برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 تحقیق تحلیل عملکرد تغذیه‌ای خانوارهای شهری و روستایی و تعیین اثر بخشی مخارج خانوارها در تأمین نیازهای غذایی در word دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق تحلیل عملکرد تغذیه‌ای خانوارهای شهری و روستایی و تعیین اثر بخشی مخارج خانوارها در تأمین نیازهای غذایی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق تحلیل عملکرد تغذیه‌ای خانوارهای شهری و روستایی و تعیین اثر بخشی مخارج خانوارها در تأمین نیازهای غذایی در word

چکیده  
مقدمه  
1 داده‌ها و اطلاعات  
2 عملکرد تغذیه‌ای خانوارهای شهری و روستایی ایران  
3 تعیین حداقل مخارج لازم برای تأمین ارزش‌های غذایی: کاربرد برنامه‌ریزی خطی  
4 نتایج تخمین حداقل مخارج مورد نیاز برای تأمین ارزش‌های غذایی اساسی  
1-4 تخمین حداقل مخارج مورد نیاز برای تأمین ارزش‌های غذایی در جوامع شهری  
2-4 تخمین حداقل مخارج مورد نیاز برای تأمین ارزش‌های غذایی درجوامع روستایی  
3-4 تخمین حداقل مخارج مورد نیاز برای تأمین ارزش‌های غذایی درکل کشور  
5 آزمون کارایی مخارج خانوارهای ایرانی  
جمع‌بندی و ملاحظات  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق تحلیل عملکرد تغذیه‌ای خانوارهای شهری و روستایی و تعیین اثر بخشی مخارج خانوارها در تأمین نیازهای غذایی در word

انستیتو تحقیقات تغذیه‌ای و صنایع غذایی کشور، ”برنامه اجرائی غذا و تغذیه کشور“، (1374)
انستیتو تحقیقات تغذیه‌ای و صنایع غذایی کشور، ”طرح جامع مطالعات مصرف مواد غذایی و تغذیه در کشور“، (1374)
پژویان، جمشید (1373)؛ شناسایی و حمایت از اقشار آسیب‌پذیر، معاونت اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی
ترسر کیسیان و دیگران (1358)؛ جدول ترکیبات غذایی ایران ـ جلد اول: مواد غذایی خام – انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی ایران، شماره 131
جدول ترکیبات مواد غذایی (1379)؛ ترجمه آریو موحدی و رویا روستا – انستیتو تحقیقات تغذیه‌ای و صنایع غذایی کشور
جستر. توماس (1377)؛ راهنمای سریع اکسل 5؛ ترجمه فرهاد قلی‌‌زاده نوری؛ انتشارات تورنگ
حمدی طه (1375)؛ آشنایی با تحقیق در عملیات برنامه‌ریزی خطی، پویا و با اعداد صحیح، ترجمه محمد باقر بازرگانی؛ مرکز نشر دانشگاهی تهران
د. ابنتریلیگیتور، میشل (1368)؛ بهینه‌سازی ریاضی، ترجمه حسین علی‌پور کاظمی
رندر، بری (1377)؛ پژوهش عملیاتی، ترجمه: علی خاتمی فیروز‌آبادی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی
”طرح الگوی مصرف خوراک“ (1379)؛ جایگاه مخارج خوراکی در سبد مصرفی خانوارهای شهری و روستایی، موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، مجریان: دکتر فرهاد خداداد کاشی و خلیل حیدری
”طرح شناخت الگوی مصرف خوراک و ارائه راهکارهایی جهت تصحیح آن“، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، مدیریت پژوهشهای بازرگانی داخلی
کلانتری، عیسی و ناصر خادم آدم (1376)؛ ”سیاست اصلاح الگوی تغذیه فیزیولوژی تغذیه و اقتصاد مواد غذایی“، وزارت کشاورزی، مؤسسه پژوهش‌های برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی
کوپاهی، مجید (1375)؛ کاربرد برنامه‌ریزی خطی در کشاورزی، انتشارات دانشگاه تهران
”مصوبات جلسات کارشناسی الگوی مصرف“، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی
منسفیلد، کرون (1376)؛ راهنمای سریع اکسل 97، ترجمه سید جلیل طباطبایی، انتشارات اسکار
واقفی و دیگران (1379)؛ ترکیبات مواد غذایی، ترجمه آریو موحد و رویا روستا، انستیتو تحقیقات تغذیه‌ای و صنایع غذایی کشور

چکیده

عملکرد تغذیه‌ای خانوارها به عوامل مختلفی همچون توان اقتصادی، دسترسی به بازار مواد خوراکی، سطح دانش و اطلاعات تغذیه‌ای آنها وابسته است. در سالهای اخیر در خصوص الگوی مصرف خانوارها و ضرورت تصحیح آن بسیار بحث شده است. متخصصین علم تغذیه بر دسترسی خانوارها به ارزش‌های غذایی متنوع بسیار تأکید نموده‌اند. الگوی مصرف بهینه را در حوزه علم اقتصاد می‌توان به صورت دسترسی به ارزش‌های غذایی مختلف همچون انرژی و پروتئین، مواد معدنی و سایر ریزمغذی‌ها با حداقل هزینه ممکن تعریف نمود. در این مقاله ضمن بررسی عملکرد تغذیه‌ای خانوارها با استفاده از روش برنامه‌ریزی خطی، حداقل مخارج لازم برای تأمین نیازهای غذایی متناسب با الگوی پیشنهادی متخصصین علم تغذیه محاسبه می‌گردد و سپس با مقایسه آن با مخارج واقعی گروههای مختلف درآمدی در شهر و روستا، نسبت به کارایی مخارج واقعی خانوارهای شهری و روستایی ایران قضاوت می‌کنیم. در تعیین حداقل مخارج لازم، از 29 قید که در برگیرنده توصیه‌های مراجع علم تغذیه می‌باشد استفاده شد. یافته‌های این مقاله دلالت بر آن دارد که خانوارهای شهری و روستایی در تعیین محتویات سبد خوراکی خود کارا عمل نموده‌اند و با توجه به توصیه‌های متخصصین علم تغذیه، مخارج خود را به طور مؤثر بین اقلام مختلف خوراکی تخصیص داده‌اند

مقدمه

ارزیابی عملکرد تغذیه‌ای خانوارها ابزار مناسبی برای تشخیص میزان دسترسی آنها به مواد غذایی است و علاوه بر این، این امکان را فراهم می‌سازد تا سطح دانش تغذیه‌ای جامعه و قشرهای مختلف آن تعیین شود. پاسخ به این سؤال که خانوارهای شهری و روستایی ایران و بویژه گروههای کم درآمد تا چه حد توانسته‌اند نیازهای غذایی خود را تأمین نمایند،‌ راهگشای حوزه تصمیم‌گیری در تعیین محتویات سبد حمایتی و ملاک مناسبی برای ارزیابی آن دسته از سیاست‌های حمایتی است که با هدف تأمین امنیت غذایی جامعه طراحی و اعمال شده‌اند. برای تعیین میزان دسترسی خانوارها به حداقل ارزش‌های غذایی می‌توان فرد شاخص شهری یا روستایی را مورد توجه قرار داد و بررسی نمود که متوسط شهرنشینان و روستائیان تا چه میزان انرژی، پروتئین و سایر ارزش‌های غذایی را دریافت کردند. این نحوه بررسی اگرچه تصویر کلی از عملکرد تغذیه‌ای جامعه ارایه می‌دهد اما مشکلات تغذیه‌ای جامعه و بویژه گروههای کم درآمد را کمتر از واقع نشان می‌دهد، زیرا در روش فوق به مسئله توزیع ارزش‌های غذایی بین گروههای درآمدی توجه نمی‌شود. برای ارایه تصویر دقیق‌تر بهتر است میزان دسترسی گروههای مختلف درآمدی به تفکیک محاسبه و ارزیابی گردد

مطالعات مختلف مؤید آن است که همواره سهم بالایی از کل مخارج خانوارهای جوامع شهری و روستایی ایران و بویژه گروههای کم درآمد این جوامع به تهیه و تأمین کالاهای خوراکی اختصاص داده شده است[1]. اکنون این سؤال مطرح است که برای تأمین حداقل نیازهای غذایی به چه میزان مخارج نیاز است؟ آیا خانوارهای شهری و روستایی در تأمین حداقل نیازهای غذایی، درآمد خود را به شکل مؤثری به کالاهای خوراکی اختصاص داده‌اند؟ آنچه که در این مطالعه مورد توجه می‌باشد پاسخ به این سؤال است که آیا این امکان وجود دارد که با صرف هزینه کمتر، به میزان قبل به ارزش‌های غذایی دست یافت؟ پاسخ به این سؤال میزان آگاهی‌های تغذیه‌ای خانوارهای ایرانی را روشن می‌سازد و هر فرد یا خانوار با توجه به محدودیت درآمد، کالاها و خدمات مختلف را مصرف می‌کند و البته سلایق وی در تصمیم‌هایش بسیار مؤثر می‌باشد. حال اگر تأمین ارزش غذایی به میزان معین با x ریال امکان‌پذیر باشد و این فرد همان میزان را با y ریال تأمین کرده باشد، بطوریکه y>x در این صورت فرد یا خانوار موردنظر در تخصیص درآمد خود به اقلام خوراکی مختلف کارا عمل نکرده است. عدم کارایی در رفتار مصرفی این فرد به عوامل مختلف از جمله فقدان اطلاعات تغذیه‌ای اشاره دارد. در صورت وجود چنین گرایشی در رفتار مصرفی خانوارهای ایرانی، می‌باید از طریق اقدامات مختلف نسبت به افزایش سطح آگاهی‌های تغذیه‌ای جامعه کوشش نمود

در بخش اول این مقاله ابتدا داده ها و قلمرو مطالعه معرفی می‌شود و سپس در بخش دوم عملکرد تغذیه‌ای خانوارها شهری و روستایی مورد توجه قرار می‌گیرد و درصد خانوارهایی که در تأمین نیازهای غذایی با مشکل مواجه می‌باشند تعیین می‌گردد. در بخش سوم با استفاده از برنامه‌ریزی خطی حداقل مخارج لازم برای تأمین ارزش‌های غذایی مختلف محاسبه می‌گردد. در بخش آخر، بررسی می‌شود آیا خانوارهای شهری و روستایی در تأمین ارزش‌های غذایی، مخارج خود را به شکل کارایی بین اقلام خوراکی تخصیص داده‌اند یا خیر؟

1 داده‌ها و اطلاعات

برای اجرای برنامه پیش‌بینی شده در این مقاله  به اطلاعات مربوط به مخارج و همچنین مقدار مصرف اقلام خوراکی مختلف نیاز می‌باشد. طرح آمارگیری بودجه خانوار مرکز آمار ایران داده‌های مورد نیاز این مقاله را فراهم می‌سازد. در این مطالعه از داده‌های مربوط به مقدار مصرف اقلام خوراکی مختلف برای تخمین میزان دسترسی خانوارها به انرژی، پروتئین، ویتامین‌ها و مواد معدنی مورد نیاز آنها استفاده شده‌است. برای اینکار ابتدا خانوارها در طی سالهای مورد بررسی به ده دهک درآمدی تقسیم شده و سپس با در نظر گرفتن ارزش‌های غذایی موجود در هر یک از اقلام خوراکی، عملکرد تغذیه‌ای خانوارهای شهری و روستایی به تفکیک فرد شاخص و ده دهک درآمدی محاسبه می‌شود. در واقع در این مقاله برای تخمین عملکرد تغذیه‌ای، از روش پژویان (1373) استفاده شده بدین ترتیب که ابتدا ماتریس مصرف اقلام غذایی ساخته شد؛ سطرهای این ماتریس به مقدار مصرف 113 قلم کالای خوراکی اختصاص دارد و 11 ستون آن به فرد شاخص و ده دهک درآمدی اختصاص دارد. این ماتریس میزان مصرف هر یک از دهک‌های درآمدی را از 113 قلم کالای خوراکی بر حسب کیلوگرم نشان می‌دهد. ماتریس دیگر حاوی ارزش‌های غذایی می‌باشد بطوریکه ستون‌های آن به 113 قلم کالای خوراکی و سطرهای آن به 13 نوع ارزش غذایی اختصاص دارد. ماتریس دوم، ارزش‌های غذایی 13 گانه موجود در هر یک کیلوگرم از 113 نوع کالای خوراکی را نشان می‌دهد. با ضرب نمودن ماتریس ارزش‌های غذایی در ماتریس  مصرف کالاهای خوراکی، عملکرد تغذیه‌ای فرد شاخص و ده دهک درآمدی برحسب میزان انرژی، پروتئین، کلسیم، فسفر، ویتامین A، ویتامین B و ; استخراج می‌شود

اطلاعات دیگری که در این مقاله بویژه برای ارزیابی کارایی مخارج خانوارها مورد نیاز است، میزان ریالی است که خانوارهای واقع در هر یک از دهک‌های درآمدی صرف کالاهای خوراکی نموده‌اند. این اطلاعات نیز از طرح آماری بودجه خانوار اخذ شده است

2 عملکرد تغذیه‌ای خانوارهای شهری و روستایی ایران

قبل از بررسی میزان اثربخشی مخارج خانوارها در تأمین نیازهای غذایی آنها، لازم است عملکرد تغذیه‌ای مردم را در جوامع شهری و روستایی ارزیابی نماییم. با استفاده از دو ماتریس مصرف و ارزش‌های غذایی که در بخش قبل شرح داده شد، انرژی، پروتئین و سایر ارزش‌های غذایی دریافتی خانوارها را بر حسب دهک‌های درآمدی استخراج شده است

در طی سالهای 71 تا 78 میزان دسترسی خانوارهای جوامع شهری و روستایی به اقلام غذایی افزایش یافته است؛ بطوری که متوسط انرژی دریافتی فرد شاخص شهری از 2492 کالری انرژی در سال 1371 به 3048 کالری در سال 1378 افزایش یافته است (جدول 1). با بررسی انرژی دریافتی دهک اول درآمدی (کم درآمدترین گروه) ملاحظه می‌گردد انرژی دریافتی این گروه در مناطق شهری از 1443 کالری در سال 1371 به 2233 کالری در سال 1378 افزایش یافته است. میزان انرژی دریافتی دهک اول روستایی از 804 کالری در سال 1371 به 1793 کالری در سال 1378 افزایش یافته است. بر این اساس ملاحظه می‌شود گروههای کم درآمد روستایی و شهری در تأمین حداقل انرژی با مشکل مواجه بوده‌اند. در عوض گروههای پردرآمد بسیار بیشتر از نیاز انرژی دریافت نموده‌اند. برای مثال در سال 1371 هر فرد از دهک درآمدی دهم شهری معادل 3779 کالری انرژی دریافت داشته است که این رقم در سال 1378 به 4294 افزایش یافته است. گروههای پردرآمد روستایی در مصرف اقلام غذایی بویژه اقلام پرانرژی راه افراط را در پیش گرفته‌اند بطوریکه میزان انرژی دریافتی هر فرد روستایی پردرآمد از 5742 کالری در سال 71 به 6169 کالری در سال 1375 و 7357 کالری انرژی در سال 1378 افزایش یافته است

جدول 1- انرژی دریافتی خانوارهای ایرانی

نفر – روز – کالری

سال

فرد شاخص

دهک اول

دهک دهم

مأخذ: یافته‌های پژوهش

با مقایسه انرژی دریافتی مناطق شهری و روستایی مشخص می‌گردد میزان دسترسی گروههای کم درآمد شهری بیش از گروههای کم درآمد روستایی است و از طرف دیگر گروههای پردرآمد روستایی درمصرف اقلام خوراکی انرژی‌زا افراط نموده‌اند بطوریکه متوسط شهرنشینان و روستاییان در طی سالهای مورد بررسی قادر به تأمین انرژی مورد نیاز بوده‌اند

عملکرد تغذیه‌ای خانوارهای ایرانی را با توجه به میزان پروتئین دریافتی نیز می‌توان بررسی نمود. با ملاحظه جدول (2) مشخص می‌گردد همان تصویر مربوط به انرژی در مورد پروتئین دریافتی نیز تکرار شده است، یعنی

جدول 2- پروتئین دریافتی خانوارهای ایرانی

نفر – روز – پروتئین

سال

فرد شاخص

دهک اول

دهک دهم

مأخذ: یافته‌های پژوهش

در طی سالهای مورد بررسی میزان پروتئین دریافتی خانوارهای شهری و روستایی افزایش یافته است و از طرف دیگر گروههای کم درآمد بویژه روستایی در تأمین پروتئین با مشکل اساسی مواجه بوده‌اند. در حالیکه گروههای پردرآمد روستایی اقلام پروتئینی را نسبت به شهرنشینان، بیشتر مصرف نموده‌اند

اگر چنانچه حداقل انرژی موردنیاز را معادل 2300 کالری و حداقل پروتئین مورد نیاز هر فرد را معادل 53 گرم در نظر بگیریم، آنگاه درخواهیم یافت که در طی دوره مورد بررسی همواره درصدی از خانوارهای جوامع شهری و روستایی در تأمین نیازهای غذایی با مشکل مواجه بوده‌اند. در جدول (3) شکاف انرژی و پروتئین برحسب درصد خانوارهایی که قادر به تأمین حداقل انرژی و پروتئین مورد نیاز نبوده‌اند درج شده است

جدول 3- سهم جمعیتی خانوارهای با شکاف انرژی و پروتئین

درصد

سال

انرژی

پروتئین

مأخذ: یافته‌های پژوهش

در ادامه بحث لازم به یادآوری است که ارقام گزارش شده در خصوص پروتئین دریافتی صرفاً به اقلام خوراکی حیوانی محدود نمی‌باشد، بلکه پروتئین دریافتی از اقلام خوراکی و غیرخوراکی مورد توجه بوده‌اند. براین اساس اگر صرفاً پروتئین با منشاء حیوانی لحاظ شود شکاف پروتئین در جوامع شهری و روستایی به شدت افزایش خواهد یافت

از طرف دیگر نباید از نظر دور داشت که به واسطه وجود نظام حمایتی و توزیع کالاهای اساسی خوراکی یارانه‌ای، میزان انرژی دریافتی در حد قابل قبولی می‌باشد و در صورت حذف یارانه‌ها احتمال افزایش شکاف انرژی در شهرها و روستاها بسیار زیاد خواهد بود. برای مثال نان که به مصرف آن یارانه فراگیر و نامحدود پرداخت می‌شود،
6/58 درصد از کل انرژی دریافتی دهک اول شهری و 2/64 درصد از کل انرژی دریافتی دهک اول روستایی را در سال 1377 تأمین نموده است. در همین سال، دهک اول شهری و روستایی با مصرف نان، 11/59 درصد و 6/41 درصد از کل پروتئین دریافتی خود را تأمین نموده‌اند. بنابراین ملاحظه می‌گردد گروههای کم‌درآمد تا چه حد به نان در تأمین انرژی، پروتئین و سایر ارزش‌های غذایی وابسته می‌باشند

در ادامه قابل ذکر است که سهم کالاهای اساسی خوراکی نان، روغن‌نباتی، حبوبات، قند و شکر، برنج ایران، برنج خارجی، تخم‌مرغ، گوشت قرمز، مرغ، ماهی، شیر، فرآورده‌های شیر، تخم‌مرغ و میوه و سبزی از کل انرژی دریافتی خانوارهای شهری در سال 78 حدود 90 درصد و برای خانوارهای روستایی حدود 86 درصد بوده است. محاسبات همچنین نشان می‌دهد که 91 درصد انرژی دریافتی دهک اول شهری و 89 درصد انرژی دریافتی دهک دهم شهری از محل مصرف کالاهای پیش گفته تأمین شده است. برای دهک اول و دهم روستایی این سهم به ترتیب 96 و 76 درصد بوده است

در مجموع نتایج فوق مؤید این نکته است که 14 قلم کالای مورد بررسی در میان 113 قلم کالای مورد مصرف خانوارها که در محاسبه ماتریس عملکرد استفاده گردید نقش قابل توجهی در تأمین ارزش‌های غذایی داشته‌اند، لذا می‌توان این اقلام را به عنوان متغیرهای مدل برنامه‌ریزی خطی در بخش سوم این مقاله در نظر گرفت

3 تعیین حداقل مخارج لازم برای تأمین ارزش‌های غذایی: کاربرد برنامه‌ریزی خطی

1 در این خصوص به آثار زیر مراجعه کنید

- پژویان، جمشید، سیاستهای حمایتی از اقشار آسیب‌پذیر، معاونت اقتصادی وزارت اموراقتصادی و دارایی، بهار 1373

- موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، جایگاه مخارج خوراکی در سبد مصرفی خانوارهای شهری و روستایی، 1379


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید