مقاله نقد و بررسی ویژگیهای نظام مردم سالاری دینی در تضاد با اندیشه سکولاریسم در word دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نقد و بررسی ویژگیهای نظام مردم سالاری دینی در تضاد با اندیشه سکولاریسم در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نقد و بررسی ویژگیهای نظام مردم سالاری دینی در تضاد با اندیشه سکولاریسم در word
سکولاریسم ( secularism )
تعریف
عوامل مؤثر در شکلگیرى سکولاریسم
پایههاى اصلى تفکر سکولاریسم
دولت سکولار
تعریف شهید مطهری
نقد مبانی نظری سکولاریسم
مبنای اول: تئوری الهی حکومت
نقد نظریه
پی نوشتها
منابع تحقیق
سکولاریسم ( secularism )
سکولاریسم (secularism) واژهاى انگلیسى است و از ریشهى لاتین [seculum] به معناى یک برههى زمانى معین، گرفته شده است
«فرهنگ نشرنو» در بیان واژهى [secular] مفاهیم غیر مذهبى، غیر روحانى، عرفى، دنیوى و مادى را مىآورد. (1)
براى سکولاریسم، تعاریف متعددى ارایه شده است که برخى ناظر به بعد فکرى است; نظیر آن که گفته مىشود
«سکولاریسم نظام عام عقلانى است که در آن، روابط میان افراد، گروهها و دولتبر مبناى عقل تنظیم مىگردد.»
این تعریف، چون تنها به یکى از اصول سکولاریسم اشاره دارد، تعریفى کامل نیست. برخى تعاریف ناظر به روند شکلگیرى سکولاریسم است که در خلال آن، به تدریج ، حقوق ، وظایف و امتیازات کلیسا به نهادهاى غیرمذهبى منتقل مىشود. برخى تعاریف دیگر ، سکولاریسم را به مثابهى یک نظام منسجم فکرى مىانگارند که پس از رنسانس به صورت یک نگرش یا جهان بینى درآمده و با نگرشى که در قرون وسطى حاکم بود، تمایز ماهویى دارد و مبناى آن، انسان گرایى، تجربه گرایى و عقلانیت است. پس سکولاریسم اشاره به جدایى دین از سیاست دارد، به گونهاى که هیچ یک از آن دو، در حوزهى دیگرى دخالت نکند. (2) سکولاریسم به صورت کلی به مفهوم ممانعت از دخالت دین در تمامی امور عمومی جامعه است. این تفکر به صورت کلی ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. ارزشهایی مانند جدایی دین از سیاست ، جدایی کلیسا و حکومت در آمریکا ، و لائیسیته در فرانسه بر پایه سکولاریسم بنا شدهاند
واژه سکولاریسم برای اولین بار توسط نویسنده بریتانیایی، جورج هالی اوک در سال 1846 استفاده شد. هر چند این اصطلاح تازه بود، ولی مفهوم کلی آزادی که سکولاریسم بر پایه آن بنا شده بود، در طول تاریخ وجود داشتهاست. ایدههای اولیه سکولار میتوان در آثار ابن رشد (اورئوس) پیدا کرد. وی و پیروان مکتب اوروئسیسم معتقد به جدایی دین از فلسفه بودند. هالی اوک این ایده جدایی اجتماع از دین را بدون تلاش برای انتقاد عقاید دینی مطرح کرد. هالی اوک یک ندانمگرا بود و به نظر خودش سکولاریسم برهانی علیه مسیحیت محسوب نمیشد، بلکه مستقل بود. سکولاریسم تنها به این نکته میپردازد که راه روشن در حقیقت سکولار است. دانستنیهای سکولار به طور روشن در همین زندگی پیدا میشوند و میتوانند در همین زندگی آزمون شوند
تعریف
از آن جا که اصطلاح سکولاریسم در موارد مختلفی استفاده میشود، معنی دقیق آن بر اساس نوع کاربرد متفاوت است. فلسفه سکولاریسم بر این پایه بنا شده است که زندگی با در نظر گرفتن ارزشها پسندیدهاست و دنیا را با استفاده از دلیل و منطق، بدون استفاده از تعاریفی مانند خدا یا خدایان و یا هر نیروی ماورای طبیعی دیگری ، بهتر میتوان توضیح داد
در حکومت معنی سکولاریسم، عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت و برتری دادن اصول حقوق بشر بر سایر ارزشهای متصور هر گروه و دستهای است
در مفاهیم جامعهشناسی، سکولاریسم به هر موقعیتی که در آن، جامعه مفاهیم مذهبی را در تصمیمگیریهای خود کمتر دخالت دهد و یا این مفاهیم، کمتر موجب بروز اختلاف و یا درگیری گردد اطلاق میگردد
واژه سکولار در زبان لاتین به معنای «این جهانی»، «دنیوی»، «گیتیانه» و متضاد با «دینی» یا «روحانی» است. امروزه وقتی از سکولاریسم به عنوان یک آموزه (دکترین) سخن میگویند، معمولاً مقصود هر فلسفهایست که اخلاق را بدون ارجاع به جزمیات (دُگمهای) دینی بنا میکند و در پی ارتقای علوم و فنون بشری است
سکولاریسم اگرچه در ایران بیشتر بار سیاسی دارد و به جای برچسب سیاسی به کار میرود اما در پایه، معنایی معرفتشناسانه دارد. از این رو، در نوشتههای سختهتر از آن به عرفگرایی ترجمه و تعبیر میشد که اکنون واژه گیتیگرایی به جای اش نشسته که برابر نهاده درخوری است اگر به پارسی سره علاقهمند باشیم و معنای درست گیتی را- به ویژه آن گاه که رویاروی مینو مینشیند- بدانیم
برنارد لوئیس مفهوم سکولاریسم را چنین شرح میدهد
واژه سکولاریسم نخست در میانه قرن نوزدهم در زبان انگلیسی به کار رفتهاست، و اصولاً بار ایدئولوژیک داشتهاست. در کاربرد نخستین آن، بر آموزهای دلالت میکرد که مطابق آن اخلاقیات باید مبتنی بر ملاحظات اخلاقی و معطوف به سعادت دنیوی انسان باشد، و ملاحظات مربوط به خدا و حیات اخروی را باید کنار نهاد. بعداً، «سکولاریسم» را به این معنای گستردهتر به کار بردند که مؤسسات عمومی، به ویژه آموزش عمومی، باید سکولار باشد و نه دینی. در قرن بیستم، این واژه معنای وسیعتری یافت، که از معانی قدیم و جدید واژه سکولار نشأت گرفته بود. امروزه آن را اغلب همراه با «جدایی» نهادهای دینی و دولتی به کار میبرند، که تقریباً معادل با واژه فرانسوی laicisme است که در دیگر زبانها هم وارد شده، اما هنوز در زبان انگلیسی استعمال نمیشود
عوامل مؤثر در شکلگیرى سکولاریسم
دورهى رنسانس همراه با طرد کلیسا و فراموشى واقعیت الهى و دینى شروع شد. در حقیقت عوامل شکل دهندهى به سکولاریسم همان نقایصى است که قرون وسطى حامل آنهاست که برخى از آنها عبارتند از
الف: نارسا بودن تعالیم کلیسا و مسیحیت: به لحاظ آن که در ابتداى قرون وسطى حاکمیت محدود کلیسا تبدیل به حاکمیت علىالاطلاق گردید، کلیسا را تصور بر آن داشت که مىتواند با استبداد و زورگویى هم چنان مطلقالعنان براند; حال آن که پیشرفت علم و اندیشه در مقابل این حرکت ایستاد
با افزایش معرفت و جهان بینى آدمیان و گسترش گسترهى معرفتى، مخاطبان کلیسا شرط استمرار دینمدار بودن را استدلالى شدن عقاید و افکار منتشر شدهى از سوى کلیسا اعلام مىکردند که کلیسا از این کار سرباز مىزد
فقدان یک نظام منسجم عقلانى قدرت دفاع را از کلیسا گرفت و مردم در مقابل آن خواستار حذف مسیحیت از اجتماع شدند . علاوه بر آن، به لحاظ آن که کلیسا درحالى که دسترسى به حقایق را منحصر به خود مىدانست، فاقد متن وحیانى و مصون از تحریف بود و خرافات بسیارى در دین وارد شده بود که جایى براى رشد و پیشرفتباقى نمىگذاشت
طبیعى است که پس از سپرى شدن مدت زمانى جایگاه کلیسا در جامعه از بین رفته و مردم به دنبال آیین و مسلکى خواهند رفت که فطریات آنها را زیر پا نگذارد. روحیهى حقیقتجویى و کنکاشگرى یکى از امور فطرى است که در هر انسان وجود دارد و کلیسا آن را به راحتى نادیده گرفت. در نتیجه و تنها عکس العمل نادیده انگاشتن خود کلیسا خواهد شد
به دلیل آن که کلیسا قدرت تعلیم آموزههاى دینى را نداشت و علاوه بر آن این آموزهها قدرت پاسخگویى به مردم را نداشت; یعنى به موازات رشد گسترهى تفکرات مردم دیگر این تعالیم جذابیتخود را از دست داده بود
ب: نهضت دینى (رفرمیسم): نهضت اصلاح دینى، جریانى بود که طى آن، از نفوذ مذهب به تدریج کاسته شد. مارتین لوتر (1483- 1546 م) از پیشگامان این حرکت، با هدف اصلاح و پیرایهزدایى از آیین مسیحیت و برقرارى انضباط در آن، دیدگاههاى جدیدى را عرضه کرد; اصل خود کشیشى را که مشوق فردگرایى بود، مورد تاکید قرار داد و با این هدف، انجیل را به زبان آلمانى ترجمه کرد. تفکیک دین از سیاست، از دیگر اصول مورد اشارهى وى بود. لوتر اظهار داشت که پادشاهان قدرت خود را به طور مستقیم از خدا مىگیرند و وظیفهى کلیسا تنها پرداختن به امور معنوى و روحى است
به هر حال ، نهضت اصلاح دینى ، در پیدایش طرز فکر جدید، نقشى اساسى داشت و باعث درهم شکستن حاکمیت کلیسا و ظهور فلسفهى سیاسى جدیدى شد. از پیامدهاى این حرکت ، درگیرى فرقههاى مذهبى بود که موجب از بین رفتن قداست دین و زمینه سازى براى سکولاریسم شد. (3)
« مارتین لوتر» خود یکى از کشیشان مسیحى بود که همچون هم سلکان خود اعتقاد به آن نداشت که فهم اناجیل اربعه لزوما نیاز به واسطه گرى کشیشان دارد. لوتر معتقد بود که انسان با بهرهگیرى از بنمایههاى عقلى خود مىتواند در نقش این واسطه عمل کند، فلذا تصمیم گرفت در مقابل تمام خرافاتى که علیه کلیسا و دین مسیحیت قد علم کردهاند بایستد. بر این اساس روزى در میدان اصلى شهر دستهاى از برگههاى خرید و فروش بهشت و جهنم را پاره کرد و از مردم خواست تا براى فهم بى واسطهى دین اقدام کرده و از عقل خود مدد جویند
در حقیقت مارتین لوتر اقدامى علیه خرافهپرستى کلیسا نمود اما به دلیل افراطهاى بیش از حد کلیسا جایى براى ایجاد تغییرات در کلیسا باقى نمانده و تنها راه، حذف هر گونه نهاد یا سازمانى بود که به نوعى سهمى از دین و مذهب داشت و بدین وسیله بسترى جهتشکلگیرى سکولاریسم آماده گشت
پایه هاى اصلى تفکر سکولاریسم