مقاله معاد در زندگی دنیا در word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله معاد در زندگی دنیا در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله معاد در زندگی دنیا در word
معاد در زندگی دنیا – 1 -
الف- اصلاح نگرش انسان به دنیا – 1 -
ژان ژاک روسو در یکی از پندهای حکیمانه خود به فرزندش امیل میگوید: – 2 -
ب ـ کنترل غرایز و شهوات – 7 -
ج ـ شهامت و شجاعت – 12 -
به گفته ویلیام جیمز: – 12 -
منابع : – 16 -
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله معاد در زندگی دنیا در word
1ـ امیل، ص
2ـ شعراء /
3ـ تفسیر نمونه، ج 15، ص 231
4 ـ پیام قرآن، ج 5، ص 18
5 ـ مثنوی معنوی، دفتر سوم
6ـ تحریم / 11
7 ـ تفسیر المیزان، ج 19، ص 695
8 ـ نگاهی دوباره بر تربیت اسلامی، ص
9ـ نهج البلاغه، خطبه 99
10 ـ مؤمن / 39
11 ـ تفسیر نمونه، ج 20، ص 106
12 ـ قصص /
13 ـ هود /
14 ـ اراده الاعتقاد، ص 131، به نقل از: سیکولوجیه القصّه فی القرآن، ص 355
15 ـ بنگرید به: تفسیر فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1387
16 ـ بقره / 249
17 ـ طه / 72 و 73
18 ـ پیام قرآن، ج 5، ص 393
19 ـ هود / 29
معاد در زندگی دنیا
همه عقاید دینی در رفتار انسان مؤثر است؛ هر چند تأثیر آنها یکسان نیست. از میان عقاید دینی، اعتقاد به رستاخیز و معاد یکی از نافذترین و مؤثرترین باورها در جهت دادن به رفتار آدمی و تربیت و اصلاح اوست. چنین عقیدهای نقش شایانی در پرورش روح انسان دارد و آثار تربیتی شگرفی در زندگی فردی و اجتماعی او به ارمغان میآورد، که در اینجا به برخی از این آثار ـ و آن هم تنها از منظر داستانهای قرآن ـ اشاره میکنیم
الف- اصلاح نگرش انسان به دنیا
اعتقاد به معاد، نگرش انسان را به دنیا تغییر داده، دنیا را برای انسان به عنوان ابزاری در جهت نیل به اهداف والای انسانی و رسیدن به یک زندگی جاوید و همیشگی قرار میدهد
بر اساس جهانبینی توحیدی، دنیا برای انسان آفریده شده و نه انسان برای دنیا، و شخصیت انسانی بسیار والاتر و گرانبهاتر از آن است که بخواهد خود را به متاع دنیا و جلوههای فریبنده آن بفروشد
یاد قیامت سبب میگردد تا نوح علیهالسلام تسلیم خواستههای اشراف و بهانهجویانی که خواهان طرد فقرا از اطراف وی بودند، نشود و با قاطعیت در برابر آنها ایستاده بگوید: «من هرگز کسانی را که ایمان آوردهاند طرد نمیکنم؛ چرا که آنها با پروردگار خویش ملاقات خواهند کرد.»
اعتقاد به معاد، بینش انسان را به عالم هستی وسعت میبخشد و او را از تنگنای دنیا به فراخنای جهان باقی پیوند میدهد، و همّت او را بلندمرتبهتر از آن میگرداند که بخواهد به تعلّقات دنیوی و مادّی خشنود شود و بدان رضایت دهد
آری مؤمنان راستین، این حقیقت را به خوبی دریافتهاند که کتاب زندگانی بشر سرفصلهای بیشماری دارد، که چند بخش از آن در حیات دنیا حاصل گردیده، امّا فصلهای مهم و تماشایی آن پس از مرگ و ظهور قیامت آغاز میشود
ژان ژاک روسو در یکی از پندهای حکیمانه خود به فرزندش امیل میگوید
«من که میدانم فناپذیر هستم چرا در این جهان برای خود بستگیهایی ایجاد کنم؟ در این جهان که همه چیز تغییر میکند، همه چیز میگذرد و خود من هم به زودی نابود میشوم، دلبستگی به چه دردم میخورد؟; پس اگر میخواهی خوشبخت و عاقل زندگی کنی قلب خود را فقط به زیباییهای فناناپذیر وابسته نما، سعی کن خواستههایت محدود و وظیفهات مقدّم بر همه چیز باشد، فقط چیزهایی را طلب کن که با قانون اخلاق مغایر نباشد، به خودت عادت بده که همه چیز را بدون ناراحتی از دست بدهی و بدون اجازه وجدان هیچ چیز را قبول ننما، در این صورت حتما خوشبخت خواهی شد و به هیچ یک از چیزهای زمینی دلبستگی شدید پیدا نخواهی کرد.»(1)
