
تحقیق بررسی و تطبیق بین مدینه فاضله افلاطون و جامعه دینی، الهی امام زمان (عج) در word دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق بررسی و تطبیق بین مدینه فاضله افلاطون و جامعه دینی، الهی امام زمان (عج) در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق بررسی و تطبیق بین مدینه فاضله افلاطون و جامعه دینی، الهی امام زمان (عج) در word
چکیده
مقدمه
ساختار مدینه فاضله افلاطون
ساختار مدینه فاضله (جامعه دینی الهی) امام عصر
اوصاف مدینه فاضله افلاطون
ویژگی اول دانایی
ویژگی دوم شجاعت
ویژگی سوم خویشتنداری
فرق بین شجاعت و دانایی با خویشتنداری؟
ویژگی چهارم عدالت
ویژگیهای شخص عادل
بررسی چهار ویژگی مدینه فاضله در فرد
نظر افلاطون درباره عدالت در فرد
بررسی جامعه دینی الهی عصر ظهور
1-ویژگی اول
2ـ ویژگی دوم
3ـ ویژگی سوم
4ـ ویژگی چهارم: عدالت
نکته اول
نکته دوم
نکته سوم
نکته چهارم
رئیس مدینه فاضله افلاطون
رئیس مدینه فاضله عصر ظهور
صفات و ویژگیهای امام در رهبری مدینه فاضله
1 عصمت
2 علم امام
3 شجاعت
4 زهد و تقوا
5 سلامت جسمی و روحی
6 برتری امام بر دیگران
اهداف مدینه فاضله افلاطون
اهداف مدینه فاضله عصر ظهور
چرا امام عصر را حیات دهنده واقعی در زمین دانستهاند؟
چکیده
از دیرباز انسانها به دنبال آرمانشهری بودند که با امنیت و آسایش کامل و بدون ترس و تبعیض، به زندگی روزمره و به کسب فضایل و سعادت و کمال بپردازند. افلاطون از جمله فیلسوفانی است که چنین تفکری را در سر میپروراند. اما آیا مدینه فاضله وی تحققپذیر بوده است؟ این تفکر دستکم تاکنون تحقق نیافته و افلاطون هم اصرار به تحققش نداشته است
اما جامعه دینی الهی و آرمانی که فراگیر و جهانی باشد و سعادت همه افراد جامعه را تأمین نماید، وعده خداوند متعال در قرآن به انسانهاست.[1] راستی چنین جامعه دینی چه وقت تحقق خواهد یافت؟
با استناد به آیات و روایات، تحقق آرمانشهر دینی که در آن سعادت افراد جامعه تأمین میشود، با ظهور امام عصر حضرت مهدی4 تعیین گردیده است. در این مقاله، به بررسی و تطبیق مدینه فاضله افلاطون با جامعه دینی عصر ظهور پرداختهایم. امیدواریم که این اثر سرآغاز پژوهشهای کامل و دقیقتر گردد
اللّهم عجّل فی فرج مولانا صاحب الزمان واجعلنا من أعوانه و أنصاره و شیعته
واژگان کلیدی
مدینه فاضله، جامعه دینی الهی، عدالت، امنیت، سعادت ابدی، حکیم حاکم، امام عصر4، ساختار مدینه، اوصاف مدینه، اهداف مدینه
مقدمه
1 برای بررسی و تطبیق مدینه فاضله افلاطون و جامعه دینی عصر ظهور، لازم است به دو سؤال پاسخ داده شود: مبانی اندیشه مدینه فاضله افلاطون چیست؟ و مبانی اندیشه جامعه دینی عصر ظهور کدام است؟
افلاطون فیلسوفی دوئالیسم[2] است، یعنی به وجود دو عالَم اعتقاد دارد: عالَم واقعی و حقیقی که همه حقایق به صورت ثابت و ازلی در آن مستقرند. وی، این عالَم را عالَم مُثُل[3] نامیده که آن را عالم صُور[4] و معقولات هم گفتهاند. عالم دیگر، جهان محسوس است که پدیدهها در آن متغیر و جزئیاند
به نظر افلاطون، شناخت و معرفت (اپیستمه) هنگامی تحقق پیدا میکند که متعلق معرفت، ثابت و کلی باشد؛ یعنی علم فقط به کلیات تعلّق میگیرد. او، کلیات ثابت و لایتغیر را در عالَم مُثل جای میدهد و آنها را مانند قواعد ریاضی میداند. اما عالم محسوسات در نظر او متغیر و جزئی است و علم و شناخت واقعی به آن تعلق نمیگیرد بلکه آن را ظن و گمان (دوکسا) میداند.[5]
افلاطون طبق این اصول و مبانی، فضیلت و کمال واقعی را شناخت و رسیدن به حقایق ثابت و ازلی میداند که در عالَم مُثل موجودند. لذا در بحث معرفتشناسی، قایل به تذکار، یعنی یادآوری است. به اعتقاد وی ما در ابتدا، حقایق عالَم مُثل را مشاهده کرده بودیم اما به دلیل هبوط و جدایی از آن جهان، دچار فراموشی شدهایم. لذا باید سیر و سلوک عقلی[6] و کوشش فراوان کنیم تا دوباره آن حقایق را مشاهده نماییم
با توجه به این اصول و مبانی، قصد اصلی افلاطون از تأسیس مدینه فاضله، فراهم کردن زمینهای برای سهولت در معرفت به حقایق ازلی و ثابت است. وی تأسیس مدینهای را در نظر داشت که سکاندارش به عالَم مُثل رسیده و به چگونگی رسیدن و سیر به آن عالم را کاملاً آگاه است. او تدابیر و قوانینی را در آرمانشهر برمیگیرد که موجب رشد فکری و آموزش افراد جامعه میشوند و در نهایت، شناخت به حقایق و رسیدن به کمال نهایی را در پی خواهند داشت
از ابتدای کتاب جمهوری، چنین به نظر میآید که افلاطون از تأسیس مدینه فاضله، پیدایی عدالت حقیقی را برای رسیدن به هدف نهایی (سعادت کامل) در نظر داشته است. سعادت کامل آدمی در شناخت و معرفت عالم مثل و مثال، خیر تعریف میشود. مبانی اندیشه جامعه دینی امام عصر4 همان اصول و مبانی دین مبین اسلام است که قرآن و سخنان پیامبر مکرم اسلام6 و امامان معصوم: به خوبی آنها را تبیین کردهاند
اولین و مهمترین اصلی که جامعه دینی و الهی عصر ظهور، سرلوحه کار خود قرار میدهد، خدامحوری و توحید است. خدای یگانه همواره حاضر و ناظر امور است. خلقت جن و انس از آن روی بوده که تنها او را بپرستند
gوَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونf؛[7]
جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند
عبودیت خدای واحد، جز در سایه معرفت و شناخت او، امکانپذیر نیست. هنگامی که حقیقت معرفت و حقیقت قرآن و کلام خدا تبیین گردد، شناخت خدای واحد و توحید تحقق مییابد. تفسیر باطن قرآن و تبیین حقیقت کلام خدا، تنها بر عهده پیامبر و معصومان: است؛ زیرا ایشان به حقیقت خداوند و صفات او معرفت کامل دارند. شناخت حقیقی در آرمانشهر مهدی موعود4 تحقق خواهد یافت؛ زیرا در این آرمانشهر، ولیّ خدا و باطن حقیقت، ظهور و حضور مییابد. با چنین معرفتی، تقرب به خدا و وصال او که هدف نهایی ادیان الهی و دین اسلام است، محقق خواهد شد
2 ظهور امام زمان4 در قرآن وعده داده شده است.[8] همچنین روایات معصومان: بر ظهور ایشان دلالت و تصریح دارد. وجود مقدس امام زمان4 پس از ظهور، حکومت و مدینه فاضله متناسب با آن حکومت را بنا میگذارد. این حکومت و مدینه فاضله، انسانها را از بند ظلم و ستم رها میسازد. آن حضرت همچنین در قالب برنامههای دینی و اخلاق اسلامی، انسانها را به سعادت ابدی، به معنای واقعی کلمه رهنمون خواهد نمود. این سعادت ابدی چیزی جز قرب الیالله نیست
او میآید تا وعده الهی محقق گردد؛ او میآید تا بشر طعم واقعی عدالت، سعادت، فضیلت و خیر را بچشد؛ او میآید تا گمگشتگان راه حقیقت را به سرمنزل مقصود برساند؛ او میآید تا شیفتگان به ولایت و اهلبیت: را یاری نماید؛ او میآید تا معرفت و علم حقیقی را به دانشپژوهان و تشنگان حقیقت اعطا فرماید.[9]
آن امام که منصوب از جانب خدا و پیامبرش است، حکومتی الهی دارد. علم و معرفت امام معصوم از جانب خداست. امام عصمت دارد، لذا فعل و قولش الهی خواهد بود. او خلیفه واقعی خدا به شمار میرود؛ نوری خدایی است که عالم را با وجود مقدسش روشن میکند و حیات واقعی به انسان و عالم میدهد. نبض حیات عالَم در دست اوست. پس شایسته و لازم مینماید که در انتظار او باشیم و هر لحظه به یاد او و برای خشنودیاش گام برداریم
3 وقتی سخن از حکومت الهی حضرت ولیعصر4 به میان میآید، اولین چیزی که به ذهن هر مؤمن مسلمانی خطور میکند، عدالتگستری است. در آن مدینه فاضله، هیچگونه ظلم و ستمی راه ندارد یعنی هر چیزی سر جای خودش قرار دارد
دانشمندان و فلاسفه هم در طول تاریخ اندیشه، از دوران باستان تاکنون، در فکر حکومتِ عدالتگستر و مدینه فاضله بودهاند. حتی طرحها و نظریات خودشان را بیان کردهاند. از جمله ایشان افلاطون [427 یا 428 ـ 348 قبل از میلاد] حکیم یونانی است. او در اثر معروفش جمهوری[10] به تأسیس مدینه فاضله میپردازد
در این مقاله، مدینه فاضله افلاطون را با جامعه دینی مطلوب امام زمان4 بررسی و مقایسه خواهیم نمود. آنچه در این مقاله تبیین شده، تطبیق کامل این دو نیست. امید است محققان ارجمند با پژوهشهای بیشتر بتوانند حق مطلب را بهتر ادا نمایند
4 با توجه به اینکه افلاطون فیلسوفی یونانی است و یونانیان قایل به خلقت نیستند، مقایسه این نوع تفکر با اندیشه الهی اسلامی که شالوده و اصول تفکرش بر خلقت و آفرینش مبتنی است، تا حدودی مشکل میآفریند. اما با وجود این، وی آرمانشهرش را تا حدودی بر اساس علمِ اخلاق تدوین کرده است، یعنی نظریه سیاسیاش با علم اخلاق او ارتباط نزدیک دارد.[11]
به نظر افلاطون، قوانین اخلاقی مطلقی وجود دارد که بر همه آدمیان و همه کشورها حکومت میکند.[12] به نظر وی[13] حقایق تمام اشیاء و موجودات در عالم دیگری است و آن را عالم مُثل نامیده است. در آنجا حقایق همه موجودات وجود دارد؛ حقیقت عدالت، حقیقت انسان، حقیقت زیبایی، حقیقت تکتک موجودات و اشیاء. افلاطون، هر کدام از این حقایق را به عنوان «مثال» نامیده است؛ «مثال خیر»[14] را بالاترین و باارزشترین حقیقت میداند، سعادت انسان را رسیدن به مثال خیر (خیر اعلا) دانسته است
اگرچه افلاطون در ابتدای جمهوری بدنبال عدالت در جامعه و فرد است ولی در ادامه برای یافتن عدالت، ناگزیر میشود جامعهای را تأسیس نماید تا عدالت واقعی در آن دیده شود. اما هدف افلاطون واقعاً و صرفاً این نبوده است، بلکه افلاطون معتقد است که در چنین دولتشهری، به فضیلت و سعادت ابدی میرسد
با توجه به این نکات اخلاقی و حقیقتیابی در فلسفه افلاطون، توانستیم روزنهای بیابیم تا وارد بحث و بررسی شویم و عزم خود را جزم نماییم تا بتوانیم بررسی و تطبیق این دو دیدگاه را پیش ببریم
5 آیا مدینه فاضله افلاطون تحققپذیر مینماید؟ البته این سؤال از خود افلاطون هم شده است
افلاطون در کتاب جمهوری بیان کرده که شاید چنین مدینهای تحقق نیابد و یا بسیار مشکل باشد، اما این نوع حکومت و دولتشهر، لازمه زندگی سعادتمندانه است و در آن میتوان به کشف حقایق ثابت و ازلی دست یافت
بعضی معتقدند که افلاطون با طرح چنین نظریهای، به اوضاع و احوال سیاسی زمانه خودش توجه داشته و کوشش وی برای اصلاح اوضاع جاری و در جهت هدایت جامعه و حکومت بوده است.[15]
عدهای هم معتقدند که جامعه افلاطون، آرمانی بوده است که انسانها باید در حد توانشان به آن نزدیک شوند، اما نمیتوانند به صورت نسخهای موبهمو از آن تقلید نمایند.[16]
اما شایسته آن است که این مسئله را از زبان خود افلاطون بشنویم. او در کتاب جمهوری به زبان سقراط با دیگران به بحث و بررسی عدالت و تأسیس مدینه پرداخته است
از سقراط سؤال کردند: ; از چه راه میتوان جامعه و دولتی را که وصف کردی به مرحله واقعیت درآورد.[17]
سقراط پاسخ داد: اگر نتوانیم ثابت کنیم که چنان جامعهای امکان دارد به مرحله واقعیت درآید، این امر دلیل نارسایی تصویر ماست.[18]
افلاطون معتقد است، فقط فیلسوفِ واقعی میتواند چنین جامعهای را هدایت کند، لذا در ادامه میگوید: ; اگر در روزگاران گذشته، زمانی ضرورتی اجتناب ناپذیر، فیلسوفان راستین را در کشوری ناگزیر ساخته باشند که زمام حکومت را به دست گیرند، یا امروز در کشوری بیگانه، چنین وضعی برقرار باشد، و یا اگر در آینده روزی چنین واقعهای روی بنماید، فقط در آن زمان است که میتوانیم گفت نظام سیاسی مورد نظر ما قدم به مرحله واقعیت گذاشته یا خواهد گذاشت، و تنها در چنان وضعی ممکن است خدای فلسفه بر جامعه آدمیان حکم براند. تحقق آن وضع به هیچ وجه محال نیست گرچه خود تصدیق میکنم که بسیار دشوار است.[19]
همچنین گفته است: اگر از میان آنان [فیلسوفان واقعی] یکی پیدا شود و زمام جامعهای را که آماده پیروی از اوست بهدست گیرد، همین کافی خواهد بود که آنچه امروز ناممکن مینماید تحقق پیدا کند و صورت عمل به خود گیرد.[20]
اما مدینه فاضله عصر ظهور، به گواهی آیات قرآن بدون هیچگونه تردیدی محقق خواهد شد. در سوره انبیاء آیه 105 و 106، خداوند متعال فرموده است
gوَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ * إِنَّ فِی هَذَا لَبَلاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِینَf؛[21]
یعنی «در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایستهام وارث (حکام) زمین خواهند شد. در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیت عبادت کنندهگان»
در تفسیر معروف مجمع البیان در ذیل آیه فوق از امام باقر7 روایت شده است «هم أصحاب المهدی فی آخرالزمان» اینها همان یاران مهدی4 در آخر زمان خواهند بود.» همان مردان و زنان خودساختهای که وارث همه میراثهای زمین خواهند شد و شایستگی این رسالت بزرگ را خواهند داشت.[22] البته، گفتنی است که مصلح بزرگ در ادیان دیگر هم مطرح شده است، کتب زرتشتیان، هندیان، تورات و انجیل و; وعده به ظهور او دادهاند.[23]
برای نمونه در کتاب جاماسبنامه زرتشت چنین آمده است
مردی بیرون آید از زمین تازیان;، مردی بزرگسر، و بزرگتن، و بزرگساق، و بر آیین جدّ خویش و با سپاه بسیار، روی به ایران نهد و آبادانی نماید و زمین را پر داد کند.[24]
آنچه در روایات شیعه و سنی آمده، دلیل واضح و متقن بر ظهور حضرت ولیعصر4 است. او با قدرت الهی و یاری دوستان و عاشقان باوفایش، حکومت جهانیِ عدالتگستر را تأسیس خواهد کرد و در آرمانشهر و دولت کریمه او، همگان به حقیقت و سعادت ابدی نایل خواهند شد ـ به امید آن روز
[1] . سوره نور، آیه55
[2] . Dualism
[3] . Ideas
[4] . forms
[5] . دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی ، ج2، ص1049
[6] . dialectic
[7] . سوره ذاریات، آیه56
[8] . سوره انبیاء آیه105؛ سوره قصص، آیه5؛ سوره نور، آیه55
[9] . «لو لم یبق من الدنیا إلّا یوم واحد، لطوَّل الله ذلک الیوم حتّی یخرج رجل من ولدی فیملأها عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً؛ اگر از دنیا تنها یک روز باقی بماند خداوند آن روز را طولانی گرداند تا آنکه مردی از فرزندان من خروج خواهد کرد، پس زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد آنچنان که از ظلم و ستم پر شده بود.» (لطفالله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ج2، ص247؛ مرحوم مجلسی در جلد سیزدهم بحارالأنوار، روایات فراوانی در اینباره آورده است.)
[10] . Republic (جمهوری به معنی کشور یا درباره عدالت است)
[11] . فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلالالدین مجتبوی ، ج1، ص257 ـ 258
[12] . همان
[13] . ، افلاطون، دوره آثار ، ج2، ص1049
[14] . Idea of the good
[15] . دبلیو. کی. سی گاتری، افلاطون (جمهوری)، ترجمه حسن فتحی، ص99
[16] . همان
[17] . دوره آثار افلاطون ، ج2، ص1002
[18] . همان، ص1003
[19] . همان، ص1046
[20] . همان، ص1039
[21] . سوره انبیاء، آیه 105 و 106
[22] . ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی4، ص122
[23] . همان، ص53
[24] . همان
