برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله ماهیت حقوقی دیه در word دارای 55 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ماهیت حقوقی دیه در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله ماهیت حقوقی دیه در word

ماهیت حقوقی دیه  
تعریف دیه  
. مبحث دوم : تاریخچه دیه  
فلسفه وجودی دیه چیست؟  
ماهیت حقوقی دیه و نظرات مختلف آن  
ماهیت حقوقی دیه و نظرات یک کارشناس حقوقی  
تفاوت دیه بین زن ومرد :  
اول – روایات در مورد دیه نفس  
نگرشی بر خسارات مازاد بر دیه  
مطالبه خسارات مازاد بر دیه  
برداشت اول  
برداشت دوم  
ماهیت حقوقی دیه از نظر دکتر کاتوزیان  
1نسخ قانون مسئوولیت مدنی  
2ماهیت دیه  
3 امکان مطالبه ضرراضافی  
4رعایت اعتبار امر مختوم وخسارات حادث بعد از صدور حکم  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله ماهیت حقوقی دیه در word

1- دکتر بهرامی بهرام ، اجرای احکام کیفری ، جلد اول ، چاپ دوم ، انتشارات موسسه فرهنگی و انتشاراتی نگاه بینه ، سال انتشار

2- دکتر جعفری لنگرودی محمد جعفر ، ترمینولوژی حقوق ، چاپ یازدهم ، انتشارات گنج دانش ، سال انتشار

3- دکتر زراعت عباس ، شرح قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی ، جلد اول ، چاپ اول ، انتشارات ققنوس ، سال انتشار

4- دکتر صادقی محمد هادی ، جرائم علیه اشخاص ( صدمات جسمانی ) ، چاپ هشتم ، نشر میزان ، سال انتشار

5- دکتر گرجی ابوالقاسم ، دیات ، جلد اول ، چاپ دوم ، انتشارات دانشگاه تهران ، سال
6- دکتر گلدوزیان ایرج ، حقوق جزای اختصاصی ، چاپ هفتم ، انتشارات دانشگاه تهران ، سال انتشار

7- مرتضوی سید فتاح ، شرح قانون مجازات اسلامی دیات ( مبانی فقهی ) ، جلد سوم ، چاپ اول ، انتشارات مجد ، سال

8- معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه دفتر بررسی و تدوین متون آموزشی ، مجموعه نشست های قضائی ( مسائل قانون مجازات اسلامی ) ، جلد دوم ، چاپ دوم ، انتشارات معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه ، سال انتشار

9- معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه مرکز تحقیقات فقهی ، مجموعه نظریات فقهی در امور کیفری ، جلد دوم ، چاپ اول ، انتشارات قم ، سال انتشار

10- یعقوبی گلوردی رحیم ، شرح قانون مجازات اسلامی ( در پرتو موازین پزشکی ، حقوقی و فقهی ) ، جلد اول ، چاپ اول ، انتشارات فردوسی

 

تعریف دیه

دیه کیفری نقدی است که از مجرم به نفع مجنی علیه یا قائم مقام او گرفته می شود، دیه مالی است که از طرف شارع برای جنایت تعیین شده است دیه مالی است که به سبب جنایات بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیای دم او داده می شود


مقدمه

دیه به عنوان یکی از نهادهای حقوقی مورد پذیرش اسلام، از لحاظ حقوقی واجد چه ماهیّتی است؟ آیا ماهیّت این نهاد، مدنی است که به منظور جبران خسارتها و زیانهایی که در نتیجه عمل مرتکب به بزه‌دیده یا اولیای او وارد شده، پرداخت می‌شود یا ماهیّتی جزایی دارد تا در زمره مجازاتها قرار گیرد و به عنوان کیفری بر مرتکب برای تنبّه و احساس درد و رنج وی اعمال ‌شود.‌ یافتن پاسخ این پرسش، علاوه بر آثار متفاوتی که بر قبول هر نظریه مترتّب می‌شود، روشن شدن مسائل علمی دیگری، از جمله جواز یا عدم جواز اخذ خسارت مازاد بر دیه را در پی دارد که خود، مطمح نظر و محلّ مناقشه بسیاری از صاحب‌نظران بوده و هست‌

بررسی تفصیلی ماهیّت حقوقی دیه ـآن چنان که در این مقاله به آن پرداخته شده است‌ـ تاکنون چندان مورد توجّه اصحاب قلم و اندیشه نبوده و تنها در چند سال اخیر در موارد معدودی، برخی نویسندگان با اشاره‌ای کوتاه و اجمالی از آن گذشته‌اند. نگارنده در این مقاله، با بیان دلایل و مستندات صاحب‌نظران و حقوقدانان درباره ماهیّت حقوقی دیه و همچنین ذکر موارد اختلاف و اشتراک دیه با قواعد مسئولیت مدنی و مجازاتهای مالی، به نقد و ارزیابی آنها پرداخته است و در پایان، دیدگاه برتر درباره ماهیّت دیه را ذکر کرده است
یکی از مجازات های تعیین شده در قانون مجازات اسلامی، دیات هستند، براساس ماده 15 قانون مجازات اسلامی دیه، مالی است که از طرف قانونگذار (شارع) برای جنایت تعیین می شود
تعریف های دیه در ماده 294 مفصل آمده است: ماده 294 قانون مجازات اسلامی می گوید: دیه مالی است که به سبب جنایات بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیای دم او داده می شود

ماده ،295 قانون مجازات اسلامی موارد پرداخت دیه را مشخص کرده است که به اختصار در قتل های خطایی و شبه عمد و جرح شبه عمد دیه تعلق می گیرد. مقادیر دیه در زمان قتل نفس در مواد 297 تا 301 قانون مجازات اسلامی مشخص شده و مهلت پرداخت دیه در مواد 302 و 303 آمده است. مسئول پرداخت دیه قتل، خود قاتل است در مواردی خود قاتل، یا در مواردی عاقله است. عاقله به بستگان ذکور نسبی پدر و مادری یا پدری به ترتیب طبقات ارث و یا ضامن جریره گویند

صبحگاهان و شامگاهان درود می فرستم کسی را که در شهر یثرب آرام گزیده است
کم نیستند مردمانی که در زمان گذشته زندگی دارند و همواره ، پیکرهای پوسیده حوادث تلخ و شیرین گذشته را نبش و بر آن تأسف یا مباهات می نمایند .جمعی دیگر ، در زمان حال سیر می نمایند و تنها به آن چه به امروز دارند مشغول و دلخوشند و دم غنیمت می شمرند . دسته دیگر ، نمی دانند دل در گرو چه دارند ، از کجا آمده اند ، به کجا می روند ؟ با دلی سرگشته خود نیز نمی دانند اسیر نرگس مستانه کیستند ؟ گاه بر کنشت و گاه کعبه و زمانی به میخانه و دیر

در این میان ، آنها که طول عمر را در کنار عرض آن می نگرند ، گذشته را چراغ راه آینده و عبرتی برای حال و آینده می دانند ، یافت می نشوند و یا بسیار کم اند . کمند اندیشه به از دست داده های دیروز و دلبستگی به داشته های امروز و دلواپسی برای خواسته ها ، مجالسی برای تفکر و اندیشه نسبت به ;;. باقی نگذاشته است

کاش می شد قصه از این غصه ها برچیده بود . کاش می شد مهربانی قابل تکثیر بود ، کاش می شد عشق را تفسیر کرد . کاش ، خورشید محبت در پشت ابر کینه ها پنهان نبود ، تندر باران کمی آهسته بود . کاش رستم سینه سهراب را ، کاش نادر هم کمی از شیرها را در خورده بود . کاش ایوان مداین را ، آئینه عبرت بود . کاش مهر و محبت غایتی می داشتی . سرو بستان دیانت عالمی می داشتی

در تاریخ جوامع بشری از دیرباز تاکنون همواره شاهد جنگها و نزاع های بین مردم بوده ایم که باعث از بین رفتن انسان های بی گناه بی شماری شده و چه بسا بسیاری از این درگیری ها به خاطر خود خواهی بوده است

دین مبین اسلام برای جلوگیری از خونریزی و انتقام جوئی و کین خواهی عمومی یا قبیله ای که در گذشته رایج بوده ابتدا قصاص و در بعد دیات را وضع نموده و معین کرده است

واژه دیه دارای معانی متعددی از جمله : پرداخت کردن ، عقل یعنی منع کردن می باشد که احادیث و روایات زیادی در مورد دیات وجود دارد

دیه در تقسم بندی کلی به دیه نفس و دیه اعضاء تقسیم می شود و در شرع ، انواع شش گانه ای را برای تأدیه دیه مشخص کرده اند که در مباحث آتی به شرح آنها می پردازیم
مبحث اول: معنای لغوی و اصطلاحی دیه

واژه « دیات » جمع « دیه » است و فقهای اسلامی و نیز فرهنگ نویسان برای آن چند معنا ذکر کرده اند

1- جوهری می گوید : دیه مفرد دیات است و هاء در آن عوض واو آمده است. (ودیت القتیل الدیه) یعنی دیه مقتول را پرداختم . و در کتاب لسان العرب در حدیث قسامه آمده است : « فواده من ابل الصدقه .» یعنی دیه اش را از شتر صدقه پرداخت. و در حدیثی دیگر آمده است : « ان احبوا قادوا و ان احبوا وادوا » یعنی اگر اولیای مقتول خواستند قصاص کنند و اگر خواستند دیه بگیرند ، که در اینجا « وادوا » فعل ماضی و از باب مفاعله است

2- مرحوم دهخدا می نویسد : « دیه مالی است که بدل نفس مقتول به ولی او داده می شود و از باب تسمیه به مصدر است .و گاه اطلاق می شود به بدل اعضاء ، مثل دست و پا و آن را ارش نیز می گویند . و ارش بر بدل نفس هم اطلاق می گردد;..و به فارسی آن را خون بها می گویند و عوام پول خون نیز گویند . »

3- در جواهر الکلام درباره دیه و تعریف آن چنین آمده است : « دیات جمع دیه به کسر اول و تخفیف یاء است ، و تشدید یاء خطا است . « هاء » در آن به عوض فاءالفعل کلمه است ؛ زیرا اصل دیه « ودی » مانند « وعد » است . کلمه دیه از ودی اخذ شده که به معنی پرداخت و تأدیه خون بها است و می گویند : « ودیت القتیل ادی دیه » واژه دیه در لغت به معنی عقل « منع » است . زیرا ادای دیه مانع خونریزی می شود و یکی از معانی عقل ، منع است گاهی هم دیه به معنی دم به کار می رود که از باب تسمیه مسبب به اسم سبب است و در این جا مقصود مالی است که تأدیه اش بر شخص آزاد به سبب ارتکاب جنایت بر نفس یا غیر آن واجب می شود ، خواه مقدار و مبلغ دیه از سوی شارع معین شده باشد یا نه؛هر چند که دیه را معمولاً در مورد اول« یعنی نفس» به کار می برند و در مورد دوم « یعنی اعضاء » اصطلاح ارش و حکومت استعمال می کنند و این از قبیل تسمیه به مصدر است . »

4- در تکمله المنهاج آمده است : « دیه مالی است که در صورت وقوع جنایت بر نفس یا اعضای بدن و یا ایراد جرح باید ادا شود . »

5- از نظر امام خمینی ره : « دیه عبارت است از مالی که به جنایت بر حر در نفس یا پایین تر از آن واجب شود چه مقدر باشد یا نه به دیه نام برده می شود.»

از آن چه گذشت بدست آمد که دیه مالی است که پرداخت آن به سبب قتل یا وقوع جنایت بر عضو ، بر عهده جانی یا قائم مقام او می باشد و باید آن را به مجنی علیه یا ولی او ادا کند « برای دیه اصطلاح عقل را هم به کار برده اند و عقل به معنی بستن و پابند زدن به شتر و نیز منع است و از این روی پرداخت کنندگان دیه قتل خطئی را عاقله گویند . وجه تسمیه آن این است که در میان اعراب وقتی کسی مرتکب قتل می شد ، اهل و عشیره او شترانی فراهم می کردند و آنها را به سرای اولیای مقتول می آورند و آنجا می بستند . بدین جهت به دیه ، عقل نیز گفته اند . و نیز گفته اند : « دیه را از آن جهت عقل می گویند که با دادن شتر ، زبان اولیای مقتول را می بستند و مانع از خونخواهی آنها می شدند »

6- قانون مجازات اسلامی : در م 15 این قانون دیه چنین تعریف شده است : « دیه مالی است که از طرف شارع ، برای جنایت تعیین شده است . » این تعریف مجمل و نارسا است . زیرا در تمام موارد ، شارع دیه را تعیین نکرده است ، بلکه گاهی تعیین مقدار دیه را به حاکم واگذار کرده اند که به آن « حکومت » و مجازاً « ارش » می گوییم ، خصوصاً که لغت ارش مرادف با دیه است به هر حال شاید قانونگذار در مقام بیان تمام مقصود خویش نبوده است ، و یا منظورش تعریف دیه مقدر بوده است نه دیه به معنای اعم
در م 294 همین قانون آمده است : « دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیای دم او داده می شود » . این تعریف هم تمام نیست . زیرا ممکن است جنایت بر منفعت باشد ؛ مثل شنوائی یا بینائی بی آن که ظاهر عضو آسیب ببیند

مبحث دوم : تاریخچه دیه

پیش از اسلام قبایل مختلف عرب ، تابع نظام واحدی نبودند . آنان از آداتی کهن پیروی می کردند که به طور عمیق در افکار و جانهایشان نفوذ کرده بود

فلسفه وجودی دیه چیست؟

دیه در اسلام به این دلیل پیش بینی شده تا فردی که آسیب می بیند، بتواند این آسیب را جبران کند و این جبران بخشی به معالجه خود فرد برمی گردد. برخی از آسیب ها هم قابل جبران نیست و باید برای ممر درآمد خود جایی را پیدا کند. فرد آسیب دیده از طرف دادگاه به پزشکی قانونی معرفی شود و پزشکی قانونی درواقع مرجع تعیین آسیب هاست که میزان آسیب را مشخص می کند برای نمونه قطع نخاع، 4 دیه برایش تعیین می شود

ماهیت حقوقی دیه و نظرات مختلف آن

در مورد ماهیت دیه فقها و حقوقدانان نظریات مختلفی را مطرح نموده اند.یک دیدگاه این است که دیه” مجازات” است ودر این خصوص به ماده 12 قانون مجازات اسلامی استناد می کنند. 1اینان معتقدند قانونگذار صراحتاً دیه را مجازات دانسته و هر گونه سخنی بر خلاف آن اجتهاد در مقابل نص خواهد بودماده 299 ق.م.ا نیز مقرر می دارد اگر صدمه و فوت در ماه حرام واقع شود “به عنوان تشدید مجازات “یک سوم دیه به دیه مقرر در ماده 297 ق.م.ا افزوده می شود.طرفداران این نظر در اثبات این مطلب به نظر مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه نیز استناد می کنند که “در صورت صدور حکم بر برائت متّهم، مطالبه دیه موردی ندارد. زیرا دیه” مجازات مالی “است که بر جانی تحمیل می شود و با تبرئه شدن متّهم، مجازات منتفی می شود. (عباس زراعت/شرح قانون مجازات اسلامی/ص 34-35).گروهی از فقهای اهل سنّت نیز معتقدند دی” کیفر جنایی” است .این گروه رأی خودرا به این نکته تایید می کنند که شریعت اسلام در قتل و جرح در شبه عمد و خطاء دیرا کیفر اصلی قرار داده است و حکم کردن به دیه بستگی به درخواست افراد نداردبلکه دیه مانند هرکیفر دیگری برای جرم مقرر شده است(عوض احمد ادریس/دیه /ص338).دیدگاه دیگر در مورد ماهیت دیه آن است که دی”خسارت مالی” است و در مقابل نفس یا اعضای بدن قرار می گیرد.این گروه معتقدند درست است که دیه در مقابل جان و اعضای بدن انسان قرار دارد و جان انسان با هیچ چیز قابل قیمت گذاری نیست اما با وقوع قتل غیر عمدی نمی توان به استناد این که جان آدمی قابل تقویم نیست قاتل را رها کرد بلکه باید در مقابل از بین رفتن جان مبلغ مناسبی را به عنوان خسارت قرار دادو چون قانونگذار در برخی موارد پرداخت دیه را بر عهده خویشان قاتل قرار داده است (ماده 35 و306ق.م.ا)اگر دیه را مجازات بدانیم با اصل شخصی بودن مجازات منافات پیدا می کند.بنا براین چاره ای نیست که دیه را ضمان مالی بدانیم و مجازات بودن آن را نفی کنیم.برخی دیگر از پژوهشگران ،ماهیت دیه را “تعویض مدنی” می دانند و برای اثبات نظر خود دلیل آورده اند که دیه به خزانه عمومی (دولت)وارد نمی شود.چون غرامتها و مقدار آن برحسب بزرگی جنایت و کوچکی آن و همچنین بر حسب تعمد داشتن جانی و یا عدم تعمد او مختلف می شود و معتقدند دیه، مال خالص مجنی علیه است زیرا خداوند فرموده است:”ودیٌ مسلمٌ إلی أهله;”(سوره نساء/آیه 92)برخی از فقهای اهل تسنن معتقدنداین نصّ در تعویض مدنی است و آن به عوض از خون او یا حق خانواده او به خانواده مقتول داده می شود(رضوان شافعی متعافی/ الجنایات المتحه فی القانون و الشریه //ص210).و می گویند دیه را غالباً عاقله جانی تحمل می کنند و از این رو نمی توانیم آن را کیفر بدانیم زیرا در این صورت با آی کریم منافات پیدا میکند که می گوید:”لا تزِرُ وازِرٌ وزرَ اُخری”(سوره انعام/آیه 165) .در این ذمینه دکتر عوض احمد إدریس می گوید:کسانی که دی را کیفر جنایی می دانند حتی به یک دلیل از قرآن یا سنت استناد نکرده اند یا حتی قول یکی از فقهای مذاهب اسلامی را که مفید کیفر بودن باشد به عنوان شاهد ذکر نکرده اند بلکه برای إستنباط رأی خود از ملاک های جدایی میان کیفر جنایی و تعویض استفاده کرده اند مانند استفاده از اصل قانونی بودن مجازات ها و کسانی که دیه را تعویض مدنی می دانند نقشی را که دیه در برابر ضررها ایفا می کند خوب روشن نکرده اندو پایه فلسفی دیه را در قانونگذاری اسلامی بیان ننموده اند.لذا اومعتقد است دیه” تعویض شرعی” است که شارع برای آن ،نظام قانونی ویژه ای را اختصاص داده است که با نظام غیر دیه از عوض های اشیاء تلف شده متفاوت است .لازم به ذکر است بسیاری از فقهای مذاهب اسلامی در بسیاری از موارد از دیه به کلمه “ضمان “تعبیر کرده اند(بدایع الصنایع/ج10/ص4671) و معنای ضمان به اجماع فقهای مذاهب اسلامی همان تعویض است و کیفر جنایی نیست (الفتاوی الهندیه /ج 6/ص 25-الفتاوی البزازیه /ج6/ص401-المهذب /ج 2/ص198-المبسوط /ج26/ص92).در لمعه دمشقی نیز آمده است شهادت زنان در خطای موجب دیه پذیرفته می شود و در عمد موجب کیفر پذیرفته نمی شود و این به طور مؤکّد ثابت می کندکه دیه کیفر نیست(اللمعه الدمشقی /ج 8/ص553) در این رابطه دیوان عالی کشور در رأی وحدت رویه شماره 563 مورخ 28/3/1370 به خسارت بودن دیه مهر تایید زده است0(عباس زراعت/شرح قانون مجازات اسلامی/ص35).دیدگاه سومی نیز پیرامون ماهیت دیه توسط صاحب نظران مطرح گردیده که دیه هم مجازات و هم خسارت مالی است.زیرا اگر دیه را مجازات محض بدانیم با بسیاری از خصوصیات و ویژگی هایی برخورد می کنیم که از خصوصیات مجازات نیست.همچنین اگر دیه را خسارت محض بدانیم به بسیاری از خصوصیات و ویژگی هایی برخورد می کنیم که از ویژگی های خسارت نیست.بنابراین چاره ای نیست که بگوییم دیه ماهیتی میان مجازات و خسارت دارد.احتمال دیگری که در مورد ماهیت دیه توسط علمای حقوق ارایه گردیده آن است که ماهیت دیه در همه حالات یکسان نیست بلکه باید قایل به تفکیک شد 1دیه ای که از سوی غیر جانی مانند عاقله یا بیت المال یا ضامن جریره پرداخت می شود ماهیت خسارت دارد زیرا هدف از چنین دیه ای آن است که خسارت های وارد بر مجنی علیه جبران شود نه آنکه عاقله یا ;..تنبیه شوند.2دیه ای که از سوی شخص جانی پرداخت می شود خسارت کیفری است یعنی چیزی که برخی از ویژگی های خسارت و برخی از ویژگی های مجازات را دارد.(همان دید گاه سوم ).حال ممکن است این سوال مطرح شود که چه اثری بر ماهیت دیه مترتب خواهد بود.در پاسخ می توان گفت:اگر دیه را خسارت بدانیم دیه مقدار معینی نخواهد داشت بلکه میزان آن بر اساس صدمه و خساراتی که وارد شده است تعیین می شود.ولی اگر دیه را مجازات بدانیم جزء ترکه متوفی قرار می گیرد چون در زمان حیات متوفی به وجود آمده است .این در حالی است که اگر خسارت بدانیم جزء ترکه محسوب نمی شود.زیرا این خسارت برای جبران ضرر متوفی نیست و متوفی وجود ندارد تا ضررش جبران شود بلکه برای جبران ضرر ورثه متوفی می باشد.بنابراین جزء اموال ورثه در می آید و به اموال متوفی افزوده نمی شود.آیه ا لله. صانعی در این زمینه معتقدند “دیه در باب قتل عمدی که قصاص ندارد مانند این که پدری فرزندش را بکشد در حیطه مجازات است و در باب شبه عمد و یه خطای محض دیه ،خسارت محسوب می شود”.(مجمع البیان /ص670).دکتر کاتوزیان نیز در کتاب ارث خود نوشته اند ” از این بحث به دشواری می توان نتیجه گرفت زیرا دیه هر دو چهره کیفری و جبران کننده را دارد و نوعی کیفر مدنی است (همانند شرط کیفری وجه التزام) که به زیان دیده پرداخت می شود.با این وجود چهره کیفری آن غلبه دارد و وارثان به سبب وقوع جرم مالک آن می شوند.نشان دیگر، سلطه مجروح بر آن است که اختیار دارد پیش از مرگ از آن بگذرد و قاتل را عفوکند در حالی که مورث حق دخالت در اموال وارثان خود را ندارد.(کاتوزیان/ارث/ص127).نکته قابل حداقل است اما دلیل آن نیست که تمام ضرر و زیانها همان است که قانونگذار تعیین کرده است.لازم به ذکر است عدم توجه به ماهیت دیه باعث شده به فاصله سالهای 68 تا 75 دو رأی اصراری متفاوت صادر شود. سؤال دیگری که در اینجا مطرح می شود این است که آیا دیه بدل از قصاص است یا بدل از نفس؟آیا وقتی ولی دم به اخذ دیه راضی می شود این دیه برای این است که خود قاتل قصاص نشود یا دیه جای نفس را می گیرد.اگر دیه را بدل از قصاص بدانیم در این صورت دیه بدل از مجازات خواهد بود زیرا مجازات جانی قصاص است که قاتل برای فرار از قصاص و کشته نشدن باید دیه بپردازد.در این حالت دیه مذکور بدل قصاص خواهد شد.اما اگر دیه بدل از نفس قرار گیرد در این صورت شخصیت انسانی انسان مطرح می شود نه مجازات او.لذا در حالتی که ولی دم قصاص را مطالبه می کنند آن قاتل باید اعدام شود.برخی از حقوقدانان معتقدند اصولاً دیه بدل و عوض از قصاص یا ازنفس نیست بلکه جزء عفو ولی دم است.باید توجه داشت اسلام معتقد است دیه برای تقویم و تعیین ارزش انسان یا عضو از دست رفته او نیست.لذا ما معتقدیم دیه حقی است که شارع اسلام به متضرر از جرم بخشیده تا به وسیله آن قسمتی از خسارات وارده به خود را جبران کند.ولی قصاص امری است واجب که آن را به پرداخت مالی نمی توان مشروط یا معلق کرد.بنابراین باید پذیرفت دیه دین است که مدیون مکلف به پرداخت آن است ولی قصاص حکم خدا است که اجرای آن را هم بر بندگانش واجب نموده است
یکی از مسایل بسیار مهم و مورد توجه در کشور ما، امروزه بحث خسارت مازاد بر دیه است

