برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله وزرای دوره مغول در word دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله وزرای دوره مغول در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله وزرای دوره مغول در word

مقدمه
اهمیت وزیر به وظایف او
وزای ایرانی دوره مغول
محمود یلواج
مسعود بیک بن محمود یلواج
امیر احمد بناکتی
وزاری عهد ایلخانان
سیف الدین بیکچی
خواجه شمس‌الدین محمد جوینی
وزارت امیربوقا
وزارت جلال‌الدین مختلص سمنانی
وزارت سعدالدوله
صدرالدین خالد زنجانی
جمال‌الدین دستجردانی
خوجه صدرالدین احمد زنجانی جمال‌الدین دستجردی
وزارت توأمان: (خواجه رشید الدین فضل الله و سعدالدین محمدساوجی)
تاج الدین علیشاه و خواجه رشیدالدین
وزارت خواجه علیشاه
رکن الدین صاین
دمشق خواجه
غیاث الدین محمد بن رشید الدین و خواجه علاء الدین محمد
فهرست منابع و مأخذ

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله وزرای دوره مغول در word

1-    آق سرائی، محمود بن محمد کریم، مسامره الاخبار و مسایره الاخبار، به سعی عثمان توران، بی جا، بی‌تا

2- اشپولر، تاریخ مغول در ایران، ترجمه محمود میرآفتاب ، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی ،

3- اقبال آشتیانی ، عباس، تاریخ مغول و اوایل ایام تیموری، تهران: نامک، 1376

4- اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول (از حمله مغول تا تشکیل دولت تیموری)، تهران: امیر کبیر، 1379

5- بیانی، شیرین، دین و دولت در ایرن عهد مغول، 2 ج، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1375

6- بیانی، شیرین، مغولان و حکومت ایلخانان در ایران، تهران: سمت ، 1379

7- پطروشفسکی ، تاریخ ایران کمبریج، ترجمه حسن انوشه، تهران: امیرکبیر، 1379

8- حمد الله مستوفی، ابن ابی بکر احمدبن نصر قزوینی، تاریخ گزیده، به اهتمام عبدالحسین نوائی، تهران: امیر کبیر، 1329

9- خواند میر، غیاث الدین بن همام الدین الحسینی، تاریخ حبیب السیر، ج3، تهران خیام، 1333

10- خواندمیر، غیاث الدین بن همام الدین، دستور الوزرا، مصحح سعید نفیسی، تهران: اقبال  1317

11- رشیدالدین فضل الله همدانی، جامع التواریخ، به کوشش بهمن کریمی، 2 ج، تهران: اقبال، 1338،

12- رشیدالدین فضل الله همدانی، مکاتب رشیدی، تصحیح محمد شفیع، لاهور: انتشارات کلیه پنجاب،

13- رجب زاده، هاشم، خواجه رشید الدین فضل الله، تهران: انشارات طرح نو،

14- شبانکاره‌ای، محمد بن علی، مجمع الانساب، تصحیح میرهاشم محدث، تهران: امیرکبیر، 1363

15- القشانی، ابوالقاسم عبدالله بن محمد، تاریخ الجایتو، به اهتمام مهین همبلی ، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1348

16- لمبتن، تداوم و تحول در تاریخ میانه ایران، ترجمه یعقوب آژند، تهران: نشرنی، 1372

17- میرخواند، محمد بن خاوند شاه بن محمود، روضه الصفا، به تصحیح جمشید کیان‌فر، تهران، اساطیر، 1380

18- مرتضوی، منوچهر، مسائل عصر ایلخانی، تهران: موسسه‌ تاریخ و فرهنگ ایران، 1358

19- ناصرالین منشی کرمانی، نسائم الاسحار من لطائم الاخبار (در تاریخ وزراء) به تصحیح میر جلال الدین حسینی ارموی (محدث) ، تهران: دانشگاه تهران، 1338

وصاف الحضره، فضل الله بن عبدالله شیرازی، تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار، به اهتمام محمد مهدی اصفهانی، بمبئی، 1269

مقدمه

در تشکیلات اداری و کشوری و گاه لشکری، همواره وزیر نقش اول را ایفا کرده است. در طول تاریخ ایران وزارت، مهمترین رکن اداره کشور محسوب می‌شد چه در دورانی که ایرانی بر ایران حکومت می کرد و چه زمانی که مهاجمان بر این آب و خاک حکمرانی کردند،‌ همه به کمک وزیران کاردان بوده. و اگر حاکمی از برکت وجود وزیر شایسته محروم بود به طور حتم عمر دولت او نیز کوتاه بود و اگر رعیت در آرامش و کشور در ثبات قرار می گرفت در سایه تدبیر و کفایت وزیر بود

همه حکومت های بزرگ ایران چه در قبل از سلام و چه بعد از اسلام، جملگی وزرای مدبری را به خود دیده اند. آخرین ایشان، قبل از هجوم فعول ، سلجوقیان بودند که با کمک وزاری کاردان توانستند یکی از بزرگترین امپراطوری‌ها را در زمان خود به وجود آورند و به وسیله همین وزرا توانستند آن قلمرو وسیع را اداره کنند. شاید یکی از دلایل افول زود هنگام و سریع خوارزمشاهیان تهی بودند حکومت ایشان از وزرای با کفایت بوده باشد. چنگیزخان و جانشینانش نیز به این نکته واقف بودند، حضور دیوانیان و وزراء ایرانی در دربار مغولان و همراهی ایشان در اداره‌ قلمرو وسیع مغولان بدون شک بنا به درخواست مهاجمان بود

البته به طور مسلم مغولان نیز به این موضوع آگاه بودند که کار ملک داری با جنگ آوری جداست و معلوم نبود که یک جنگاور خوب بتواند اداره کننده‌ خوب هم باشند

مغولان فاتحان و جنگجویان خوبی بودند، اما تسلط ایشان بر امور کشوری هرگز بر پایه امور لشکری نمی رسید به همین دلیل بود که خود را بی‌نیاز از داشتن وزرای بر امور کشوری هرگز به پایه امور لشکری نمی‌رسید به همین دلیل بود که خود را بی‌نیاز از داشتن وزاری توانمند و با کفایت از میان مغلوبین متمدن، نمی دیدند. از همین رو ایرانیان دیوانسالار نیز مشتاق آن بودند که به خدمت مغولان در آیند، و به تعبیر دیگر ایرانیان در دوران بعد از اسلام در رویارویی با عنصر بیگانه هر گاه از شمشیرکاری ساخته نمی‌دید جنگ قلم را آغاز می کرد و همواره از این نبرد پیروز بیرون می‌آمد. و این جنگ قلم نه برای آنکه سرعت تسلط ایشان را بیشر سازد بلکه خواهان آن بودند تا با ورود به دستگاه ایشان جلو ویرانی بیشتر سرزمینهایشان را بدست مهاجمان بگیرند.[1]

از همین رو، وزیر ایلخان به تناسب کاردانی و سیاست خود و اعتماد ایلخانان به ایشان از قدرت بسیاری برخوردار بودند و ثروت فراوان اندوختند و در نتیجه، محسود نزدیکان و رقیبان و هدف توطئه‌های فراوان می شدند چنانکه جز یکی از آنها همه به کین دشمنان و تیغ ایلخانان گرفتار و کشته شدند.[2]

 اهمیت وزیر به وظایف او

در دوران اشغال نظامی ایران (616- 651 هـ.ق) حکام اعزامی مغول با یاری دیوانیان و وزرای ایرانی توانستند اداره‌ کشور را بدست گیرند و حکام مغول در این دوره تنها نقش ناظر را داشتند. وزارت در عهد ایلخانی بیش از دوران دیگر تاریخ ایران دچار فراز و فرودهایی است، مقام و مرتبه‌ وزیر در نزد مغولان بسیار شکنند» به نظر می‌رسد و به قول وصاف: «حقوق پنجاه ساله ‌خدمت ایشان گاه با تهمت مفسدی زیر پا گذاشته می شد.[3]»

ظاهراً انتخاب وزیر با توجه به سابقه وی و یا پیشنه خانوادگی او انجام می‌گرفت و بیشتر وزاری این دوره با توجه به سابقه قبلی خود در امر حکومت به وزارت انتخاب می شدند، و وظایف وزیر در این عهد به قول نخجوانی آن بود

«مهمات خزانه وجوه خزانه و حضور لشکریان احتیاج افتد مجموع مدیر و مرتب باشد.»[4]

بنابراین اولین وظیفه وزیر رسیدگی به امور مالی مالی بود که باید به نظم کشیده می‌شود تا بتواند از عواید آن چرخ بزرگ نیروی نظامی را ، که رکن اساسی را در تشکیلات حکومتی دارا بود به گردش در آورد. گر چه امور نظامی را به امرای سپاه واگذار می کردند اما تأمین بودجه لازم برای این نیرو از وظایف وزیر محسوب می شد. به شکلی که این نیور باید همیشه آمادگی لازم را برای رزم دارا باشد و این مهم بدون توجه به تأمین مالی سپاه مقدور نبود. علاوه بر این هر وزیر دارای یک دیوان و دفتر بود که در منزل خود نگهداری می کرد و هنگامی که منصوب می شد این دیوان و دفتر ار به وی واگذار می کردند و هر گاه معزول می شد از خانه وی خارج می‌کردند.[5]

ظاهراً وزیر امور مربوط به خود را توسط «نوابش» در نقاط مختلف کشور به انجام می‌رسانید. این امور توسط احکامی که مستقیماً از سوی وزیر به نواب خود در ایالات ارسال می‌شد، اجرا می گردید. به این احکام «پروانچه» گفته می شد و برای آنکه صحت حکم بر حاکم محل اثبات شود و به «علامت آل تمغا موشع می‌گردید.» [6]

نظارت بر کار نواب و حکمان ایالت و ولایت را وزیر از طریق «منهیان» انجام می‌داد منهیان تنها در مقابل سلطان و وزیر پاسخگو بودند و تنها از سوی آنها به نواحی اعزام می‌شدند.[7] چنانچه از سوی نواب و حکام تعدی بر مردم انجام می گرفت و یا در وصول عبارتی دیگری وزیر بخشی از وظیفه نظارتی خود را به وسیله ایشان انجام می داد

در مکتوبی که رشیدالدین فضل‌الله بر فرزند خود امیر محمود حاکم کرمان، به جهت اهالی بم نوشته آمده که

« . . .  غرض از تسطیر این تحریر و تدوین این تقریر آن بود که منهیان اخبار بگوش ما رسانیدند که بر اهالی و متوطنان بم آن فرزند دست تغلب دراز کره و ایشان را در بوته آز و بر آتش نیاز می گذرارند و به سبب تفاوت و تکالیفات دیوانی و تواتر حوالات سلطانی و واسطه قلان و قبجور و چریک و اخراجات متفرقه متسأصل شده‌اند و لشکر هجوم بر ایشان هجوم آورده . . .  »[8]

انتطاب مقامات مختلف دیوانی و روسای دواوین گوناگون قاعدتاً باید توسط وزیر انجام می‌گرفت، اما در این دوران به دلیل نوسانان مقام و قدرت وزیر این عمل در عهد هر یک از ایلخانان به طور متفاوت انجام پذیرفت هر گاه وزیر دارای قدرت و توانایی فراوان بود کلیه انتطافات پس از خود را شخصاً انجام می داد و هر گاه ایلخان و گاه امیرالامرا که در این عهد رقیب وزیر محسوب می شد – قدرتمند بودند، این وظایف را آنان انجام می‌دادند

وزای ایرانی دوره مغول

محمود یلواج

اولین وزیر ایرانی که به خدمت چنگیزخان در آمد، محمود یلواج بود. محمود یلوج پس از چندی بندگی در نزد چنگیز به عنوان نماینده‌ خان به منظور ایجاد روابط بازرگانی با خوارزمشاه به ایران فرستاده شد، نتایج این سفر در ابتدا موفقیت آمیز بود، با کشته شدن بازرگانان و تیرگی روابط محمود یلواچ بار دیگر به ایران فرستاده شد تا مانع بروز جنگ گردد، ولی این بار بی نتیجه بازگشت، سومین سفارت وی پس از جنگ بین طرفین بود، آنگاه که چنگیز به ایران آمد خواستار آن بود تا بین ترکان خاتون و فرزندش اختلاف اندازد و مادر را با خود موافق سازد، محمود یلواج نزدیک ترکان خاتون فرستاده شد که البته این رسالت نیز بی نتیجه بود.[9] چنگیزخان محود را تربیت نمود و شغل وزارت بد و تفویض کرد و پس از وفات چنگیز اوگتای تا آن نیز منصب وزارت را به او واگذار کرد.[10]

مسعود بیک بن محمود یلواج

پس از مرگ محمود یلواج منصب وزارت به فرزند او مسعود بیک واگذار شد مسعود بیک در عهد گیوک و منگو جانشین منصب پدر بود. او در زمان وزارت خود به عمران و آبادی‌ پرداخت، مسعود بیک در دوران وزارت خود توانست با آگاهی و کارآزمودگی خود از ویرانیهای جدید جلوگیری کند و تا اندازه‌ای تحریکات و دسیسه‌های اقوام گوناگون را خنثی نماید. و با جلب اعتماد امپراطور به تجدید بنا و ترمیم ویرانیهای شهرهای شرقی ایران بپردازد، و او در زمینه  عمران و آبادی موفقیتهایی کسب نمود. مسعود بیک در امور سیاسی این دوره نقش مهمی بر عهده داشته همانگونه که غیاث الدین بن همام دین دستور الوزراء[11] به آنها پرداخته است

[1] – دکتر شیرین بیانی، دین و دولت در ایران عهد مغول، مرکز شهر دانشگاه تهران، جلد 2/ چاپ اول، ص 383

[2] – دکتر هاشم رجب زاده، خواجه رشید الدین فضل الله، انتشارات طرح نو، تهران، 1377، چاپ اول، ص

[3] وصاف الحضره، فضل الله  عبدالله شیرازی، تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار، به اهتمام محمد مهدی اصفهانی، بمبئی، 1369 هـ. ق، ص 124

[4]  نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الکتاب فی تعیین المراتب، به سعی عبدالکریم علی اوغلی علی زاده، مسکو، 1964 م، ج 1‌، جزء دوم، ص 409

[5]- رشید الدین فضل الله همدانی، جامع التواریخ ، تصحیح بهمن کریمی، اقبال، تهران ، 1367 ج 2/ ص 1168

[6] – رشید الدین فضل‌الله، مکاتبات رشیدی، به سعی محمد شفیع، سلسله نشریان کلیه پنجاب، 1364، مکتوب 8/ ، ص 11

[7] – رشید الدین فضل الله، همان کتاب، ج2، ص

[8] – رشید الدین فضل الله، همان کتاب ، ج/ 2 صص1045 ، 

[9] ناصرالدین منشی کرمانی، نسائم الاسحار من الطائم الاخبار در تاریخ وزراء‌، مصحح میر جلال الدین حسینی ارموی، اطلاعات، تهران ، 1364، چاپدوم، صص 101- 100

[10] – غیاث الدین بن همام الدین (خوند میر) ، دستور الوزاء، مصحح سعید نفیسی، اقبال، تهران، 2535 ، ص 259

[11] غیاث الدین بن همام الدین (خوندمیر) ، همان کتاب، صص 265-359


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید