظر مالی تفاوت چشمگیری با ایشان داشتند، تقاضای ازدواج کرده وپس ازازدواج با آن حضرت تمام مال وثروت خویش را  در راه نشر حقایق دین در اختیار همسر گرامیش -پیامبر اسلام(ص)- قراردادند، تا آنجاکه رسول خدا (ص) فرمودند

 “ما نَنفَعُنی مالٌ قَطُّ مِثلَ ما نَفَعُنی مالُ خَدیجهُ “

  “هیچ مالی چون مال خدیجه مرا سود نبخشید”

 در سال ششم بعثت که قریش رسول الله(ص) و بنی هاشم را در شعب ابوطالب تحت محاصره شدید قرارداد ، حضرت خدیجه (س) با استفاده از دارایی و نفوذ خویش در میان قریش به یاری محاصره شدگان شتافتند و به اندازه ای از مال خود بخشیدند که سرانجام خودشان نیز به سختی افتادند و همانطور که در تاریخ آمده است از آن ثروت فراوان در هنگام مرگ چیزی به جا نمانده بود

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید