مقاله شخصیت شناسی شهید مرتضی مطهری در word دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله شخصیت شناسی شهید مرتضی مطهری در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله شخصیت شناسی شهید مرتضی مطهری در word
چکیده
مقدّمه
چیستی عرفان و اقسام آن از دیدگاه استاد شهید مطهری
اشتراک و افتراق عرفان و فلسفه
وی در پایان بهطور کلّی در افتراق حکمت و عرفان مینویسد:
اشتراکها و افتراقهای عرفان عملی و اخلاق
نسبت عرفان با اسلام
و در نسبت شناسی و نسبت سنجی عرفان با اسلام مینویسد:
نتیجه آنکه استاد شهید معتقد است:
نکته چهارم: منطق عرفانی قرآن
سپس استاد در تفسیر آیه یاد شده سوره نور فرموده است:
نکته پنجم: اساس عرفان اسلامی
برخی اصول نظری عرفان از دیدگاه استاد شهید مطهری
منابع و مأخذ
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله شخصیت شناسی شهید مرتضی مطهری در word
1 قرآن کریم
2 نهجالبلاغه
3 انسان کامل، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 75
4 آشنایی با قرآن، ج 1، سال 69
5 آفتاب احیاگران، محمدجواد رودگر، انتشارات قبلی، قم، 80
6 آشنایی با علوم اسلامی، مرتضی مطهری، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال 62
7 انسان و ایمان، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، سال 67
8 احیاء تفکر دینی، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، سال 67
9 آئینه جام، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، سال 67
10 بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، جلد 46، باب 19، بیروت، سال 73
11 پیرامون جمهوری اسلامی، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 68
12 پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم مرتضی مطهری ، انتشارات صدرا، تهران، سال 62
13 پارهای از خورشید، گردآوری و تدوین، حمیدرضا سیدناصری، امیررضا ستوده، مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر، تهران، سال 77
14 تماشاگه راز، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 63
15 تفسیر موضوعی قرآن مجید، عبدالله جوادی آملی ، مرکز نشر اسراء، قم ، سال 66
16 خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 68
17 جمال عشق، محمدجواد رودگر، انتشارات تجلّی، قم، سال 80
18 روح مجرد، سیدمحمدحسین حسینیتهرانی، انتشارات علامه طباطبایی، مشهد، سال 1418 هـ .ق
19 راههای اثبات وجود خدا، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 67
20 سیری در نهجالبلاغه، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 65
21 شرح مبسوط منظومه، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 1378
22 ویژهنامه استاد مطهری، جمع نویسندگان، انتشارات حزب جمهوری اسلامی، تهران، سال 62
23 مقالات فلسفی، مرتضی مطهری، انتشارات حکمت، تهران، سال 76
24 مجموعه آثار، ج 17و 14و 79و 6و 3و 2، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 80 ـ 74
25 مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 64
26 نقدی بر ماکسیسم، مرتضی مطهری، انتشارت صدرا، تهران، سال 63
27 یادنامه استاد مطهری، جمعی از دانشمندان، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، سال 60
چکیده
در این مقاله بر آن شدهایم تا «عرفان» را از دیدگاه استاد شهید مطهری بررسی کرده، به تبیین نگرشها وگرایشهای عرفانی او بپردازیم؛ چه اینکه استاد، عرفان را از نوع شناخت شهودی و مبتنی بر سیر و سلوک عملی دانسته تا انسانِ عارفِ سالک، از مرحله «فهمیدن» به منزل «رسیدن و دیدن» تکامل یافته، به مقام توحید درمراتب گوناگون نائل شود که عرفان را با توحید ناب و انسان کامل نسبتی تام و تمام خواهد بود و در این جهت برخیازاصول عرفانی از وحدت شخصی وجود، سلوک و شهود، ریاضت و عشق و محبّت بررسی شده و استاد، مقوله«وحدت وجود» را در مقام تصوّر و تصدیق از نوع سهل و ممتنع دانسته، معتقد است: بسیار اندکند کسانی که بهحقیقت معنا و ماهیت آن میپردازند
به اعتقاد استاد، عرفان با تصوّف فرق دارد و اوّلی را مقولهای فرهنگی و دومی را اجتماعی میداند و بهشدّت برنظریه اصالت، استقلال و غنای عرفان اسلامی و زایش و رشد و بالندگی عرفان اسلامی از دامن فرهنگ و آموزههای قرآنی ـ روایی تأکید دارد و نظریه بیگانه بودن عرفان با آموزههای اسلامی یا التقاطی و تلفیقی بودن عرفان اسلامی با عرفانهای هندویی، مسیحی و; را نقد کرده، نمیپذیرد؛ اگر چه تأثیر و تأثّر فرهنگهای اخلاقی ـ عرفانی را با عرفان اسلامی قبول دارد
و نیز در این مقاله بر آن شدیم تا به تجلیّات و نماد و نمونهای از گرایشهای عرفانی استاد شهید مطهری و تحوّلتکاملی اندیشه، انگیزه و عمل وی از حکمت به عرفان بهویژه در اواخر عمر گرانبهایش اشاراتی داشته باشیم
مقدّمه
تفسیری که از شاکله و شخصیت استاد شهید مطهری در اذهان خاص و عام وجود دارد، این است که او راشخصیت فلسفی و حکمی میدانند و همین بُعد وجودی استاد، ظهور بیشتری دارد و اکثر نوشته ها و گفته های آن متفکّر بزرگ نیز از خردورزی و عقلگرایی او در تبیین اندیشه و بینش و حتّی گرایشهای دینی حکایت میکند که حکمت اندیشی و فلسفهورزی او بر هیچ اهل معرفتی پوشیده نیست؛ امّا به این معنا نیست که در عرصهها و ساحتهای دیگر از مطالعات، اظهارنظر و تضلّع ویژه بهرهمند نبوده است؛ بلکه شخصیت جامعالاطراف شهید مطهری جواز ابراز اندیشه و اظهار رأی صائب و ثاقب وی را در ابعاد گوناگون تفکّر دینی نیز منطقی و معقول مینماید؛ بهویژه اینکه گرایشهای علمی و عملی استاد شهید به مقوله عرفان پژوهی در اواخر عمر شریفش، موارد معیار سنجش، و ارزیابی، استخراج و تبیین دیدگاههای عرفانی او را نیز مطلوب، بلکه ضرور میکند؛ افزون بر اینکه از صاحب نظری و کارشناسی ژرفاندیش، با گستره علمی و مطالعاتی فراوان، نیازشناسی، زمانشناسی و درک و درد دینیکه استاد داشت، انگیزش بیشتری را فراروی ما مینهد تا نگرشها و گرایشهای عرفانی ـ سلوکی وی را بیش از پیش مورد کاوش معرفتی قرار دهیم و این ساحت معرفتی شهید مطهری نیز به اصحاب معرفت و ارباب فضیلت و دانشپژوهان و حقیقت جویان معرّفی شود؛ چه اینکه در آثار و اثمار گونهگون گفتاری و نوشتاری یا بیانی و بَنانی آن متفکّر اسلامشناس، مواضع گوناگونی یافت میشود که زمینهها و بسترهای کافی را در حصول و تبیین این وجه شخصیتی وی در اختیار ما مینهد
بدیهی است ذهن و زبان و قلم استاد به تفکیک قلمرو و گستره هر کدام از فلسفه و عرفان و حکمت عقلی وشهودی بهطور کامل آشنا بود و التزام عملی استاد در رهاوردهای علمیاش در امتیاز مقولههای حکمی ـ عرفانی کاملاً مشهود است؛ امّا چه توان کرد که اشتراکات فراوان در حوزههای نظری هر کدام از معرفت فلسفی و عرفانی و اینکه زبان عرفان «فلسفه» و «فلسفی» است (مطهری، 1362: ص 190)، زمینههای لازم را در نوع نگرشها وگرایشهای استاد بهصورت جامع فراهم ساخت؛ به ویژه آنکه راه برهان و عرفان و معرفت استدلالی و ذوقی را مانعهالاجتماع ندانسته، هر دو را دارای ارزش معرفتی قلمداد میکرد و حتّی معتقد بود که ترجیح یکی بر دیگری، از نظر علمی و معرفتی بیهوده است
; به نظر ما، سخن از ترجیح آن راه بر این راه بیهوده است. هر یک از این دو راه، مکمّل دیگری است و به هر حال، عارف، منکر ارزش راه استدلال نیست (مطهری, 1360: ص 146 ـ 154)
به همین میزان، دو هدف ما را بر آن داشت تا به تبیین اجمالی نگرشها و گرایشهای عرفانی استاد شهید اهتمام ورزیم: 1 اندیشهها و نگرشهای عرفانی استاد از لابهلای آثارش استخراج و به آگاهان جامعه بهویژه نسل جوان وروشنفکر معرّفی شود و تبیینهای عرفانی و اصول و معیارهای اندیشه آن شهید فرزانه و پاسخگوییهایی که بهبرخی سؤالات و شبهات در حوزه عرفان، ادبیات عرفانی و شخصیتهای عرفانی ـ ادبی داده, مغفول و مهجور نماند و این ساحت پربرکت معرفتی استاد نیز در جامعه علمی حضور و ظهور داشته باشد
2 روح و روحیه عرفانی و گرایشهای سلوکی و درد سیر و سلوکی استاد شهید در لابهلای معارف فلسفی وعقلانیاش پوشیده نماند و فقط تفسیر تکبعدی و تکساحتی از شخصیت علمی و عملی استاد نداشته باشیم. افزون بر این، گرایشهای عرفانی ـ سلوکی در عرفان عملی که استاد شهید در اواخر عمر شریفش یافته و تحوّلی در شخصیت وی شمرده شده است نیز مطرح میشود تا مورد توجّه جدّی قرار گیرد. از سوی دیگر، اعتقاد خاصّ استاد به عرفان اصیل اسلامی که آنرا دارای اصالت، استقلال و غنایی ویژه میدانست، تبیین، تحکیم و از آن دفاع شود و بهویژه در برابر اندیشههایی که عرفان را غیراصیل، غیرمستقل و حتّی بیگانه و وارداتی میدانند و برخی نیز با کمی تسامح، آن را تلفیقی و التقاطی قلمداد میکنند، لازم مینُماید که نگرشها، بینشها، اعتقادات و حتّی نظریه استاد در اصالت، استقلال و جامعیت عرفان اسلامی بهطور کامل تبیین و آشکار شود
استاد شهید، «اصالهالفطرهای» است (ر.ک: رودگر، 1380: ص 27) و «فطرت را امالمعارف میداند (مطهری، 1375: ص 250) و در تعبیری روشن و شفّاف و مستدل و مبرهن میفرماید
از نظر ما، راز تکامل را در «فطرت» انسان باید جستوجو کرد
عرفانی که شهید مطهری از آن سخن میگوید و در بطن و متن آموزههای قرآنی و حدیثی و سنّت و سیره علمی وعملی معصومانعلیهم السلام ریشه دارد و هماره فطرت انسان به چالش کشیده میشود، تا «لیستادوهم میثاق فطرته» تحقّق یابد، شناخت آن نوع از عرفان رنگ و بوی دیگری دارد که به انسان درد خدا و درد خلق و گرایش به درون و برون را توأمان عنایت میکند؛ بدینسبب، از خودآگاهی عرفانی بهصورت راز سیر و سلوک یا عرفان عملی و نیل به مقامتوحید و کمال سخن به میان میآورد (مطهری، 1378: ج 2، ص 324 ـ 324)؛ پس معرفت به خود، محاسبه خود و مراقبت از خویشتن، سرمایههای اصلی عرفان اسلامی هستند
چیستی عرفان و اقسام آن از دیدگاه استاد شهید مطهری
عرفان، شناخت حق و اسما و صفات الاهی از طریق تهذیب نفس و تزکیه و طهارت درونی است که در اثر سیر وسلوک حاصل میشود و تفسیر ویژهای از عالم و آدم یا جهان هستی ارائه میکند؛ در پرتو آن، عالم را جلوه حق و مظهراسمای حُسنای الاهی میبیند و «توحید»، واپسین مقصد سیر و سلوک عارف است؛ توحیدی که وجود حقیقی رامنحصر در خدا دانسته، ماسوای الاهی را تجلّیات آن وجود و «نمود» میداند، نه «بود»؛ یعنی اگر در حکمت وفلسفه از «بود و نبود» و در اخلاق از «باید و نباید» بحث میشود، در عرفان از «بود و نمود» بحث میشود و در تفسیر عرفانی هستی، وجهه الاهی و معنوی، وجه اصیل وحقیقی قلمداد میشود؛ پس در عرفان از دو مقوله «خدا» «و انسان کامل» یعنی توحید و موحِّد سخن به میان میآید که «شهود توحید» یا «توحید شهودی» و راهرسیدن به مقام منیع توحید ناب و عرفانی در منازل و مقامات تعریفپذیر و تحقّق بردار است که سالک باید لزوماً درسیر و سلوک به آن دست یازد. به تعبیر استاد شهید مطهری، «توحید عارف یعنی طیّ طریق کردن و رسیدن به مرحلهجز خدا هیچ ندیدن» (همو، 1362: ص 188). عرفان از منظر استاد، به دو بخش عرفان علمی و عرفان عملی تقسیمپذیر است که از دو جنبه میتوان درباره آنها بحث کرد: 1 جنبه فرهنگی ـ عرفان؛ 2جنبه اجتماعی ـ تصوّف که دو بخش علمی و عملی وابسته به جنبه علمی و فرهنگی عرفان قلمداد شده است؛ اگرچه عرفان علمی اشتراکها و افتراقهایی با اخلاق داشته و عرفان عملی به «سیر و سلوک» در عرفان نامگذاری شده است که سالک برای نیلبه قلّه منیع انسانیت یعنی «توحید»، باید مراحل و منازلی را بپیماید و در فهم و طریقت چنین مراحل و مقاماتی و اینکه چه باید بکند و چه حالاتی برای او حاصل میشود، واردات قلبیاش چه و چگونه است و چه وظایف و مراقبتهایی را باید اعمال کند و سالک بهطور کامل باید از راه و رسم منزلها آگاه باشد، به انسان کامل یا خضر راه، پیر طریق، مراد، طایر قدس، و; نیازمند است؛ یعنی در رسیدن به توحید و مقام توحّد سالک، سیر و سلوک و پیر راه، لازم است تا از خطر گمراهی برهد و به سر منزل مقصود برسد و تلائم و تعامل، تلازم و ترابط ویژهای بین عرفان علمی و عرفان عملی برقرار است که در سیر و سلوک عرفانی متجلّی میشود و استاد شهید، روی این مقولهها بسیار تأکید دارد (همان: ص 187). در اینجا لازم است بر اساس اندیشهها و نگرشهای استاد، اشتراکها و افتراقهایی را که بین عرفان و فلسفه و عرفان و اخلاق وجود دارد، مطرح سازیم
اشتراک و افتراق عرفان و فلسفه