تحقیق تأثیر درمانگری اسلامی بر اختلالهای برونیسازیشده در کودکان و نوجوانان در word دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق تأثیر درمانگری اسلامی بر اختلالهای برونیسازیشده در کودکان و نوجوانان در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق تأثیر درمانگری اسلامی بر اختلالهای برونیسازیشده در کودکان و نوجوانان در word
چکیده
مقدمه
برنامه درمانی
روش
جامعه آماری مرحله میانی
نمونه و روش نمونهگیری مرحله میانی
جامعه آماری مرحله پایانی
نمونه و روش نمونهگیری مرحله پایانی
ابزارهای سنجش
اعتبار آزمون
روش اجرای پژوهش
توصیف و تحلیل دادهها
مشخصههای توصیفی مرحله پایانی
نتایج
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق تأثیر درمانگری اسلامی بر اختلالهای برونیسازیشده در کودکان و نوجوانان در word
ـ بارکلی، راسل ای و ماش اریک، روانشناسی مرضی کودک، ترجمه حسن توزندهجانی، مشهد، آوایکلک، 1383
ـ مینایی، اصغر، هنجاریابی نظام سنجشی مبتنی بر تجربه آشنباخ، تهران، سازمان آموزش و پرورش کودکان استثنایی، 1384
-Achenbach, T. M. ,& Rescola, L .A, Manual for the ASEBA school age: Form & profiles, Burlington, VT: University of Vermont, Department of Psychiatry,
-Canell .Arin, M. & Godman. Sherryl, H, The Association Between Psychopathology in Fathers versus Mothers and children ‘s Internalizing and Externalizing behavior problems: A Meta Analysis;APA, psychological Bulletin vol , 128, no 5,
-Foote, R. Eyberg, S. & Schuhmann, E, Parent-child interaction approaches to the treatment of child behavior problems. In T. Ollendick & R . Prinz (Eds.), Advances in clinical child Psychology Vol. 20 . New York: Plenum Press,
-Gimpel, G . A . Holland, M .L, Emotional and Behavioral Problems of Young Children: Effective Interventions in the Preschool and Kindergarten Years, New York Guilford press,
-kendall, P . C, Child and Adolescent therapy (2nd ed.). New York: Guilford Press,
-McMahon, R . & Estes, A, conduct problems. In E . Mash & L Terdal (Eds.), Assessment of childhood disorders (3rd ed., pp.130 -196). New York: Guilford Press,
-Patterson, G, Monographs for the Society for Research in Child Development, 45(5, Serial No.64)the unacknowledged victims,
چکیده
هدف اصلی این پژوهش ساخت و اجرای یک برنامه مداخلهگری برای کاهش اختلالهای برونیسازیشده، بر اساس متون دینی اسلام است. چگونگی و میزان اثربخشی این برنامه درمانی بر کودکان مبتلا به این اختلال، فرضیه این پژوهش را تشکیل میدهد. این پژوهش با توجه به دو مقوله فرهنگ ملی و بومی خانوادهها و همچنین مذهب آنها در فرایند درمانگری، الگوی جدیدی را معرفی کرده است تا اثربخشی این روش، بر اختلالهای برونیسازیشده را بررسی کند. روش انجام این پژوهش از نوع طرحهای «آزمایشی در قالب پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل» بود که در جامعه دانشآموزان پسر مقاطع چهارم و پنجم دبستان استان قم اجرا شد. پس از تحلیل دادهها، این نتایج به دست آمد که مداخله اسلامی ـ روانشناختی، در کاهش اختلالهای برونیسازیشده تأثیر داشته و فرضیه پژوهش تأیید شده است
کلید واژهها: اختلالهای درونیسازیشده، اختلالهای برونیسازیشده، مداخله اسلامی ـ روانشناختی
مقدمه
توجه به ویژگیهای دوره کودکی اهمیت زیادی دارد؛ اما آنچه مهمتر به نظر میرسد, پایهگذاری شخصیت و الگوی رفتاری دوره بزرگسالی است. بدیهی است که هر چه در آغاز زندگی در محیط اطراف کودک روی میدهد، بر روح و روان وی تأثیر میگذارد و ساختار شخصیت وی را شکل میدهد. نکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، آن است که این دوره از زندگی برای والدین به نوعی، دوره دوسوگراییها و تضادها به شمار میآید. از یک سو شرایط عاطفی و جسمانی فرزندان, آنها را به منزله موجوداتی دوستداشتنی و گرمیبخش کانون خانوادگی در میآورد و از سوی دیگر، در بسیاری از موارد، ناسازگاریها و نابهنجاریهای رفتاری کودکان، عرصه را بر والدین تنگ میکند. پس میتوان یکی از مشکلات اساسی خانوادهها را تعامل با کودک و نحوه مهار رفتار وی قلمداد کرد
در طول سالهای اخیر، افزون بر رشد جسمانی کودک، توجه به تحول عاطفی ـ اجتماعی وی نیز افزایش یافته است. پیش از این، بسیاری از والدین و متخصصان بر این باور بودند که بسیاری از مشکلات کودکان ناشی از نارساییهای تحولی آنهاست و پشت سر گذاشته خواهد شد؛ اما واقعیت آن است که بسیاری از کودکان پس از سپری کردن مراحل تحول نیز همچنان مشکلات را با خود به همراه دارند و در موارد زیادی این مشکلات پیشرفتهتر و وخیمتر میشوند. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که علت اصلی مشکلات عاطفی ـ رفتاری کودکان، صرفاً نارساییهای تحولی نیست
به نظر میرسد بیشتر مشکلات مزبور حاصل نارساییها و ضعفهای ارتباطی والد ـ کودکاند. یکی از مشکلاتی که زیرمجموعه مشکلات ارتباطی ـ عاطفی قرار میگیرد، اختلالهای برونیسازیشده کودکان است که مواردی مانند پرخاشگری، نادیده گرفتن قوانین و رفتارهای مقابله و مخالفت را شامل میشود
اختلالهای برونیسازی شده از جمله اختلالهای دوران کودکی است و محتوای اصلی آنها را رفتارهای ضداجتماعی و تضادورزانه تشکیل میدهند که براساس طبقهبندی ابعادی، با اصطلاح اختلالهای برونیسازیشده نامگذاری شدهاند. این نوع مشکلات در طبقهبندی مقولهای انجمن روانپزشکی امریکا (IV-TR DSM -) به سه اختلال تضادورزی جسورانه (ODD)، اختلال رفتار هنجاری (CD) و اختلال نارسایی توجه / فزونکنشی (ADHD) تقسیم میشوند
اختلالهای برونیسازیشده، الگوهای رفتاری سازشنایافته کودکان در موقعیتهای مختلف هستند که مشکلاتی برای اطرافیان ایجاد میکنند. در این اختلالها، که اختلالهای رفتاری نیز نامیده میشوند، مشکلات رفتاری کودک که ناشی از ضعف مهارگری اوست، به تعارض بین کودک با بافت اجتماعی منجر میشود و شامل دو نشانگان رفتار نادیدهگرفتن قواعد و رفتار پرخاشگرانه است
این اختلالها در کودکان بیش از سایر اختلالها مشاهده میشوند و درصد بالایی از نابهنجاریهای کودکان را به خود اختصاص میدهند. در یک بررسی، ولز و فورهند (1985) با مرور چند پژوهش درباره شیوع اختلال رفتار هنجاری در کودکان ارجاعی به کلینکها نشان دادند که 33 تا 75 درصد از مراجعهها به علت رفتارهای مربوط به اختلال رفتار هنجاری بود. در یک نگاه دیگر درصد کودکان و نوجوانانی را که مشکلات برونیسازیشده قابل توجهی بروز میدهند،7 تا 22 درصد است. از سوی دیگر، باید به این نکته نیز توجه داشت که فراوانی این اختلالها، تعداد زیادی از خانوادهها و مراکز آموزشی را با دشواریهای زیادی مواجه کرده است. بر اساس نتایج برخی از پژوهشها مانند پژوهش مک ماهون و استیس (1997)، فراوانی این اختلال در سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است
اختلالهای عاطفی ـ رفتاری، به ویژه به سبب وضعیت نامتعادل و دگرگونیهای زندگی خانوادگی و اجتماعی در یکی دو دهه اخیر، در کشور ما نیز بیش از هر زمان دیگر گریبانگیر گروههای وسیعی از کودکان شده است
در بررسی مسیر تحولی این اختلالها باید گفت بیش از 90 درصد جوانان مبتلا به اختلال سلوک، قبلاً ملاکهای اختلال لجبازی نافرمانی را داشتهاند، اما بیشتر خردسالان مبتلا به اختلال لجبازی نافرمانی، رفتارهای ضداجتماعی مشخصکننده اختلال سلوک را ندارند. بنابراین، این ارتباط دوسویه نیست و باید گفت گذار از اختلال لجبازی نافرمانی به اختلال سلوک مشاهده میشود، اما این موضوع به این معنا نیست که هر کودک دارای نشانههای اختلال لجبازی نافرمانی، حتماً در سیر تحول به اختلال سلوک مبتلا خواهد شد. در ارتباط بین این اختلالها و اختلال ضداجتماعی نیز باید گفت شواهد زیادی درباره روابط اختلال لجبازی نافرمانی و اختلال سلوک در دوران کودکی یا نوجوانی با اختلال ضداجتماعی در بزرگسالی گزارش شده است. بزرگسالان مبتلا به اختلال ضداجتماعی، تقریباً همیشه ملاکهای اختلال سلوک را در مراحل قبلی تحولشان داشتهاند، که بیانگر حساسیت شدید ارتباط اختلال سلوک ـ اختلال ضداجتماعی است؛ اما تنها تعداد محدودی از جوانان مبتلا به اختلال سلوک ویژگیهای الگوهای مزمن رفتار ضد اجتماعی را نشان میدهند. در واقع، شرط تشخیص اختلال ضداجتماعی در DSM-IV این است که اختلال سلوک قبل از 15سالگی وجود داشته باشد. با این حال، در یک سوم از موارد، اعتبار پیشبین (همانند روابط اختلال لجبازی نافرمانی ـ اختلال سلوک) بسیار پایین است و تنها 10 درصد یا کمی بیشتر از خردسالان ابتلا به اختلال لجبازی نافرمانی تظاهرات اختلال ضداجتماعی یا جامعهستیزی در بزرگسالی را نشان دادهاند
درباره علل به وجودآورنده این اختلالها، موارد متعددی مطرح شده است؛ اما برای نظاممندکردن آنها با یک دستهبندی فردمحور، به صورت سه گروه از علل دستهبندی شده در آمده است که در تعداد زیادی از پژوهشها به این دستهبندی توجه شده است. در این پژوهش نیز همین الگو مورد نظر بوده است: 1 ویژگیهای کودک؛ 2 ویژگیهای والدین؛ 3 تعامل والد ـ کودک
نتایج پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که از بین عوامل مزبور، تعامل والد ـ کودک یا به عبارت دیگر شیوههای فرزندپروری، در ایجاد تمام اختلالهای کودکان و نوجوانان نقش اساسی دارد و این نقش در رفتارهای پرخاشگرانه و اختلالهای برونیسازیشده بیشتر است. از آنجا که بسیاری از پژوهشگران معتقدند این شیوهها بیش از سایر عوامل بر اختلالهای برونیسازیشده تأثیر میگذارند، در این پژوهش نیز به رفتارهای فرزندپروری بیش از سایر عوامل پرداخته شد
روشهای درمانگری که در زمینه اختلالهای برونیسازیشده به کار میرود، معمولاً براساس رویآوردهای مختلف روانشناختی تدوین میشود و در مورد این نوع از اختلالها، بر اساس محورهای سهگانهای که در بحث علل مطرح شد, برنامههای درمانگری متناسب، طراحی و اجرا میشود
الف) روشهای درمانگری کودکمحور: این پژوهشها معمولاً متمرکز بر خود کودک است. در چنین روشهایی سعی میشود مهارتهای کودک را افزایش داده و به توانمندیهایی وی بیفزایند. از جمله این روشها، میتوان به آموزش مهارتهای شناختی اجتماعی و دارو درمانگری اشاره کرد
ب) روشهای درمانگری مدرسهمحور: در این نوع از درمانگریها با توجه به محیط آموزشی که ویژگی اصلی آن، افزایش آموزشپذیری کودکان به واسطه فضای مخصوص مدرسه است و همراهی کودکانِ دیگر، معمولاً آمادگی فرد را برای درونیکردن مهارتها افزایش میدهد. بنابراین، با استفاده از فضای مناسب آموزشگاه سعی میشود مهارتهای لازم به کودک آموزش داده شود
ج) روشهای درمانگری والدمحور: آموزش والدین، یکی دیگر از رویآوردها در درمان اختلالهای برونیسازیشده است که بسیار مورد بررسی و استفاده قرار گرفته است. در این روش، با توجه به این پیشفرض که در چنین اختلالهایی روابط بین والدین و کودک معمولاً ناسالم است، سعی میشود با آموزش روشهای مختلف به والدین، تعامل والدین و کودک را بالا برند و در واقع پدر و مادر مهارت ارتباط بهتر، سازنده و سالمتر با کودک را فرا میگیرند. اینگونه آموزشها معمولاً به صورت برنامههای درمانگری طراحی و تدوین و سپس اجرا میشوند
برنامهها یا بستههای درمانگری موجود در کشور، پشتوانه پژوهشی بسیار خوبی دارند و براساس یافتههای علمی، طراحی و تدوین شدهاند و کاملاً برای مداخله مفید هستند؛ اما نکته قابل توجه این است که برنامههای درمانی معرفیشده، بیشتر برگرفته از آثار ترجمه شده است و بر اساس فرهنگ و ویژگیهای کشورهای غربی است. نکته دیگر اینکه در این برنامهها، توجهی به فرهنگ بومی، دین و مذهب خانوادهها نیز نشده است. در حالیکه اثربخشی نوع و میزان مذهب و فرهنگ، در تعاملهای خانواده و رفتارهای آنها امری بدیهی و روشن است
در چنین وضعیتی احساس شد که باید برنامهها و روشهای درمانی متناسب با فرهنگ و مذهب کشور، طراحی و تدوین و به صورت عملی آزمایش شوند تا پس از اطمینان از اعتبار و کارآمدی آنها، در اختیار درمانگران و مربیان قرار گیرد تا کودکان مبتلا و خانوادههای آنها و به دنبال آن، مراکز آموزش و پرورشی از چنین مشکلاتی رهایی یابند و این کودکان به سوی شخصیتی سالم و متعادل رهنمون شوند. بنابراین، نیاز به یک برنامه درمانگری برگرفته از آیات و روایات و متناسب با فرهنگ اسلامی، کاملاً آشکار است
هدف از این پژوهش، بررسی میزان تأثیر برنامه درمانگری مبتنی بر آیات و روایات، بر کودکان مبتلا به اختلالهای برونیسازیشده بود؛ به این منظور، با مطالعه در آیات و روایات و بررسی ارتباط آنها با یکدیگر، برنامه درمانگری ساخته و برای اجرا آماده شد. اما از آنجا که انجام دادن پژوهشهای روانشناختی بر اساس آیات و روایات در جایگاه آغازین خود قرار دارند، این پژوهش قرآنی ـ حدیثی اهمیت ویژهای مییابد
اهمیت دیگر این پژوهش آن است که تا به حال برنامه مدون و نظامدار مداخلهگرانه که بر اساس آموزههای اسلامی ساخته شده باشد و همچنین با فرهنگ اسلامی ما همگونی داشته باشد، وجود نداشته است. بنابراین، پژوهش حاضر با استفاده از برنامه اسلامی ـ روان شناختی برای درمانگری در یک موقعیت واقعی، برای اولین بار امکان استفاده از آموزههای دین اسلام برای درمانگری را به صورت تجربی اثبات و راه را برای پژوهشهای بعدی هموار کرده است
این پژوهش میتواند نمونهای جدید و عینی از یک پژوهش قرآنی ـ حدیثی، برای پژوهشگران در حوزه روانشناسی اسلامی باشد و این عرصه برای دیگر پژوهشگران باز است تا با تلاشهای بیشتر بتوانند صحت و سقم این یافتهها را بررسی کنند
برنامه درمانی