مقاله تعامل امام علی (ع) با خلفا در جهت انسجام اسلامی در word دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تعامل امام علی (ع) با خلفا در جهت انسجام اسلامی در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تعامل امام علی (ع) با خلفا در جهت انسجام اسلامی در word
چکیده مطالب
مقدمه
پاسبان مصالح
حافظ وحدت
همکاری علی با خلفا
تعامل علی با خلیفه اول
الف – مشاوره سیاسی
ب. مشاوره نظامی
ج. همکاری علمی
مناظره با دانشمندان یهود
د. همکاری قضایی
علی در دوران خلیفه دوم
الف . همکاری نظامی
2 جنگ با رومیان
3 نبرد بیت المقدس;
4 جنگ خراسان
نقش پیروان علی در جنگ ها
یاران علی و حکومت
الف . حضور علی در حکومت
ب. مشاوره سیاسی
ج. مشاوره اقتصادی
د. علی و امور دیوانی
ه. . علی مرجع علمی
امام علی و خلیفه سوم
الف. پناهگاه علمی
ب. امام علی و داوریهای عثمان
ج. امام علی و ناراضیان خلیفه
1- وساطت و میانجیگری
2- فرستادن آب
3- جلوگیری از قتل خلیفه
4- به خاک سپاری عثمان
نتیجه
منابع و مآخذ
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تعامل امام علی (ع) با خلفا در جهت انسجام اسلامی در word
. محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی
. محمد ابی یعلی الفرا، الاحکام السلطانیه، ایران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1406 ه
.. محمد بن النعمان مفید، الارشاد، قم، انتشارات بصیرتی
. شریف رضی، الخصایص الائمه خصائص امیر المؤمنین7، تحقیق، الدکتور محمد هادی امینی، مشهد، م
. عبدالحسین امینی، الغدیر، تهران، 1371 ش
. محمود زمخشری، الکشاف، بیروت، 1362ه
جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، 1404 ق
. عبد الله بن مسلم بن قتیبه، الامامه و السیاسه، اول، قم، شریف رضی، 1363 ش
. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، تهران، 1362 ش
. نصیر الدین عبد الجلیل قزوینی رازی،بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضایح الروافض، سید جلال الدین محدث، 1371 ش
. محمد بن جریر بن یزید طبری، تاریخ الامم والملوک، تاریخ طبری، بیروت، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم. دار التراث
یوسف ابن جوزی، تذکره الخواص، تهران، کتابخانه نینوا
. احمد ابن یعقوب یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، 1379 ق، ترجمه ابراهیم آیتی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1378 ش
. محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، اول، نشر صدوق، تهران،
. محمد معین، فرهنگ معین، چهارم، 1360 ش
. خلیل جرّ، سید حمید طبیبیان، فرهنگ لاروس، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، 1367 ش
. جعفر سبحانی، فروغ ولایت، قم، مؤسسه امام صادق 1376 ه
. مرتضی عالمی، فصلنامه مطالعات تاریخی، سال اول، ش 3، 1368 ش
. متقی هندی، کنز العمال، بیروت،
. . جعفر سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، ترجمه و نگارش داوود الهامی، موسسه علمی و فرهنگی سید الشهدا، 1370 ش
. وحدت جوامع در نهج البلاغه، برگرفته از آثار آیتالله جوادی آملی، سعید بند علی، مرکز نشر اسراء، اول، 1380 ش
مقدمه
وحدت و همبستگی مسلمانان، از مسائل بسیار مهم و اساسی بوده که کلام خدا و سنت نبوی، بر آن تأکید فراوان کرده است
ندای روح بخش و طراوت آفرین وحدت، زمانی بر زبان پیامبر و اصحاب وفادارش جاری شد که زمزمههای تفرقه ریشهدار در آداب و عادات و کینههای دیرین جاهلی، به گوش میرسید
با رحلت پیامبر زمینه مناسب برای بازگشت برتریهای قومی و نژادی فراهم شد و نخستین شکاف میان مسلمانان بر سر مسأله جانشینی پدید آمد. هر کدام به ادلّه گوناگونی در این باره تمسک میکردند. پس از ماجرای سقیفه و تعیین نخستین خلیفه، بسیاری از اصحاب پیامبر با همه اختلاف سلیقه و بینشی که داشتند، به سبب مصالح اسلام و وحدت امت اسلامی سکوت اختیار کردند و مانع از هم پاشیدگی و تفرقه در جامعه اسلامی شدند
امام علی برای حفظ وحدت مسلمانان، اطراف خویش از هر گونه حرکتی که به تضعیف اسلام و از هم پاشیدگی صفوف مسلمانان بینجامد، بر حذر میداشت و از هیچ گونه مساعدت فکری با خلفا کوتاهی نکرد. گزارش تاریخی حاکی از آن است که مشاوره خلفا با علی در امور مهم، دستگاه خلافت را از لغزش اصولی باز داشت؛ به ویژه سازمان قضایی حکومت را بر استیفای حقوق مردم وامیداشت
پاسبان مصالح
در زمان حیات پیامبر، جامعه نو بنیاد اسلامی هر لحظه از ناحیه روم، ایران و منافقان تهدید میشد. خطر امپراتور روم، پیوسته فکر پیامبر را به خود مشغول میساخت و حضرت تا دم مرگ از فکر روم بیرون نرفت
نخستین برخورد نظامی مسلمانان با ارتش روم که در سال هشتم هجرت در سرزمین فلسطین رخ داد، به شکست ارتش اسلام منتهی شد، و هر لحظه بیم آن بود که به مرکز اسلام حمله شود
پیامبر اکرم در سال نهم هجرت با ارتشی مجهز به سوی کرانههای شام حرکت کرد و سرانجام توانست حیثیت دیرینه خود را باز یابد (ابن هشام، ج 4، ص 28 11؛ طبری، ج 3، ص42ـ36). این پیروزی، پیامبر را قانع نکرد و چند روز قبل از بیماری خود، ارتش اسلام را به فرماندهی اسامه مأمور کرد تا به کرانههای شام برود (همان، ص 288؛ علی بن اثیر، ج 2، ص 5؛ طبری، ج 3، ص 183)
خطر دوم، امپراتوری ایران بود. خسرو ایران پس از دریافت نامه پیامبر از شدت ناراحتی، آن را پاره و سفیر ایران را با اهانت بیرون کرد و به استاندار یمن نامه نوشت که پیامبر را دستگیر کرده، در صورت امتناع او را بکشد (محمد ابن سعد، ج 1، ص 260؛ مجلسی، ج 20، ص 389)؛ ولی عمر او دیری نپایید و خسرو پرویز در زمان پیامبر کشته شد
خطر سوم، حزب منافق بود که افراد آن پیوسته به صورت ستون پنجم میان مسلمانان مشغول کار و تلاش بودند تا آن جا که قصد جان پیامبر را کرده، خواستند در راه تبوک به مدینه، حضرت را ترور کنند
قدرت تخریبی منافقان به اندزهای بود که قرآن کریم از آنها در سورههای بقره، آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنکبوت، احزاب، محمد، فتح، مجادله، حدید، منافقین و حشر یاد میکند (آیت الله سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، ص 130(
پس از رحلت جانکاه پیامبر اکرم، امت اسلامی بر سر مسأله خلافت و رهبری دچار اختلاف شدیدی شدند. شیعیان بر این باور بودند که پیامبر در موارد بسیاری به ویژه غدیر خم، علی را به جانشینی خود برگزید؛ اما اهل سنت اعتقاد داشتند که حضرت فرد خاصی را برای چنین منصبی هنوز معیّن نفرموده است
در هر صورت، در جریان سقیفه، عدهای پس از بحث و گفتوگوی فراوان، سرانجام خلیفهای را برای مسلمانان برگزیدند؛ در حالی که جمع بسیاری از صحابه و نزدیکان پیامبر حضور نداشتند. ابوذر، سلمان، مقداد، عمار، ابویوب انصاری، عباس عموی پیامبر فروه ا بن عمرو، ابی ابن کعب، براءابن عازب، ابوالهیثم ابن التیهان و خالدبن سعید و بریده اسلمی، خزیه ابن ثابت و;، بیعت نکردند (ابن عبدربه، العقد الفرید، ج 4، ص247) پس از آن، کشمکش میان مسلمانان اوج گرفت و اسلام در چنین وضعی هر لحظه از ناحیه دشمان خارجی و داخلی تهدید میشد
امام علی که خود را در این مسأله صاحب حق میدانست، برای حفظ مصالح جامعه اسلامی از حق مسلّم خود دست برداشت و در برابر وضعیت پدید آمده سکوت اختیار کرد. اگر حضرت با توسل به قدرت و قیام مسلحانه برای گرفتن حق خود اقدام میکرد، نتایج ذیل را به دنبال میداشت
1 در قیام مسلحانه، امام بسیاری از یاران خود را که از دل و جان به امامت او معتقد بودند از دست میداد. شهادت و جانفشانی در راه خدا امری مطلوب است؛ ولی با کشته شدن این افراد باز حق به صاحبش باز نمیگشت
2 افزون به از دست دادن بهترین عزیزان، قیام بنی هاشم و دیگر یاران حضرت سبب میشد تا بسیاری از صحابه پیامبر که به خلافت امام راضی نبودند نیز کشته شوند و در نتیجه قدرت مسلمانان در مرکز تضعیف میشد. این گروه هر چند در مسأله رهبری در مقابل امام موضع گرفته بودند، در امور دیگر با حضرت اختلافی نداشتند و قدرتی در برابر شرک، مسیحیت و یهودیت به شمار میرفتند
3 بر اثر ضعف مسلمانان، قبایل دور دست که اسلام به طور کامل در اندیشه آنان ریشه ندوانیده بود، به گروه مرتدان و مخالفان اسلام پیوسته، صف واحدی تشکیل میدادند و چه بسا بر اثر قدرت مخالفان و نبود رهبری صحیح در مرکز، چراغ توحیدی برای ابد به خاموشی میگرایید (سبحانی، فروغ ولایت، ص 166)
امیر مؤمنان خطر دشمنان و این حقایق تلخ را از نزدیک به خوبی حس کرده بود؛ بدین لحاظ برای حفظ مصالح، سکوت را بر قیام مسلحانه ترجیح داد
حافظ وحدت
وحدت امت اسلامی برای علی از اصول بسیار مهم و اساسی بود. حضرت، حکومت و رهبری را نیز برای حفظ این اصل میخواست و تمام مصیبتها و رنجهای زمانه را هم بدان سبب تحمل میکرد
هنگامی که علی مشغول تجهیز پیامبر بود، عده ای در سقیفه برای انتخاب خلیفه اجتماع کردند. ابوسفیان که شم سیاسی نیرومندی داشت، زمانی که خبر بیعت مردم را با ابوبکر شنید، زمینه اختلاف مسلمانان را آمادهتر دید. افزون بر خطر ارتداد، اختلاف مهاجران و انصار در پایتخت کشور اسلام، امری نمایان بود موضعگیریهای انصار و مهاجران در جریان سقیفه که به طرح شعار «منا امیر و منکم امیر» شد، نشانی از زمینه اختلاف بین این دو گروه بود
به رغم این که پیامبر پیوسته برای ایجاد برادری و الفت بین مهاجران و انصار، فراوان کوشید (انفال (8)، 63)، حس عصبیت و نژاد پرستی برخی افراد، باعث شد بعد از رحلت پیامبر گرامی، مهاجران و انصار دائم همدیگر را به جنگ تهدید کنند
ابوسفیان که زمینه اختلاف را به خوبی دریافته، و ابراز کرده بود که ))انّی لاَری عجاجه لا یطفؤها الاّ الدّم؛ طوفانی میبینم که جز خون چیز دیگری نمیتواند آن را خاموش سازد) ((ابن ابی الحدید مدائنی، ج 2، ص 45؛ احمد بن عبد الرب اندلسی، ج 4، ص245؛ محمد بن جریر بن یزید، ج 3، ص 209)، برای رسیدن به هدف شوم خود، «در خانه» امام علی را زد و به وی پیشنهاد کرد که «دستت را بده تا من با تو بیعت کنم و دست تو را در جایگاه خلیفه مسلمانان بفشارم که اگر من با تو بیعت کنم، هیچ کس از فرزندان عبد مناف با تو به مخالفت بر نمیخیزد و اگر فرزندان عبد مناف با تو بیعت کنند، کسی از قریش از بیعت تو سر نمیپیچد و سرانجام همه عرب تو را به فرمانروایی میپذیرند» (ابن شهر آشوب، ص 77)
امیر مؤمنان در این لحظه جمله تاریخی خود را درباره ابوسفیان گفت: مازلت عدواً للاسلام و اهله؛ تو بر دشمنی خود با اسلام باقی هستی (یوسف بن عبد البر قرطبی مالکی، ج 2، ص 690(
ابوسفیان ساکت ننشست و برای تحریک احساسات امام علی و یارانش اشعاری بدین مضمون سرود: نباید در مقابل حق مسلّمتان که غارت شده است سکوت کنید!
بنی هاشم لاتطمعوا الناس فیکمو لا سیّما تیم ابن مرّه او عدی فما الامر الا فیکم و الیکمو لیس لها الا ابو حسن علی )ابن شهر آشوب، ص 87(
فرزندان هاشم! سکوت را بشکنید تا مردم به ویژه قبیلههای تیم و عدی در حق مسلّم شما چشم طمع ندوزند. امر خلافت به شما و به سوی شما است و برای جز حضرت علی کسی شایستگی ندارد
علی که از هدف شوم ابو سفیان در ایجاد فتنه و آشوب برای خشکاندن نهال نوپای اسلام وبازگرداندن جاهلیت به خوبی آگاه بود، ضمن رد این پیشنهاد به وی فرمود: تو به جز فتنه و آشوب، هدف دیگری نداری. تو مدتها بدخواه اسلام بودهای. مرا به نصیحت و سپاهیان تو نیازی نیست (طبری، ج 3، ص 209؛ ابن ابیالحدید، ج 2، ص 45؛ علی ابن اثیر، ج 2، ص 7)
در نهج البلاغه نیز حضرت در پاسخ این اقدام ابوسفیان و آگاه کردن مردم از عواقب بد اختلاف میفرماید: موجهای فتنه را با کشتیهای نجات بشکافید. از ایجاد اختلاف و دو دستگی دوری گزینید و نشانههای فخر فروشی را از سر بردارید. ; اگر سخن بگویم، میگویند بر فرمانروایی حریص است و اگر خاموش بنشینم، گویند از مرگ میترسد. به خدا سوگند! علاقه فرزند ابوطالب به مرگ بیش از علاقه کودک به پستان مادر است. اگر سکوت میکنم، به سبب علم و آگاهی خاصی است که در آن فرو رفتهام و اگر شما هم مثل من آگاه بودید، بهسان ریسمان چاه، مضطرب و لرزان میشدید (نهج البلاغه، خطبه 5)
علمی که حضرت از آن سخن میگوید، آگاهی از نتایج وحشت آور اختلاف و دو دستگی مسلمانان است؛ زیرا حضرت به خوبی میدانست که قیام برای احقاق حق، به قیمت از بین رفتن اسلام و بازگشت مردم به عقاید جاهلی، تمام میشود؛ بدین جهت، ترجیح میدهد برایحفظ اسلام و وحدت امت اسلامی سکوت کند
در نامهای هم که به مردم مصر نوشته، علت سکوت خود را همین مسأله بیان کرده است: به خدا سوگند! من هرگز گمان نمیکردم که عرب خلافت را از خاندان پیامبر9 بگیرد یا مرا از آن باز دارد. مرا به شگفتی وانداشت جز توجه مردم به دیگری (ابوبکر) که دست او را برای بیعت میفشردند؛ از این رو من دست نگاه داشتم. دیدم گروهی از مردم از اسلام بازگشته اند و میخواهند آیین محمد را محو کنند. ترسیدم که اگر به یاری اسلام و مسلمانان نشتابم، در پیکر آن رخنه و ویرانی مشاهده کنم که مصیبت و اندوه آن بر من بالاتر و بزرگتر از حکومت چند روزه ای است که به زودی مانند سراب یا ابر از میان میرود؛ سپس به مقابله با این حوادث برخاستم و مسلمانان را یاری کردم تا آن که باطل محو شد و آرامش به آغوش اسلام و جامعه اسلامی بازگشت (همان، نامه 62)
چنانکه ملاحظه میشود، در این نامه حضرت تصریح میکند که نخست خود را کنار کشیدم هنگامی که اسلام و امت اسلامی را در معرض خطر دیدم و با اینکه حق من غصب شده بود، آنرا نادیده گرفتم و به کمک دین و مسلمانان شتافتم
حفظ وحدت امت اسلامی، برای جلوگیری از آسیبهای دینی و ارتداد مسلمانان در سخنان دیگری از امام نیز جلوه گر است. حضرت میفرماید: قریش پس از پیامبر، حق ما را گرفت و به خود اختصاص داد. بعد از تأمل به این نتیجه رسیدم که صبر کردن بر غصب حق خود بهتر از ایجاد تفرقه بین مسلمانان و ریختن خون آنها است. مردم تازه مسلمانند و کوچکترین سستی دین را تباه میکند و کوچک ترین فردی ممکن است دین را از بین ببرد (ابن ابی الحدید، ج 1، ص 308)
علی در روزهای اولیه حکومت خود ضمن باز گفتن اوضاع پس از وفات پیامبر که حقشان تلف شده و در ردیف توده بازاریها قرار گرفته است فرمود: پس از پیامبر حق ما را غصب کردند و در ردیف توده بازاریها قرار گرفتیم. چشمهایی از ما گریست و ناراحتیها پدید آمد. به خدا قسم! اگر بیم وقوع فتنه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان طور دیگری میبود و با آنها میجنگیدم (همان، ص 307؛ شیخ مفید، مصنفات، ج 13، ص 155)
حضرت نه تنها هنگام رحلت پیامبر مردم را از اختلاف باز داشت، بلکه در شورای شش نفری نیز که بیعت عبدالرحمن با عثمان را نیرنگی بیش نمی دانست، بیعت کرد و عملاً جلو اختلاف مردم را گرفت و خطاب به اعضای شورا فرمود: گرچه رهبری، حق من است و گرفتن آن ازمن، ظلم بر من شمرده میشود، مادامی که کار مسلمانان رو به راه باشد و فقط به من جفا شود، مخالفتی نخواهم کرد (نهج البلاغه، خ 74؛ محمدبن جریر بن یزید، ج 4، ص 228)
پیش از ورود به جلسه شورا، عباس عموی پیامبر از علی میخواهد در جلسه حضور نیابد؛ زیرا نتیجه آن را که عثمان انتخاب خواهد شد، به طور قطع میدانست. امام7 ضمن تأیید عباس در مورد نتیجه آن جلسه، پیشنهاد وی را رد کرد و فرمود: انی اکره الخلاف. من اختلاف را دوست ندارم (ابن ابی الحدید، ج 1، ص 191؛ احمد بن عبد الرب اندلسی، ج 4، ص 260(
روزی که علی دست روی دست گذاشته بود، بانوی گرامی حضرت، فاطمه، او را به قیام دعوت کرد. در همان هنگام صدای مؤذن به ندای «اشهد ان محمد رسول الله» بلند شد. امام رو به همسر گرامی خود فرمود: آیا دوست داری این صدا در روی زمین خاموش شود؟ فاطمه فرمود: هرگز. امام گفت: پس راه همان است که من پیش گرفتهام (ابن ابی الحدید، ج 11، ص 113(
در جنگ صفین مردی از قبیله بنی اسد از امام پرسید که قریش چگونه شما را از مقام خلافت کنار زد؟ حضرت از این سؤال بی مورد او ناراحت شد؛ زیرا گروهی از سربازان او به خلفا اعتقاد داشتند و مطرح کردن چنین مسائلی در آن هنگام باعث دو دستگی میان صفوف آنان میشد؛ بدین لحاظ، امام پس از ابراز ناراحتی فرمود: به احترام پیوندی که با پیامبر داری و به سبب اینکه هر مسلمانی حق پرسش دارد، پاسخ تو را به اجمال میگویم. رهبری امت از آن ما، و پیوند ما با پیامبر از دیگران استوارتر بود؛ اما گروهی بر آن بخل ورزیدند و گروهی از آن چشم پوشیدند. داور میان ما و آنها خدا، و بازگشت همه به سوی او است (نهجالبلاغه، خطبه 157)؛ بنابراین، امام علی7 برای حفظ اسلام و وحدت امت اسلامی سکوت کرد؛ زیرا به خوبی از خطرهایی که جامعه اسلامی و اسلام نو پا را تهدید میکرد، آگاه بود؛ البته مقصود از سکوت امام7 ترک مبارزه مسلحانه است؛ و گرنه حضرت هیچ گاه از حق خود دست بر نداشته، در تمام دوران حکومت خلفا و پس از آن، دائم به آن، به صورت انتقاد اشاره میکند / و گاهی هم با انجام اعمالی، ناخشنودی خود را بیان داشته
. اینکه علی همسر خود را در شب غسل داده و دفن کرده است، ناخشنودی خود و دختر پیامبر را اعلان کرد. (محمد بن جریر بن یزید، تاریخ طبری، ج 3، ص 208؛ اسماعیل البخاری، صحیح بخاری، ج 3، ص142)
همکاری علی با خلفا