تحقیق بررسی رابطه اعتقاد به آموزههای مذهبی اسلام و هوش هیجانی دانشجویان در word دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق بررسی رابطه اعتقاد به آموزههای مذهبی اسلام و هوش هیجانی دانشجویان در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق بررسی رابطه اعتقاد به آموزههای مذهبی اسلام و هوش هیجانی دانشجویان در word
چکیده:
طرح مسأله
چارچوب نظری
شیوه پژوهش
گردآوری اطلاعات
روایی و پایایی ابزار گردآوری دادهها
جامعه و نمونه آماری پژوهش
فرضیههای پژوهشی
نتایج و یافتههای پژوهش
1- توصیف آماری دادههای مربوط به هوش هیجانی
2- توصیف آماری دادههای مربوط به اعتقادات مذهب
آزمون فرضیهها
نتیجه
منابع و مآخذ
بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق بررسی رابطه اعتقاد به آموزههای مذهبی اسلام و هوش هیجانی دانشجویان در word
1 ابراهیمی، امرالله و نصیری، حمید، 1376، «بررسی رابطه میزان افسردگی سالمندان مقیم خانه سالمندان با نگرش و عملکردهای دینی آنها»، گزارش پژوهشی مرکز تحقیقات علوم رفتاری در قلمرو اسلام، معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
2 ابوالقاسمی، عباس و حجاران، محمود، 1375، «بررسی نگرش سالمندان به پدیده مرگ و راهبردهای مقابله با استرس در آنان»، ساری، سمینار سراسری روانپزشکی سالمندان
3 بهرامی مشعوف، عباس، 1373، «بررسی رابطه بین میزان عبادت و سلامت روان در دانشجویان پسر مرکز تربیت معلم همدان»، پایاننامه کارشناسی ارشد دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تربیت معلم
4 پورحسینی، مژگان، 1380، «مقایسه میزان اعتقاد به معاد در بین بیماران مبتلا به اختلال افسردهخویی»، چکیده مقالات اولین همایش بینالمللی نقش دین در بهداشت روان، ص 35و36، معاونت پژوهشی دانشگاه بینالمللی علوم پزشکی ایران
5 جلالی، سید احمد، 1380، «هوش هیجانی»، ویژهنامه ارزشیابی تحصیلی، فصلنامه تعلیم و تربیت، شماره 69 و 70
6 حقیقت، مریم، میرکیایی، اشرف و یعقوبی، طاهره، 1379، «بررسی مقایسهای میزان تنهایی در سالمندان همراه با خانواده و سالمندان ساکن در سراهای سالمندان شهر تهران»، مجموعه مقالات سالمندی ج 3، ص 11، تهران، گروه بانوان نیکوکار
7 خلیلی، ترابعلی، 1379، «بررسی رابطه نگرش مذهبی و سازشیافتگی اجتماعی دانشآموزان سال دوم متوسطه ناحیه 2 شهرستان اراک»، پایاننامه تحصیلی کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران
8 رستمی، نادیا، 1383، «بررسی رابطه وضعیت مذهبی با هوش هیجانی در دانشآموزان مقطع پیشدانشگاهی شهر تهران در سال تحصیلی 83 – 84»، فصلنامه نوآوریهای آموزشی، شماره 10، سال سوم
9 سهرابیان، طاهره، 1379، «بررسی رابطه نگرش مذهبی و میزان سازگاری فردی و اجتماعی در دانشآموزان دبیرستانی استان لرستان»، پایاننامه تحصیلی کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا(س)
10 طهماسبیپور، نجف و کمانگری، مرتضی، 1375، «بررسی نگرش مذهبی با میزان اضطراب، افسردگی و سلامت روانی گروهی از بیماران بیمارستانهای شهدای هفتم تیر و مجتمع حضرت رسول اکرم(ص)»، رساله دوره دکتری پزشکی، تهران، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران
11 گلزاری، محمود، 1379، «ساخت مقیاس سنجش ویژگیهای افراد مذهبی و رابطه این خصوصیات با بهداشت روان»، رساله دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی
12 لشگری، محمد، 1381، «بهداشت روانی در اسلام»، مجله دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی- درمانی قزوین، شماره 24
