مقاله بررسی مسئله «صدق» در الهیات پست لیبرال در word دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بررسی مسئله «صدق» در الهیات پست لیبرال در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بررسی مسئله «صدق» در الهیات پست لیبرال در word
چکیده
مقدّمه
الهیات پست لیبرال[305]
الهیات پست لیبرال و مسئله صدق
1 صدق درون سیستمی
2 صدق وجودشناختی
3 صدق مقولی
بررسی
1 صدق در مقام اثبات یا ثبوت؟!
2 صدق شبکه باورها
3 شبکه باور یا شبکههای باور؟!
4 صدق درونسیستمی و تحول در شرایط و باورها
5 تئوریهای جدید و ناهماهنگ با نظام باورها
6 مشکل جدایی یا گسستگی
7 نگرش کاربردی در صدق وجودشناختی
8 رابطه صدق درون سیستمی با وجودشناختی
••• منابع
پی نوشت ها:
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بررسی مسئله «صدق» در الهیات پست لیبرال در word
ـ بوردو، ژرژ، لیبرالیسم، ترجمه عبدالوهاب احمدی، تهران، نی، 1378
ـ حسینزاده، محمد، معرفتشناسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چ هفتم، 1380
ـ ـــــ ، پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی معاصر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382
ـ سرل، جان. آر، افعال گفتاری، ترجمه محمدعلی عبداللهی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1385
ـ فتحیزاده، مرتضی، جستارهایی در معرفتشناسی معاصر، قم، کتاب طه، 1384
ـ قائمینیا، علیرضا، «شبکه معرفت دینی»، قبسات، ش 28، تابستان 1382، ص 19ـ36
ـ کواین، دابلیو. وی و اولیان. جی. اس، شبکه باور، ترجمه امیر دیوانی، تهران، سروش، 1381
ـ مک گراث، آلیستر، الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، قم، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، 1384
- Adiprasetya, Joas, “George A. Lindbeck and Postliberal Theology”, The Boston Collaborative Encyclopedia of Modern Western Theology,
- Alston. William. p, The Reliability of Sense Perception, Unites States of America: Cornell university,
- Austin, J.l., How to Do Things With Words, United States of America, Harvard university Press,
- Bullock, Alan ea al., The Fontana Dictionary of Modern Thought, Britain, Fontan Press,
- Dehart, Paul J., The Trial of the Witnesses: The Rise and Decline of Postliberal Theology, Blackwell Publishing,
- Hawkins, Charles, Beyond Anarchy and Tyranny in Religious Epistemology, United States of America, University Press of America, Inc,
- Lindbeck, George A, The Nature of Doctrine: Religion and Theology in a Postliberal Age, philadelphia, westminster,
- McGrath, Alister E, A Scientific Theology, T&T Clark Ltd,
- Murphy, Nancey, Anglo- American Postmodernity, Oxford,
چکیده
هرگونه موضعگیری درباره ماهیت و معنای صدقْ بر حوزههای مختلف معرفتی، از جمله عرصه دین و الهیات، تأثیر خواهد گذاشت. «الهیات پستلیبرال» یکی از رویکردهای نوظهوری به شمار میرود که در دوران پستمدرنیسم شکل گرفته است. این نوع از الهیات، در مقابل دو رویکرد سنّتی و رویکرد لیبرال، مدعی شیوه سومی در الهیات است و مبانی و اصول مبناگرایان و تجربهگرایان را در بوته نقد قرار میدهد و ادعاهای تازهای را، برای تبیین وحدتگرایی کلیسایی، مطرح میسازد. جورج لیندبک مهمترین شخصیت الهیات پستلیبرال بوده که با تألیف کتاب «ماهیت آموزه»، نقش مهمی در تبیین و تبلیغ این نگرش الهیاتی داشته است. نگرش درونسیستمی و مقولی به صدق، یکی از راهبردهای لیندبک برای رسیدن به اغراض وحدتگرایانه بوده که موضوع نوشتار حاضر است. در این مقاله، پس از تبیین کامل نگرش لیندبک در باب صدق، به تحلیل و بررسی این نظریه معرفتشناختی خواهیم پرداخت
کلیدواژهها: صدق، لیبرالیسم، الهیات، پستلیبرال، کلگرایی، وحدتگرایی، لیندبک
مقدّمه
الهیات، در غرب، دورههای گوناگونی را سپری کرده است. در یک طبقهبندی کلّی، میتوان دوران سنّتی، مدرن، و پستمدرن را سه چرخش مهم و محوری در شکلگیری انواع مختلف الهیات تلقّی کرد. هریک از این دورهها ویژگیهای خاصی دارند که پرداختن به آنها از حوصله این نوشتار خارج است
یکی از شاخههای الهیات که شکلگیری آن به دوران معاصر، یعنی پستمدرن، بازمیگردد «الهیات پستلیبرال» است، که تنها سه دهه از تکوّن رسمی آن میگذرد. در طول این سه دهه، شخصیتهای مختلفی به تبیین و حمایت از این رویکرد پرداختهاند، ولی تأثیرگذارترین شخصیت در اندیشه پستلیبرال را میتوان جورج لیندبک قلمداد کرد؛ کسی که کتاب او، ماهیت آموزه،[302] بهترین منبع پژوهش در اندیشه پستلیبرال بهحساب میآید.[303]
پایهگذاران الهیات پست لیبرال، به ویژه لیندبک، برای رسیدن به آرمان «وحدتگرایی کلیسایی» از هیچ کوششی فروگذار نکردند. لیندبک تلاش زیادی کرد تا مبانی[304] فلسفی و الهیاتی وحدتگرایی را تبیین کند. تحقّق غرض وحدتگرایانه لیندبک مقتضی آن است که وی به لحاظ معرفتشناختی رویکردی را در باب صدق اتّخاذ کند که در مقابل گزارهگراهای سنّتی، از هرگونه نگرش انحصاری در معرفت صادق پرهیز کرده باشد. رویکرد سنّتی در باب تعریف و معیار صدقْ نه تنها برای وحدتگرایی کلیسایی مفید نیست، بلکه با مبانی وحدتگرایانه ناسازگار است. از اینرو، لیندبک ـ به منظور حل این مسئله ـ رویکرد درونسیستمی و مقولی را در باب صدق اختیار میکند
لیندبک به پیروی از انسجامگرایان و کلگرایان، صدق را تطابق گزاره با واقع خارجی ندانسته، بلکه آن را به سازواری با کلّ بافت مربوطه (باور، رفتار و شکلهای همبسته زندگی) تعریف کرده است. کلگرایانی همچون کواین، معرفتی را صادق تلقّی کردهاند که با شبکه باورهای انسان هماهنگ باشد. آنان، در مقابل، معرفتی را کاذب تلقّی کردهاند که با شبکه باورهای انسان هماهنگ نباشد
البته، لیندبک از صدق وجودشناختی نیز سخن به میان میآورد و میگوید: معرفت دینی، علاوه بر صدق درونسیستمی، دارای صدق وجودشناختی است. وی در تبیین صدق وجودشناختی، به عنصر کاربرد توجه کرده و گفته است که تطابق بیانات دینی با واقعیت، صرفا تابع نقش آنها در تشکیل دادن شکلی از زندگی و شیوهای از بودن در جهان است، که همین امر به خودی خود با مهمترین واقعیت غایی مطابقت دارد. با این حال، لیندبک تمایل دارد که از صدق وجودشناختی، به عنوان صدق مقولی یاد کند. او معتقد است که دین صادق باید مقولات کافی را برای شکل زندگی فراهم کند. بنابراین، لیندبک ـ همانند پراگماتیستها ـ در تبیین صدق وجودشناختی به نقش کاربردی و عملی گزارهها توجه میکند. با این توضیح، میتوان گفت که دیدگاه لیندبک در باب صدق، آمیزهای از دیدگاههای انسجامگرایی و پراگماتیستی است
به اعتقاد نگارنده، لیندبک در تبیین فلسفی وحدتگرایی کلیسایی و پلورالیسم دینی تلاشهای بدیعی را انجام داده، ولی اندیشههای وی دستخوش اشکالات عمیقی است. توجه به این اشکالات، متفکران پستلیبرال را وادار خواهد کرد تا به دنبال یافتن مبانی و تبیینهای جدیدی برای وحدتگرایی باشند
مقاله حاضر بر آن است تا پس از تبیین تفصیلی مسئله «صدق» از منظر پستلیبرالِ لیندبک، به تحلیل و بررسی این نگرش بپردازد
الهیات پستلیبرال[305]
پستلیبرالیسم که یکی از مهمترین تحولات در زمینه الهیات شمرده میشود، در حدود سال 1980 و به دنبال تردید روزافزون درباره امکان جهانبینی لیبرال،[306] پا به عرصه گذاشت. این مکتب بر اساس آثار فیلسوفانی چون السدر مکینتایر،[307] هم رویکرد جنبشروشنگری سنّتی به «عقلانیت مطلق» را نفی کرد و هم به ردّ پیشفرضهای لیبرالی در تجربه مستقیم دینی و مشترک برای همه بشریت پرداخت.[308]
هاوکینز در تعریف الهیات پستلیبرال مینویسد
واکنشی است در برابر الهیات لیبرال؛ یعنی الهیات عصر روشنگری. در الهیات لیبرال، معتقد بودند که انسان باید برای همه باورها دارای معیارهایی باشد که به صورت عمومی قابل پذیرش باشند. پستلیبرالها، در مقابل الهیات لیبرال، از بازگشت به سنّت و حجیت حمایت میکنند.[309]
همچنین، دهارت در تعریف واژه «پستلیبرالیسم» میگوید
پستلیبرالیسم، خواه مثبت و خواه منفی ارزیابی شود، ساختاری است که تلاش کرده است تا رویکردی متمایز با شیوههای اصلی الهیات مسیحی داشته باشد. این مکتب ـ به نحو سیستماتیک ـ با برداشتها و شیوههای مشخص الهیات دانشگاهی معروف به نام «لیبرال»، «مدرنیست» یا «اصلاحطلب» مخالفت میکند.[310]
وحدتگرایی کلیسایی[311] یکی از مهمترین دغدغههای لیندبک بوده، به طوری کهوی تمام مؤلفههای الهیاتی خود را با هدف تأمین مبانی کافی برای تحقّق این امر شکل داده است.[312] همانگونه که پیشتر بیان شد، کتاب ماهیت آموزه (1984)، که مهمترین اثرالهیاتی در گرایش پستلیبرال قلمداد میشود، نوشته لیندبک است.[313] گفتنی است کهتعهد لیندبک به جنبش وحدتگرایی کلیسایی در همین اثر بنیادین وی نمود یافته است. جورج لیندبک و همکارش، هانس فرای،[314] به واسطه این کتاب از برجستهترین رهبرانالهیات پستلیبرال شمرده شدهاند. در دهه اخیر، رویکرد پستلیبرالِ لیندبک از میزان بالایی از توجه پروتستانهای آمریکا برخوردار شده است.[315]
الهیات پستلیبرال و مسئله صدق
یکی از مهمترین پایههای معرفتشناسی لیندبک بررسی ماهیت یا معیار صدق است. از هر کسی که به مسائل کثرتگرایی دینی میپردازد، یا از دغدغههای وحدتگرایانه برخوردار است، انتظار میرود که موضع خویش را درباره ماهیت و معیار صدق مشخص کند. همچنانکه در مقدّمه مقاله حاضر بیان شد، لیندبک به دنبال پایهگذاری مبانی لازم برای تبیین پلورالیسم دینی میباشد؛ بنابراین، اهتمام او به مسائل معرفتشناختی صدقْ امری ضروری است
اگر هر دینی مدّعی حقیقت باشد، چگونه میتوان این تنوع گسترده میان ادیان جهان و تنوع گستردهتر میان نحلههای مختلف هریک از ادیان را توجیه کرد؟ اگر تئوریهای مربوط به آموزههای دینی نگاهی انحصارگرایانه به دین داشته باشند، در مقابلِ موج بزرگی از ادعاهای حقیقی ادیان و طرفداران آنها شکست خواهند خورد؛ امّا اگر تئوریها نگرشی کثرتگرایانه به دین داشته باشند، چگونه میتوانند حقیقت واحد را در جهان تبیین کنند؟
لیندبک تلاش میکند که تبیینی از ادیان متکثر و رابطه آنها با حقیقت واحد ارائه کند تا هم تنوع ادیان را معقول جلوه دهد و هم مسئله حقیقت واحد را توجیه کند. وی نخست به بیان دو رویکرد مهم (سنّتی و لیبرال) در باب صدق میپردازد و سپس رویکرد سوم را به عنوان رویکرد پستلیبرال مورد توجه قرار میدهد: طرفداران رویکرد سنّتی، صدق گزارهای[316] (یعنی تطابق یا همشکلی ذهن با خارج) را معیار گزارههای دینی میدانند.در این رویکرد، هر گزاره ـ نهایتا ـ یا صادق است یا کاذب. در صدق گزارهای، مراتب یا تنوع حقیقت وجود ندارد. با وجود اینکه یک دین ممکن است آمیزهای از بیانات صادق یا کاذب باشد، مسئله اساسی در این نگرش آن است که چه ایمانی میتواند ادعاهای حقیقیای با کمترین ادعای کاذب را ارائه کند؟[317]
از نظر مبناگرایان معرفتی سنّتی، صدقْ به معنای مطابقت با واقعیت است که بر اساس رویکرد واقعگرایان معرفتشناختی، به گزارههای درجه یک منتسب میباشد. در این نوع از صدق، گزارهها بدون توجه به امر دیگری و تنها به خودی خود از واقعیت خارجی حکایت میکنند. معنای هر گزاره صرفا در گرو فهم الفاظ و ترکیب جمله است، نه عوامل خارج. لیندبک میگوید: صدق، در رویکرد تجربی ـ بیانی، نمادین[318] است.مقایسه میان ادیان برحسب آن است که این ادیان چگونه تجربه درونی مربوط به امر الوهی را (که بنا بر اعتقاد، میان ادیان، مشترک است) بیان میکنند؟ همه ادیان، در این معنای منسجم و نمادین، مستعد آن هستند که به نحو درستی عمل کنند؛ ولی ممکن است که در ظرفیت، یا میزان واقعی بهرهمندی از صدق، متفاوت باشند.[319]
در این بخش، به تبیین تئوری صدق از نگاه لیندبک میپردازیم
انواع صدق در گزاره ها