مقاله حقانیت امام علی (ع) در word دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله حقانیت امام علی (ع) در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله حقانیت امام علی (ع) در word
مقدمه
1ـ سند حدیث غدیر
2- شناخت واقعه غدیر
3- غدیر در قران
4- روز تبریک و تهنیت
5- جانشین پیامبر
6- لزو م تعیین جانشین
قانون جاذبه و دافعه علی
جاذبه و دافعه در جهان انسان
اختلاف انسانها در جذب و دفع
علی شخصیت دو نیروئی
جاذبه های نیرومند
تشیع ، مکتب محبت و عشق
اکسیر محبت
حصار شکنی
سازنده یا خراب کننده
محبت و ارادت به اولیاء
نیروی محبت دراجتماع
بهترین وسیله تهذیب نفس
نمونه هایی از تاریخ اسلام
حب علی در قرآن و سنت
رمز جاذبه علی
نتیجه گیری
منابع و ماخذ:
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله حقانیت امام علی (ع) در word
1- قران کریم
2- ولایت و امامت شهید مطهری
3- چهل حدیث تالیف محمود شریفی
4- جاذبه و دافعه علی(ع) اثر دکتر شهید مطهری
5- نهج البلاغه امام علی (ع)
مقدمه
هر ملتی همواره سعی میکند زیبائیهای تاریخ خویش را بیرون بکشد و ارائه دهد و حتی الامکان روی زشتیهای تاریخ خود را میپوشاند . حوادث غرورآمیز تاریخ یک آیین و یا یک مسلک نشانهای از اصالت و حقانیت آن تلقی میشود و رغبتها را بدان میافزاید ، و اما حوادث نامطلوب تاریخ آن سبب تردید در اصالت آن میگردد و نشانهای از ضعف نیروی خلاقه آن تلقی میشود . بحث در خلافت و امامت و حوادث ناگوار صدر اسلام و تکرار زیاد آن جریانهای نامطلوب مخصوصا در عصر حاضر که نسل جدید از نظر دینی دچار بحران روحی است از ایمان و شور و علاقه آنها به اسلام میکاهد . در گذشته ممکن بود که این بحثها اثر مطلوب داشته باشد و توجهات را از یک شاخه اسلامی به سوی شاخه دیگر آن معطوف سازد ، ولی در عصر حاضر بازگو کردن و ارائه دادن آنها افکار را نسبت به اصل و ریشه سست و متزلزل میکند . چرا دیگران همواره در صدد کتمان زشتیهای تاریخ خویش میباشند و ما مسلمانان بر عکس همه سعیمان اینست که آنها را بازگو کنیم و احیانا بزرگتر از آنچه بوده جلوه دهیم ؟ !
خداوند هیچ قوم و ملتی را به سیرت فرشتگان منزه ازگناه نیافریده است . تفاوت تاریخ ملل و اقوام و کیشها و آئینها از نظر زیبائی و زشتی در این نیست که یکی سراسر زیبائی است و دیگری سراسر زشتی
، بلکه در نسبت میان زیبائیها و زشتیها است . قرآن کریم این حقیقت را که بشر مجموعهای است از زشتی و زیبائی به صورت لطیفی بیان کرده است . خلاصهاش اینست که خداوند به فرشتگان اعلام میکند که یخواهم ” جانشین ” ( آدم ) بیافرینم . فرشتگان که تنها تیرگیهای وجود این موجود را میشناختند با تعجب حکمت این کار را خواستار شدند . در پاسخ آنها گفته شد من در وجود این موجود چیزها از روشنی و زیبائی سراغ دارم که شما نمیدانید .[1]
مردی یهودی برای اینکه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را به حوادث نامطلوبی که در صدر اسلام بر سر خلافت در میان مسلمین رخ داد سر کوفت دهد گفت
ما دفنتم نبیکم حتی اختلفتم فیه هنوز پیامبرتان را دفن نکرده بودید که دربارهاش اختلاف کردید . و چه زیبا پاسخ گفت علی . فرمود : « انما اختلفنا عنه لا فیه و لکنکم ما جفت ارجلکم من البحر حتی قلتم لنبیکم اجعل لنا الها کما لهم آلهه فقال انکم قوم تجهلون »
تو اشتباه میکنی ، ما درباره خود پیامبرمان اختلاف نکردیم ، اختلاف ما در باره دستوری بود که از پیامبر ما رسیده است که آیا چنین است یا چنان . اما شما هنوز پایتان از دریا خشک نشده بود که به پیامبر خود گفتید برای ما مانند این بت پرستان بتی بساز ، و پیامبرتان گفت همانا شما قومی هستید که نادانی میکنید[2] یعنی اختلاف ما با قبول توحید و نبوت بود . اختلاف ما این شکل را داشت که آیا آنکه به حکم اسلام و قرآن باید جانشین پیامبر شود شخص معین و پیش بینی شده ا ست و یا شخصی که خود مردم او را به عنوان جانشینی انتخاب و تعیین میکنند ؟ اما شما یهودیان در حال حیات پیامبرتان مطلبی را پیش کشیدید که از ریشه ضد با دین شما و تعلیمات پیامبر شما بود
در این مقاله ما در مورد حدیث غدیر خم که یکی از احادیث مربوط امامت و ولایت علی (ع) می باشد مطالبی را جمع اوری و مورد بررسی قرار داده ایم از مهم ترین منابع که استفاده کردیم کتاب امامت وولایت دکتر شهید مطهری و کتاب چهل حدیث می باشد
1ـ سند حدیث غدیر
حدیث غدیر از مشهورترین و بلند آوازه ترین احادیث نبوى است، که بسیارى از محدثان و عالمان بر استوارى بلکه تواتر آن تأکید کرده اند
علاّمه امینى حدیث غدیر را ازصدوده تن از صحابیان گزارش کرده است و آنگاه در پایان تأکید کرده است که گزارش او تمام آن چیزى نیست که وجود دارد
یکی دیگر از ادلهای که شیعه ذکر کردهاند حدیث غدیر است . [ خواجه نصیر ] میگوید : و لحدیث الغدیر المتواتر حدیث غدیری که متواتر است . ” متواتر ” اصطلاحی است در علم حدیث ، میگویند خبر واحد و خبر متواتر . مقصود از خبر واحد این نیست که ناقل آن یک نفر باشد بلکه یعنی خبری که نقل آن در حدی است که مفید یقین نیست خواه ناقل یک نفر باشد و خواه ده نفر باشند . مثلا شخصی نقل میکند که من فلان خبر را از رادیو شنیدم . شما گمان پیدا میکنید که این سخن راست باشد اما هنوز منتظرید که دیگران چه میگویند . از یک نفر دیگر هم میشنوید ، گمانتان قویتر میشود . بعد میبینید که افراد زیادی همین حرف را میزنند . نمیتوانید احتمال بدهید که همه اینها خواستهاند دروغ بگویند . حتی باید [ تعداد ناقلان ] در حدی باشد که تبانی بر دروغ هم در آن درست نباشد چون در یک حدی ممکن است افراد بشر تبانی کنند ولی اگر از آن حد بیشتر باشد تبانی امکان ندارد . تواتریعنی [ مقدار نقل خبر ] فوق تبانی باشد . مثلا در همین مثالی که عرض کردم ممکن است ده نفر با همدیگر تبانی کنند که بگویند ما فلان خبر را از رادیو شنیدیم . تا دویست نفر ممکن است تبانی کنند ولی گاهی قضیه به حدی میرسد که اصلا نمیشود احتمال داد که تبانی باشد . مثلا شما میروید به جنوب تهرانمیبینید شخصی میگوید رادیو چنین چیزی گفته . بعد میروید شر ق تهران میبینید افرادی آن خبر را نقل میکنند . بعد میروید غرب تهران همینطور نمیتوانید احتمال بدهید که همه اینها با یکدیگر تبانی کردهاند . این را میگویند تواتر . شیعه مدعی است که نقل خبر غدیر در حدی است که ما احتمال تبانی هم در آن نمیتوانیم بدهیم و بگوئیم مثل چهل نفر از صحابه پیغمبر تبانی کردند بر یک دروغ ، خصوصا که بسیاری از ناقلان این خبر جزء دشمنان علی ( ع ) بوده یا از طرفداران ایشان شمرده نشدهاند . اگر ناقلان فقط از تیپ سلمان و ابوذر و مقداد یعنی همانها که دور علی میچرخیدند بودند ، میشود احتمال داد که اینها علاقه مفرطی به علی ( ع ) داشتند و با تبانی چنین حرفی زدهاند . در حالیکه این خبر را کسانی نقل کردهاند کهعلاقهای به علی (ع) نشان ندادهاند . امثال ملا علی قوشچی میگویند این خبر وا است و به حد تواتر نرسیده است ، ولی شیعیان یگویند خیر ، خبر واحد نیست [ و متواتر است ] ، این هم کتابها . در حدیث غدیر پیغمبر ( ص ) فرمود : « الست اولی بکم من انفسکم ؟ قالوا بلی . » آیا من از خود شما بر شما اولویت ندارم [3]؟ گفتند : بلی . بعد فرمود : « من کنت مولاه فهذه علی مولاه » معلوم استکه میخواهد همان اولویت خودش بر نفوس را برای علی ( ع ) تصویب کند
2- شناخت واقعه غدیر
. سال دهم هجرت که مسلمانان همراه پیامبر اکرم(ص) مراسم حج را به پایان رساندند و آن سال، بعدا «حجه الوداع» نام گرفت، پیامبر اکرم(ص) عازم مدینه گردید. فرمان حرکت صادر شد. هنگامى که کاروان به سرزمین «رابغ» در سه میلى جحفه که میقات حجاج است، رسید امین وحى در مکانى به نام «غدیرخم» فرود آمد. آیه:«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس».نازل شد که اى پیامبر، آنچه از طرف خدا فرستاده شده، به مردم ابلاغ کن. اگر این کار را نکنى، رسالتخود را تکمیل نکردهاى و خداوند تو را از گزند مردم حفظ خواهد کرد. سوره مائده، آیه دستور توقف در آن مکان صادر شد. همه مردم ایستادند. وقت ظهر هوا، بشدت گرم بود. پیامبر اکرم(ص) نماز ظهر را با جماعتخواند سپس در حالى که مردم دور او را گرفته بودند، برروى نقطه بلندى که از جهاز شتران برپا شد، قرار گرفت و با صداى رسا خطبه خواند وسپس فرمود
«مردم نزدیک است من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم من مسؤولم و شما هم مسؤولید»
سپس مطالبى گرانبها بیان کرد و فرمود
«من دو چیز نفیس در میان شما به امانت گذاردم، یکى کتاب خدا و دیگرى عترت و اهل بیت من، این دو هرگز از هم جدا نشوند. مردم بر قرآن و عترت من پیشى نگیرید و در عمل به آنها کوتاهى نورزید که هلاک مىشوید»
در این هنگام دست على(ع) را گرفت و او را بلند کرد و به همه مردم معرفى نمود، سپس فرمود
«سزاوارتر بر مؤمنان از خود آنان کیست؟ همگى گفتند: خدا و پیامبر او داناترند»
پیامبر اکرم(ص) فرمود
«خدا، مولاى من و من، مولاى مؤمنانم و من بر آنها از خودشان اولى و سزاوارترم»
بعد فرمود
« من کنت مولاه فهذا على مولاهاللهم وال من والاه و عاد من عاداه و; »
«اى مردم هرکس من مولاى اویم، على مولاى اوست، خداوندا کسانى را که على را دوست دارند، دوست بدار و کسانى که او را دشمن دارند، دشمن دار و
3- غدیر در قرآن
الیوم اکملت لکم دینکمو اتممت علیکم نعمتىو رضیت لکم الاسلام دینا. [4]
امروز (روز غدیر خم) دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام
را بعنوان دین براى شما پسندیدم
4- روز تبریک و تهنیت
قال على(ع)
عودوا رحمکم الله بعد انقضاء مجمعکم بالتوسعه على عیالکم، والبر باخوانکم والشکر لله عزوجل على ما منحکم، واجتمعوا یجمع الله شملکم، و تباروا یصل الله الفتکم، و تهانؤا نعمه الله کما هنا کم الله بالثواب فیه على اضعاف الاعیاد قبله و بعده الا فى مثله; [5]
5- جانشین پیامبر
قال رسول الله(ص)
یا على انا مدینه العلم و انت بابها و لن تؤتى المدینه الا من قبل الباب; انت امام امتى و خلیفتى علیها بعدى، سعد من اطاعک و شقى من عصاک، و ربح من تولاک و خسر من عاداک.[6]
رسول خدا(ص) فرمود
اى على من شهر علمم و تو درب آن هستى، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند. ; تو پیشواى امت من و جانشین من در این شهرى، کسى که اطاعت تو کند سعادتمند است، و کسى که تو را نافرمانى کند، بدبخت است، و دوستدار تو سود برده و دشمنت
6- لزو م تعیین جانشین
. اسلام، خاتم ادیان، و رسول اللّه(ص) خاتم پیامبران و قرآن، فرجام بخش کتابهاى آسمانى است. بدین سان اسلام زمان شمول است و جهانشمول و پیامبر(ص) ابلاغ کننده دینى است که رنگ ابدیت دارد و زمان، طومار حیات او را درهم نمى پیچد. این از یکسو. از سوى دیگر ناموس خلقت چنین است که رسول اللّه(ص) چونان دیگر انسانها حیات ظاهرى محدودى دارد و بنا بر سخن صریح قرآن او نیز طعم مرگ را خواهد چشید،چنانچه دیگران: «انک میّت و انّهم میّتون» [7]
پیامبر(ص) رسالت ابلاغ آموزه هاى دین را بر عهده دارد، بدان گونه که رهبرى و زعامت جامعه را نیز. به دیگر سخن رسول اللّه(ص) مرجع فکرى مردم و نیز زعیم و پیشواى سیاسى آنهاست. بر این اساس، پرسش جدّى و مهمى ـ که هرگز نمى توان از کنار آن بسادگى گذشت و در درازناى تاریخ دل مشغولى مهم متفکّران اسلامى نیز بوده است ـ این است که این زعیم بزرگ الهى و مرجع باشکوه خدایى که آیینش را زمان شمول اعلام کرده است، براى آینده آیین و مکتبش چه کرده است؟ آیا آینده اى مشخص را رقم زده است و یا به هیچ روى براى آینده طرحى نیفکنده و کار را یکسره به مردم وانهاده است و یا …؟
عالمان، محدثان، متکلمان و متفکران اسلامى در این باره بسیار حکم زده اند و تئوریهاى گونه گونى پرداخته اند1، و بواقع کوشیده اند آنچه را در تاریخ اسلام واقع شده است به گونه اى، استوار بدارند و براى آن، مبنا و یا مبانى یى بسازند، امّا حقیقت چیست؟ در نگریستن دقیق به موضوع نشان خواهد داد که چگونگى موضع رسول اللّه(ص) از سه حال خارج نیست
1ـ بر این باور باشیم که پیامبر(ص) یکسر مسئله را مسکوت گذاشته است بدون اینکه درباره آن با امت سخنى بگوید؛
2ـ آن را به امت وانهاده و بر تدبیر آنها اعتماد کرده و صحابه مأمور رقم زدن آینده شده اند؛
3ـ با نص صریح آینده را رقم زده است و کسى را که باید بار مسئولیت هدایت امت و اداره جامعه اسلامى پس از وى را به دوش بگیرد معرفى کرده است. اکنون به این فرضها بنگریم و چگونگى آنها را وارسى کنیم
1) سکوت در قبال آینده
[1] و اذا قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه ، قالوا ا تجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک ، قالانی اعلم ما لا تعلمون>> البقره
[2] نهج البلاغه ، حکمت
[3] اشاره به آیه قرآن ( سوره احزاب ، آیه 6 ) است
[4] سوره مائده ایه
[5] بحارالانوار صفحه
[6] جامع الاخبارصفحه 52 جلد
[7] سوره زمره ایه