مقاله روششناسى و الگوشناسى افلاطون با تأکید بر رساله «تیمایوس» در word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله روششناسى و الگوشناسى افلاطون با تأکید بر رساله «تیمایوس» در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله روششناسى و الگوشناسى افلاطون با تأکید بر رساله «تیمایوس» در word
چکیده
مقدّمه
بررسى روششناسى افلاطون
1 توضیح اصطلاحاتِ «اورتوس میتوس» و «ایکوس لوگوس»
2 تعبیر افلاطون در زمینه «اورتوس میتوس» و «ایکوس لوگوس»
3 توضیح روش فلسفهورزى افلاطون
4 جایگاه «میتوس» در فلسفهورزى افلاطون
بررسى الگوشناسى افلاطون
1 اصل لزوم الگو
2 چیستى الگو
3 بررسى الگوى مورد نظر افلاطون
جمعبندى و نتیجهگیرى
منابع و مآخذ
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله روششناسى و الگوشناسى افلاطون با تأکید بر رساله «تیمایوس» در word
ـ اکرمى، موسى، کیهانشناسى افلاطون، تهران، دشتستان، 1380
ـ پوپر، کارل، جامعه باز و دشمنانش، ترجمه عزتاللّه فولادوند، تهران، خوارزمى، 1365، ج 2
ـ تمراز، شوقى داود، افلاطون؛ المحاورات الکامله، بیروت، الاهلیّه للنشر و التوزیع، 1994، 6 ج
ـ دوره کامل آثار افلاطون، ترجمه محمّدحسن لطفى، تهران، خوارزمى، 1380، چ سوم، 4 ج
ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه؛ یونان و روم، ترجمه سید جلالالدین مجتبوى، تهران، سروش، 1368، چ دوم، ج 1
- Plato, The Collected Dialogues of Plato, ed. by Edith Hamilton & Huntingtton Cairns, NewJersey, Princeton University Press,
- Plato¨s Cosmology, Francis Macdonald Cornford, London, Routledge,
- Plato¨s, Critical Assesments, ed. by Nicholas D. Smith, New York, Routledge, 1998, 4 Vols
چکیده
افلاطون مطالب برخى از رسائل فلسفى خود مانند رساله تیمایوس را «اورتوس میتوس» (mythos ortos) و «ایکوس لوگوس» (logos eikos) نامیده است. از نظر روششناسى، این سؤال مطرح مىشود که مراد افلاطون از این دو تعبیر چیست؟ پاسخى که این مقاله به دو پرسش مذکور داده این است که وى از آن نظر که مایه اصلى برخى رسالههایش را اسطوره تشکیل داده و این اسطوره در خلال گفتوگوها و بر پایه روش دیالکتیکى به نحوى خالص و ناب مىگردد، از آن به «اورتوس میتوس» (داستان راست) (right Myth) تعبیر مىکند؛ و از آن نظر که ـ به هر حال ـ مىتوان توجیهى براى محتواى این رسالهها یافت و به این طریق به «لوگوس» تقرّب یافت آن را «ایکوس لوگوس» (سخن راستنما) مىنامد. نکته ظریفى که از این مطلب به دست مىآید آن است که در نظر افلاطون، نه تنها رابطه میان این دو ـ به اصطلاح ـ رابطه «تقابل» نیست، بلکه مىتوان گفت: اصولا «میتوس» در طول «لوگوس» قرار مىگیرد؛ یعنى «میتوس» راهى براى رسیدن به «لوگوس» است. در زمینه الگوشناسى افلاطون نیز در اینکه از نظر وى «مُثُل»، الگو و سرمشق تبیینها از جمله تبیین چگونگى پیدایش و دگرگونى جهان هستند، تردیدى وجود ندارد. تنها این مشکل باقى مىماند که در تطبیق تبیینها بر الگوها، مشکلات و تنگناهایى به چشم مىخورد و البته افلاطون هیچگاه تسلیم محال بودن ارائه تبیین کامل نشده، بلکه دیگران را به تلاش براى طرح تبیین کامل و ایدهآل تشویق کرده است
کلیدواژهها : افلاطون، روششناسى، تیمایوس، اورتوس میتوس، ایکوس لوگوس، الگو، مُثُل
مقدّمه
بىتردید، فهم دقیق افکار و اندیشههاى هر فیلسوف و متفکّرى در گرو توجه به روششناسى و پیشینه فکرى اوست. افلاطون، که او را «بزرگترین فیلسوف تاریخ» خواندهاند و حتى بعضى کلّ تاریخ فلسفه غرب را پانوشتى بر فلسفه او شمردهاند، نیز روش فلسفهورزى خاصّ خود را دارد که براى آگاهى از اندیشهها و افکار وى، توجه به این روش ضرورى است. روش افلاطون در بررسى مسائل فلسفه را مىتوان به دو بخش تقسیم کرد: یکى اصل روش او که پیروى از آن در جاىجاى آثارش هویداست و بر اساس آن، این مسئله مطرح مىشود که روش افلاطون در فلسفهورزىاش چیست؟ دیگرى ارائه الگو براى تبیینهایى است که از مسائل فلسفى ارائه مىدهد و بر پایه آن، این سؤال مطرح مىشود که الگوى پیشنهادى افلاطون براى تبیین مسائل فلسفى چه ویژگىهایى دارد؟
در بررسى روششناسى و سپس الگوشناسى افلاطون در این مقاله، بر محتواى رساله تیمایوس تأکید شده و البته این بىوجه نبوده است. تیمایوس یگانه متن فلسفى است که از زمان نگارش آن تا امروز، به عنوان متن درسى، محور بحثهاى فلسفى بوده و اکنون نیز در بسیارى از دانشگاههاى جهان، تدریس مىشود و همین ویژگى کافى است تا آن را به متنى تأثیرگذار در فلسفه غرب تبدیل کند
بررسى روششناسى افلاطون
1 توضیح اصطلاحاتِ «اورتوس میتوس» و «ایکوس لوگوس»
از نظر واژهشناختى،1 واژه «میتوس» (mythos) واژهاى یونانى است به معانى حکایت، روایت و داستان که به تدریج، به معناى طرح نمایشنامه نیز به کار رفته است. «لوگوس» (logos) هم واژهاى یونانى است به معناى شمردن، محاسبه، رسیدگى و توجیه که به معانى عقل، اطلاع، سخن، لغت و اصطلاح نیز به کار رفته است. البته این واژه به معناى نقل کردن و روایت کردن هم به کار رفته، ولى هرگاه به این معانى به کار رفته، مراد نقل کردنى است که همراه «حساب پس دادن» باشد، بر خلاف «میتوس» که اگر به معناى نقل کردن به کار رود در آن مفهوم «حساب پس دادن» گنجانده نشده است
واژه ایکوس (eikos) یونانى و به معانى شِبه، مانند و نما است؛ و واژه اورتوس (ortos) نیز یونانى و به معانى راست، درست و واقعى به کار مىرود
حال اگر ترکیب این واژگان را در نظر بگیریم خواهیم دید که «ایکوس لوگوس» (eikos logos) به معناى سخنِ راستنما یا شبهسخن به کار رفته، «اورتوس میتوس» (ortos mythos) به معناى داستان راست یا حکایت حقیقى است. خلاصه آنکه این واژگان نزد افلاطون همان معانى لغوى خود را داشتند و افلاطون از آنها معناى اصطلاحى و جدیدى مورد نظر ندارد
2 تعبیر افلاطون در زمینه «اورتوس میتوس» و «ایکوس لوگوس»
افلاطون مطالب برخى رسائل فلسفى خود مانند رساله تیمایوس را «اورتوس میتوس» و «ایکوس لوگوس» نامیده است. وى در موارد متعددى، گاه به تصریح و گاه به اشاره، بر این مطلب تأکید کرده است که از آن جمله، مىتوان به موارد ذیل از رساله تیمایوس اشاره کرد
الف. بخش 48d
با روشى که ما در این سخن پیش گرفتهایم، بسیار مشکل است که من بتوانم در اینباره آنچه را مىاندیشم به زبان آورم. از اینرو، نه شما از من چشم داشته باشید که در اینباره سخنى بگویم و نه من به خود حق مىدهم که در چنین راه دشوارى قدم بگذارم، بلکه با در نظر داشتن نکتهاى که در آغاز سخن گفتم، یعنى اینکه کوشش من بر این پایه قرار دارد که آنچه مىگویم در حدود حدس و احتمال باشد، سعى مىکنم با دقت و مراقبت هر چه تمامتر، از آغاز درباره یکایک اشیا و کلّ آنها سخن بگویم
ب. بخش 37d
اگر این اعلام (که بر اثر جنبشى که منشأ آن خود روح است و بىسخن و صدا در درون خودِ روح صورت مىگیرد)، خواه مربوط به «غیر» باشد و خواه مربوط به «همان»، درباره چیزى باشد که با حواس قابل درک است و حرکت دَوَرانى «غیریّت» در اثناى سیر صحیح خود، خبر مربوط به آن را در سراپاى روح منعکس سازد، در این صورت، عقیده و تصوّرِ درست و قابل اعتماد حاصل مىشود
دلالت این بخش بر مطلوب به این صورت است که حتى در صورتى که شرایط دستیابى به دانش، نسبت به امور محسوس فراهم باشد، باز تنها چیزى که به دست مىآید عقیده درست است و در نظام معرفتى افلاطون، عقیده را تا «لوگوس»، فاصله بسیار است
ج. بخش 59c
اگر کسى بخواهد به قصد تفریح و استراحت، تحقیق درباره موجود حقیقى را کنار بگذارد و وقت خود را به کاوش و تحقیق درباره «شونده» صرف کند ـ تحقیقى که حاصلش فقط ظنّ و گمان و احتمال است ـ و از این راه، براى خود لذتى فراهم سازد که پشیمانى به دنبال ندارد، همین خود سرگرمى مطبوعى است که نه دون شأن انسان است و نه قابل ملامت
د. بخش 40d
سخن گفتن درباره ذوات خدایى دیگر و پى بردن به کیفیت پیدایش آنها، از حدّ قدرت ما بیرون است. از اینرو، گفتههاى کسانى را که از این پیش، در این خصوص سخن گفتهاند، باور مىکنیم
در این فراز، افلاطون تصریح مىکند که اصولا سخن گفتن درباره ذوات خدایى دیگر، خارج از توان ماست
ه . بخش 49b
درباره هر یک از آن اجسام، نمىتوان به قطع و یقین گفت که این عنصر باید «آب» نامیده شود، نه آتش
و. بخش 51d-51e
ما ناچاریم شناسایى و پندار درست را دو نوع مختلف بشماریم؛ زیرا آن دو جدا از یکدیگرند و از دو منشأ مختلف پدید مىآیند و شباهتى به یکدیگر ندارند: یکى از راه تعلیم و آموزش به وجود مىآید و دیگرى بر اثر اقناعى که در درون ما صورت مىگیرد؛ یکى همیشه با تفکر درست همراه است، ولى دیگرى ارتباطى با تفکر ندارد؛ یکى را به وسیله سخنورى و از راه اقناع نمىتوان تغییر داد، ولى دیگرى را مىتوان از آن راه دگرگون کرد؛ از یکى مىتوان گفت که همه مردم بهرهمندند، ولى دیگرى ـ یعنى عقل محض و دانش حقیقى ـ خاص خدایان و عده قلیلى از آدمیان است
با توجه به موارد مزبور، تردیدى باقى نماند که از نظر افلاطون، مطالب رساله تیمایوس چیزى بیش از «ایکوس لوگوس» و «اورتوس میتوس» نیست
3 توضیح روش فلسفهورزى افلاطون