برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله نگاهی به شروح کهن مثنوی و معنوی در word دارای 56 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نگاهی به شروح کهن مثنوی و معنوی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نگاهی به شروح کهن مثنوی و معنوی در word

نگاهی به شروح کهن مثنوی و معنوی  
الف) شروح شناخته شده (ق 8-14)  
1- شرح احمد رومی بر مثنوی (ق8)  
2-جواهر الاسرار و زواهر الانوار (ق9)  
3-کنوز الحقائق فی رموز الدقائق(ق9)  
4-رساله نائیه(ق9)  
5-رساله النائیه (نی نامه) (ق9)  
6-شرح مثنوی  
7-شرح ابیاتی از مثنوی  
8-شرح مثنوی معنوی (ق9)  
9-شرح ابیاتی از مثنوی  
10-کاشف الاسرار و مطلع الانوار(ق10)  
11-شرح مثنوی (ق10)  
12-شرح مثنوی معنوی (ق 10)  
13-شرح مثنوی معنوی (ق10)  
14- اختیارات مثنوی(ق 10)  
15-شرح مثنوی معنوی (ق10)  
16-شرح مثنوی مولوی (ق10)  
17-گلشن توحید (ق10)  
18-ازهار مثنوی و انوار معنوی(ق10)  
19-شرح جزیرهالمثنوی (ق10)  
20-شرح فاتح الابیات(ق10)  
21-شرح مثنوی معنوی (ق11)  
22-فتح المثنوی (ق11)  
23-شرح بیتی از مثنوی (ق11)  
24-شرح مثنوی (ق11)  
25-شرح مثنوی (ق11)  
26-شرح بیتی از مثنوی (ق11)  
27-کنوزالعرفان و رموز اصحاب الایقان(ق11)  
28- مکاشفات رضوی مولوی (ق11)  
29-لطائف المعنوی من حقائق المثنوی (ق11)  
30-شرح منتخبی از جزیره المثنوی (ق11)  
31-شرح مثنوی(ق11)  
32-جواهر بواهر مثنوی (ق11)  
33-شرح مثنوی (ق11)  
34-شرح مثنوی(ق11)  
36-اسرارمثنوی و انوار معنوی(ق12)  
37-حل مثنوی (ق12)  
38-مغنی محمد عابد (ق12)  
39-شرح مثنوی (ق12)  
40-شرح مثنوی معنوی (ق12)  
41-حیات المعانی (ق12)  
42-شرح مثنوی (ق12)  
43-مراد المثنوی (ق12)  
44-حل مثنوی معنوی (ق12)  
45-مخزن الاسرار (ق12)  
46-شرح مثنوی معنوی (ق12)  
47-اسرار الغیوب (ق12)  
48-مخزن الاسرار(ق12)  
49-روح المثنوی(ق12)  
50-متن و شرح مثنوی (ق13)  
51-شرح مثنوی معنوی (ق13)  
52-شرح مثنوی معنوی (ق13)  
53-دفع شبهات (ق 13)  
54-شرح مثنوی وقار (ق13)  
55-شرح بیتین مثنوی یا نی نامه (ق 13)  
56-شرح مثنوی معنوی (ق13)  
57-مفتاح المعانی(ق13)  
58-شرح مثنوی معنوی (ق13)  
59-شرح بیتی از مثنوی (ق13)  
60-فتوحات معنوی (ق13)  
61-شرح اسرار (ق13)  
62-المنهج القوی (ق 13)  
63-شرح مثنوی(ق13)  
64-ترجمه و شرح مثنوی (ق13)  
65-ره آورد مثنوی (ق14)  
66- شرح مثنوی (ق 14)  
67- مثنوی در سلوی (96) (ق14)  
68-مفتاح العلوم مولانا (ق14)  
69-ترجمه و حاشیه مثنوی (ق 14)  
70-اسرار العلوم مولوی(ق14)  
71-تفسیر مثنوی (ق 14)  
پی نوشت ها:  

