مقاله علم اقتصاد، مکتب اقتصادی و سیستم اقتصاد اسلامی در word دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله علم اقتصاد، مکتب اقتصادی و سیستم اقتصاد اسلامی در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله علم اقتصاد، مکتب اقتصادی و سیستم اقتصاد اسلامی در word
چکیده
مقدمه
ماهیت اقتصاد اسلامی;
علم اقتصاد( اقتصاد اثباتی )
مکتب اقتصادی
سیستم اقتصادی
دیدگاهها در این زمینه
جامعیت اسلام
سابقه نگرش سیستمی به اقتصاد اسلامی;
جمعبندی و نتیجهگیری
منابع.. 35
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله علم اقتصاد، مکتب اقتصادی و سیستم اقتصاد اسلامی در word
1ـ «قرآن کریم»، ترجمه الهی قمشهای، انتشارات علمی، 1356
2ـ «نهجالبلاغه»، ترجمه فیضالاسلام، 1351
3ـ «المعجم المفهرس»، محمد فؤاد عبدالباقی، انتشارات اسماعیلیان، 1364
4 – حر عاملی، وسائل الشیعه ، جلد 27
5 – امام خمینی، «موضوعات و رهنمودهای اقتصادی»، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، 1362
6 - مجله دانشکده علوم اداری و اقتصادی، دانشگاه اصفهان، سال دوازدهم، شماره 1، 1377
7 - فصلنامه تخصصی اقتصاد اسلامی ، سالهای مختلف
8- دفتر همکاریهای حوزه و دانشگاه، «درآمدی بر اقتصاد اسلامی»، مؤسسه در راه حق، 1363
9 ـ صدر، سیدمحمدباقر، «اسلام و مکتبهای اقتصادی»، ترجمه محمد نبیزاده، انتشارات مرتضوی، 1355
10ـ صدر، محمد باقر، «اقتصاد ما جلد 1»، ترجمه محمد کاظم موسوی، جهاد سازندگی خراسان، 1360
11ـ صدر، محمدباقر، «اقتصاد ما جلد 2»، ترجمه دکتر اسپهبدی، جهاد سازندگی خراسان، 1360
12ـ صدر، سید محمدباقر، «نهادهای اقتصادی اسلام»، ترجمه غلامرضا بیات، فخرالدین شوشتری، 1358
13- صدر، سید کاظم، ” اقتصاد صدر اسلام” ، تهران، دانشگاه شهید بهشتی،
14ـ مظاهری، حسین، «مقایسهای بین سیستمهای اقتصادی جلد 1»، مؤسسه دفتر انتشارات اسلامی، بدون تاریخ
15ـ مطهری، مرتضی، «شناخت در قرآن»، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1361
16ـ مصباح یزدی، محمدتقی، «آموزش فلسفه»، سازمان تبلیغات اسلامی، جلد اول، 1364
17- سا مو ئلسن، پل، “اقتصاد جلد 1 “، ترجمه دکتر پیر نیا ، بنگاه ترجمه و نشر، 1356
18ـ بهشتی،سید محمد، «اقتصاد اسلامی»، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، پائیز 1362
19ـ بهشتی، احمد، «اقتصاد در مکتب توحید»، کانون نشر حدید، بدون تاریخ
20 ـ هاشمی رفسنجانی، «سیاست اقتصادی»، حزب جمهوری اسلامی، 1362
21-گلزاده غفوری، علی، «خطوط اصلی در نظام اقتصادی اسلام»، نشر فجر، بدون تاریخ
22 ـ نوری، حسین، «اقتصاد اسلامی جلد 1»، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1366
23 ـ فرشاد، مهدی، «نگرش سیستمی»، انتشارات امیرکبیر، 1362
24ـ دادگر، یدا;، «نگرشی بر اقتصاد اسلامی»، پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس، 1378
25 ـ بناء رضوی، مهدی، «طرح تحلیلی اقتصاد اسلامی»، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1367
26ـ تسخیری، محمدعلی، «درسهایی از اقتصاد اسلامی»، سازمان تبلیغات اسلامی، 1368
27ـ فرهنگ، منوچهر، «فرهنگ علوم اقتصادی»، تهران، مؤسسه عالی علوم سیاسی، 1351
28 ـ کاتوزیان، محمدعلی، «ایدئولوژی و روش در اقتصاد»، ترجمه م، قائد، تهران، 1374
29 ـ جلال، رفعتی (رفیع)، «اصول حاکم بر روابط اقتصادی اسلام»، انتشارات میلاد، 1357
30 ـ احمد، خورشید، «مطالعاتی در اقتصاد اسلامی»، ترجمه محمدجواد مهدوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1374
31 – مبارک، محمد،” النظام الاسلامی الاقتصادی مبادی و قواعد عامه” ، بیروت، دارالفکر، 1974
32ـ پایدار، حبیبا;، «مالکیت کار و سرمایه»، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بدون تاریخ
33- Lipsey R. Douglas, D. Purvis and P. Steiner Economics, Harper& Row Publisher. 1988 6th. Edition, New york
چکیده
اقتصاد اسلامی مقولهای است که از دیرباز مورد بحث و بررسی علماء اسلامی قرار گرفته است. دانشمندان اسلامی درباره ماهیت اقتصاد اسلامی بحثهای زیادی داشتهاند و کتب و مقالات زیادی دراین زمینه به رشته تحریر درآمده است. به رغم مباحث زیاد هنوز بحثهایی حل نشده در این خصوص وجود دارد. بعضی اقتصاددانان اقتصاد اسلامی را علم اقتصاد از نوع« اقتصاد اثباتی» می دانند، در حالی که عده ای آ ن را مکتب اقتصادی « اقتصاد هنجاری » می پندارند و گروهی نیز براین عقیده اند که تفکیک علم اقتصادو مکتب اقتصادی از یکدیگر امری بی حاصل است
در این مقاله ابتدا تعاریفی از «علم»، «مکتب» و «سیستم اقتصادی» ارائه شده است. سپس بحثهای موجود به تناسب در هر یک از این مقولات انجام شده است. و در نهایت با توجه به جامعیت دین اسلام دیدگاهی که به نظر میرسد با مجموعه اهداف وآرمانهای اسلامی نزدیکتر باشد تحت عنوان سیستم اقتصادی اسلام معرفی شده است. ویژگیهای نگرش سیستمی به اقتصاد اسلامی و نتایج مترتب بر آن بحثهای دیگری است که در این مقاله به آنها پرداخته شده است
مقدمه
بحث درخصوص اقتصاد اسلامی بسیار زیاد است. عدهای از دانشمندان اسلامی در پی تئوریزه کردن مباحث اقتصاد اسلامی بوده و هستند. بعضی از اقتصاددانان مسلمان معتقدند که اقتصاد اسلامی از مقولات «اقتصاد دستوری» است. عدهای نیز بر اینباورند که اقتصاد اسلامی از نوع «اقتصاد اثباتی» است. بعضی دیگر بر این اعتقادند که در اقتصاد اسلامی نمیتوان مفاهیم اثباتی و دستوری را از هم تفکیک کرد. علاوه بر نظرات فوق عدهای دیگر از علمای اسلامی به نحو دیگری به مسئله نگاه میکنند گروهی بر این باورند کهاقتصاد اسلامی همان «مکتب اقتصادی» است. عده ای نیز اعتقاد دارند که اقتصاد اسلامی نوعی «سیستم اقتصادی است» و گروهی به آن با دیده مسائل اخلاقی مینگرند.این مقاله در پی آن است تا ضمن مروری خلاصه بر مفاهیم «علم»، «مکتب» و «سیستم اقتصادی» جایگاه اقتصاد اسلامی و نوع نگرش به آن را در حد توان روشن سازد
ماهیت اقتصاد اسلامی
آیا اقتصاد اسلامی از مقولات علمی است؟ یا اینکه اقتصاد اسلامی مقولهای مکتبی یا اخلاقی است؟ و یا اقتصاداسلامی یک سیستم اقتصادی است؟ برای روشن شدن بحث لازم است هر یک از مفاهیم فوق قدری شکافته شده و مورد بحث قرار گیرند
علم اقتصاد( اقتصاد اثباتی )
تعاریف مختلفی برای علم وجود دارد. چون در اینجا هدف بحث در مفاهیم نیست لذا به اجمال به ارائه بعضی از تعاریف می پردازیم.در یکی از تعاریف علم آمده است: علم شامل مجموعهای از قضایای کلی است که محور خاصی برای آنها لحاظ شده و هر قضیه قابل صدق و انطباق بر مصادیق متعددی است1 با این تعریف علم اقتصاد عبارت از قضایای کلی است که درخصوص پدیده های اقتصادی مصداق دارند
تعریف دیگری علم اقتصاد را اینگونه بیان میکند. علم اقتصاد بررسیروشهایی است که بشر به وسیله پول یا بدون آن برای بکار بردن منابع کمیاب تولید به منظور تولید کالاها و خدمات در طی زمان و همچنین برای توزیع کالاها و خدمات بین افراد و گروهها در جامعه به منظور مصرف در حال و آیندهانتخاب میکند2
در تعریفی دیگر علم اقتصاد ، عبارت از علمی است که حیات اقتصادی پدیدهها وجلوههای آن را تفسیر کرده، ارتباط آن پدیدهها و جلوهها را با اسباب و عوامل کلی که بر آن حاکم است بیان میدارد3. بنابراین دیدگاه علم اقتصاد مسئولیت دارد تا آن پدیدههای اجتماعی و یا طبیعی را که در زندگی اقتصادی پدید میآیند بررسینموده اسباب و علل پدید آمدن وقایع را در خارج بیان دارد4. اگر چه تعاریف در این زمینه زیاد است لیکن اگر بخواهیم نقاط مشترک آنها را بیابیم به موارد کلی زیر خواهیم رسید. علم اقتصاد در زمینه کشف روابط علّی بین پدیدههای اقتصادی بحث میکند. در این تعریف محور علم اقتصاد، بررسی و کشف روابط بین پدیدهها است. بر این اساس اگر بجای پدیدههای اقتصادی، هدف، بررسی و کشف روابط بینخواص ظاهری اجسام باشد، با علم فیزیک سرو کار خواهیم داشت. همچنین وقتی راجع به حرکت وقوانین و مقررات حاکم بر آن بحث میکنیم در واقع از علم مکانیک یا «علمالحرکه» بحث خواهیم کرد
یکی از ویژگی های علم اقتصاد این است که نمیتواند مبنای قضاوتهای ارزشی قرار گیرد. زیرا خواستگاه مسائل ارزشی ، مکتب است در حالی که علم صرفاً به بررسی روابط و علیت پدیدهها میپردازد. این روابط وقوانین علت و معلولهایی هستند که در طبیعت وجود دارند و هستی براساس آنها قوام یافته و صیرورت دائمی دارد5.بعضی وابط اقتصادی ثابت و لایتغیرند نظیر نیاز انسان به خوراک، پوشاک وغیره. بعضی دیگر از مسائل اقتصادی رنگ محیط و زمان به خود میگیرند و تغییر مییابند و در ارتباط با شرایط عوض میشوند
ویژگی دیگرعلم اقتصاد این است که خواست و تمایل افراد در تعیینچگونگی شکلگیری روابط بین پدیدههای اقتصادی بیتأثیر است. گرچه به طور غیرمستقیم میتوان به نوعی در شکل دهی بعضی ازتغییرات اقتصاد مؤثر بود وبا تعبیه بعضی سازوکارها در رفتار انسانها تأثیر گذاشت لیکن با فراهم شدن بعضی از اسباب و علل، وقوع حوادث تبعی امری حتمی است نظیر افزایش قیمتها که با فراهم شدن بعضی اسباب و علل وقوع آن قطعی است و کسی نمیتواند از حدوث آن جلوگیری کند. به عنوان مثال کمبود عرضه نسبت به تقاضا موجب افزایش قیمتها میشود این پدیده قضیهای کلی است که در جوامعمختلف صدق میکند لیکن در هر جامعهای با توجه به شرایط و اوضاع و احوال اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کم و بیش مقدار آن متفاوتاست. اثر شرایط در این قضیه باعث شدت و ضعف آن میشود اما اصل افزایش قیمتها ناشی از کمبود عرضه امری قطعی است. در این مثال که کمبود عرضه نسبت به تقاضا منجر به افزایش قیمتها میگردد در حقیقت بیان یک واقعیت است کهاتفاق میافتد. حال این پدیده امری پسندیده است یا نکوهیده، مسئله جداگانهای است. از این رو علم اقتصاد جنبه مذهبی و مکتبی ندارد و نمیتوان گفت که علم اقتصاد اسلامی یا علم اقتصاد سرمایهداری.
مکتب اقتصادی
واژه مکتب نیز در معانی متفاوتی به کار رفته است. از جمله : مجموع اندیشهها و افکاری که درجمعی نفوذ کرده باشد همچنین یک نظر فلسفی ادبی و نظایر آنها را مکتب گویند همین طور این واژه به هنرمندانیک ملت، یک شهر با علایق خاص که در اجرا و بیان هنر اشتراک دارند، اطلاق شده است مثل مکتب فرانسه، مکتبپاریس6
در فرهنگهای اقتصادی نیز واژههایی برای یکرشته افکار مبتنی بر روش معین در باب جنبههای اساسی رفتار اقتصادی که از طرف بعضی اقتصاددانان صاحبنظر ابراز گردیده مثل مکتب کلاسیک، مکتب نئوکلاسیک و مکتب کمبریج به کار رفته است7. بعضی از اقتصاددانان مکتب اقتصادی را به هر قاعده اساسی اقتصادی که با ایده عدالت اجتماعی ارتباط یابد تعریف کرده اند.و عدالت را حد فاصل مکتب و علم می دانند. از طرفی عدالت را به منزله شاخصی می دانند که که افکار مکتبی را ازنظریات علمی جدا میکند8. در مکتباقتصادی اسلام اصولی وجود دارند که متضمن رسیدن به اهداف مکتب در ابعاد اقتصادی میباشد نظیراصل حرمت ربا9، اصل لا ضرر، قاعده عدم تعاون بر اثم و عدوان10 و نظایر اینها. باید و نبایدهای مکتبی اسلام اموری کلی هستد که رعایت آنها از طرف مکتب توصیه میشود
سیستم اقتصادی
سیستم اقتصادی یعنی طراحی، سازماندهی و اجرای یک الگوی عملی اقتصادی متشکل از ابعاد مختلف ونهادهای متفاوت که با یکدیگر هماهنگ باشند. این مجموعه هماهنگ به منظور خاصی طراحی شده و متضمن حصول به اهداف مشخصی است. برای ضمانت رسیدن به آرمانهای مورد نظر لازم است روشهای اجرایی و مکانیسم های عملی مبتنی بر واقعیات علمی باشد. بنابراین میتوان سیستم اقتصادی اسلام را اینگونه بیان کرد: مجموعهای از دستورالعملهای اجرایی و مکانیسمهای عملی هماهنگ برای حل مسائلاقتصادی جامعه با توجه به واقعیات موجود (علم) و در چارچوب اهداف( مکتب) اسلام.سیستم اقتصادی چند ویژگی عمده دارد. اولاً در چارچوبهای کلی تعیین شده از طرف مکتب قرار دارد (مکتبی است). ثانیاً مبتنیبر واقعیات و روابط علّی پدیدههای اقتصادی است، (علمی است). زیرا سیستم اقتصادی، رسالت تنظیم امور اقتصادیدر حال و پیشبینی و برنامهریزی برای آینده را بعهده دارد. حصول به این مهم زمانی مقدور است که از مسائل علمی پویا و رشدیابنده در طی زمان در حد اعلای آن استفاده شده باشد. ثالثاً از ویژگیهای سیستم اقتصادی، متحول بودن آن در طی زمان است. یعنی بر اثر گذر زمان مسائل علمی جدیدی حادث می شود و تحولات علمی بر نیازها و خواسته های بشر تأثیر می گذارد بنابر این سیستم اقتصادی نیز که متکفل رفع نیازمندیهای بشر در بستر زمان است دچار تغییر و دگرگونی می شود
دیدگاهها در این زمینه