پرسش اصلی این است که آیا این گونه خسارت‌ها قابلیت مطالبه دارند یا نه؟

برای روشن‌ترشدن بحث لازم است در ابتدا به نمونه‌های عینی زیر توجه شود

مثال اول: کارگر ماهر مکانیکی حین انجام کار به دلیل قصور کارفرما در رعایت اصول و ضوابط کار دچار حادثه و یک یا هر دو دست مشارالیه از ناحیه مچ، قطع می‌شود

پس از اخذ دیه از کارفرما، با فرض این که هزینه درمان وی بیش از دیه مورد حکم باشد، آیا می‌تواند این هزینه‌ها را جداگانه مطالبه کند؟ آیا وی می‌تواندبا تقدیم دادخواست خسارت ایام بیکاری خود یا به عبارت دیگر تقویت قوای کاری را مطالبه کند؟
مثال دوم: صنعتگری از سوی ضاربان عمداً‌ مورد آسیب قرارگرفته و هر دو دست خود را از دست می‌دهد. در نتیجه فاقد قوای کار می‌شود. آیا این فرد می‌تواند به نحو مذکور مطالبه ضرر و زیان کند یا خیر؟

فروض مزبور و صدها مثال شبیه به آنها ممکن است ذهن افراد را مشغول کند که آیا فقه شیعه یا حقوق ایران پاسخی برای این پرسش‌ها دارد یا نه؟

آنچه مسلم است اینکه موضوع بحث اختلافی است. عده ای عقیده دارند هرچه هست، همان دیه است و شارع مقدس به جز دیه چیزی پیش‌بینی نکرده و به این ترتیب به پرسش‌های مطرح شده پاسخ منفی می‌دهند،‌اما نظر مخالفی نیز وجود دارد که برای بررسی بهتر آن ابتدا لازم است تعریف دیه و ماهیت حقوقی آن روشن شود

امام خمینی (ره) در تحریرالوسیله می‌فرماید: «دیه مالی است که به جنایت برحردر نفس یا پایین‌تر از آن واجب شود. چه مقدر باشد یا نباشد. چه بسا غیر مقدر به ارش و حکومت و مقدر به دیه نامیده می‌شود.»

قانونگذار در ماده 15 قانون مجازات اسلامی نیز اشعار می‌دارد: «دیه مالی است که از سوی شارع برای جنایت تعیین شده است.» در باب ماهیت حقوقی دیه نیز اختلاف نظر است. عده‌ای عقیده برمجازات بودن آن دارند و در این راستا به ماده 12 قانون مجازات اسلامی استناد کرده و معتقدند که قانونگذار آن را در ردیف مجازات‌ها آورده است. در پاسخ می‌توان گفت که هر چند قانونگذار دیه را در ماده 12 قانون مذکور در ردیف مجازات‌ها بیان کرده؛ اما توجه به مواد بعدی قانون مجازات نبودن آن را تشدید می کند

از جمله ماده 294 اشعار می‌دارد: «دیه مالی است که به سبب جنایت به نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیای دم داده می‌شود.» اگر دیه مجازات بود، نباید به اولیای دم پرداخت می‌شد و مانند جزای نقدی باید به حساب درآمد عمومی واریز شود. نکته دیگر این که مجازات با فوت محکوم علیه زایل می‌شود. در حالی که با فوت جانی دیه از اموال وی پرداخت می‌شود. به علاوه این که مجازات‌ها جنبه شخصی دارند. در حالی که درباب دیات در مواردی عاقله محکوم و ملزم به پرداخت دیه می‌شود. از سوی دیگر مواد 330 و 331 قانون مجازات اسلامی دیه را برای جبران خسارت فرض کرده است. بنابراین با توجه به مراتب مزبور به نظر می‌رسد دیه برای جبران خسارت وضع شده است. پس از تعیین ماهیت حققی دیه این پرسش اساسی به ذهن متبادر می‌شود که اگر شارع مقدس، دیه را برای جبران خسارت وارد شده به مجنی علیه تشریع نموده، چرا تمامی خسارت جبران نگردد؟
نگارنده برخود لازم می‌داند برای روشن‌تر شدن موضوع بحث،‌مطالبی را درباره مسوولیت مدنی بیان کند. از نظر مسوولیت مدنی باید دانست که شرایط دعوی خسارت چیست؟ یا به عبارت دیگر ارکان مسوولیت کدام است؟ برای تحقق مسوولیت وجود سه عنصر ضرورت دارد: وجود ضرر،‌فعل زیانبار و رابط علیت مستقیم میان فعل زیانبار

ماهیت حقوقی دیه و نظرات یک کارشناس حقوقی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید