برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله بررسی حقوق و مسئولیت فمینیسم در word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی حقوق و مسئولیت فمینیسم در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بررسی حقوق و مسئولیت فمینیسم در word

زن و مرد از دید ادیان الهی  
جایگاه زن در اسلام  
در نظام اسلامی زن دارای مسئولیت‌های متعدد است از جمله:  
سیستم خانواده  
شخصیت حقوقی مستقل زنان  
اصول و اهداف جنبش اجتماعی زنان ( فمنیسم) در قرن حاضر  
شعایری که زیر بنای این اصول را تشکیل می‌دهند، عبارتند از:  
دستاوردهای مثبت جنبش اجتماعی زنان در جهان  
دستاوردهای منفی جنبش اجتماعی زنان در جهان  
نتیجه  
منابع :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بررسی حقوق و مسئولیت فمینیسم در word

1)     پیام زن؛ «فمینیسم تکرار تجربه‌های ناموفق»

2)  نقش زنان در توسعه؛ دفتر امور زنان ریاست جمهوری و یونیسف؛ الیسون؛ فمینیسم به مشابه فلسفه سیاسی؛ ترجمه مریم خراسانی؛ جامعه سالم

3)     معصومه موسوی؛ تاریخچه مختصر تکوین نظریه‌های فمینیستی؛ کتاب توسعه

4)     حسن صادقی زفره؛ «حضور زن در اجتماع»؛ جمهوری اسلامی

تعریف و تاریخچه فمینیسم

فمینیسم اگرچه به معنای کنونی آن واژه‌ای نوین است، ولی قدمتی به اندازه تاریخ دارد. مبنای اندیشه فمینیسم که در زبان فارسی «زن گرایی»، «زن محوری» و «زن مداری» است، تساوی حقوقی زن و مرد بوده است. اولین کسانی که چنین نهضتی را آغاز کردند نویسندگان متون ادبی هستند که در کتاب‌های خود به بیان ظلم و ستم مردان علیه زنان پرداخته‌اند

به رغم آن‌که در جوامع ابتدایی، زنان به دلیل برخورداری از نیروی تولید مثل، قدرتی برابر قدرت مردان و حتی گاه بیشتر از آنها داشتند، اما با کشف انرژی باد و آب و اختراعات فنون جدید و لزوم استفاده از ابزارهای کشاورزی که نیازمند قدرت و بازوی مردان بود، مردان بر زنان برتری و استیلا یافتند و این سلطه تا قرن بیستم هم چنان ادامه داشت

با آغاز قرن بیستم، مبارزه فمینیسم‌ها علیه مردان سازمان یافته‌تر شد و زنان به عرصه‌های علوم و مسایل تحقیقاتی قدم گذاشتند و کوشیدند تاریخ، جامعه شناسی، روان‌شناسی، اقتصاد و; را که عرصه‌هایی کاملاً مردانه بود، با بینش زنانه تفسیر و بررسی کنند. از ویژگی‌های دیگر این قرن، تنوع و چند گانگی در اندیشه فمینیسم است که منشأ پیدایش تفکرات متفاوتی در این جنبش شد، نظیر: فمینیسم لیبرالیستی، مارکسیستی، رادیکالی و سوسیالیستی

تا امروز، زن در نظام پدر سالار فقط یک مفهوم داشته است: موجودی که چون مرد نیست و از او کمتر است، اما فمینیسم مفهوم زن را چنان دگرگون می‌کند که دیگر در تعریفی واحد نمی‌گنجد. برای همین است که ما امروزه از فمینیسم‌های گوناگون سخن می‌گوییم: نقطه اشتراک همه این فمینیسم‌ها سؤالاتی است که مطرح می‌کنند اما پاسخ‌های آنها به این سؤالات واحد نیست زیرا ارائه پاسخی واحد برای این سؤال‌ها غیرممکن است

حرکت فمینیسم از کسب حق انتخاب و آزادی برای زنان آغاز شد اما امروزه دیگر نمی‌توان آن در این چهارچوب منحصر کرد. در حال حاضر فمینیسم یک خودشناسی پویاست که اساسی‌ترین پرسش انسانی را مطرح می‌کند که «من که هستم و زن بودن چه مفهومی دارد؟» چند هزار سال طول کشید تا مرد «من» خود و براساس آن همه چیز دیگر را تعریف کند، اما برای زنان این حرکت هزاران ساله، در یک قرن خلاصه شده است. به همین دلیل تعجب‌آور نیست که اوج‌گیری و انتشار فمینیسم بیشتر به انفجار می‌ماند

فمینیسم مفهوم زن را در کثرت می‌جوید نه در وحدت، زیرا فمینیسم گفتمانی چند صدایی است که از پلورالیسم استقبال می‌کند و به تفاوت‌ها ارج می‌نهد. بنابراین فمینیسم درک مفهوم زن را در دگرگونی می‌داند و نه در رکود، زیرا فمینیسم حرکتی همیشه پویا و در حال بازنگری است. در واقع فمینیسم خود را با جریان پست مدرن همگام کرده است. اگر جریان پست مدرن اعتبار مبانی دانش کنونی را بیشتر نفی می‌کند و مفهوم دانش محض و حقیقت مطلق را (افسانه متافیزیک) می‌داند، فمینیسم نیز اصالت سردمداری را به عنوان یکی از مبانی دانش بشر رد کرده و می‌کوشد از الگوهای ثابت و مطلق‌گرا اجتناب کند

فمینیسم مفهوم زن را در شاخه‌های گوناگون دانش مردمَدار می‌کاود و رفته‌رفته، جایی برای تعاریف جدید از «زن» باز می‌کند. فمینیسم در هر رشته و شاخه دانش مردمدار مفهوم «خود» را زیر ذره‌بین می‌گذارد و نشان می‌دهد که «خود» تاکنون فقط با معنی «مرد» بوده است و با جایگزین کردن مفهوم «زن» به جای «مرد» گفتمان مردمدار را متزلزل و سرانجام دیدگاه زن را در این گفتمان غالب، مطرح می‌کند. بدین ترتیب، فمینیسم به کار عظیم همه جانبه‌ای دست می‌زند و تک تک گفتمان‌های دانش بشر را هدف قرار می‌دهد از جمله تاریخ، علوم سیاسی، ادبیات و نقد ادبی، فلسفه، دین، مردم شناسی، جامعه شناسی، روان‌شناسی، تعلیم و تربیت و;. فمینیسم فقط به بررسی مفهوم جنسیت در دانش بشری نمی‌پردازد. همان‌طور که گفتمان‌های مدرن و پست مدرن در قرن بیستم تحت تأثیر متغیرهای نظیر نژاد، طبقه و فرهنگ قرار گرفته‌اند. فمینیسم نیز به عرصه‌های گوناگون نقد و تحلیل کشیده شده است. فمینیسم آفریقایی ـ آمریکایی ـ فمینیسم مارکسیستی و فمینیسم قومی هر کدام با توجه به متغیرهای خاصی به مسائل فمینیسم می‌پردازند. البته در دهه اخیر، مانند گذشته، این نقطه‌نظرها به صورت مجزا عمل نمی‌کنند بلکه تأثیر این متغیرها را روی یکدیگر و روی جنسیت مورد بررسی قرار گرفته است

بسیاری از فمینیست‌ها با مفهوم سنتی غرب راجع به خدا و دین به ستیزه‌جویی برخاسته‌اند. مهمترین اشکالی که آنان مطرح می‌کنند این است که به زعم آنان در سنت غربی، خدا به عنوان موجودی مردانه وصف می‌شود و با چنان آداب دینی ارتباط داده می‌شود که برای زنان غیر قابل درک است. فی‌المثل به‌طور سنتی گفته شده است که خدا هیچ جنسی ندارد ولی، فیلسوفان در تأکید بر این نکته، دست عمل به خرج داده‌اند. با این حال، همین فیلسوفان، و نیز اکثریت مردم وقتی می‌خواهند درباره خدا سخن بگویند، هم چنان از ضمایر مذکر استفاده می‌کنند. ضمایری نظیر He و Him

اگر فمینیسم را به معنای دفاع از حقوق زنان بدانیم، برای گزینش و انتخاب راه و روش دفاع از حقوق این قشر عظیم و ارزشمند که نیمی از پیکر جامعه را تشکیل می‌دهند، بایسته است که تاریخ گذشته شرق و غرب را در این زمینه مورد مطالعه قرار دهیم. پژوهشگران مسایل اجتماعی می‌بایست تاریخ کشورها و ملت‌هایی همچون روم باستان، یونان، عربستان، هندوستان، ایران و; در زمینه کیفیت حقوق زنان و پایه‌ها و مایه‌های فلسفی نگاه و اندیشه آنان را در این موضوع را به دقت مطالعه کنند

مورخین نوشته‌اند که در یونان باستان و روم قدیم، زنان را به عنوان کالا در بازارها خرید و فروش می‌کردند و برای آنان هیچ گونه حقوقی قایل نبودند. آری در تمدن دوره هومری، رب‌النوع‌های مؤنث مانند «آتنا» مطرح بوده‌اند اما این رتبه‌ها و مقامات برای زنان، جنبه افسانه‌ای و اسطوره‌ای داشته است. همچنین در تاریخ تمدن بابلی آورده‌اند که سالی یک‌بار در بازار زن فروشی، دختران را در معرض فروش می‌گذاشته‌اند و با زنان همچون کالا رفتار می‌کردند و در این تمدن، دختران هرگز در مورد انتخاب همسر خویش، حق اظهار نظر نداشتند

در هند باستان مهاراجه‌ها داشتن فرزند دختر را ننگ و عار می‌پنداشتند و معتقد بودند که از سویی بی‌شوهر بودن دختر ننگ و عار است و از سوی دیگر، شوهر دادن به دختر نیز عار و ننگی دیگر، از این رو بسیاری از افراد تصمیم می‌گرفتند که زنان و دختران را به قتل برسانند به خصوص وقتی مردی فوت می‌کرد در کنار جسد او همسرش را نیز به آتش می‌کشیدند

آن‌چه روشن است این است که نگاه فمینیسم غربی یک نگاه اومانیستی و سکولاریستی و بریده از دین و وحی است و ما هرگز این مبنا را برنمی‌تابیم

فمینیسم چنان که در جوامع غربی نشان داده شده، به طور کلی هرگونه تفاوت میان زنان و مردان را انکار می‌کند و با هدف به دست آوردن حقوق مساوی برای زنان خواستار حرکت به سمت جامعه یک جنسی است. مراد از جامعه یک جنسی، جامعه‌ای است که در آن مجموعه‌ای از نقش‌ها و امور مورد ترجیح و احترام هر دو جنس قرار می‌گیرند و از سوی تمام اعضای جامعه، با قطع نظر از تفاوت جنسی و سنی‌شان دنبال می‌شود. در فمینیسم غربی، اهدافی ترجیح دارد که به طور سنتی به وسیله مردان انجام می‌گرفته است؛ نقش‌هایی مانند تأمین پشتوانه مالی، به عهده گرفتن مقام‌های سیاسی و اجرایی مورد احترام و علاقه شدید است و امور مربوط به روابط اجتماعی، خانه‌داری، بچه‌داری، کارهای ذوقی، زیبایی‌ناشی و رفع خستگی روحی، بی‌ارزش یا حتی حقیر شمرده می‌شود. مردان و زنان هر دو مجبور شده‌اند در قالبی واحد جای گیرند؛ قالبی که شاید از شکل پیشین ـ که بخشی از کارها را به مردان و بخشی دیگر را به زنان می‌سپرد ـ محدودیت‌آورتر، خشک‌تر و اجباری‌تر می‌نماید. این نوعی جدید از مردپرستی است که سنت‌های اسلامی نمی‌تواند با آن کنار اید

ظهور فمینیسم و رواج آن نشانه بحران از تفکر معاصر غربی محصول رنسانس است که در ستیز با واقعیات طبیعی و داده‌های علمی (روان‌شناختی، زیست شناختی و;) قرار دارد. فمینیسم تمامی شاخه‌ها و جلوه‌هایش، هدف و نتیجه‌ای جز ایجاد اختلاف و ناسازگاری بین دو جنس و تشدید بحران عدم تفاهم انسان‌ها ندارد. فمینیست‌ها با نادیده گرفتن نقش‌ها و کارکردهای ویژه زنان و مردان سعی در ایجاد یک همانند سازی مصنوعی و بعضاً انقیاد مردان توسط زنان دارند

در اسلام زن و مرد از حقوق مساوی اما غیرمشابه و یک‌نواخت برخوردارند. نقش مادری و تربیت فرزند از ارزش والایی برخوردار است ولی در عین حال هنوز زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی، با رعایت موزاین شرعی و اخلاقی و تناسب شغلی مطلوب، بلکه احیاناً واجب است و فقها و حقوقدانان ما نیز باید با در نظر گرفتن عنصر زمان و مکان و با رعایت معیارها و اصول صحیح و ضابطه‌مند استنباط، در فهم متون دینی با استمداد از حقایق روز تلاش بیشتری نموده، راهکارهای علمی‌تر و به روز، در جهت جلوگیری از ستم بر زنان و بدرفتاری با آنها و نیز در تضمین حقوق مشروع آنها ارائه کنند

 مشارکت اجتماعی زنان

مردم در همه جوامع به طرق گوناگون در تعیین سرنوشت خود شرکت می‌کنند. مسأله مشارکت عمومی زنان در قالب این مقوله می‌گنجد که تا چه حد کارگزاران هر جامعه نسبت به این مسأله حساسیت خویش را معطوف داشته و به آن احترام می‌گذارند. در جامعه‌ای که این ارتباط دو جانبه باشد می‌توان شاهد نتایج مطلوبی بود و این بستگی به رشد و عمق فرهنگ عقلانی ـ اجتماعی افراد جامعه دارد. در سیستم‌های مردسالار، 60 درصد مردم فعال، 30 درصد تابع و 10 درصد بی‌تفاوت‌اند. در حالی که نظام‌هایی که اقتدارگرایانه‌اند 10 درصد مردم فعال، 60 درصد تابع و 30 درصد جامعه بی‌تفاوت‌اند. پس رابطه متقابل، ساز و کارهای اجرایی و مورد توجه قرار دادن زنان در امر مشارکت عمومی یکی از عوامل مردمی بودن نظام‌هاست

 

 زن و مرد از دید ادیان الهی

مؤسسان تمام ادیان اصلی جهان، همگی نوآور بودند. تمام پیامبران باعث ایجاد تغییرات اجتماعی به نفع حقوق زنان و کودکان بودند. به عنوان مثال مسیحیت با ورود خود سطح حمایت از بیوه زنان را افزایش داد. اسلام هم از همان آغاز زنده به‌گور کردن و سوء رفتار با فرزندان مؤنث را باطل خواند و قوانینی وضع کرد تا براساس آن زنان متأهل از حمایت و حقوق بیشتری برخوردار شوند. اما باید متذکر شد که گاهی آرمان‌های پیامبران و مؤسسان مذاهب توسط برخی عالمان جدید بعضاً تضعیف شده، مورد تجاهل قرار گرفته‌اند و در بسیاری مواقع بد عرضه و معرفی می‌شوند. به عنوان مثال فرقه‌های مدرن مسیحی که در آنها زنان هم چنان اجازه رهبری ندارند نمونه‌های خوبی هستند. بیانیه پاپ در 1977 مبنی بر اینکه هیچ زنی نمی‌تواند کشیش شود آن هم به این دلیل که «عیسی یک مرد بود» به خوبی قرن‌ها مردسالاری حاکم بر مسیحیت را که کاملاً با تعالیم و کمال‌گرایی مسیحیت اولیه در تضاد است نشان می‌دهد

 جایگاه زن در اسلام


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید