مقاله هنر بودائی و هندی در word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله هنر بودائی و هندی در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله هنر بودائی و هندی در word
مقدمه
هنر بودائی و هندی
معماری و حجاری
نقاشی
جمع بندی
منابع مأخذ
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله هنر بودائی و هندی در word
- تاریخ عمومی هنرهای مصور- تألیف: علی نقی وزیری
- تاریخ هنر- تألیف و ترجمه: فرهاد گشایش
مقدمه
هنر چیست؟ نمیدانیم ; جوهر اصلی این پدیده اسرار آمیز و وصف ناپذیر ما را حیران می سازد. اما در عین حال بطور قطع و یقین می دانیم که از قدیمیترین زمانها تا کنون افراد بشر تجارب فردی و خصوصی خود را به صور مجسمی منعکس ساخته اند که ما آنها را آثار هنری می نامیم، و ضمناً میدانیم که هنر در زندگی بشر، اصلی اساسی است
اگر از ما آثار معماری، نقاشی، کاشی سازی، موسیقی، شعر و نمایش را باز گیرند چه نوع زندگانی نصیب ما خواهد گشت؟
آثار هنری همواره موجود بوده و جاودانه وجود خواهند داشت و برای سعادت بشری اصلی اساسی بشمار می روند. آثار هنری تجارب انسانی هستند که شکل به خود گرفته اند و ما از دریچه حواسمان بدانها می نگریم و لذت می بریم ; ما نقاشی و رقص را با چشم می بینیم، ادبیات را با گوش می شنویم و هم با دیده می نگریم، موسیقی را استماع می کنیم، نقشی بر سنگ یا بر سطحی فلزی یا گلی را با دست لمس می کنیم و نرمی مخمل یا ابریشم را به مدد حس لامسه احساس می کنیم، لیکن راه هنر به همین سادگی نیست . . . تأثرات حسی ما به عکس العملهای احساسی منجر می شود. و ذکاء ما به عقل می انجامد و سرانجام، احساس و ذکاوت ما به مرحله ادراک منتهی می گردد
این ادراک چگونه حاصل می شود؟ فرمولی قطعی و صریح موجود نیست که ادراک هنری را روشن کند. پیچیدگی یا تعقید پدیده ای که هنر نام دارد در آنست که از نظرهای گوناگون مورد بحث قرار می گیرد و هیچیک از این نظرها را بر دیگری برتری نیست. هر کس در برابر یک اثر هنری از نقطه نظر خود، نقطه نظری که عادت و اخلاق و روحیه شخصی او در آن دخالت دارد، قضاوت می کند و این قضاوت با قضاوت دیگری که دید خاص و متفاوتی دارد بی شک دیگر گون خواهد بود- در نقد هنری مهم این است که نقاد از تمام نقطه نظرها، هنر را مورد مطالعه قرار دهد، و این چنین ادراکی ذکاوتمندانه و غنی خواهد بود
بنابراین در مطالعه یک اثر هنری می باید اصول زیر را در نظر داشت: باید دانست که یک اثر هنری عبارت از شکل یا فرمی است که هنرمندی آفریده است . . . این اثر بر اساس قواعد زمان و مکان و تمدنی خاص بنا شده است، دارای موضوع و محتوی می باشد و معمولاً هدفی را شامل است
بهتر است در این اصول تعمق و موشکافی کنیم: هنری واجد فرمی است، یعنی دارای ساختمانی سرشار از زندگی است که به مجموعه هم آهنگی منتهی شده است، این ساختمان اصیل باعث می شود که اثر هنر از اشیاء دیگر تمیز داده شود . . . – این اثر را چه کسی آفریده است؟ هنرمند. پس، هنر عبارت می شود از تجسم از تجسم یک تجربه انسانی- « و هنرمند هم کسی است که از میان تجارب زندگی خود موادی بر می گزیند، آنها را می آراید، یا می پیراید و بدانها شکل می بخشد » [1] بنابراین خلق آثار هنری فعالیتی است ترکیبی یعنی عبارتست از انتخاب مواد و به هم پیوستن آنها بوجهی که مجموعه ای کامل از آن بدست آید. اگر این مجموعه دارای آن خاصیت نامحسوس « وحدت » باشد. اگر زندگی درونی در آن بدرخشد. هنرمند در خلق اثر خود توفیق یافته است. « تنها همین خاصیت نامحسوس است که اهمیت دارد. » [2]- یک اثر هنری ممکن است از نظر تکنیک قابل انتقاد باشد و در عین حال عاری از حیات هم جلوه کند، اما وجود همین خاصیت درونی، و نا محسوس، آنرا مافوق انتقاد قرار دهد . .، این گفته که از چینی هاست مؤید این ادعاست: « اگر نقاشی بخواهد نقش ببری را با مهارت ترسیم نماید، در صورتی موفق می شود که در درون خویش احساس کند که خود به توانایی و قدرت ببری می باشد. »
هنر بودائی و هندی
در حدود 330 ق-م- تا 600 ب-م
همزمان با تمدنهای عظیمی که در خاور نزدیک و حوزه دریای مدیترانه بوجود آمده بود ( یعنی تمدن های مصری، سومری، آشوری، گلدانی ایرانی و یونانی) فرهنگ و هنری به همان عظمت نیز در خاور دور یعنی در هند و ژاپن و چین شکفته گشت و این دو تمدن غالباً با هم در ارتباط بودند و گاه وجوه مشترک داشتند
سرزمین هند بشخصه خواص یک قاره مستقل را دارد. این شبه جزیره تنها از جانب شمال است که به خشکی و به قاره آسیا می پیوندد همین سر حدات شمالی هم بوده است که دروازه ای برای مهاجمان و غارتگران به شمار میامده است
سرزمین هند از نظر جغرافیایی به سه نقطه متفاوت تقسیم می گردد ابتدا سلسله جبال هیمالیا است که هم قلعه و مرزی است طبیعی و هم سرچشمه آبها ورودهای عمده هند است و از همه مهمتر آنکه کاشانه خدایان باستانی می باشد- آنگاه دره های شمالی هند آغاز می گردد که بستر رودهای مقدس گنگ [3] و سند است و معمولاً بنام هندوستان معروفست این قسمت از سرزمین هند بسیار حاصلخیز و پر جمعیت می باشد و منطقه است که از عهد باستان مهد آریاییها بوده است. مقر حکومت و مرکز سیاست تمام شبه قاره همواره در این قسمت قرار داشته است. اما منطقه سوم راس شبه جزیره است که شامل ایالات دکن و تامیل[4] می باشد. این منطقه استوایی از مناطق شمالی بوسیله جنگلها و کوهها جدا می شود و سرزمین دراویدها محسوب می گردد
سه منطقه فوق از نظر آب و هوا و اوضاع جغرافیایی با هم تفاوت شگرفی دارند. در منطقه جنوبی گرمای مناطق حاره احساس می گردد و در شمال، برف و یخبندان حکومت می کند. یکجا بیابان است و بیحاصلی، و جای دیگر هوا بارانی است و تمام سال آنچنان بارانی می بارد که در دیگر نقاط جهان کمتر نظیر دارد. بستر رودهای شمالی پر حاصل و زرخیز است. در مناطق کوهستانی معادن عظیم سنگ های قیمتی در آغوش کوه خفته است و از جنگلها چوب و عاج و آبنوس بدست می آید. از نظر اقتصادی هندوستان سرزمین تضادهاست. غنا و تمول سرشار، در برابر فقر و بینوایی شدید، به چشم می خورد و تمول بصورت گنجینه های شخصی و یا بصورت جواهر و طلاآلات در دست خانواده های معین می باشد
به همین گونه است اوضاع اجتماعی این سیصد میلیون مردمی که در این سامان سکنی دارند. در حقیقت هند سرزمین نژادها، زبانها و آداب و رسوم مختلف است. از نظر سیاسی هندوستان غیر از ایامی کوتاه دارای حکومتی واحد نبوده است و غالباً در هر ایالتی از آن حاکمی فرمانروایی و حکومت می کرده است
اما در عوض در سرزمین هند همواره یک اتحاد عظیم و اساسی دیگری موجود بوده است. اتحادی که از وحدت سیاسی و وحدت زبان و نژاد و آداب و رسوم بسی مهمتر است و این وحدت در اعتقاد حیرت آور هندیها به مسلک « برهمایی » و سنن مذهبی نهفته است. این وحدت وابسته به اعتقاد سیستم تقسیم طبقاتی، حقایق روحانی و معنوی و ادبیات و فرهنگ مقدس آباء و اجدادی می باشد. کمتر ملتی مانند ملت هند در برابر راز زندگی و مسائل اساسی حیات و مرگ اینگونه عمیقانه تفکر کرده است و به جرات می توان گفت که هیچ ملتی از نظر روحی و معنویت به پایه ملت هند نرسیده است. هند سرزمن عرفان و مهد عرفان است
[1] – توماس مونرو Thomas Munro
[2] – لاورنس D.H. Lawrence
[3] – Gange
[4] - Tamil