پایان نامه بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های مقابله با بحران در دانشجویان در word دارای 110 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پایان نامه بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های مقابله با بحران در دانشجویان در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های مقابله با بحران در دانشجویان در word
فصل اول :طرح تحقیق
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت پژوهش
اهداف پژوهشی
سوالات پژوهشی
فصل دوم :پیشینه نظری تحقیق
تاریخچه هوش هیجانی
رویکردهای هوش هیجانی
رویکردهای مایروسالووی ومدل چندعاملی بار-ان
عوامل موثر برهوش هیجانی
وراثت یا محیط
هوش هیجانی و شخصیت
مقایسه دوهوش بهره (هوش بهر عمومی IQو هوش هیجانی EQ)
آیا هوش هیجانی رامی توان افزایش داد
ویژگی افراد باهوش هیجانی بالا
هوش هیجانی :سن و جنس
ارتباط هوش هیجانی و سلامت روان
هوش هیجانی و اختلالات روانی
- بی تفاوتی عاطفی و هوش هیجانی
- ناتوانی عاطفی غیر کلامی و هوش هیجانی
کاربرد هوش هیجانی
استرس
مقابله
شیوه های مقابله بابحران
رابطه هوش هیجانی و شیوه های مقابله با بحران
فرضیه های پژوهشی
فصل سوم :روش تحقیق
مقدمه
جامعه آماری
حجم نمونه
تعریف مفاهیم
تعریف عملیاتی متغیرها
ابزارسنجش
معرفی هوش هیجانی بار- ان
1)دامنه سنی ،جنس و زمان
2)کاربرد پرسشنامه
معرفی پرسشنامه راهبرد های مقابله بااسترس(CISS)
اعتباروروایی ابزارهای اندازه گیری
نمره گذاری پرسشنامه
اجراءو نمره گذاری
متغیرهای پژوهشی
فصل چهارم :بررسی های آماری
مقدمه
آمار توصیفی
آمار استنباطی
فصل پنجم :بحث ونتیجه گیری
نتیجه گیری کلی
محدودیت ها وپیشنهاد ات
منابع
بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های مقابله با بحران در دانشجویان در word
- اکبرزاده ،نسرین 1383هوش هیجانی ،تهران ،انتشارات فارابی
- گلمن ،دانیل ،83،هوش هیجانی ،ترجمه پارسا ،انتشارات رشد
- گلمن ،دانیل ،هوش هیجانی توانایی محبت کردن و،محبت کردن و محبت دیدن ؛مترجم پارسا ،1382،انتشارات رشد ،تهران
- اتکینسون ،هیلگارد وهمکاران ،1368،زمینه روانشناسی ،براهنی محمد تقی و همکاران ،تهران رشد
- اکبرزاده نسرین ،1376،گذراز نوجوانی به پیری ،انتشارات رشد ،تهران
- شرایدن رادماچر ،1372روانشناسی تندرستی ،قنبری ،ابوتراب شجاعی ،تهران
- گنجی ،حمزه ،1376،بهداشت روانی ،تهران ،ارسباران
- قریب افشاری ،عباس استرس دائمی ،مشهد ،درخشش ،1371
- میلانی فر بهروز 1376،بهداشت روانی ،تهران :قوس
مقدمه
هوش هیجانی مفهومی است که ریشه در کارهای ثراندیک و گاردنر دارد . ثراندیک به مطالعه جنبه های غیر شناختی هوش در سازگاری و موفقیت پرداخته است. او به طور کلی از هوش اجتماعی به عنوان یکی از جنبه های هوش هیجانی یادکرده است . به اعتقاد ثراندیک هوش اجتماعی به یکی از توانایی درک حالات درونی ،انگیزه ها ورفتار های خود ودیگران، عملکرد بهینه بر اساس اطلاعات کسب شده است. گاردنر در نظریه ی هوش های چندگانه هوش های فردی(درون فردی و بین فردی )را مطرح کرد ه است واو از تعریف خود از این هوش ها به ایجاد الگوی دقیق و عینی از خوشتن و استفاده از آن در جهت عملی موثر و کارآمد در زندگی ،تمایز میان هیجان ها جهت فهم وهدایت رفتار خود اشاره می کند
گلمن به نقل از پارسا (1382)اشاره می کند که هوش هیجانی شکل دیگری از با هوش بودن است.یعنی توانایی هایی مانند اینکه فرد بتواند انگیزه های خود را حفظ نماید ،در مقابل ناملایمات پایداری کند ،تکا نش های خود را کنترل کند ،حالات روحی خود را تنظیم نماید و نگذارد که پریشانی خاطر ،قدرت تفکر اورا خدشه دار سازد .همچنین درمقابل شکست استقامت و پایداری داشته باشد با دیگران همدلی کند و امیدوارباشد
هوش هیجانی آگاهی از احساس و استفاده از آن ،اتخاذ تصمیم های مناسب درزندگی توانایی تحمل کردن ضربه های روحی ومهار آشفتگی های روحی است . هرگونه تغییر درزندگی انسان خوشایند یا نا خوشایند مستلزم نوعی سازگاری می باشد روش های مقابله با تغییر ات زندگی وتنش های حاصله از این تغییرات درافراد مختلف و بر حسب موقعیت های گوناگون متفاوت است
تعابیر مختلف از مقابله (از جمله موس وشیفر ،1994فلدمن 1989فولکمن ولازاروس 1984) آن رامجموعه ای از تلاش های شناختی و رفتاری فرد می دانند که در جهت تعبیر وتفسیر واصلاح یک وضعیت تنش زاست و منجر به کاهش رنج ناشی از آن می شود
بیان مسئله
دهه اخیر شاهد ظهور و گسترش بی سابقه تحقیقات علمی راجع به هیجانات و عواطف مختلف (عشق ،ترس ،نفرت و;.)بوده است . علت این تمرکز ویژه را شاید بتوان بیش از هر چیز در حساسیت و اهمیت نگران کننده این مو ضوع در سالیان اخیر جستجو کرد . با آغاز دهه 1990وبا معرفی هوش هیجانی توسط مایر و سالوی بحث درباره ی اثرات روانشناختی هیجانی و کارکرد های انطباقی آن ابعاد تازه ای پیدا کرده است . سالوی ومایر در هانت وایوانز (2003)در آخرین تعریف خود از سازه هوش هیجانی چهار توانایی را برای آن برشمردند که عبارتند از :1)ادراک ،ارزیابی و بیان هیجان 2)کارکرد هیجان در تسهیل تفکر 3)فهم و تهلیل هیجان 4)تنظیم واکنش هیجان .بار – ان در سال 1997در رویکر مشابهی هوش هیجانی را به عنوان یک توانایی هیجانی،شخصی وعاطفی مطرح کرد که فرد را برای سازگاری کارآمد و موثر با نیاز هاو فشارها ی محیطی آماده می سازد . مو لفه های این مفهوم شامل
1- مولفه های درون فردی :توانایی های شخصی را از هیجان و و کنترل آنهارا بررسی می کند
2- مولفه های میان فردی :توانایی های شخصی برای سازگاری با دیگران و مهار ت های اجتماعی را ارزیابی می کند
3- مولفه سازگاری :انعطاف پذیری ،توان حل مساله وواقع گرایی شخصی را مورد بررسی قرارمی دهد
4- مولفه ی اداره یا کنترل تنش ها :توانایی کنترل تنش و کنترل تکانه ها را بررسی می کند
5- مولفه خلق و خوی عمومی :نشاط و خوشبینی فرد رامورد بررسی قرار می دهد
به طور کلی سبک مقابله ای به تلاش های شناختی و رفتاری برای جلو گیری ،مدیریت و کاهش تنیدگی اشاره می کند (لازاروس و فولکمن ،1984،به نقل از پنلی و توفاکو 2002)
اندرو پارکر (1990)براساس تحقیقی جهت بررسی فراینده مقابله عمومی ،افراد رابرحسب سه نوع اساسی سبک مقابله متمایز می سازد :سبک مقابله ای مسئله مدار ،سبک مقابله ای هیجان مدار و سبک مقابله ای اجتنابی .راهبردهای مقابله ای مساله مدار شیوه هایی را توصیف می کند که براساس آن فرد اعمالی را باید برای کاستن ویا ازبین بردن یک تنیدگی انجام دهد محاسبه می کند .رفتارهای مسئله مدار شامل جستجوی اطلاعات بیشتر درباره مساله ،تغییر ساختار مساله ازنظر شناختی و الویت دادن به گام هایی برای مخاطب قرار دادن مساله می شود .برعکس راهبردهای مقابله ای هیجان مدارشیوه هایی را توصیف می کند که بر اساس آن ،فرد برخود متمرکز شده و تمام تلاش او متوجه کاهش احساسات ناخوشایند خودمی باشد.واکنش مقابله ای هیجان مدار شامل گریه کردن ،عصبی و ناراحت شدن ،پرداختن به رفتارهای عیب جویانه ،اشتغال ذهنی و خیال پردازی می باشد .و بالاخره استراتژی اجتنابی مستلزم فعالیت هاو تغییراتی شناختی است .که هدف آن اجتناب از موقعیت تنیدگی زا می باشد .رفتارهای مقابله اجتنابی ممکن است به شکل روی آوردن و درگیر شدن دریک فعالیت تازه ویا به شکل روی آوردن به اجتماع و افراد دیگر ظاهر شود.(هرن ومیشل 2003)
اهمیت پژوهش
امروزه در اکثر کشور های پیشرفته بحث بهره ی هیجانی مطرح شده است و این مفهوم در موسسات به سازمانهاو مراکز صنعتی و بخصوص درمصاحبه های استخدامی کاربرد فراوانی دارد . در گذشته در کشور های صنعتی ،درمصاحبه های استخدامی بیشتر به IQ(بهره هوش )یک فرد توجه می شد ولی امروزه بیشترین تاکید معیار استخدامی دراین کشورها بر بهر ه عاطفی EQ یا هوش هیجانی فرداست .امروزه دانشمندان معیار سنجش فرد را EQمی دانند ،زیرا مشاهده شده است که مشروط بر اینکه فرد از بهره هوشی IQطبیعی برخوردار باشد .هوش عاطفی بالا در موفقیت فرد تاثیر فراوانی دارد .بنابراین هوش عاطفی بالا در طی کردن پله های موفقیت نقش مهمی را ایفا می کند .در واقع فقط هوش مطرح نیست بلکه چگونگی کنار آمدن فرد با دیگران و اداره کردن هیجان ها نیز مهم است . امروزه ده در صد افرادی که از کار خود اخراج می شوند و اکثرا یعنی90%افرا د به دلیل مشکلات ارتباطی و عدم سازگاری که ناشی از ضعف های شخصی و هیجانی هستنداز کار خود برکنار می شوند
هوش هیجانی مدعی است که می تواند حداقل برخی از مشکلات زندگی بشر امروزی را که در اصطلاح (تعارض بین آنچه انسان احساس می کند و آنچه که به آن فکر می کند) حل و فصل کند
پژوهش حاضر سعی دار دکه هوش هیجانی و ابعاد آن را مورد بررسی قرار دهد
انسان همواره در معرض استرس هاو بحران های گوناگون می باشد و پرهیز از مواجهه با بحران افسانه ای بیش نیست در فاصله بین تولد ومرگ موقعیت های گوناگونی برای فرد به عنوان موقعیت های بحران زا ایجاد می گردد که برخورد صحیح با آن ها فرد را در تعادل و سلامت روانی نگه می دارد
براساس شواهد موجود راهبرد های مقابله ای نقش مهمی در بهزیستی فیزیکی و روانشناختی افراد هنگام مواجهه با وقایع استرس زا و حوادث منفی زندگی بازی می کند .(اندلر و پارکر 1989؛مالی و همکاران 1988)راهبردهای مقابله ای اغلب به عنوان یک میانجی بین حوادث استرس آور پیشایند ها و پیامد هایی همچون اضطراب ،آشفتگی روانشناختی و شکایات بدنی به کار می روند (آورو و همکاران 2003)
پژوهش حاضر تلاش دارد تا رابطه میان سبک های مقابله با استرس و هوش هیجانی را بررسی می کند
اهداف پژوهش
اکثر جمعیت جامعه ها را جوانان تشکیل می دهند که به نوبه خود به مشکلات عدیده ای مواجه هستند که درمیان قشر دانشجو از این امر مستثنی نبود ه و به امید یافتن شغلی مناسب در دانشگاه های کشور مشغول به تحصیل اند.نحوه عملکرد دانشجویان در موجوه مختلف زندگی به میزان زیادی هوش هیجانی شان بستگی دارد وشیوهای مقابله بااسترس در میان راه موفقیت فرد را در آینده شغلی و خانوادگی تضمین می کند .بنابراین نتایج این تحقیق می تواند موفقیت افراد در وضع کنونی و دورنمای آینده آنان را تخمین زند
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های مقابله با بحران در دانشجویان می باشد
سوالات پژوهشی
- آیابین هوش هیجانی (EQ)دانشجویا ن و شیوه های مقابله با بحران در آنان ارتباطی وجود دارد ؟
- آیا بین هوش هیجانی دانشجویان و شیوه های مقابله با بحران در سنین مختلف تفاوت وجود دارد؟
- آیا با توجه بهره هیجانی هرفرد می توان پیش بینی کرد که در مقابله با بحران از چه شیوه ای استفاده می کند ؟
- آیا بین وضعیت اقتصادی دانشجویان و میزان مقابله با بحران رابطه وجود دارد ؟
- بین رشته تحصیلی دانشجویان و میزان مقابله با بحران رابطه وجود دارد ؟
تاریخچه هوش هیجانی
بحث های فلسفی درمورد رابطه بین تفکر و عاطفه در فرهنگ مغرب زمین به پیش از 2000سال قبل برمی گردد .در اینجا ما به فعالیت های روانشناسی از سال 1900میلادی تا کنون اشاره می نماییم این سال هارا می توان به پنج دوره تقسیم کرد .(فورگاس ومایر ،2003،ترجمه امام زاده ای و نصیری )
1- سال های (1969-1900)دوره ای که در آن مطالعات روانشناختی مر بوط به هوش و عاطفه جدا ومستقل از یکدیگر صورت می گزفت
2- سال (1989-1970)دوره ای که طی آن روانشناسان به بررسی چگونگی تاثیر عواطف و تفکر بریکدیگر می پرداختند
3- سال های (1993-1990)دوره ای که در آن هوش عاطفی به عنوان یک مو ضوع مورد مطالعه و تحقیق مطرح گردید
4- سال های (1997-1994)دوره ای که طی آن مفهوم هوش عاطفی رواج یافت
5- از سال 1998تا کنون دوران اخیر که دوران انجام مطالعات شفاف سازی در مود مفهوم هوش عاطفی است
دوره اول یعنی سال های 1990-1969دوره ای بود که تحقیقات پیرامون هوش وعاطفه در حوزه های جداگانه صورت می گرفت .در حوزه هوش اولین آزمون ها ساخته و توسعه پیدا کردند و هوش به عنوان عاملی در نظر گرفته می شد که در بر گیرنده توانایی انجام صحیح امور و استدلال کردن است . در این دوره همچنین اساس زیست شناختی هوش مورد مطالعه قرار گرفت
در بررسی های مربوط به عواطف پژوهشگران در گیر موضوع مرغ وتخم مرغ بودند . به این ترتیب شخصی که به مو قعیت استرس آور مواجه می شود و مثلا دید خرس ،ابتدا پاسخ فیزیولوژی هیجان رااز خودنشان می دهد( مثلاافزایش ضربان قلب )وسپس احساس هیجان می کند و یا ابتدا احساس هیجان در او شکل می گیرد وپس تغییرات فیزیولوژیک دراو بروز پیدا می کند ؟
مساله دوم در بررسی عواطف این بود که آیا عواطف مفهومی عام وجهان شمول است یا به وسیله عوامل فرهنگی تفکیک می شود ؟
داروین عقیده داشت که عواطف دربین همه حیوانات و از جمله انسان مشترک است و در تضاد با فلسفه شک گرایی روانشناسان اجتماعی که معتقد بودند عواطف در فرهنگ های مختلف به اشکال مختلف بروز پیدامی کند
دوره دوم :یعنی سال های 1989-1970دوره ای بود که طی آن پیشرفت های چندی در زمینه هوش عاطفی ،صورت گرفت هوش وعاطفه که قبلا حوزه های جداگانه ای بودند ،دراین دوره در یک حوزه جدید ،به یکدیگر نزدیک شدند و حوزه جدیدی را عنوان شناخت واحساس تفکروعاطفه تشکیل دادنددر این حوزه جدیدپژوهشگرانبه دنبال یافتن قوانین مناسبی در این دوره بودند که عواطف به چه چیزی اشاره دارد و چه زمانی بروز پیدامی کنند .بعضی از پژوهشگران نظر داروین را مبنی بر آنکه عواطف در بین افراد یک گونه یکسان است و این که عواطف تظاهرات بیرونی احساسات درونی در مورد روابط می باشند را تایید کردند .در این دوره همچنین تاثیر عاطفه بر تفکر افراد افسرده و افرادی که قبلا به اختلال دو قطبی (مانیک –دپرسیو )مبتلا بودند ،مورد بررسی و آزمایش قرار گرفت .پژوهشگرانی که درمور هوش مصنوعی مطالعه می کردند ،علاقه مند به دانستن این موضوع شدند که آیا لازم است نظام های ویژه رابه شکل برنامه های رایانه ای طراحی کنند تا بتوانند احساسات شخصیت های داستانی را درک نمایند ؟
تحقیق این اثر مستلزم تهیه و تدوین تعدادی ازقوانین اساسی عواطف و نیز تعیین مصادیق و معانی آنها بود که در بررسی و مطالعه موضوع شناخت و عاطفه مورد توجه قرار گرفته بود این موضوع گر چه کم اهمیت به نظرمی رسید اما نیازمند تبادل نظر بین محققان هوش مصنوعی و کسانی بود که درموردعاطفه و شناخت مطالعه می کردند .گرچه اصطلاح هوش عاطفی در این مفهموم هنوز به قدر کافی توسعه پیدانکرد ه بود .لذا در این دوره طبق شیوه های مرسوم از این مفهوم تعریف یا توصیفی ارائه نشد .همچنین تعاریف اولیه را که از هوش عاطفی ارائه شده بودند .در واقع اشاره ای اجمالی به هوش عاطفی داشتند اما واضح وروشن نبودند ،اگر هم گاهاً روشن بودند ،به طور کامل گویای مفهوم هوش عاطفی نبودند