13 ملاشریفی، شیدا، 1379، «بررسی میزان اعتماد به نفس، سطح تحصیلی، رشد تحصیلی و محل سکونت در دو گروه دانشجویان دارای جهتگیری مذهب درونی و برونی»، پایاننامه کارشناس کودکان استثنایی دانشگاه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
14 Alport, G.W, 1966 ,Religious Context of Prejudice.Journal for the scientific study of religion;26:447-
15. Courtenay, B.C, Poon, I.W and et all, 1992, Religiousity and adaptationin the oldest old. International Journal of aging and human Development; 9(1): 67-
16. Ellison, C. G, 1993, Religious involvement and self-perception among black Americans, Social Forces, 71, 1027–
17 Fountoulakis, Konstantinos N, Siamouli, Melina, Magiria Stamatia, Kaprinis George, 2008, late-life depression, religiosity, cerebrovascular disease, cognitive impairment and attitudes towards death in the elderly, Interpreting the data. Medical Hypotheses.70, 493–
18 Gartner, J, 1996, Religious commitment, mental health, and prosocial behavior, A review of the empirical literature. In E. P. Shafranske (Ed.), Religion and the clinical practice of psychology. Washington, DC: American Psychological Association
19. Gordon, E. W & Song, L. D, 1994, Variations in the experience of resilience, In M. C. Wang, & E. W. Gordon (Eds.), Educational resilience in inner-city America: Challenges and prospects. Hillsdale, NJ: Lawrence Erlbaum
20. Granacher, JR, R. P, 2000, Emotional intelligence and the impacts of morality. Retrieved for world wide web
21. Hardin, R, 1997, The economics of religious belief, Journal of Institutional and Theoretical Economics 153, 259–
22 King, V, Elder Jr, G. H, & Whitbeck, L. B, 1997, Religious involvement among rural youth, An ecological and lifecourse perspective, Journal of Research on Adolescence, 7, 431–
23 Koenig, H. G, Hays, J. C, George, L. K, Blazer, D. G, Larson, D. B, & Landerman, L. R, 1997, Modeling the cross-sectional relationships between religion, physical health, social support and depressive symptoms, American Journal of Geriatric Psychiatry, 5, 131–
24 Levin, J. S, & Taylor, R. J, 1998, Panel analyses of religious involvement and well-being in African-Americans, Contemporaneous vs longitudinal effects. Journal for the Scientific Study of Religion, 37, 695–
25 Lewis, C. A, Shevlin, M, Lloyd, N. S. V, & Adamson, G, 1998, The Francis Scale of Attitude Towards Christianity (Short Scale), exploratory and confirmatory factor analysis among english students. Journal of Social Behavior and Personality, 13, 167–
26 Maltby, J, & Day, L, 2004, Should never the twain meet Integrating models of religious personality and religious mental health. Personality and Individual Differences, 36, 1275-
27. Markstrom, C. A, 1999, Religious involvement and adolescent psychosocial development, Journal of Adolescence, 22, 205–
28 Maynard, R. A (Ed),1997, Kids having kids: Economic costs and social consequences of teen pregnancy, Washington, DC: The Urban Institute Press
29. Meier, A. M, 2003, Adolescents’ transition to first intercourse, religiosity, and attitudes about sex, Social Forces, 81, 1031–
30 Moriarty, N, Stough, C, Tidmarsh, P, Eger, D, & Dennison, S, 2001, Deficits in emotional intelligence underlying adolescent sex offending, Journal of Adolescence, 24, 743-
31. Nonnemaker, J. M, McNeely, C. A, & Blum, R. W, 2003, Public and private domains of religiosity and adolescent health risk behaviors, Evidence from the National Longitudinal Study of Adolescent Health. Social Science & Medicine, 57, 2049-
32. Salovey, P, Mayer, J.D, 1990, Emotional Intelligence. Imagination, Cognition and Personality, No. 9: pp. 185–211
33 Smith, H. C. 1973. Sensitivity training, New York, McGraw-Hill
34. Spilka. B, Hood Jr, R. W, & Gorsuch, R. L, 1985, The psychology of religion: an empirical approach, Englewood Cliffs, NJ, Prentice Hall
35. Stratton, C. W, & Reid, M. J, 2003, Treating conduct problems and strengthening social and emotional competence in young children, the dina dinosaur treatment program. Journal of Emotional and Behavioral Disorders,
36. Trinidad, D. R, Unger, J .B, Chou, C. P, & Johnson, C. A, 2004, The protective association of emotional intelligence with psychosocial smoking risk factors for adolescents, Personality and Individual Differences, 36, 945-
37. Wilde, Alex, & Joseph, Stephen, 1997, Religiosity and personality in a Moslem context, Personality and Individual Differences, 23(5), 899–
38 Winfield, L. F, 1995, The knowledge base on resilience in African-American adolescents, In L. J. Crockett, & A. C. Crouter (Eds.), Pathways through adolescence, Individual development in relation to social contexts. Mahway, NJ, Lawrence Erlbaum
39. Yang, Ke-Ping, Mao, Xiu-Ying, 2007, A study of nurses’ spiritual intelligence: A cross-sectional questionnaire survey, International Journal of Nursing Studies 44, 999–
40 Zuckerman, D. M, Kasl, S. V & Ostfeld, A. M, 1984, Psychosocial predictors of mortality among the elderly poor, American Journal of Epidemiology, 119, 410–
چکیده
بررسی نقش آموزههای مذهبی در کاهش مشکلات روحی ـ روانی جوامع در عصر حاضر موضوع تحقیقات فراوانی بوده است، اما اندکی از این مطالعات سعی در بررسی رابطه مذهب و هوش هیجانی داشتهاند. در همین راستا این پژوهش به بررسی رابطه این دو متغیر در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه یزد پرداخته است. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که بین سطح هوش هیجانی و اعتقاد مذهبی، رابطه مثبت، مستقیم و معناداری وجود دارد، به طوریکه رشد و تقویت اعتقادات مذهبی، باعث افزایش توان کنترل احساسات و هیجانات درونی خود و دیگران و به عبارتی، بهبود سطح هوش هیجانی جامعه میگردد. همچنین بیشترین ضریب همبستگی، بین بُعد حل مسأله و اعتقادات مذهبی وجود دارد
واژگان کلیدی: اعتقادات مذهبی، بهداشت روانی، هوش هیجانی.
طرح مسأله
رفتارها و عقاید مذهبی، تأثیر مثبتی در معنادار کردن زندگی دارند. رفتارهایی از قبیل توکل به خداوند، عبادت، زیارت و; میتوانند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرشهای مثبت، موجب آرامش درونی فرد شوند. داشتن معنا و هدف در زندگی، احساس تعلق داشتن به منبعی والا، امیدواری به یاری خداوند در شرایط مشکلزای زندگی، بهرهمندی از حمایتهای اجتماعی و معنوی و;، همگی از جمله روشهایی هستند که افراد مذهبی با دارا بودن آنها میتوانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی، آسیب کمتری را متحمل شوند. (Yang and Mao, 2007) باور به اینکه خدایی هست که موقعیتها را کنترل میکند و ناظر بر بندگان است تا حد بسیاری، اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش میدهد، به طوریکه اغلب افراد مؤمن، ارتباط خود را با خداوند، مانند یک دوست بسیار صمیمی، توصیف میکنند و معتقدند میتوان از طریق اتکا و توسل به خداوند، اثر موقعیتهای غیر قابل کنترل را به طریقی کنترل نمود. (Fountoulakis etc, 2008)
مذهب میتواند در تمامی موقعیتها، نقش مؤثری در استرسزدایی داشته باشد و در ارزیابی موقعیت، ارزیابی شناختی فرد، فعالیتهای مقابله، منابع حمایتی و;، سبب کاهش گرفتاری روانی شود. بر این اساس، مدتهاست که تصور میشود بین مذهب و سلامت روان، ارتباط مثبتی وجود دارد و اخیراً نیز روانشناسان مذهب، حمایتهای تجربی بسیاری را در این زمینه جلب نمودهاند. 1998) ، (Levin and Taylor
وایلد[1] و همکاران او نشان دادند که 20 تا 60 درصد متغیرهای سلامت روانی افراد بالغ را باورهای مذهبی تبیین میکنند. (Wilde and Joseph,1997) در مطالعه دیگری، وینفیلد[2] نشان داد که در یک نمونه 1650 نفری با میانگین سنی 50 سال، نگرشهای مذهبی با سلامت روانی، رابطه مثبتی دارند. همچنین مذهبی بودن با رضایت زناشویی در مردان و زنان و رضایت شغلی در مردان مرتبط بود. Winfield, 1995))
بنابراین به نظر میرسد که مذهبی بودن و روحیه و رفتار دینی داشتن، بخشی از ویژگیهای شخصیتی به حساب میآیند و باید به مطالعه رابطه آنها با سایر سازههای روانی پرداخته شود. از طرف دیگر، روانشناسانی که در حوزه سازههای روانی مطالعه کردهاند، هوش هیجانی را عاملی مهم در زندگی افراد به شمار آوردهاند و استفاده از اصول مذهبی و اخلاقی را در رشد و پیشرفت آنان متذکر شدهاند. (رستمی، 1383) همچنین گراناچر[3] معتقد است که رشد و تحول اخلاقی که در اثر أعمال مذهبی روی میدهد، در رشد هوش هیجانی نقش مهمی دارد و محدودهای که هوش هیجانی در آن مورد استفاده قرار میگیرد، به حد و مرزهای اخلاقی نیاز دارد. بدون وجود یک راهنمای اخلاقی که افراد را در استفاده از استعدادهایشان راهنمایی کند، هوش هیجانی را نمیتوان به منظور رسیدن به اهداف عالی به کار گرفت. (Granacher, 2000)
اکثر تحقیقات ذکر شده در زمینه ارتباط بین مذهب و سازههای روانی، در ادیان دیگری صورت گرفته است و از آنجا که دین اسلام به عنوان یک ایدئولوژی، ارایه دهنده کاملترین و سلامتسازترین سبک زندگی بشریت است و احکام آن حوزههای وسیع اخلاق فردی و اجتماعی، ارتباطات بین فردی، بهداشتی و سلامت روانی را در بر میگیرد، مطالعه علمی اثرات و نقش متغیرهای مذهبی دین مبین اسلام در سلامت روانی، یک ضرورت اساسی به نظر میرسد. این پژوهش درصدد است تا در همین راستا به بررسی رابطه اعتقادات مذهبی اسلامی و هوش هیجانی به عنوان یکی از زیر مولّفههای سلامت روانی – در مؤسسات آموزشی – که یکی از مهمترین مراکز رشد عقاید مذهبی در جوانان هستند، بپردازد. لذا در این پژوهش دانشجویان دختر مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه یزد به عنوان جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفتهاند
چارچوب نظری
در جهان امروز، بهداشت روانی اهمیت بسیاری دارد، زیرا در عصری زندگی میکنیم که به موازات پیشرفتهای تکنولوژیکی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی، نابسامانیهای روانی و نفسانی، در حال گسترش است. بسیاری از افراد از مشکلات روانی به شدت رنج میبرند و نه تنها خود در بحران هستند، خانواده و جامعه را نیز دچار چالش میکنند. بهداشت روانی، علمی است در جهت بهزیستی، رفاه اجتماعی و سلامت زندگی که با تمامی دورههای زندگی (پیش از تولد تا مرگ) و با تمامی زوایای زندگی (محیطهای خانواده، مدرسه، دانشگاه، کار و جامعه) ارتباط دارد. انسان در کنار نیازهای فیزیولوژیک، دارای نیازهای عاطفی، اخلاقی، مذهبی، آموزشی و هدایتی است که زندگی سالم، در پرتو برآورده شدن این نیازها و ایجاد تعادل میان آنها به وجود میآید. (لشگری، 1381)
یکی از پدیدههایی که در دهه اخیر، مورد استقبال فراوانی قرار گرفته، پدیده هوش عاطفی است. دلیل این امر توانایی بالای هوش عاطفی در حل بهتر مسایل و کاستن از میزان تعارضات بین دریافتهای فکری و احساسی است. پژوهشهای متعددی نشان دادهاند که هوش عاطفی میتواند سبب افزایش میزان سلامتی، رفاه، ثروت، موفقیت، عشق و شادی گردد. (Salovey and Mayer, 1990) گلمن[4] در تعریف هوش هیجانی، آن را نوع دیگری از هوش میداند که حاکی از شناخت احساسات خویشتن است و از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی استفاده میشود. هوش هیجانی، توانایی اداره مطلوب خلق و خوی، وضع روانی، کنترل تکانهها و عاملی است که هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص انگیزه و امید ایجاد میکند. این نوع هوش، همچنین حاکی از همدلی، یعنی آگاهی یافتن از احساسات افراد پیرامون ماست. (رستمی، 1384)
روانشناسی بهداشت، در سالهای اخیر اهمیت زیادی برای نقش راهبردهای مذهبی و سبک زندگی افراد در چگونگی وضعیت سلامت جسمانی و روانی آنها در نظر گرفته است. شیوههای مقابله مذهبی با مسایل، تواناییهای شناختی و رفتاری هستند که فرد مضطرب به منظور کنترل نیازهای خاص درونی و بیرونی فشارزا به کار میگیرد. (King etc, 1997) در مقابله مذهبی از منابع مذهبی مثل دعا، نیایش ، توکل و توسل به خداوند و; استفاده میشود. یافتههای اخیر نشان میدهند از آنجا که این نوع مقابلهها هم منبع حمایت عاطفی و هم وسیلهای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند، میتوانند مقابلههای بعدی را تسهیل نمایند؛ بنابراین به کارگیری آنها برای اکثر افراد، موجب تقویت سلامت روانی میشود. (Gordon and Song, 1994)
به طور کلی مقابله مذهبی با مشکلات روانی، متکی بر باورها و فعالیتهای مذهبی است و از این طریق در کنترل استرسهای هیجانی و ناراحتیهای جسمانی به افراد کمک میکند. داشتن معنا و هدف در زندگی، احساس تعلّق به منبعی والا، امیدواری به یاری خداوند در شرایط مشکلزای زندگی، بهرهمندی از حمایتهای اجتماعی، روحانی و;، همگی از جمله منابعی هستند که افراد مذهبی با استفاده از آنها میتوانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی، آسیب کمتری را متحمل شوند. (Ellison, 1993)
پاتریک فاگان[5]، معتقد است اعمال مذهبی در بالا بردن سطح بهداشت روانی فرد، کاهش افسردگی، به دست آوردن عزت نفس و خشنودی در روابط فردی و اجتماعی مؤثّر است. به نظر وی افزایش سطح سلامت روانی، تأثیر بسزایی در زیاد شدن طول عمر شخص و امکان بهبودی از بیماری و کاهش ابتلا به بیماریهای کشنده دارد. (Granacher, 2000)
بر اساس دیگر مطالعات انجام شده، بین مذهبی بودن و معنادار بودن زندگی و سلامت روانی، ارتباط نزدیکی وجود دارد. در یک سنجش صورت گرفته روی افراد بزرگسال با میانگین سنی 4/37 سال، مشاهده شد که بین سه شاخص مذهبی بودن (فعالیتهای مذهبی سازمان یافته و غیر سازمان یافته) روحیه داشتن و دلگرمی به زندگی، همبستگی مثبتی وجود دارد. (Markstrom, 1999)
اسپیلکا[6] و همکارانش، دیگر پژوهشگرانی بودند که 36 مطالعه تجربی در مورد مرگ و درگیری مذهبی را مرور کردند و نتیجه گرفتند که ایمان قویتر یا معتقد بودن به زندگی بعد از مرگ، با ترس کمتر از مرگ همبستگی دارد. همچنین در این مطالعات، افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهب درونی داشتند، ترس کمتری را از مرگ گزارش کردند.(spilka etc, 1985) این امر بدان معناست که غلبه بر احساس ترس از مرگ، باعث میشود تا افراد، آرامش بیشتری را در زندگی خود احساس کنند و در نتیجه ناآرامیهای درونی خویش را بهتر کنترل نمایند
مطالعات دیگر، تأثیر آموزهها و اعمال مذهبی را در کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی پس از بهبودی، نشان دادهاند. به عنوان مثال، نتایج دو بررسی نشان داد، کسانی که به اعتقادات مذهبی پایبند بودند، اضطراب و ناراحتی کمتری را نسبت به کسانی که به اعتقادات مذهبی پایبند نبودند، داشتهاند. etc, 1998) Lewis) گارتنر[7] در زمینه سلامت روانی و اعتقادات مذهبی، شش مقاله را بررسی کرد و دریافت که در تمام این مطالعات، بین اعتقادات مذهبی و سلامت روانی، رابطه مثبتی وجود دارد (Ggartner,1996) هاردین[8]، سازگاری زناشویی 64 زوج را بررسی کرد و نشان داد که مذهب، به طور مثبت با سازگاری و رضایت زناشویی بالاتر ارتباط دارد. او همچنین نشان داد که مذهب، یک عامل مهم در جلوگیری از طلاق است.1997) (Hardin,
زاکرمن[9] و همکارانش در پژوهشی گزارش دادند در افراد سالمندی که نمره کمتری در شاخص مذهبی بودن به دست آوردهاند، میزان مرگ و میر 42 درصد بوده، در حالیکه این میزان برای افراد سالمندی که نمره شاخص مذهبی بالایی داشتهاند، 19 درصد است(Zuckerman etc, 1984) در بررسی دیگری مشاهده شد افرادی که همیشه از مقابلههای مذهبی استفاده میکنند نسبت به افرادی که کمتر و یا گاهی از این مقابلهها استفاده میکند، در 9 شاخص از 12 شاخص سلامت روانی، نمرات بالاتری کسب کردند. (Koenig et all, 1997)
مینارد[10] نیز اثر زیارت مذهبی را روی افسردگی و اضطراب 24 بیمار سالمند بررسی کرد. او دریافت که علایم بیماری آنها بعد از زیارت، کاهش زیادی داشته است و حداقل تا ده ماه بعد از برگشتن از زیارت هم این اثر ادامه دارد. (Maynard, 1997) در مطالعه دیگری، مییر[11] نقش مذهب در سازگاری افراد با یک رویداد معنادار زندگی را بررسی کرد. او با 124 پدر و مادری که کودک خود را به علت سندرم مرگ ناگهانی از دست داده بودند مصاحبه کرد و دریافت که مذهبی بودن با پذیرش آسانتر این بحران، ارتباطی مستقیم دارد. همچنین مذهبی بودن با افزایش سلامت روانی و کاهش ناراحتی والدین در طی 18 ماه بعد از مرگ کودکانشان، ارتباط مستقیمی داشت. (2003 Meier,)
1 Wilde
2.Winifield
1. Granacher
[4] . Daniel Golman
1- Patrick Fagan
2. Spilka
[7]. Gartner
2. Hardin
3. Zuckrman
[10]. Maynard
[11] . Meier