برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله بررسی رابطه بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی در word دارای 80 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی رابطه بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بررسی رابطه بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی در word

چکیده

فصل اول

«کلیات تحقیق»

مقدمه

بیان مسأله

اهداف تحقیق

اهمیت و ضرورت تحقیق

فرضیه ها

متغیرها

تعاریف عملیاتی

بهداشت روانی

فصل دوم

«پیشینه و ادبیات تحقیق» 

هدف بهداشت روانی

ابعاد فعالیتهای بهداشت روانی

عوامل مؤثر در تأمین بهداشت روانی

بهداشت روانی و ورزش;

مراحل رشد و ارتباط آن با ورزش;

نقش بزرگسالان در ورزش کودکان و نوجوانان

نقش مربی در بهداشت روانی

پژوهش در انگیزه، رضایت و تعارض;

بهداشت روانی و اجتماع

عوامل اجتماعی مؤثر در بهداشت روانی

مرکز راهنمایی کودک;

کودکان و جوانان ناسازگار

علل پیدایش رفتار کودک و جوانان ناسازگار

علل عاطفی

تعریف بهداشت روانی و سه سطح پیشگیری

پیشگیری اولیه

پیشگیری ثانویه

پیشگیری ثالثیه

اصول بهداشت روانی

احترام به شخصیت

شناختن محدودیت ها

پی بردن به علل رفتار

«رفتار تابع تمامیت فرد است»

نیازهای اولیه

تحقیقات انجام شده در داخل کشور

فصل سوم

«روش تحقیق»

جامعه مورد مطالعه

حجم نمونه

روش نمونه گیری

ابزار اندازه گیری تحقیق

نمره گذاری آزمون

روش تحقیق

روش آماری مربوط به فرضیه

فصل چهارم

«تجزیه و تحلیل داده ها» 

فصل پنجم

«بحث و نتیجه گیری»

بحث و نتیجه گیری

محدودیت ها

پیشنهادات

منابع و مآخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بررسی رابطه بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی در word

آزاد – حسین – 1379 – روان شناسی فردی – انتشارات بعثت – تهران

آزاد – علی – 1380 – ورزش در نگاه روان شناسان- انتشارات رهاورد – تهران

بیانی – احمد 1381 – روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات نی – تهران

شاملو – سعید – 1381 – بهداشت روانی – انتشارات نور – تهران

روح بخش – محمد – 1382 – ورزش و سلامتی – انتشارات تابان – تهران

دلاور – علی – 1379 – آمار استنباطی – انتشارات رشد – تهران

دلاور – علی – 1379 – روش تحقیق در علوم انسانی – انتشارات رشد – تهران

گنجی – همزه -1378 – روان شناسی رشد – انتشارات همت -  تهران

میلانی فر – 1379 – بهداشت روانی – انتشارات ارجمند – تهران

معینی – 1380 – سلامت عمومی – انتشارات فرهنگ – تهران

نور بخش – 1381 – سلامت روان وتنیدگی – انتشارات راهرو – تهران

هدف بهداشت روانی

وظیفه وهدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فکر و روان افراد جامعه است برای رسیدن به این هدف، احتیاج به نیروی انسانی فعال و کاردان و همکاری سازمانهای دولتی، برنامه ریز و بودجه برای ایجاد گسترش سازمانهای روان درمانی و بالاخره آموزش بهداشت همگانی در سطح جامعه داریم

به طور خلاصه و فهرست وار، بهداشت روانی دارای 4 هدف اصلی است

1-  خدماتی: جهت سلامت فکر و روان افراد جامعه، پیشگیری از ابتلاء بیماران به بیماریهای روانی، بیمار یابی درمان سریع و پی گیری بیماران ابتلاء به اختلالات عصبی روانی به طور سرپایی و پایبندی کمک های مشورتی به افرادی که دچار مشکلات روانی اجتماعی خانوادگی شده اند

2-   آموزش : آموزش بهداشت روانی همگانی و آشنا ساختن مردم جهت همکاری و استفاده از سرویس های موجود در صورت مواجه با مشکلات روانی

3-   پژوهش : تحقیق درباره علل نحوه شروع پیشگیری و درمان بیماریهای روانی عقب ماندگی ذهنی اعتیاد و انحرافات مانند پژوهش در مدارس، دانشگاهها ، سازمانهای پلیسی، سربازخانه ها، و کارخانه جات مراکز کایابی درمانگاه های عمومی مراکز بهداشت و تنظیم خانواده مادر و کودک و نظایر آن

4-        برنامه ریزی بهداشتی: درباره ایجاد گسترش مراکز جامع و منطقه ای، مراکز بهداشت، مراکز کودکان استثنائی و مراکز مسمومین و مصدومین، مراکز آموزشی جهت بالا بردن کیفیت امور بهداشتی – درمانی و سطح آگاهی مردم به وسیله رسانه های گروهی و آشنا ساختن این مراکز به موجود و ایجاد هماهنگی بین برنامه های خدماتی، آموزشی و پژوهشی. (میلانی فر، 1373) ص

ابعاد فعالیتهای بهداشت روانی

1- پیشگیری : هدف اصلی در این مرحله علیه فعالیتهایی است که از پیدایش یا افزایش مشکلات روحی و اختلافات روانی جلوگیری می کند

2- درمان : در درمان، علاوه بر شناسایی عوامل به وجود آورنده اختلافات فراوانی اعم از جسمی و یا روانی باید به حذف یا کاهش تأثیر این عوامل تا حد ممکن اقدام شود. ضمناً چون فرد مبتلا به اختلالات روانی حتی بعد از درمان و بهبودی از سازمان روانی شخصیتی بی ثبات و آسیب پذیری برخوردار است باید مراقب بود که حتی الامکان عوامل منحل و مزاحم در محیط تعلیل یابد تا سلامت روانی او حفظ شود و از بازگشت احتمالی بیماری جلوگیری به عمل آید

3- بازتوانی: هدف اصلی از فعالیتهای بازتوانی این است که به موازات درمان اختلالات روانی باید توانایی های از دست رفته فرد به وی بازگردانده شود تا بتوانند به گونه ای مفیدی به زندگی خانوادگی و اجتماعی و محیط شغلی خود بازگردد

عوامل مؤثر در تأمین بهداشت روانی

انسانها برای حفظ و تأمین سلامت روانی از جهات مختلف روانی دقیقاً باید تحت کنترل و مراقبت خود و دیگران قرار گیرد این واقعیتها عمدتاً از طریق عوامل زیر انجام می گیرد:  1- خانواده  2- عوامل اجتماعی و فرهنگی  3- خود (احمدی 1373) ص

انگیزه دینداری یک انگیزه روانی است که ریشه در فطرت و سرشت انسانها دارد. زیرا انسان در اعماق وجود انسان انگیزه ای را احساس می کند که او را به تحقیق و تفکر درباره آفریدگار خویش و جهان هستی و چاره جویی او از پناه بردن به او را می دارد و به هنگام فشار مشکلات و گرفتاریهای زندگی از او کمک می خواهند. اصولاً انسان امنیت و آرامش خویش را در حمایت و سرپرستی خداوند از خود می یابد. اگر به رفتار انسان در همه ادوار تاریخ ودرجوامع گوناگون بشری بنگریم این موضوع را به طور آشکار درخواهیم یافت هر چند تصور انسانها در جوامع گوناگون و در طول قرنهای تکامل فرهنگی تفاوتهایی با هم دارند اما تمام این تفاوتهایی که در تصور انسان از ذات خداوند و روش عبادت او مشاهده می شود تنها تفاوت و در روش و تعبیر و تبیین همان انگیزه فطری دینداری است که در اعماق نفس بشر وجود دارد انسان نیاز به چیزی دارد که این استعداد فطری را در او بیدار کند و غبار فراموشی از چهره اش بزداید و آن را در اعماق ناخودآگاهش برانگیزاند تا به طور واضح و آشکار ادراک و احساس می شود و این امر از طریق سازگاری انسان به هستی و نگرش او به شگفتی هایی که خود خدا در وجود خود وی و سایر مخلوقات و کل آفریده است صورت می گیرد از جمله عواملی که به بیداری و فعال شدن انگیزه دینداری در انسان کمک می کند وجود خطرهایی است که در برخی اوقات زندگی، او را تهدید می کند و تمام راه های نجات را در برابرش می بندد به طوری که هیچ گریزگاهی به جز پناه بردن به خدا ندارد. در اینجاست که انسان با همان انگیزه فطری به سوی خدا کشیده می شود و از او برای برطرف کردن خطر، کمک و یاری می جوید. (نجاتی ، 1372) ص

از جمله عواملی که به بیداری و فعال شدن انگیزه ها کمک می کند انگیزه های نامطلوب و یا نگران کننده است که در خود احساس می کند می کوشد آنها را از حوزه شعور و احساس خود دور سازد و این در نهایت، منجر به نابودی و بایگانی آنها در ضمیر ناخودآگاه انسان می شود. اما بسیار اتفاق می افتد انسان همین تمایلات و انگیزه ها را به طور نا خودآگاه و در شکل لغزشهای زبانی و اشتباهات کلامی آشکار می سازد. شواهد نشان می دهد که بشر اولیه فرقی میان بیماری جسمی و روانی قائل نبوده است. تقریباً تمام قبایل ابتدایی عوامل ماوراءالطبیعه را به وجود آورنده حیوانات، اشیاء وانسان می دانستند و اعتقاد داشتند سرنوشت همه چیز از جمله زندگی بشری و نیز اعمال عادی و غیر عادی او را ارواح تعیین می کند. افسانه ها و اساطیر جوامع کهن مانند یونان، روم، مصر، چین و ایران بیانگر این واقعیت است که در جوامع، در مورد چگونگی ایجاد بیماریهای روانی و طرز فکری خرافی و ماوراءالطبیعه وجود داشته است که هنوز در بعضی از جوامع عقب مانده این نوع توجیهات کاملاً مطرح است

 (شاملو ، 1375) ص

به عنوان مثال در دوران اولیه فرهنگ یونان، علاوه بر برداشتهایی از قبیل، دو جریان دیگر وجود داشت یکی روشی بود آمیخته از رسوم و آداب و عقاید مذهبی و تدابیر پزشکی که کشیشان آن زمان جهت مداوای بیماران روانی استفاده می کردند در این روش بیمار را به معبد می بردند و به وسیله مراسم مذهبی دعا و تعبیر خوابهای او و دادن داروهای گیاهی معالجه می کردند در این دوره یکی از اولین نشانه های استفاده از خواب برای درمان بیماران روانی در تاریخ بشر مشاهده می گردد. جریان دیگری در این برهه از فرهنگ یونان وجود داشت این بود که فیلسوفان اولیه یونانی بحث درباره (روان) بشررا صرفاً قلمرو فلسفه می دانستند و به پزشکان حق مداخله در این راه را نمی دادند زیرا از نظر آنها، بیماران روانی افرادی با تفکرات غیر منطقی بودند و چون فیلسوفان قدرت تفکر منطقی داشتند لذا فقط آنها می توانستند طرز فکر بیمار را تصحیح کنند.             (شاملو ، 1375 ) ص

نزدیک به هزار سال نظریه جن زدگی و جن گیری بسط و گسترش یافت بعضی از علائم جسمی ناراحتی های روانی، مانند بی حسی نقاطی از بدن که امروزه از علائم میسری شناخته می شود آن زمان نشانه مسلم جن زدگی روح محسوب می شد. در اواخر قرن وسطی که دوره تفتیش عقاید نامیده می شد. عده ای مأمور یافتن افراد جن زده بودند آنها در تحرک نقاط مختلف بدن با وسایل نوک تیز فلزی تخصص داشتند و بدین وسیله نواحی غیر حساس بدن بیمار یعنی محل سکونت جنها را شناسایی می کردند. اگر بیمار دچار قش می شد با صدایی بلند آیاتی از انجیل را در گوش او می خواندند تا شیطان بترسد و از روح او خارج شود

اگر این روش مؤثر واقع شد دلیل بر عظمت روح بیمار و اگر نمی شد بیماری او جسمانی به حساب می آمده چون بینماران روان تنی ترس زیادی در دیگران ایجاد می کردند اغلب از خانواده و جامعه مطرود بودند و ناچار در کوه و دشت آواره می شدند و در نتیجه هر روز از حالات انسانی دورتر و به ارواح پلیدی که عامه به آن اعتقاد داشتند شباهت بیشتری پیدا می کردند. (شاملو ،  137) ص

اگر چه اعدام، سوزاندن، سنگبار کردن جادوگران و جن زده ها تا اواخر قرن 18 در اروپا ادامه و متداول بوده لیکن از اوایل قرن 16 که آغاز دوره رنسانس یا احیای دانش است. نهضت علمی مخالف این جریان آغاز شد. افرادی مانند مونتن[1] ، ایوز[2] و فروید[3] به وجود ضمیر ناخودآگاه پی بردند کوشیدند تا به جامعه خود بفهمانند که بیماران روانی مانند بیماران جسمی باید به طور انفرادی و با روشهای پزشکی و انسانی مداوا شوند. در اروپا، پزشکی به نام وی یر که در قرن 16 می زیست اولین طبیبی بود که توجه و علاقه خود را معطوف بیماران روانی کرد. او اعتقاد داشت که این افراد مشهور به جادوگر و جن زده بیمارانی با علل طبیعی هستند. مثلاً پدیده های ناشی از بی حسی پوستی صرفاً ناشی از تلقین پذیری است، نه جن زدگی، در حقیقت در اواخر قرن 17 در اروپا، جن زدگی و جادوگری و پدیده های مانند آن به مرور اهمیت خود را از دست داد. در اواسط قرن 18 عقاید علمی، انسانی و پزشکی جای این مفاهیم را گرفت

(شاملو، 1375، ص 88)

در اواخر قرن نوزده در اروپا، این عقیده رواج یافت که همه بیماری های روانی صرفاً معلول عوامل ارگانیک نیستند و باید مجموعه ای از علل ارگانیک و پسیکولوژیک را عامل ایجادکننده آن دانست. این حرکت فکری براساس این حقیقت استوار بود که  استدلال طرفداران عوامل ارگانیک درباره بیماریهایی مانند: نوروزها، اختلالات شخصیت و اغلب بیماریهای روانی فنی جنون پایه و اساس علمی نداشت، آنها براساس یک سلسله فرضیات سست علت امراض روانی را آسیب دیدگی سلولهای مضری دانستند. طرفداران نگرش ارگانیک، ساعتهای متمادی را صرف بررسی و مشاهده تفاوت بین سلولهای مغز بیماران نوروتیک فوت شده و انسانهای سالم می کردند. لیکن هیچ گونه تفاوتی نمی یافتند. پیدایش نظریات و روشهای ارگانیک در سالهای اخیر بخصوص مطالعات که در فصل اتصالات بیوشیمیایی سلسله اعصاب صورت گرفته است می تواند راه گشای مهمی در شناخت و حل بسیاری از معضلات روانپزشکی و روان شناسی مرضی گردد. روشهای تشخیص و درمان فیزیکی در بیماران روانی بخصوص از دهه 1950 استفاده از داروهای آرام بخش انتهای جدیدی در درمان بیماریهای روانی پدید آورد. (شاملو، 1375، ص 89)

بهداشت روانی و ورزش

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید