مقاله هویت ملی و جریانهای انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریانهای فکری ـ سیاسی دهة اول جمهوری اسلامی) در word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله هویت ملی و جریانهای انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریانهای فکری ـ سیاسی دهة اول جمهوری اسلامی) در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله هویت ملی و جریانهای انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریانهای فکری ـ سیاسی دهة اول جمهوری اسلامی) در word
چکیده
مقدمه
1 مفهومشناسی
الف .جریان
ب . هویت ملی
2 جریانهای 1360ـ1357
الف. جریان اسلامی
ب . جریان ملی
ج . جریان چپ
د . جریان بینابینی و التقاطی
هـ . جریان منتقد غرب
3 جریانهای تأثیرگذار پس از سال 1360
4تبیین افول و صعود جریانها بر مبنای هویت ملی
ضمیمه: بررسی انتقادی کتاب «جریانشناسی سیاسی در ایران»
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله هویت ملی و جریانهای انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریانهای فکری ـ سیاسی دهة اول جمهوری اسلامی) در word
آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم نیرومند، حسن شمسآوری و محسن مدیرشانهچی، چ سوم، تهران، مرکز، 1379
ابوالحسنی (منذر)، علی، کارنامهشیخ فضلالله نوری، پرسشها و پاسخها، تهران، عبرت، 1380
الویری، محسن، زندگی فرهنگی و اندیشه سیاسی شیعیان از سقوط بغداد تا ظهور صفویه، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، 1384
بیانی، شیرین، دین و دولت در ایران عهد مغول، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ج 2، چ2، 1381
جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج1، 1379
جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران سالهای 1357ـ1320، قم، مؤلف، چ6، 1385
ـــــ ، میزگرد «سیر تحول تاریخی هویت ملی در ایران از اسلام تا امروز»، مطالعات ملی، ش 5، پائیز 1379
جوادزاده، علیرضا، «بررسی نوشتههای غربی درباره موضع و نقش حوزه علمیه قم در انقلاب اسلامی، با تکیه بر معیارهای تاریخی»، آموزه 9: غرب و انقلاب اسلامی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387
خسروپناه، عبدالحسین، جریانشناسی فکری ایران معاصر، چ دوم،قم،مؤسسه فرهنگی حکمت نوین اسلامی، 1389
دارابی، علی، جریانشناسی سیاسی در ایران، چ دوم، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388
رجایی، فرهنگ، مشکله هویت ایرانیان امروز: ایفای نقش در عصر یک تمدن و چند فرهنگ، چ دوم، تهران،نی، 1383
رهدار، احمد، «گفتارهای پریشان»، 15 خرداد، دوره سوم، ش 12، تابستان 1386
صالح، محسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 8 ج، 1385
امام خمینی(ره)، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 20، 1379
طبری، احسان، کژ راهه: خاطراتی از تاریخ حزب توده، چ دوم، تهران، امیرکبیر، 1366
عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، کتابخانه ابن سینا، 1337
فورن، جان، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران، از سال 1500میلادی مطابق با 879 شمسی تا انقلاب، ترجمه احمد تدین، تهران، خدمات فرهنگی رسا، چ 4، 1377
کدی، نیکی، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، چ سوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1381
کریم، مجتهدی، آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1379
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج14، تهران و قم، صدرا
معین، محمد، فرهنگ فارسی (متوسط)، چ چهارم، تهران، امیرکبیر، 1360
میرسلیم، مصطفی (زیرنظر)، جریانشناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران (1380ـ1357)، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1384
نجفی، موسی، تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1385
چکیده
جریانهای فکری، سیاسی دهه اول انقلاب، به دو مقطع قابل تقسیم است: جریانهای فعّال در سه سال اول پیروزی انقلاب، که به نوعی ادامه همان جریانهای مبارز قبل از انقلاب میباشند، عبارتند از: «اسلامی»، «ملی»، «چپ»، «التقاطی» و «منتقد مدرنیته»؛ و از سال 1360 به بعد، به جز جریان «اسلامی»، سایر جریانها به تدریج به انحلال یا انزوا رفتند. قدرتتأثیرگذاری خود را در صحنه سیاسی از دست داده، یا تأثیرشان کم شد. در این دوره، عرصه سیاسی عمدتاً در اختیار جریان اسلامی قرار گرفت. علت این فراز و فرود، و بقاء یا انزوا نسبتی بود که هر یک از جریانها با عناصر هویت ملی ایرانی برقرار کرده بودند. «ایرانیت» (با مؤلفههایی چون زبان فارسی، آداب و رسوم ایرانی و ; به ویژه استقلال سیاسی) در کنار «تشیع»، دو عنصر اساسی و درهمتنیده هویت ایرانی پس از دوره صفویه بودهاند. هر یک از جریانها به میزان ارتباط و حساسیت نسبت به این عناصر هویتی، باقی یا حذف و منزوی شدند.
کلید واژهها: جریان، هویت ملی، ایرانیت، استقلال، تشیع، مدرنیته.
مقدمه
سالهای اول انقلاب اسلامی ایران، دورهای بسیار مهم در تاریخ معاصر ایران ارزیابی میشود. در این دوره، جریانهای مختلف و بلکه متضاد فکری ـ سیاسی، فعالیتهای گستردهای داشتند. جریانهای مذکور را از ابعاد مختلف میتوان مورد بررسی قرار داد. یکی از مسائل مطرح درباره این جریانها، علت فراز و فرود آنها است. اینکه چرا جریانهای« ملی»، «چپ» و «التقاطی»، که در اوایل پیروزی انقلاب فعالیتهای قابل توجهی داشتند، پس از مدت کوتاهی، از صحنه سیاسی، حذف شده یا به انزوا رفتند. در متقابل، چگونه جریان اسلامی توانست عمده عرصههای سیاسی را به دست گیرد؟
نوشتار حاضر در پی آن است که با بررسی عناصر هویتی ایرانیان، به این مسأله پاسخ دهد. مدعای مقاله این است که افول و صعود جریانهای سیاسی، در این مقطع تاریخی ـ و نه لزوما همه دورههای تاریخی ـ در نسبتی است که با عناصر هویت ملی برقرار کردهاند
آنچه در این بخش مورد عنایت قرار گرفته، نوآوری در ارائه دستهبندی از جریانها و زیرمجموعههای فکری، سیاسی آنها در دوره مذکور میباشد. در نهایت، به تبیین هویت تاریخی ایرانیان از عصر صفویه به بعد پرداخته شده، سؤال تحقیق، پاسخ داده میشود
1 مفهومشناسی
الف .جریان
«جریان» در لغت به دو معنای «روان شدن» و «وقوع یافتن امری» آمده است.1 اما در اصطلاح، در معانی مختلفی به کار رفته است. یکی از موارد، مفهومی نزدیک به« حزب»، «تشکّل» و «گروه» است. اما باید توجه داشت، معنایی که از «جریان» برداشت میشود، با این سه واژه متفاوت است؛ خلاصه اینکه، مفهوم «جریان» از دو جهت با مفهوم«حزب» متفاوت است: 1 مفهوم جریان در مقایسه با مفهوم حزب، نوعاً، شمولیت بیشتری نسبت به افراد دارد2؛ 2 مفهوم حزب، از مجموعهای منظم و منسجم و نیز قانونی حکایت میکند. در حالی که، در مفهوم جریان، نظم و انسجام و نیز قانونیت أخذ نشده است. مفهوم «تشکل» نیز شباهت به مفهوم حزب دارد، جز آن که میزان نظم و قانونیت آن کمتر از حزب است. اما مفهوم «گروه»، از جهتی شباهت به حزب دارد و از جهتی به جریان، از زاویه کمشمول بودن شبیه به حزب و از جهت نظم و انسجام و سازمانمند نبودن شبیه جریان است
با توجه به آنچه بیان شد، میتوان «جریان سیاسی» را چنین تعریف کرد: «مجموعه افراد، گروهها، تشکلها و احزابی که به خاطر وجود برخی مشترکات سیاسی، در یک عنوان عام قرار گرفته، به دنبال دستیابی به اهداف مشترک میباشند.» طبعاً طبق معنای فوق، لازم نیست وجه یا وجوه مشترکِ میان افراد و گروههای تشکیلدهنده یک «جریان سیاسی»، ویژگیهای اعتقادی و اندیشهای باشد.3 اما در توضیح »جریان فکری ـ سیاسی»، باید در بخش مشترکات، اصول و مبانی فکری مشترک لحاظ شده و معیار تفاوت جریانها، ویژگیهای اعتقادی و فکری باشد
بیان دو نکته لازم است: 1 نمیتوان جریانها را از یکدیگر به صورت کامل و دقیق تفکیک کرد و معمولاً طیفی از افراد در حد واسط جریانها وجود دارند که اشتراکها و افتراقهایی با هر یک از جریانها دارند؛ 2 «جریانها» به لحاظ کمّی دارای سطوح مختلفی هستند. از این رو، میتوان در داخل هر جریان، خردهجریانهایی را شناسایی نمود و به آنها نیز جریان اطلاق کرد. در نتیجه، به خردهجریانها، هم میتوان جریان اطلاق کرد و هم ـ بسته به میزان وجود نظم و سازمان در آن ـ عناوین دیگری چون حزب، تشکل و یا گروه
ب . هویت ملی
1 «هویت» در اصطلاح، آن چیزی است که در پاسخ از چیستی و کیستی شیء و فرد یا اشیاء و افراد ذکر میشود. در نتیجه، همچنان که اختصاص به اشیاء یا انسانها ندارد، استعمال آن منحصر در جمع و گروه نبوده، درباره یک شیء و فرد نیز به کار گرفته میشود. هویت، آن دسته از ویژگیهای اصلی را که متمایز کننده شیء یا فرد از غیر خود است، مشخص میسازد، این مسئله بیانگر اهمیت وجود «غیر» هنگام تبیین هویت میباشد. گرچه هر وجودی، فارغ از مقایسه آن با غیر، دارای مشخصات و ویژگیهایی است. اما هنگام بیان مشخصات، هرچند به صورت ناآگاهانه، با غیرسنجیده میشود. به عنوان نمونه، مشخصات بیان شده برای شخص «الف» هنگام مقایسه آن با شخص «ب»، با مشخصاتی که برای همان شخص«الف» هنگام مقایسه با شخص «ج» بیان میکنیم، متفاوت است. این أمر در واقع به دلیل آن است که همه مشخصات و ویژگیها در هر مورد بیان نمیشود. اساساً ممکن است برخی از مشخصات مجهول باشد و در موارد خاص به دلیل حضور و بروز آن ویژگی، آگاهی حاصل گردد
2 «ملت» واژهای است عربی به معنی راه و روش. این واژه تا یک ـ دو سده قبل، بیشتر به معنای دین و راه و روشی، که یک رهبر الهی از طرف خداوند بر مردم عرضه مینمود، به کار میرفت. البته به تناسب در پیروان دین نیز استعمال میشد. اما در سده اخیر، مفهوم مغایری با مفهوم اصلی خود پیدا کرده است.5طبق مفهوم جدید، ملت یک واحدِ بزرگ انسانی است که قلمرو جغرافیایی مشترک داشته و افراد آن نسبت به سرزمین مذکور و نسبت به یکدیگر احساس تعلق و دلبستگی دارند. این افراد، دارای حکومتی واحد بوده، اکثر آنها در اموری چون سابقه تاریخی، زبان، نژاد، دین، آداب و رسوم یا در برخی از این موارد، دارای اشتراکاتی هستند