مقاله تشکیک فازى نقد و بررسى گذار از تشکیک گسسته به پیوسته و از پیوسته به متداخل در word دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تشکیک فازى نقد و بررسى گذار از تشکیک گسسته به پیوسته و از پیوسته به متداخل در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تشکیک فازى نقد و بررسى گذار از تشکیک گسسته به پیوسته و از پیوسته به متداخل در word
چکیده
مقدّمه
نگاهى اجمالى به نظریه «فازى»
بررسى مواردى از امور عینى فازى
الف. فرایند تبدیل سیب به تفاله
ب. روند تبدیل تپه به سطح
ج. مراتب میانى خالى و پر بودن لیوان آب
د. شدت و ضعف درجات ذوب مواد
و. فرایند سوزاندن آتش
ز. مراتب تودرتوى فازى نور
ح. فرایند «احساس» در مراتب فازى
ط. مراتب فازى و ارتباط روح و بدن
ى. مراتب فازى موجودات
ک. تفاوت مراتب عوالم در سخن فلاسفه
مصادیقى از فرایند فازى در فلسفه اسلامى
برخى زمینههاى فلسفى ضرورى براى بررسى مراتب فازى
تشکیک و مراتب فازى در روایات
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تشکیک فازى نقد و بررسى گذار از تشکیک گسسته به پیوسته و از پیوسته به متداخل در word
ـ ابنسینا، الاشارات، چ دوم، (قم، دفتر نشر کتاب، 1403ق)، ج 1;
ـ ـــــ ، الهیات شفا، تصحیح سعید زاید و الأب قنوانى، (قم، مکتبه آیهاللّه المرعشىالنجفى، 1404ق);
ـ الصحیفه السجادیه، (قم، الهادى، 1376);
ـ انیشتین، تکامل فیزیک، محمّدرضا خواجهپور، چ دوم، (تهران، خوارزمى، 1377);
ـ تلمسانى، عفیفالدین سلیمان، شرح منازلالسائرین، (قم، بیدار، 1371);
ـ سبزوارى، ملّاهادى، شرح المنظومه، تعلیق حسن حسنزاده آملى، تحقیق مسعود طالبى، (تهران، ناب، 1416ق);
ـ سهروردى، شهابالدین، حکمهالاشراق، چ دوم، (تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1355);
ـ ـــــ ، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، (تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1355)، ج 1;
ـ طاهرى، سیدمحمود، آشنایى با مجموعههاى فازى، (مشهد، جهاد دانشگاهى، 1375);
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، تعلیقهالاسفارالاربعه، چ دوم، (قم، مصطفوى، 1368)، ج 3;
ـ طوسى، خواجه نصیرالدین، شرح الاشارات، تصحیح حسن حسنزاده آملى، (قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1384)، ج 2;
ـ ـــــ ، کشفالمراد فى شرح تجریدالاعتقاد، چ چهارم (قم، شکورى، 1373);
ـ عربى، محیىالدینبن، الفتوحات المکّیه، ابراهیم مدکور و عثمان یحیى، چ دوم، (مصر، بىجا، 1404 ق);
ـ فصلنامه معرفت فلسفى، ش 10 (سال سوم، زمستان 1384);
ـ قمى، شیخ عبّاس، مفاتیحالجنان، چ شانزدهم، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1379);
ـ قیصرى، محمّدداود، شرح فصوصالحکم، تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، (تهران، علمى و فرهنگى، 1375);
ـ کاسکو، بارت، تفکر فازى، ترجمه على غفّارى و دیگران، (تهران، دانشگاه صنعتى خواجه نصیرالدین طوسى، 1377);
ـ کلینى، محمّدبن یعقوب، الکافى، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365);
ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، (بیروت، موسسهالوفاء 1404 ق)، ج 8;
ـ مطهرى، مرتضى، شرح مبسوط منظومه، (تهران، صدرا، 1369);
ـ ملّاصدرا، الاسفارالاربعه العقلیه، چ دوم، (قم، مصطفوى، 1368);
ـ ـــــ ، الشواهدالربوبیه، تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، چ سوم، (قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1382);
ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، چ سوم، (قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1380);
ـ نورى، محدث، مستدرکالوسائل، (قم، موسسه آلالبیت، 1408 ق)، ج 16;
چکیده
مسئله «تشکیک» یکى از مسائل مهم هستىشناسى در فلسفه اسلامى است که بسیارى از امور واقع و پدیدههاى عینى را تبیین و توصیف مىکند. اما «تشکیک گسسته» (عامى) و حتى «تشکیک پیوسته» ملّاصدرا (تشکیک خاص) صرفاً در حدّ یک نظریه یا فرضیه مطرح شده است; زیرا هیچیک از امور عینى را تبیین نمىکنند، بلکه فقط موقعیتهاى ناقصى از واقعیت جهان خارج ارائه مىنمایند. این مقاله با مطرح کردن نظریه «تشکیک فازى» یا «تشکیک متداخل»، سعى دارد راه را براى تبیین امور و پدیدههاى عینى و مشهود در سایه تشکیک هموار سازد. نظریه «تشکیک فازى یا متداخل» زیربناى بسیارى از مسائل هستىشناسى فلسفه به شمار مىرود که در این نوشتار، به برخى از آنها پرداخته و برخى دیگر یادآورى شده است تا توسط پژوهشگران محترم فلسفه بیشتر مورد کاوش و بررسى قرار گیرد
کلید واژهها
تشکیک، گسسته، پیوسته، فازى، مراتب میانى، مراتب متداخل، نگرش فازى
مقدّمه
منطق فازى2 در برگیرنده اصولى است که مراتب متداخل را تبیین و توصیف مىکند. اما نگرش فازى در سایه منطق قدیم به وجود نمىآید; چرا که منطق قدیم بر اساس دو ارزش «صدق و کذب» پیش رفته و مراتب میانى را نادیده مىگیرد. اما با وجود کاربرد گسترده منطق قدیم در فلسفه و علوم اسلامى شاهد بررسىها و تحلیلهایى از مسائل هستىشناختى هستیم که جز با منطق و نگرشهاى فازى توجیه و تبیین نمىشود. در این نوشته، برخى از این مسائل، نقد و بررسى گردیده و بر استوارى نگرش و منطق فازى در فلسفه اسلامى تأکید شده و اینکه بسیارى از مسائل اساساً فقط با این مبنا قابل فهم و تبیین است
نگاهى اجمالى به نظریه «فازى»
نگرش «فازى» اساساً خاستگاهى فنى و مهندسى دارد. این خاستگاه نیز بر اساس مبانى ریاضى پىریزى شده و جنبههاى فلسفى آن در مراحل واپسین تحقیقات فنى و کاربردى در زمینه الکترونیک و مکانیک خودنمایى کرده است. نگرش فازى در یک تعبیر، نگرش چند ارزشى (در مقابل دو ارزش «صدق و کذب» منطق کلاسیک) است. توضیح آنکه منطق ارسطویى و حتى منطق ریاضى جدید بر اساس تفکر دو ارزشى «صدق و کذب» به امور واقع و قضایا مىپردازد. اما نگرش فازى امور عینى و قضایا را با تفکر چند ارزشى (صدق، کذب و مراتب میانى) مىسنجد. بررسى خاستگاه و مبانى منطقى و ریاضى نگرش فازى ضرورى به نظر مىرسد و نویسنده در این مهم، تلاشهایى انجام داده است که به زودى ارائه خواهد شد. اما تحقیق گسترده در این زمینه و اثرات منطق فازى در علوم اسلامى (کاربرد و کارآمدى آن) از سوى پژوهشگران و متخصصان فلسفه ضرورى مىنماید.3 براى روشنتر شدن این بحث در بررسى پدیدهها، به توضیحات اساسى و بنیادى نیاز است
الف. فلاسفه و منطقدانان در تعمیم نگرش دو ارزشى در قضایا و جملات به امور عینى و واقعى، دچار نوعى خطاى روششناختى یا هستىشناختى شدهاند. ریشه این تعمیم در تحلیل تمایز بین صدق مطلق و کذب مطلق است; چرا که مبناى تحلیل قضایا این است که «لاواسطه بین الایجاب و السلب» و در واقع، تردید قضیه میان صدق یا کذب، تردیدى منطقى و عقلى است که موجب انحصار دوتایى اطراف تردید مىشود. یک طرفِ تردید صدرصد از طرف دیگر متمایز است و چون این تمایز در صدق و کذب و ایجاد و سلب یک حکم عقلى و منطقى است، جهان خارج نیز با همین حکم سنجیده مىشود. اما اشکال اساسى این تعمیم آن است که مبناى روشن و دلیل واضحى ندارد و به راحتى نمىتوان تمایز میان اشیا را قطعى دانست; چرا که موارد نقض فراوانى بر این حکم وجود دارد. در واقع امر، نگرش فازى این موارد نقض را بررسى مىکند; زیرا بررسى این موارد، که مراتب میانى اطراف تردید است، در نگرش دو ارزشى مورد غفلت واقع شده و به خاطر همین غفلت است که بسیارى از معضلات مربوط به مسائل گوناگون در موارد مزبور بروز نموده است. نگرش فازى در نهایت، به حل این معضلات مىپردازد
ب. نگرش فازى نگرشى کاملا جدید و بىسابقه نیست، بلکه در آثار فلاسفه و عرفاى اسلامى همانند شیخ اشراق، ملّاصدرا، و ابنعربى در حل برخى از مسائل مربوط به امور تشکیکى (مراتب تشکیک) و ارتباط اشیا به کار رفته است. با وجود آنکه چنین اشارهها یا تبیینهایى در آثار گذشتگان بوده، اما هیچ تلاشى فلسفى در انسجام بخشیدن به چنین نگرشى صورت نگرفته است. نگرش فازى به عنوان یک نظریه و تبیین علمى منسجم، اولین بار توسط پروفسور لطفىزاده در اوایل نیمه دوم قرن بیستم (حدود 1965 م) در حوزه مهندسى الکترونیک و بررسى سیستمهاى هوشمند الکترونیکى فازى ارائه شد و تاکنون هیچ بررسى فلسفى از این نگرش صورت نگرفته است. این نوشتار سعى مىکند به بررسى منسجم و بنیادین این نگرش بپردازد
بررسى مواردى از امور عینى فازى
اساس طرح نگرش فازى بر برخى از امور عینى استوار است که بررسى آنها نقطهنظر دقیق این نگرش را روشن مىسازد
الف. فرایند تبدیل سیب به تفاله
فرض کنید سیب سرخى در دست دارید. در پاسخ کسى که از شما مىپرسد چه چیزى در دست دارید، مىگویید: یک سیب سرخ; و یک گاز از آن بخورید. آنگاه اگر باز هم از شما همان سؤال را بپرسد، در پاسخ پرسش، مىگویید: یک سیب سرخ; و یک گاز دیگر بخورید. به همین صورت، تا آخرین گازى که به سیب مىزنید، پاسخ شما به سؤال مزبور همین است و اساساً نمىتواند جز این باشد; زیرا شما واقعاً یک سیب سرخ در دست دارید و تا آخرین گاز، حقیقتاً یک سیب است. اما پس از آخرین گاز، دیگر تفاله است. حال، پرسش اساسى اینجاست: با آغاز خوردن، در چه مرحلهاى از کم شدن کمّى سیب، مفهوم «تفاله» بر آن صدق مىکند؟ و اساساً چه زمانى مىگوییم دیگر آنچه در دست دارم تفاله است؟ و بنیادىتر اینکه مرز دقیق میان سیب بودن یک سیب و تفاله بودن تفاله آن کجاست: گاز اول یا گاز دوم یا گاز نهایى که پس از آن دیگر مىگویید در دستم تفاله سیب است؟ پاسخ به این پرسشها، برخلاف آنچه مشهور و معروف شده، و آنگونه که تصوّر مىشود، آسان نیست و نمىتوان مرز دقیق میان آن دو را معیّن کرد; زیرا بر هر جزء از سیب که دست بگذارید سیب است
شاید این مثال، عرفى، نسبى و تسامحى به نظر برسد، اما این مثال نه تنها قابل مناقشه نیست، بلکه با فرض مناقشه، بیشتر جنبه توصیفى از یک واقعیت عینى در خود دارد، نه تبیین; زیرا در پایان این تحقیق، خود پاسخ مناقشات را یافته، به نفع این مثال و مثالهاى بعدى حکم خواهید کرد
ب. روند تبدیل تپه به سطح
مثال دیگر مربوط به فرایند خاکبردارى از یک تپّه شن است. فرض کنید تپّهاى از شن پیش روى شماست و قصد دارید خاک آن را بردارید و در جاى دیگر بریزید تا در زمین عرصه مسطّح آن، ساختمانى بسازید. آنقدر از خاک آن برمىدارید تا زمین مسطح باقى بماند. در هر مرحله از خاکبردارى، تپّه بودن بر آن صادق است و نمىتوان مرز دقیقى براى اینکه در چه مرحلهاى تبدیل به زمین مسطّح مىشود، مشخص کرد
البته باید به این نکته توجه داشت که تعبیر «مشخص نکردن مرز» یک تعبیر دقیقاً واقعگرایانه و هستىشناسانه است. شاید یک فیلسوف دقیقالنظر اشکال کند که اساساً جدا شدن یک تکّه از جسم موجب تبدیل جسم به دو مقدار مىگردد و مقدار جدا شده براى خود یک حقیقت است و تکّه باقىمانده نیز یک مقدار جدید به خود مىگیرد و به یک حقیقت متمایز از دیگرى تبدیل مىگردد
در پاسخ مىتوان گفت: شما به اطلاق عنوان بر موضوع عینى و معنوى، که داراى درجات و مراتب تودرتو و واحد است، توجه نکردهاید، در حالى که در این موارد، حتى تفکیک مقدارى هم مورد مناقشه قرار مىگیرد (که بدان خواهیم پرداخت.)
ج. مراتب میانى خالى و پر بودن لیوان آب
مثال دیگر، مثال آب و لیوان است. در مثال، یک لیوان داریم که نه کاملا پر است و نه کاملا خالى. بر اساس نگرش «دو ارزشى» منطق و فلسفه کهن، این لیوان یا باید کاملا پر باشد یا کاملا خالى; زیرا مراتب میانى براى ایجاب و سلب، صدق و کذب، و این و آن قابل تصور نیست. اما در این مثال، با مواردى مواجه هستید که عنوانهاى میانى و درجهاى به خود مىگیرد که با تعبیر دو ارزشى قابل تبیین نیست. ما در جهان واقع، لیوان را با احتمالهایى ترکیبى مرکّب از پر و خالى مىیابیم. یک لیوان ممکن است کاملا پر یا کاملا خالى باشد، اما مراتب و درجات میانى این لیوان، که ما مشاهده مىکنیم، چنین است: نیمه پر و نیمه خالى، تا حد کمى پر و تا حد زیادى خالى، تا حد زیادى پر و تا حد کمى خالى. البته هر یک از این موارد، مراتب میانى ویژهاى دارد. این مراتب میانى، اعتبارى و تسامحى نیست، بلکه از لحاظ فلسفى، با توجه به مسئله مقدار و کمیّت متصل، نه تنها مراتب عینى و خارجى است، بلکه هیچ تمایز عینى میان این مراتب وجود ندارد و به راحتى نمىتوان وجود آنها را نادیده انگاشت
فلاسفه در مسئله مقدار و کمیّت متصل، غالباً قایل به مراتب متصل و به هم بافته هستند; با این توضیح که ـ مثلا ـ شیخ اشراق مىگوید: مقدار و طول داراى مراتب پیوسته تشکیکى است ـ4 که همان مراتب تودرتوى فازى است. ملّاصدرا نیز در تأیید نظریه شیخ اشراق و تبیین مراتب فازى تودرتو در کیفیات و کمیّات تلاش کرده است.5 انیشتین مىگوید: بعضى از کمیّات به طور پیوسته تغییر مىکنند و برخى دیگر به طور ناپیوسته.6 کمیّاتى که به طور پیوسته تغییر مىکنند کمیّاتى هستند که بدون هیچ مرزى، مراتب تودرتو و متصل دارند و نمىتوان مرزى مشخص براى آنها قایل بود; زیرا اساساً مرز ندارند
د. شدت و ضعف درجات ذوب مواد