مقاله تصویر خدا در ذهن یک کودک در word دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تصویر خدا در ذهن یک کودک در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تصویر خدا در ذهن یک کودک در word
مقدمه
حرکت فرا نمادی
مسئله «هویت»
ادبیات کودک ،فارغ از شخصی نگری صرف
;و یک «صبح بخیر»به خدا!
همه کودکان مذهبی اند، اگر;
مرحله اول
1اصل اول
2 اصل دوم
3 اصل سوم
مبالغه در پاداش و عفو فضل
4اصل چهارم
5 اصل پنجم
6 اصل ششم
مرحله دوم
1 اصل اول
2 اصل دوم
3 اصل سوم
منابع
مقدمه
انسان به عنوان خلیفه و نماینده خدا بر روی زمین ، سرشار از استعداد ، توانایی است این انسان قادر است کائنات را به اراده خود دراورد و در جهت ساختن و اصلاح جامعه ای پویا و موفق به کار گیرد ، اما انسانی با این خصوصیات و توانایی ذاتی فقط از 10% ظرفیت ذهنی خود بهره میبرد و 90%ان به شکل انرژی و توان نهفته باقی می ماند و بتدریج قابلیت و توانایی خود را از دست میدهد
در یک بررسی بعمل امده 95% کودکان 4 ساله از نیروی خلاقیت قابل توحهی برخوردار بودند ، دربررسی مجدد همین کودکان در 7 سالگی ، روشن گردید که فقط 4% انها قادر بوده اند خلاقیت چشم گیر خود در سن 4 سالگی را حفظ کنند و بقیه نه تنها پیشرفتی در افزایش قوه خلاقه خود نداشتند بلکه توان حفظ همان سطح را نیز از دست داده بودند
اما به راستی چه اتفاقی میافتد که اینگونه قدرت خلاقیت از کودکان سلب می گردد؟
کودکان همانند پرنده ای که تازه بال دراورده است همیشه در تکاپو و جست و خیز هستند وهمواره سئوالهای جدیدی به ذهن انها خطور می کند.اما اکثر والدین ،معلمین مدارس ابتدایی و مهد کودک ها به علت عدم برخورداری از دانش و اگاهی کافی و به علت اشنا نبودن با علم پرورش فکرو اندیشه ، قادر به پاسخگویی دقیق ،روشن و علمی به سئوالات کودکان نیستند و چون چنین توانایی را ندارند معمولا طفره رفته و در مقابل سئوالات مکرر انها برخوردهای غیر منطقی و خشن انجام میدهند تا جایی که بتدریج ترس و تردید به وجود کودک رخنه کرده و برای پیشگیری از برخوردهای ناشایست بزرگان تصمیم به مطرح نکردن پرسش های خود می گیرند . این امر به آسایش و راحتی بزرگترها و سرزنش نشدن کودکان خواهد انجامید اما از سوی دیگر خلاقیت و ابتکار کودکان را همچون غنچه ای نشکفته به پژمردگی و نیستی هدایت خواهد کرد
همین کودک در سنین نوجوانی و جوانی حامل تفکر دوران کودکی در ضمیر ناخوداگاه خود بوده و به صورت شرطی در برابر هر تغیر به جای پرسش و یافتن علت و اثرات ان ،واکنشی منفی از خود نشان داده و از ترس اشتباه یا تمسخر دیگران از بروز هر اندیشه و تفکر جدید ویا انجام هر کار نو اجتناب خواهد کرد
چنین جوانی به جای تکیه بر توان خود و به جای باور انرژی و استعدادی که توسط خداوند در وجودش به ودیعه نهاده شده است همواره دنبال تکیه گاهی از بیرون است ، این کودک دیگر نخواهد توانست خلیفه خدا بر روی زمین باشد ،دیگرقادر نخواهد بود از هر انچه که در پیرامون اوست در جهت توفیق وحل مشکلاتش بهره ببرد ، او انسان ضعیف النفس و عاجزی خواهد بود که همواره طریق اسایش و راه از قبل پیموده شده را برای اجتناب از خطر انتخاب خواهد کرد و بدنبال خلق اندیشه و راهی جدید نخواهد بود
حرکت فرا نمادی
«چون که با کودک سرو کارت فتاد/پس زبان کودکی باید گشاد»را همه ما به کرّات شنیده و یا خوانده ایم ،معمولاًاین بیت نمادین که بار توصیه ای مهم را نیز بر دوش می کشد مستقیماًمتوجه کسی یا کسانی است که قلمرو«کودکان و خردسالان» رابرای فعالیت آموزشی،تربیتی،ورزشی،ادبی،هنری و;خود انتخاب کرده با بناست به این حوزه ها ورود کنند
این سالها_ اما_ با توجه به توسعه فزاینده تکنولوژی و رسانه ای در سطح دنیا،تغییر ذائقه ها[که به اعتقاد نگارنده این تغییرات،بعضاًآسیب رسانی نیز داشته و تأثیرات منفی آن خود را در دراز مدت نشان خواهد داد] و ده ها تحول دیگر که در ساحت اجتماع و فرهنگ ما رخ نمایانده است. اگرچه بیت مشهور «چون که با کودک ;»هنوز کار بردی به نظر می رسد اما در حوزه مناظره و مشاوره و در پیشگاه خرد جمعی،کفایت قابل انتظار را ندارد،تنها به ضلعی از اضلاع این حیطه گسترده _ همصدایی و همسخنی موفق با کودک و خرد سال _ پرداخته و بس؛به تعبیری دیگر،این اظهارنظر منظوم که در صحت و واقعیت مداری اش هیچ تردیدی نیست،خطیب،شاعر،نویسنده،معلم ویا هرفعال قلمرو کودکان و خرد سالان را به «ملاحت و لطافت لحن»و«دایره واژگان طلایی»توصیه می کنند. در حالی که امروز،هرگونه اثر ادبی و هنری برای این گروه های سنی خاص،می بایست به قابلیت ها و امکاناتی بیش از آنکه در گذشته نه چندان دور مورد انتظار بوده،مجهز شوند تا به موقع ارتباط بگیرند و در ترافیک رسانه ای عصر جدید،مخاطب خود را پیدا کنند
بنابراین، امروز باید ورای «زبان کودکی»اندیشید،حساسیت این موضوع در حوزه فرهنگ و ادبیات مکتوب[شعر،قصه،خاطره،سفرنامه،کاریکلماتور،قطعه ادبی و...]بیشتر است ،زیرا جاذبه بصری کلام و کلمه در عصری که ما وشما در آن زندگی می کنیم ،قدری تنزل یافته و به همین دلیل است که شماری از روانشناسان و صاحبنظران تربیتی،«گفت و شنود»با این طیف از مخاطبان را به «نوشتن» برای آنها یا صدور هرگونه حکم تربیتی و اخلاقی و;ترجیح می دهند .چرا که تمایلی به بایگانی شدن یافته های علمی و تجربی شان در کتابخانه ها ی شخصی ندارند،پس به حرکتی «فرانمادی»لازم است
مسئله «هویت»
جلب ارتباط باکودک وخردسال،بسیارسهل تر از ارتباط گیری با بزرگسالان است ،اما تداوم این ارتباط،دشوارتر و در مواقعی امکان ناپذیر است ،این درحالی است که چنانچه متفکر،فیلسوف،تئوریسین،نویسنده،فیلمساز،شاعر یا هر عنصر تأثیر گذار دیگری در مقطعی موفق شود شهروندی بزرگسال را تحت تأثیر اعتقادات و باورهای خود قرار دهد ،تا مدتها و چه بسا تا آخر عمر در حیاط خلوت ذهن او جا خوش کند و به عمق با ور و مرکز عواطف وی،دست یازد،زیرا بزرگسالان _ حتی در ظاهر _ چنین وانمود می کنندکه هر نظریه ای را نمی پذیرند ،از هر پدیده ای متأثر نمی شوند و هریک به فراخور حال،حس ومیزان اندیشگی خود از قدرت سنجش،استدلال و تشخیص برخوردارند،اما در مورد کودکان و خردسالان ،بحث کاملاًفرق می کند و «شرایط»حرف اصلی را می زند ،در واقع «برون گرایی»تعیین مسیر را برعهده می گیرد،در حالی که قوه «درون گرایی »قوه غالب در بزرگسالان است
«شعر»و «داستان» به عنوان دو رسانه در حوزه ادبیات ،امروز در کنار وظایفی چون :«انتقال مفهوم و پیام وایجاد لذت در مخاطبان » ،رسالت عظیم تری را در جوامع ریشه مند و اصالتگرای فرهنگی بر دوش دارند و آن «هویت»است ،به ویژه در جامعه ما که در مرز میانی سنت و مدرنیته معلق مانده است
ادبیات کودک ،فارغ از شخصی نگری صرف