نگاهی به شروح کهن مثنوی و معنوی

        به قول استاد فرزانه و دانشمند جناب آقای دکتر شفیعی کدکنی «مثنوی معنوی جلال الدین مولوی، بزرگ ترین حماسه ی روحانی بشریت است که خداوند برای جاودانه کردن فرهنگ ایرانی آن را به زبان پارسی هدیه کرده است و هنوز بشریت در نخستین پله های شناخت این ژرف و بی همتاست». اگر در هر سالی شرحی جامع و کامل بر این کتاب نوشته شود باز هم میدان تحقیق همچنان باز است و تشنگان این وادی جویای گزارش های بیشتر و بیشترند.(2)

آری، تألیف صدها شرح و تلخیص و ترجمه به زبان های فارسی، ترکی، اردو و ده ها زبان دیگر دنیا که امروزه نسخ خطی فراوانی از آنها در کتابخانه های مختلف دنیا موجود است، نمودارگوشه ای ازعظمت این کتاب عظیم و پر قدر است که به حق لقب «قرآن فارسی» یافته است

اشعار مولانا چه در مثنوی و چه در غزلیات شمس آکنده و آمیخته با رموزات عرفانی و اسرار ملکوتی است و از همان آغاز تولد و سرایش افهام و اذهان بسیاری از یاران و مریدان مولانا را به خود جلب کرد و طبق آنچه از مکتوبات مولانا و فیه ما فیه او بر می آید و نیز آنچه افلاکی در مناقب العارفین بارها بدان اشاره کرده، مولانا در زمان حیات پر برکت خود آنچه اذهان و افهام کافه انام از این رموزات در بهره اندوزی دچار مشکل می شد، با کلام جان بخش خویش کلام مثنوی را تفسیروتبیین می نمود و ایشان بارها درفهم ابیات و معانی رمز آلود مثنوی به مولانا مراجعه می کردند.(3)

پس از مولانا و سلطان ولد که در شرح مثنوی آثار و تقریراتی از خویش به یادگار نهاده اند، قدیمی ترین شرح درباره مثنوی شرح احمد رومی از مریدان سلطان ولد و فرزندش عارف چلبی است که فروزانفر از آن خبرداده و دو نسخه از آن را در دست داشته است. (4) این شرح که به قول زرین کوب شرح در خور ملاحظه ای نیست، (5) در سال 720 ق تألیف شده است. بعد از این شرح، نشانی و اثری از شرح و تفسیر در خور بر مثنوی تا حدود دو قرن به دست نیامده است

پس از در گذشت مولانا توجه به آثار او و کوشش در شناخت شخصیت معنوی و عرفانی او به خصوص در حوزه یاران مولانا در قونیه بیشتر شد؛ لذا نخستین کوشش ها نیز در همان قونیه صورت گرفت.فریدون سپهسالار (629 – 719ق) که به قول خود چهل سال به مولانا خدمت کرده بود، در کتابی فارسی به ذکر مناقب و احوال مولانا پرداخت. افلاکی نیز حدود پنجاه سال بعد از مولانا(718ق)مناقب العارفین را در ذکر مناقب و احوال و کرامات مولانا از کودکی تا رحلت نگاشت. این کتاب علی رغم حکایات مبالغه آمیزی که دارد، در بین دوستداران مولانا محبوبیت و شهرت زیادی پیدا کرد، به طوری که بارها از سوی پیروان مکتب مولانا تلخیص و ترجمه شده است، برای نمونه صابونی خلاصه از آن را با نام ثواقب المناقب به علاقه مندان عرضه کرده. محمود مثنوی خوان نیز ترجمه ی از آن صورت داده است که به ثواقب محمود مثنوی خوان مشهور بوده است.(6)

 قدیمی ترین آثاری که می توان نامی ازمولوی یا اشعاری از او را در آنها یافت، آثار علاءالدوله سمنانی (735ق)و شیخ نصیر الدین چراغ دهلی(757ق) و میر سید علی همدانی (785ق) است. علاءالدین سمنانی در پاسخ شخصی که از او پرسیده است «مولانای رومی چگونه کسی بوده» گفته است: «من

هرگز سخن او نشنودم که وقت من خوش نشده است».(7) دو بیت از مثنوی در ملفوظات شیخ نصیر الدین چراغ دهلی و چند بیت از غزل مولانا در ذخیره الملوک میرسید علی همدانی نیز آمده است. (8) بیشترین علاقه به مولانا و اشعار او را در شعر و آثار بزرگان قرن نهم مانند قوام الدین سنجانی (م 820 ق)، شاه قاسم انوار، خواجه ابوالوفا خوارزمی (م 835ق)، کمال الدین (تاج الدین) حسین خوارزمی (م 840ق) می توان مشاهده کرد.(9)

در حقیقت کوشش برای شرح مثنوی نیز از همین کمال الدین حسین خوارزمی شروع می شود. دو شرح منظوم و منثور او بر مثنوی به نام های کنوز الحقائق و جواهر الاسرارو زواهر الانوار به اعتباری اولین شروح منظم و منسجم بر مثنوی به حساب می آیند. از کنوز الحقائق جز قسمت هایی بر جای نمانده، اما جواهر الاسرار او منبع بسیاری از شارحان و محققان مثنوی بوده است، و لو آنکه شارح توانسته تنها سه دفتر را شرح کند.(10) درباره این شروح به تفضیل سخن خواهد رفت

به دنبال خوارزمی ، نظام الدین محمود شیرازی معروف به شاه داعی، شاعر و عارف بزرگ قرن نهم (810 – 870ق) حاشیه یا شرحی بر مثنوی نوشت که علی رغم کاستی ها و نارسایی هایی که درآن مشاهده می شود، در خور تحسین و توجه است. وی نیز مانند خوارزمی پیرو مکتب محیی الدین عربی است و از منظر آن عارف بزرگ به شرح پاره ای از مشکلات مثنوی پرداخته است. (11) شاه داعی نیز قبل از این شرح هجده بیت از ابیات مثنوی را شرح می کند و سپس آن را ضمیمه شرح خود می سازد

البته نمی توان از کوشش های مولانا یعقوب چرخی (م 851ق) و مولانا عبدالرحمن جامی (م 898ق) نیز در این قرن چشم پوشی کرد.چرخی از مشایخ فرقه نقشبندیه است و مثنوی در میان پیروان این فرقه همواره به دیده عظمت و احترام نگریسته می شده است. او به خواهش برخی اصحاب به شرح دیباچه مثنوی و توضیح و تحلیلی مختصر درباره داستان پادشاه و کنیزک و شیخ دقوقی و قصه همشهری عارف خود شیخ محمد سررزی می پردازد. جامی که خود را ارادتمندان مولاناست و درباره ی دیدارش از قونیه و تربت مولانا حکایاتی نقل شده است. (12) بر دوبیت آغازین مثنوی شرحی مبسوط به نظم و نثر می نویسد که بسیاری ازشارحان بعد از اوبه خصوص پیروان مکتب ابن عربی از این شرح استفاده کرده اند

اسیری لاهیجی وشیخ علاءالدین علی بن محمد شاهرودی معروف به «مصنفک» از دیگر بزرگانی اند که به شرح بعضی از ابیات مثنوی و رفع دشواری های آن در قرن نهم دست زده اند.(13) ملاحسین کاشفی سبزواری (م910ق)واعظ مشهور و نویسنده ی پرکار قرن نهم و دهم نیز تلاش های ارزنده ای درباره مثنوی انجام داده است. او علاوه بر دو خلاصه از مثنوی به نام های لب المعنوی و لب لباب ظاهراً شرحی نیز بر مثنوی نوشته است که بعضی از تذکره نویسان از آن خبر داده اند

مثنوی در شبه قاره هند نیز محبوبیت فراوانی پیدا کرده بود، به طوری که از قرن دهم تا سیزدهم چند شرح بر مثنوی نوشته شد. در میان سلسله های تصوف در هند طریقت چشتیه علاقه و توجه بیشتری به آثار مولانا از خود نشان داد. (14)

می گویند پیشوای این طریقت نظام الدین اولیاء (م725ق) خود شرحی بر مثنوی نوشته است که قسمتی از آن در انجمن آسیایی بنگال نگهداری می شود. این شرح دومین شرح نوشته شده بر مثنوی بعد از شرح احمد رومی است

به هر حال استقبال گرم حاکمان شبه قاره و مهاجرت شاعران و فعالیت متصوفان ایرانی و غیر ایرانی زمینه ی پیش ده ها شرح ناقص و کامل بر مثنوی را در شبه قاره فراهم کرد که از مهم ترین شروح بازمانده می توان به موارد زیر اشاره کرد

1-لطائف المعنوی فی حقائق المثنوی، عبداللطیف عباسی گجراتی(قرن یازدهم)؛

2-مکاشفات رضوی، مولوی محمد رضا ملتانی لاهوری (قرن یازدهم)؛

3-مخزن الاسرار، ولی محمد اکبر آبادی (قرن دوازدهم)؛

4-فتوحات معنوی، عبدالعلی محمدبن نظام الدین معروف به بحرالعلوم(قرن نوزدهم)؛

5-اسرار الغیوب، خواجه ایوب پارسا(قرن دوازدهم)

و از این میان شرح محمداکبرآبادی که کوشیده است مثنوی را بر اساس دیدگاه های ابن عربی تفسیر کند، تأثیر بیشتری بر شروح بعد از خود نهاده است.(15)

البته شروح و ترجمه هایی از مثنوی به زبان های دیگر صورت گرفته که موفق تر از همه ترجمه مثنوی به زبان اردو به نام پیراهن یوسفی است که مولانا محمد یوسف علی شاه چشتی نظامی در سال 1293 ق به آن اقدام کرده و چندین بار به چاپ رسیده است؛ همچنین از شروح موفق شرح مفتاح العلوم از مولانا میرزا محمد نذیر عرشی نقشبندی به اردو و شرح پیر امام شاه به زبان پنجابی و شرح عبدالجبار بنکش به زبان پشتو می باشند

آثاری در آسیای صغیر نیز در این زمینه به وجود آمد. گزیده 360 بیتی یوسف دده از مثنوی و شرح آن به قلم عبدالله بن محمد رئیس الکتاب العثمانیه و نوشتن شروح و تلخیصاتی دیگر بر این منتخب او را در زمره پژوهندگان و شارحان مثنوی نیز به شمار آورده است و می توان گفت اقدام او در توجه شارحان ترک به شرح مثنوی در نیمه قرن دهم و یازدهم موثر بوده است، به طوری که پس از او چندین شرح ناقص و کامل در قرن دهم بر مثنوی نوشته می شود. ابراهیم بن صالح مغلوی معروف به شاهدی شرحی منظوم و خوب درباره مثنوی دارد. ظریفی حسن چلبی(942ق)کاشف الاسرار و مطلع الانوار را در شرح بعضی از ابیات دفتر اول مثنوی می نویسد. چند شرح دیگر و نه چندان مهم در همین قرن در آسیای صغیر بر مثنوی نوشته می شود. نخستین شرح منظم و کامل را در ترکیه مصلح الدین مصطفی بن شعبان معروف به سروری (م969ق) بر مثنوی به فارسی می نویسد و پس از آن شمعی در اواخر قرن دهم (995ق) شرحی را بر مثنوی شروع می کند و پس از گذشت چهارده سال مؤفق می شود، شش دفتر مثنوی را به ترکی شرح کند. این دو شرح قدیمی ترین شروح کامل برمثنوی در ترکیه به حساب می آیند. پس ازآنها رسوخ الدین اسماعیل انقروی (1041ق) موفق می شود جامع ترین و ارزنده ترین شرح ترکی را بر مثنوی بنویسد. بعد از انقروی شروح دیگری نیز بر مثنوی به وجود آمد که مهم ترین آنها عبارت اند از

1-جواهر بواهر، صاری عبدالله افندی (م1071ق)؛

2-روح المثنوی، اسماعیل حقی(م1063ق)؛

3-ترجمه و شرح مثنوی شریف، عابدین پاشا حکمران انقره(م1259ق)؛(16)

در این دوره در ایران نیز شروحی بر مثنوی به وجود آمدند که درباره هر یک سخن خواهیم گفت و مهم ترین آنها اجمالاً به قرار زیر است

ملامحمد صالح قزوینی از علمای مشهور شیعی در عهد صفویه که خود ازشاگردان میرداماد و هم عصران علامه مجلسی و شیخ حر عاملی بوده است، شرحی بر ادبیات دشوار مثنوی می نویسد که شرح دفتر چهارم آن به همراه آن دو صفحه از دفتر پنجم باقی مانده است

شرح ناشناخته ی دیگر که در کتابخانه آیهالله مرعشی نجفی نگهداری می شود، از قرن دهم ق است که تنها یک دفتر از آن باقی مانده و نام شارح نیز مشخص نیست؛ اما شارح می نویسد که حدود بیست سال از عمرش را صرف شرح مثنوی کرده است.(17)

قطب الدین محمد لاهیجی اشکوری (م1075م)و علی فرزند شیخ فضل الله گیلانی فومنی(م1018 ق)و حاج ملا محمد علی نوری (م 1252ق) نیز ابیاتی از مثنوی را شرح کرده اند. میرزا حسن بن محمد صادق خان که خود از ملازمان شاه عباس اول بوده، نیز شرحی بر مشکلات مثنوی نوشته است

حکیم عارف بزرگ قرن سیزدهم حاج ملاهادی سبزواری نیز با شرح ارزشمند خود بر مثنوی بزرگ زرین دیگری به کارنامه خویش می افزاید. او می کوشد مثنوی را از دیدگاه حکمت و شریعت به خصوص آرا و عقاید صدرالدین شیرازی شرح و تفسیر کند.(18)

در میان غربیان نیز در قرون گذشته کوشش هایی در زمینه ترجمه و تفسیر مثنوی شده است، از جمله هامربور گشتال (م 1856م)دیپلمات و خاورشناس اتریشی منتخبی ازابیات مثنوی را به زبان آلمانی ترجمه کرد. سپس تورلوگ (وزیر پروتستان آلمان) به تحقیق و معرفی مثنوی پرداخت. درانگلیس نیز وین فیلد و ویلسون ترجمه هایی از مثنوی فراهم آوردند که بعدها به پسند نیکلسون درآمد.(19)

گولپینارلی شروحی را که خود ملاحظه نموده، در کتاب مولویه بعد از مولانا معرفی می کند. این شروح که اغلب به زبان ترکی و برخی به فارسی است، عبارت اند از: شروح کمال الدین حسین بن حسن خوارزمی موسوم به کنوز الحقائق فی رموز الدقائق وجواهر الاسرار و زواهر الانوار، شرح بحر العلوم عبدالعلی محمد لکهنوی، شرح سروری، شرح سودی، شرح شمعی، شرح انقروی، شرح عبدالمجید سیواسی، شرح صارمی عبدالله موسوم به جواهر بواهر مثنوی، شرح اسماعیل حقی بروسوی موسوم به روح المثنوی، شرح شیخ مراد بخاری، شرح عابدین پاشا، شرح طاهر اولغون موسوم به درس های مثنوی، شرح پیری پاشا، شرح هدایی عزیز محمود، شرح حسن دده و;(20) که به شرح هر یک خواهیم پرداخت

ایشان علاوه بر شروح زبور به معرفی ترجمه هایی از مثنوی پرداخته اند که به قرار زیر است

1-در قرن هیجدهم م نحیفی سلیمان (م1151ق) از شاعران مولوی-حمزوی مثنوی را به طور منظوم به ترکی برگردانده و در کار خود توفیق یافته است. این ترجمه همراه ترجمه فرخ افندی (م 1256ق) بر دفتر مجعول هفتم به خط نستعلیق در سال 1286ق در مطبعه ی بولاق مصر چاپ شده است

2-طاهر بروسوی می نویسد که عبدالله صالح از پیروان طریقت عشاقی (م1197ق)مثنوی را در استانبول ترجمه کرده است، اما وی قید نکرده است که ترجمه مزبور کامل بوده یا ناقص و همچنین روشن نکرده است که ترجمه در کجا بوده است

3-خیری بیک (م1308ق) که به سبب انتشار مجموعه ای به نام کوتوک به «صاحب کوتوک» شهرت داشته است، به هوس افتاده که مثنوی را به نظم ترجمه کند که ترجمه خوبی از آب در نیامده است

4-می گویند که عونی ینی شهری (م1310ق) ترجمه ای منظوم تا پایان دفتر چهارم داشته است

5-ترجمه منظوم به وزن هجایی از فیض الله ساجد اولکو که از سوی خانه ی خلق قونیه در مجموعه ی قونیه 6 حافظ محمد امین، شیخ مولویه توقات، دفتر هفتم را نیز از مولانا پنداشته وآن را نظماً به ترکی ترجمه کرده است. نسخه ای از آن به شماره 6323 جزو نسخه های خطی ترکی کتابخانه اونیورسیته ی استانبول نگهداری می شود

7-شاکر محمد از تربیت یافتگان درباره (م1252ق) در استانبول مثنوی را به ترکی منظوم درآورده است. اونیز دفتر هفتم را از مولانا دانسته و آن را به ترجمه خود افزوده است.یک نسخه از آن به صورت زیبا و مذهب که یک سال بعد از پایان ترجمه استنساخ شده، در موزه کتابخانه دانشگاه استانبول به شماره 6308 بین نسخ خطی ترکی ثبت شده است

8-ضمناً مرحوم گولپنارلی به ترجمه منثور مثنوی خود نیز اشاره کرده است که در سال های 1942-1946م به چاپ رسیده است.(21)

به صورت پاورقی انتشار یافته و بعدها به کوشش انتشارات ترکیه در سال 1945 م به چاپ رسیده است

اصطلاح نامه هایی نیز طی سه قرن پیشین بر مثنوی ترتیب یافته است که گولیپنارلی از آنها یاد می کند، عبارت اند از: ازهار مثنوی و انوار معنوی از شریف علایی بن محبی الشیرازی؛ مظهر الاشکال از محمد شعبان زاده که لغتنامه ی ترکی است به ترتیب الفبایی ترکی و یک نسخه از آن به شماره 565 در کتابخانه ی حالت افندی موجود است که در سال 1113 تحریر یافته است.(22)

تردید نیست که در بین شارحان مثنوی کسانی بودند که به صرف داشتن علاقه جدی به مولانا و وابستگی به او به شرح مثنوی پرداخته اند. افرادی نیز برای داشتن اثر وشمرده شدن در عداد فضلا و کسب عنوان شارح و حتی به قصد خودنمایی و اظهار برتری کار شرح مثنوی را در پیش گرفته اند. در مشرق زمین شرح در اکثر موارد برای فهمیدن، توضیح و فهمانیدن مطلب نوشته نمی شد، بلکه به آکندن اثر از اصطلاحات و تعقید هر چه بیشتر متن منجر می شد. شارح حتی لزومی احساس نمی کرد که دریابد غرض صاحب متن چیست، هر چه خود دریافت یا به عبارت صحیح تر مذهب ومشرب و اعتقاد خود را اساس قرار می داد و خواننده را شاید از قصد صاحب متن به کلی دور می کرد. هیچ شارحی آن گاه که مثنوی را شرح می کرده، دیگر آثار مولانا و آثار عمده و اصلی حیات وی را مطالعه نمی کرده است، در حالی که دیوان مولانا، افکار مندرج در مثنوی و حتی محتوای حکایات آن را شرح می دهد؛ در فیه ما فیه وی فصل هایی هست که به شرح ابیات مثنوی اختصاص دارد و مقالات شمس مهم ترین مأخذ مثنوی است

دراینجا به معرفی اجالی برخی از شروع موجود مثنوی به ترتیب زمانی می پردازیم. نسخ خطی این شروح که به زبان های فارسی، ترکی، عربی، اردو، پشتو، پنجابی و; نگارش یافته اند، در کتابخانه های مختلف دنیا وجود دارد که حتی الامکان به معرفی آنها خواهیم پرداخت

الف) شروح شناخته شده (ق 8-14)

1- شرح احمد رومی بر مثنوی (ق8)

استاد فروزانفر در مقدمه شرح مثنوی شریف از این شرح نام می برد و می فرماید که دو نسخه ی خطی از آن را در اختیار داشته است. این شرح که نگاشته ی احمد رومی معاصر سلطان ولد و فرزندش اولو عارف چلبی بوده است، حدود 48 سال بعد از فوت مولانا نوشته شده است و قدیمی ترین شرح شناخته شده درباره شرح مشکلات مثنوی است. این کتاب در هشتاد فصل تنظیم شده است و شارح در آغاز هر فصل آیه ای از قرآن یا حدیثی از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ذکر می کند و پس از شرح آن حکایتی مناسب شرح بیان می کند و برای اثبات و تقریر مطلب به چند بیت از مثنوی استشهاد می جوید. آیات و احادیث منقول نیز در شرح و تفسیر ابیات مذکور مثنوی است. این کتاب اشکالات و کاستی ها و سستی هایی دارد، اما چون قدیمی ترین شرح مثنوی است، در خور توجه و حایز اهمیت است.(23)

2-جواهر الاسرار و زواهر الانوار (ق9)

نوینسده این اثر کمال الدین حسین بن حسن خوارزمی (م840ق) است و از شاگردان و مریدان خواجه ابوالوفای خوارزمی و از صوفیان مشهور سلسله کبرویه می باشد. از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. نثر زیبا، آهنگین، مسجع ومرصع این شرح که تقریباً اولین شرح منسجم و منظم و مرتب ابیات مثنوی است، به آن لطافت و زیبایی و دلنشینی بیشتری بخشیده است. وی پیش از شرح مثنوی ده مقاله در احوال مشایخ و بزرگان طریقت و اصول و آداب و اصطلاحات تصوف می آورد و مقدمه مدخل اثرش قرار می دهد. خوارزمی پس از این مقالات که در مجلدی جداگانه به چاپ رسیده است، دفتر اول مثنوی را شرح می کند و پس از فترت و تأخیر زیاد به سال 833 ق شروع به شرح تمام دفتر دوم و سوم می نماید و احتمالاً به شرح بقیه دفاتر توفیق نمی یابد. (24)

3-کنوز الحقائق فی رموز الدقائق(ق9)

این اثر اولین شرح منظوم مثنوی است. کمال الدین حسین خوارزمی (صاحب جواهر الاسرار) ناظم آن است، اما متأسفانه جز بخشی از آن به جای نمانده است. شارح علاوه بر این شرح و شرح قبلی آثار دیگری دارد که عبارت اند از: ینبوع الاسرار فی نصائح الابرار، نصیحت نامه شاهی یا نصایح شاهی، المقصد الاقصی فی ترجمه المستقصی، دیواراشعار، (25) تحفه الابرار فی افضل الاذکار، کتابی درعلوم ظاهری و اصطلاحات آن، کتابی در مستی از باده عرفان، شرح قصیده برده. (26) اولین بار این شرح خوارزمی در هندوستان به چاپ رسیده است. (27)

4-رساله نائیه(ق9)


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید