مقاله دین و بهداشت روان در word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله دین و بهداشت روان در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله دین و بهداشت روان در word
چکیده
مقدّمه
نقش بیبدیل امیال در بهداشت روان
شکلگیری ناخودآگاه امیال
اسلام و هدایت امیال و رفتار
ساز و کارهای دین برای هدایت امیال و رفتار
ضعف تعلقات دنیوی
آموزههای اسلام برای کاهش دلبستگیهای مادی
آموزههای رفتاری بهنجار
توبه
پشیمانی کمتر از گذشته
تقویت اراده ترک خطا
نتیجه
چکیده
این نوشتار، با هدف تبیین ساز وکارهای تأمین بهداشت روانی در دین، نگاشته شده است. از میان راهکارهای اسلام برای نیل به آرامش روان، راهکارهای ذهنی و بینشی مانند ارتقای معرفت و جلوگیری از آشفتگی بینش، رفع کاستی شناختی، خداباوری، ایجاد، حفظ و رشد تدریجی بینش الهی، و احیای فطرت، بیان شد. در این مقال، در بیان سایر ساز و کارهای اسلام برای تحقق آرامش روان، نقش راهکارهای گرایشی و کنشی، کاهش تعلقات دنیوی، آموزههای رفتاری بهنجار، توبه، کاهش میزان پشیمانی از گذشته، و تقویت اراده ترک خطا، موضوع بحث قرار گرفته است
کلیدواژهها: دین، بهداشت روان، آرامش روان، امیال و رفتار
مقدّمه
نوشتار حاضر به بیان برخی ساز و کارهای دین در تحقق بهداشت روان بر اساس شاخصههایی میپردازد که کمابیش مورد اتفاق جمعی از متفکران غربی است. این سطور بر آن است تا روشن کند که حتی به فرض محدود سازی شاخصههای بهداشت روانی به آنچه آنها اظهار داشتهاند، دین ساز و کارهای مناسبی برای تحقق آنها ارائه میدهد. امیال و عواطف، بخصوص عشق و محبت، نقشی بیبدیل و قدرتی شگفتآور در جهتدهی آدمی دارند، و عامل مهم حرکت و هدایتگر غم و شادی هستند. از سوی دیگر، امیال، ناخودآگاه شکل میگیرند. اسلام به جایگاه رفیع گرایشها در حیات آدمیان توجه داشته و راهکارهای متعددی برای هدایت آنها ارائه میدهد و همین امر در تحقق سلامت روان، پیشگیری و درمان بیمارهای روانی نقشی شگرف دارد. مقاله پیش روی، برخی از ساز و کارهای دین را برای هدایت امیال و رفتار از جمله ارائه هنر عشقورزی به ویژه نسبت به امور متعالی، ساماندهی به کیفیت ارتباط مؤثر با خود، خدا و همنوعان، عرضه میکند
نقش بیبدیل امیال در بهداشت روان
امیال و عواطف، بخصوص عشق و محبت، قدرت شگفتآوری در جهتدهی آدمی دارند. ابزار کنترل و هدایت احساسات، ابزار بازاردار و پر رونقی است که میتواند اقیانوس وجود آدمی را متلاطم و موّاج سازد و قایقسواران آن را در جهت امواج خویش به حرکت درآورد و نفوذی نافذ در روان افراد داشته باشد. تخیلات انسان نیز مولود عشقهای درونی اوست. کنترل علایق به کنترل طایر خیال منتهی میشود. میل اگر قوت یافت دل را به خود مشغول میکند و حضور ذهنی و قلبی محبوب را در او پررنگ میسازد و به سادگی تداعی میشود. کسی که غریزه شهوت در او قوی است به کوچکترین بهانهای افکارش بدین سوی منعطف میشود. آنکه میل شدید به ثروت دارد به کمترین مناسبتی پول در فکر او حاضر میشود. مادری که علاقه شدید به فرزند خود دارد به آسانی یاد دلبندش میافتد. کسی هم که به خدا عشق شدید دارد فراوان از او یاد میکند. عواطف از چنان توانی برخوردارند که حتی اندیشهورزی نیز ممکن است خودآگاه یا ناخودآگاه از آنها تبعیت کند. چنانکه امام صادق میفرماید: «حب الدنیا یعمی و یصم و یبکم»؛ دنیا دوستی آدمی را کور و کر و لال میکند
روایت مزبور نشان میدهد که امیال در نظامشناختی آدمی تأثیرگذار هستند. از جمله گرایشهای غریزی و حیوانی بشر میل به آزادی از هر قید و بند اخلاقی و محدودیت رفتاری است؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ»؛ بلکه انسان میخواهد (آزاد باشد و) مادامالعمر گناه کند
نقش عشق در روان بسان دست و پا برای بدن نیست، بلکه مانند موتور و قلب تپنده اوست. قلب، این عضو صنوبری شکل که در جانب چپ سینه بین دو ریه قرار دارد، منشأ ارسال خون به کل بدن و تولید انرژی است. شما اگر بخواهید کسی را ضربه فنی و نقش بر زمین نمایید نباید دست و پای او مضروب سازید، بلکه باید نقاط حساس او مانند سر، یا پشت گردنش را هدف قرار دهید. در درمان مشکلات روانی نیز آنچه مهم است یافتن روزنه اصلی حرکت یا مشکلآفرینی است. اگر مرکز ثقل نابهنجاری را به دست آورید و هدایت کنید میزان تأثیرگذاری بیش از تلاش در تغییر سایر ابعاد وجودی او خواهد بود. یکی از شاهرگهای مهم مؤثر در سلامت و بیماری روانی، نوع گرایشها، آشفتگی، تعارض و کشمکشِ بدون نتیجه یا بدعاقبتِ آنهاست و جهتدهی فرد به سوی سلامت و بیماری روان نیز در گرو هدایت نیکوی عواطف اوست
عشق یا میل شدید، افزون بر توان حرکتزایی، منبع مهم غم و شادی است. از طرفی، دل نمیتواند خالی از گرایش و عشق باشد. انسان نیاز به عشق دارد و فرد تهی از آن پژمرده و افسرده است. دل آدمی برای سلامت روان باید به چیزی خوش باشد، وگرنه به خمودگی و مردگی میگراید. عشق است که به او نشاط و شادابی میدهد. از اینرو، عشق به کار، همسر، فرزند، زندگی و ; سبب شادابی فرد میشود. کسی که کار خود را با علاقه انجام میدهد دلشاد است. یکی از عللی که ازدواجِ نیکو منشأ شادابی و درمان اضطراب است حضور عشق قوی در زندگی است. اگر فرد تلاش میکند، دلخوش است به اینکه فرزندانی تربیت میکند، همسر خود را راضی میسازد و به زندگی سامان میبخشد. عشق پاک الهی هم نیاز دل را برمیآورد و هم به دلیل ثبات معشوق، متزلزل نمیشود. ایمان و عشق قوی الهی برترین و باثباتترین دلخوشی میتواند باشد
شکلگیری ناخودآگاه امیال
عشق همان میل شدید و عمیق است که آدمی برای آن فداکاری میکند و چه بسا هستی خویش به پای آن قربانی کند. آفرینش آدمی به گونهای است که همراه عشق و علاقه است و هرگز از آن تهی نیست. افزون بر آن اینکه عشق به خلاف علم همیشه آگاهانه شکل نمیگیرد. کسب دانشهای متعارف به تحصیل نیاز دارد، اما تمایلات چنین نیستند. تمایلات نظام پیچیدهای دارند؛ هم از مایههای فطری و غریزی برخوردارند و هم از افکار، رفتارها و عادات اثر میپذیرند و بر آنها نیز اثر میگذارند، و چون ما ناچار در طول شبانه روز مشغول فکر یا رفتار خاصی هستیم خود به خود عواطف ما جهتدهی میشوند
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ
وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ
عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ دوستی خواستنیهای(ی گوناگون) از زنان و پسران و
اموال فراوان از زر و سیم و اسبهای نشاندار و دامها و کشتزار(ها) برای مردم آراسته شده (لیکن) این جمله، مایه تمتع زندگی دنیاست و (حال آنکه) فرجام نیکو نزد خداست
برخی از علایق به تبع سن، به طور طبیعی، صرف نظر از نژاد، رنگ، سواد و کشور، در انسان شکل میگیرند. مردم هر منطقه در هر سطحی از سواد که باشند علایقی دارند: علایق دوران کودکی، نوجوانی و جوانی، علایق جنسی، میل به جمع مال و کسب شهرت و احترام. علایق به دو دسته غریزیِ حیوانی و فطریِ انسانی (مانند کمالات اخلاقی) تقسیم میشوند. علایق، قابل اکتساب و هدایت هستند و از عوامل گوناگون تأثیر میپذیرند؛ بدین روی، با اینکه ـ برای مثال ـ کودکان در ابتدای تولد از نظر علایق تقریباً مساوی هستند، اما به موازات رشد سنی با هم متفاوت میشوند؛ علاقه به فوتبال، کوه نوردی، تماشای فیلم، جمعآوری اسکناسهای قدیمی، تمبر و کتاب، درس خواندن، آمدن به حوزه، رفتن به دانشگاه، تلاوت قرآن و دعا و مانند آن، در آنها مشاهده میشود. اگر فرد به چیزی علاقه شدید پیدا کرد تغییر آن مشکل است و به سادگی از آن جدا نمیشود. تغییر علایق دیگران یا خود، هنر ویژهای میطلبد
اسلام و هدایت امیال و رفتار
به دلیل ارتباط دین با عواطف و گرایشها، اسلام نقش مؤثری در تحقق سلامت روان، پیشگیری و درمان بیمارهای روانی دارد. البته باید توجه داشت که تأثیر در قلب کار آسانی نیست؛ چنانکه امام صادق نیز با توجه به همین نکته میفرماید:«ازاله الجبال اهون من ازاله القلب عن موضعه»؛ حرکت دادن کوهها از برطرف کردن باورهای قلبی افراد آسانتراست
قلب، خالی از گرایش و عشق و محبت نیست و هر چه بتواند در این عرصه تأثیرگذار باشد، ابزار مهمی برای هدایت گرایشها و رفتار آدمی و در نتیجه، بهبودی یا بیماری روان است. به دلیل منزلت بیبدیل عواطف در آدمی، اسلام توجه ویژهای به آن دارد تا آنجا که یکی از مقاصد خود را هدایت عواطف و سامانبخشی الهی به آنها میشمارد. عدم توجه حساب شده به عواطف مشکلات روانی عدیدهای فراهم میآورد. دین در توجه به عواطف و هدایت مناسب آنها نقش مهمی دارد. دین در کنار دانشهای حصولی، مولد علوم حضوری است که همراه با احساس، شور و عشق است. این دانش بیش از نوع حصولی آن نوعی نیروی جاذبه، طلب حرکت و جنبش در پی دارد و فقط در حصار علم حصولی خشک و بیرمق محصور نیست
ما به طور دایم در میدان کارزار امیال متزاحم و متعارض هستیم و در مقام عمل، همیشه میل شدیدتر حاکم و به رفتار منجر میشود. ما نمیتوانیم کششهای درونی را از بین ببریم، اما میتوانیم برخی را تقویت کنیم. اسلام به جای شکلگیری ناخودآگاه و غرایز حیوانی، آن را اندیشمندانه و حکیمانه میسازد. دین آدمی را به سمتی حرکت میدهد که به تدریج در موارد تعارض، خواست خدا را مقدم کند؛ چراکه با عمل به آموزههای الهی، به تدریج محبوبترین امر برای او ارزشهای الهی میشود، درعین حال که با اصل علایق و جلوههای دنیوی آن هم مخالف نیست. قرآن کریم در این زمینه میفرماید
یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ` قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خالِصَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ؛ ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمیدارد. ` بگو چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو اینها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آوردهاند (اگرچه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولی ) در قیامت خالص (برای مؤمنان) خواهد بود. اینچنین آیات (خود) را برای کسانی که آگاهند شرح میدهیم
امیال مادی منع شرعی ندارند، بلکه جدایی کامل از آنها غیر ممکن است. انبیا نیز علایق دنیوی داشتهاند؛ چنانکه پیامبر میفرماید: «حبب الی من دنیاکم ثلاث: الطیب و النسا و جعلت قره عینی فی الصلوه»؛ از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: بوی خوش، زن، و نماز که نور چشم من قرار داده شده است. این روایت گویای سه نکته است: اول آنکه علاقه به این امور بلااشکال است. دوم آنکه انسان این قابلیت را دارد که نماز هم برای او بسان بوی خوش دوستداشتنی باشد. سوم آنکه برای مؤمن علایق معنوی در مرتبه عالیتری جای دارند
قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ؛ بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و خویش شما و اموالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کساد آن میهراسید و مسکنهایی که بدان علاقهمندید در نظر شما محبوبتر است از خدا و رسول او و جهاد در راه او، پس منتظر باشید تا خدا فرمان خود را بیاورد، و خدا مردم تبهکار را هدایت نمیکند
ساز و کارهای دین برای هدایت امیال و رفتار