قرآن کریم در قالب داستانهای خود تابلوهایی زیبا ترسیم نموده که در آنها عظمت انسانهای بلندهمّتی را به تصویر کشیده که هیچ گاه در برابر تمنیات و تعلّقات دنیوی زانو نزدند، و فریفته جلوههای فریبای دنیا نشدند؛ از جمله
1ـ ساحران فرعون، همانان که پاداشهای مادی فرعون و سکنا گزیدن در جوار او تمام آمال و آرزوهای آنان را تشکیل میداد، به ناگاه ایمان به خدا چنان تحوّلی در روح و جان آنها ایجاد کرد که تمام دنیا و جلوههای زودگذر آن در پیش چشمشان خوار و خفیف به نظر میرسید و از اینرو در برابر تهدیدهای فرعون به قتل، قاطعانه میگویند
«هیچ مانعی ندارد و هیچگونه زیانی از این کار به ما نخواهد رسید، هر کار میخواهی بکن، ما به سوی پروردگارمان باز میگردیم.» «قَالُوا لاَ ضَیرَ اِنَّـآ اِلی رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ.»(2)
حضرت شعیب علیهالسلام در برابر قوم خود که در سنگلاخ شرک و بتپرستی سرگردان بودند و نه تنها بت که درهم و دینار و مال و ثروت خویش را هم میپرستیدند، و برای کسب و تجارت پر رونقشان به تقلّب و کمفروشی و خلافکاریهای دیگری آلوده شده بودند، یاد قیامت را به آنها گوشزد مینماید و ایشان را از عذاب فراگیر الهی بیم میدهد، تا شاید به خود آیند و از مفاسد اقتصادی خود دست شویند
تو با این کار نه تنها چیزی از ما کم نمیکنی، بلکه ما را به لقای معشوق حقیقی و معبود واقعی میرسانی. آن روز این تهدیدها در ما اثر میگذاشت که ما خویشتن را نمیشناختیم، با خدای خود آشنا نبودیم و راه حق را گم کرده و در بیابان زندگی سرگردان بودیم، اما امروز گم شده خود را یافتهایم، هر کار میتوانی بکن!(3)
آری، ایمان به خدا و اعتقاد به حیات جاودان و اندیشه رجوع به پیشگاه حق، آنان را چنان منقلب ساخته بود، که دیگر مرگ در نظر آنان فنا نبود، بلکه وسیلهای بود برای حضور یافتن نزد محبوب
ایمان به معاد، چهره وحشتانگیز مرگ را که همیشه به صورت کابوسی بر افکار انسانها سنگینی داشته و آرامش را از آنها سلب کرده دگرگون میسازد و آن را از مفهوم فنا و نیستی به دریچهای به سوی جهان بقا تغییر میدهد.(4)
گفت حمزه چون که من بودم جوان مرگ میدیدم وداع این جهان
سوی مردن کس به رغبت کی رود پیش اژدها برهنه کی شود
لیک از نور محمّد من کنون نیستم این شهر فانی را زبون
آن که مردن پیش چشمش تَهلُکهست امر «لا تُلقوا» بگیرد او به دست
و آن که مردن پیش او شد فتح باب «سارعوا» آید مر او را در خطاب(5)
2ـ همسر فرعون نیز با آن که غرق در یک زندگی مرفّه و تجمّلاتی بود، امّا زرق و برق دستگاه فرعونی او را نفریفت و او که دلش به نور ایمان روشن بود، از تمام تعلّقات دنیوی دست شست و از تنگنای آن قصرها به فراخنای بهشت چشم گشود و چنین دعا کرد و گفت
«پروردگار من، خانهای برایم در جوارت در بهشت بنا کن و مرا از فرعون و کارهایش رهایی بخش.»
«; رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیتًا فِی الْجَنَّهِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ;»(6)
آری «همسر فرعون جوار رحمت پروردگارش را خواسته، خواسته است تا با خدا نزدیک باشد و این نزدیکی با خدا را بر نزدیکی با فرعون ترجیح داده، با این که نزدیکی به فرعون همه لذّات را در پی داشته، در دربار او آنچه را که دل آرزو میکرده یافت میشده و حتی آنچه که آرزوی یک انسان بدان نمیرسیده، در آنجا یافت میشده، پس معلوم میشود همسر فرعون چشم از تمامی لذّات زندگی دنیا دوخته بود، آن هم نه به خاطر این که دستش به آنها نمیرسیده، بلکه در عین این که همه لذّات برایش فراهم بوده، مع ذلک از آنها چشم پوشیده و به کراماتی که نزد خداست و به قرب خدا دل بسته بود و به غیب ایمان آورده و در برابر ایمان خود استقامت ورزیده تا از دنیا رفته است.»(7)
ب ـ کنترل غرایز و شهوات