برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله طراحی، ارزیابی و اجرای دور? آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر در word دارای 177 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله طراحی، ارزیابی و اجرای دور? آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله طراحی، ارزیابی و اجرای دور? آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر در word

چکیده   1
مقدمه  2
فصل اول: طرح کلی تحقیق
بیان مسئله  5
ضرورت   11
اهداف تحقیق   12
سؤالات و فرضیات   12
تعاریف نظری اصطلاحات  13
تعاریف عملیاتی اصطلاحات  18
فصل دوم: مبانی نظری و پیشین پژوهش ها
پیشگیری از مصرف مواد مخدر   20
رویکرد ها و نظریه های پیشگیری   24
نگرش مثبت به مواد مخدر   36
نظریات سوء مصرف مواد مخدر   50
رویکرد مهارت های زندگی   53
رویکرد مهارت های زندگی   66
برنامه های آموزش پیشگیری در مدارس جهان   79
انگلستان   80
آمریکا   85
کویت   93
ایران   95
دور پیشنهادی آموزش فرد- مدار پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر   125
فصل سوم: روش شناسی
روش تحقیق  134
جامع آماری   135
شیو انجام طرح  135
ابزار اندازه گیری   136
شیو تجزیه و تحلیل اطلاعات   138
فصل جهارم: نتایج
نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل اطلاعات   140
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری   146
محدودیت ها   159
پیشنهاد ها   160
منابع    167

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله طراحی، ارزیابی و اجرای دور? آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر در word

- آذری نواز، خیراله و آزاد حسین، (بهار 1383).  بررسی آموزش نقش فیلم مستند و کاریکاتور با محتوای ضد اعتیاد در نگرش دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی منطق 7 تهران، نسبت به اعتیاد و مقایس آنها، محل نشر: تهران ، فصلنام اعتیاد پژوهی (علمی – پژوهشی)، سال دوم، شمار 6

- اباد نیسکی هوارد، ترجم محمد علی زکریایی و همکاران، (1384). مواد مخدر، نگاهی اجمالی (فصل دهم، پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر)، محل نشر: تهران، انتشارات جامعه و فرهنگ ریاست جمهوری ستاد مبارزه با مواد مخدر، صفحات 291 الی

-  باقری منصور و بهرامی احسان هادی، (تابستان 1382).  نقش آموزش مهارت های زندگی، بر دانش و نگرش نسبت به مواد مخدر و عزت نفس دانش آموزان، محل نشر: تهران، فصلنام اعتیاد پژوهی (علمی – پژوهشی)، سال اول، شمار 2

- جمالی اختر و قربانی مجید، (پاییز 1383). بررسی زمینه های آموزش پیشگیری از اعتیاد ودر مدارس کل کشور، محل نشر: تهران، فصلنام اعتیاد پژوهی (علمی – پژوهشی)، سال دوم، شمار

- دلاور علی، (1383).  مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، محل نشر: تهران، (چاپ سوم از ویرایش جدید) انتشارات رشد

- دلاور علی، علیزاده ابراهیم و رضایی علی محمد، (1384).  ساخت و استاندارد سازی آموزش نگرش سنج به مواد مخدر و تعیین رابط میان مؤلفه های فردی و خانوادگی با آن برای دانش آموزان مقطع متوسط شهر تهران، محل نشر: تهران، فصلنام تعلیم و تربیت، شمار 79

-  دفتر پیشگیری، (1384).  مدرس مروج سلامت (راهنمای دبیران رابط)، محل نشر: تهران، معاونت تربیت بدنی و تندرستی وزارت آموزش و پرورش

-  دفتر پیشگیری، (1384).  مدرس مروج سلامت (راهنمای دبیر)، محل نشر: تهران، معاونت تربیت بدنی و تندرستی وزارت آموزش و پرورش

- دفتر پیشگیری، (1384). مدرس مروج سلامت (خود آموز پیشگیری ویژ دانش آموزان سال دوم متوسطه)، محل نشر: تهران، معاونت تربیت بدنی و تندرستی وزارت آموزش و پرورش

- سازمان جهانی بهداشت،(1379).  برنام آموزش مهارت های زندگی واحد بهداشت و روان و پیشگیری از سوء مصرف مواد (ربابه نوری قاسم آبادی و پروانه محمد خانی،مترجمین، محل نشر: تهران، معاونت امور فرهنگی و پیشگیری سازمان بهزیستی کشور (تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی، 1979)

- شریفی حسن پاشا و  شریفی نسترن، (1380). روش های تحقیق در علوم رفتاری، (چاپ دوم)، محل نشر: تهران، انتشارات سخن

- کلانتز و هارتل، (2002). پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر در نوجوانان، یافته های جاری و جهت گیری های آتی، (مسعود محمدی و همکاران، مترجم)، فصل 12، بوتوین گیلبرت جی. (مجید قربانی، مترجم)، چاپ نشده

- لیتری ون. جی، سیرز مولیه، پیرسون هلن و انشتاین، (1984).  نظریه های سوء مصرف مواد، (چاپ اول)، محل نشر: تهران، انتشارات جامعه و فرهنگ ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری، (تاریخ نشر اثر به زبان اصلی، 1980)

- مکری آذرخش،(1380). پیشگیری از مصرف مواد مخدر، به نقل از جزو آموزشی «پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر» محل نشر: تهران،  ستاد مبارزه با مواد مخدر، گروه آموزش های تخصصی، مرکز مطالعات، پژوهش و آموزش

- ملکی حسن، (1379). گزارش جامع مطالع تطبیقی پیرامون آموزش و پیشگیری از اعتیاد در چند کشور جهان و سنجش دانش و نگرش دانش آموزان، معلمان، مدیران و عوامل اجرایی مدارس کشور نسبت به مواد مخدر، محل نشر: تهران، دفتر پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر وزارت آموزش و پرورش

- وزیریان محسن و مستشاری گلاره، (اسفند 1382). راهنمای کاربردی درمان سوء مصرف کنندگان مواد، (چاپ چهارم، ویرایش دوم، همراه با بازنگری)، معاونت سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با همکاری دبیر خان ستاد مبارزه با مواد مخدر،محل نشر: تهران، مؤسس انتشاراتی پرشکوه

- ون دلن، دئو بالدبی، ترجم دکتر جعفر نجفی زند، (1373).  مبانی پژوهش در علوم تربیتی (و سایر زمینه های وابسته)، (چاپ اول)، محل نشر: تهران،  نشر قومس

- هاوکینز، کاتالانو و میلر، (1380).  عوامل خطر و عوامل حفاظت کننده در پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر در جوانان و نوجوانان، (چاپ اول)، (ماهیار ماه جویی، مترجم)، تهران: چاپخان مدرسه (تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی، 2002)

- هندرن رابرت، الی جان و بیرل روانا، (1379).  برنامه های بهداشت روانی مدارس (واحد بهداشت روان سازمان جهانی بهداشت)، (ربابه نوری قاسم آبادی، کارینه طهماسبیان و پروانه محمد خانی، مترجمین)، محل نشر: تهران، معاونت امور فرهنگی و پیشگیری، سازمان بهزیستی کشور

پیشگیری از مصرف مواد مخدر

پیشگیری از مصرف مواد مخدر از مباحثی است که طی 2 ده گذشته مورد توجه محافل علمی، اجتماعی و سیاسی در جهان قرار گرفته است. باور به پیشگیری و تقدم آن بر جنبه های دیگر از جمله درمان با وجود آنکه سابق دیرینه ای درعلم طبی و بهداشت دارد، با تأخیر به حوز بیماری های روانی ومقول اعتیاد نیز سرایت کرده است. با این حال از گسترش آن به حوزه های اخیر مدت زیادی نمی گذرد و چنانکه اشاره خواهد شد در این باره اختلاف نظرها، تفاوت در تعابیر، اهداف و انتظارات بقدری زیاد است که تألیفی منسجم در باب پیشگیری را دشوار می سازد

قدم اول، تعریف پیشگیری و مداخل پیشگیرانه[1] است. شاید به ظاهر تعریف این فعالیت، بسیار بدیهی و ساده به نظر آید. هر اقدامی که باعث کاهش وقوع فعلی گردد، پیشگیری تلقی می شود. اما اگر به حوزه بیماری های روانی به ویژه پدید اعتیاد دقیق شویم، با توجه به تنوع سبب شناختی مسئله و گستر وسیع عوامل مؤثر در بروز آن، به سختی می توان مداخله ای را در وقوع این حالات بی اثر دانست و در واقع هر فعالیتی در سطح اجتماع و یا فرد به نوعی بر بروز بیماری های روانی و اعتیاد اثر  می گذارد. افزایش اشتغال، ایجاد برابری در اجتماع، رفع تبعیض، جلوگیری از فقر، ایجاد امنیت شغلی، ارتقاء سطح رفاه و زندگی، پرسازی اوقات فراغت، گسترش امکان تحصیل، مقابله با جرم و جنایت و  شبکه های تبهکاری، تقویت اخلاقیات در اجتماع، افزایش اعتماد به نفس در انسانها، آموزش مهارت های فردی و هزاران موارد دیگر احتمالاً می توانند در کاهش اعتیاد مؤثر باشند. در نظر سنجی های روزمره، مصاحبه های مطبوعاتی و تلویزیونی، سخنرانی ها و; نقش این فعالیت ها بطور مرتب گوشزد  می شوند و از آنهابه عنوان روش های پیشگیری یاد می شود.این مسئله تا حدی درست است و ایرادی بدان مترتب نیست. اما تعریف علمی و عملیاتی پیشگیری در حوز بهداشت روان، روانشناسی و روانپزشکی لزوماً اینگونه نیست. در سال 1994 دو سند در آمریکا به چاپ رسید که باعث مشاجرات نظری و عملی عدیده ای گردید. یکی تحت عنوان «پیشگیری از اختلالات روانی: صورت جلسه پژوهش ملی[2]» توسط کمیت هدایت پژوهش در پیشگیری انیستیتوی ملی بهداشت روانی آمریکا(NIMH) و دیگری گزارش انیستیتوی پزشکی[3] بنام «کاهش احتمال اختلالات روانی: مرزهایی برای پژوهش در مداخله پیشگیرانه[4]». در هر دو سند به سه مسأله بحث انگیز به عنوان مشخصات فعالیت های پیشگیرانه در مباحث روانی اشاره شده است

الف) کاهش احتمال ابتلا یا ریسک بیماری های روانی. از نظر این گروه ها بیماری های روانی مورد نظر آنهایی هستند که در DSM – IV  تعریف شده اند

ب) فعالیت هایی که ارتقاء توانایی های عمومی را مدنظر قرار دارند از این قاعده مستثنی هستند

ج) فعالیت هایی که به نوعی تغییر اجتماعی یا مناسبات سیاسی را مدنظر دارند و اهداف اجتماعی مانند حقوق برابر برای گروه های محروم را دنبال می کنند، زیر نام فعالیت های پیشگیری قلمداد نمی شوند

اعتراضات متعددی به این دو سند یا گزارش وارد شد. عده ای معترض بودند که صرفاً پیشگیری از بیماریهای مندرج درDSM-IV  باعث محدویت تعریف پیشگیری می گردد و عده ای نیز متذکر شدند که هست مرکزی بسیاری از برنامه های موفق پیشگیری به عنوان مثال، برنامه های جلوگیری از بزهکاری در افزایش توانایی های عمومی بوده است که طبق این اسناد از تعریف پیشگیری خارج می شوند. در هر حال چه محتوای این دو سند را بطور تمام و کمال بپذیریم و چه برخی اعتراضات به آنها وارد داریم، در تعریف عملیاتی و علمی مداخلات پیشگیرانه، یک فعالیت باید وقوع پدیده ای را بطور اختصاصی محدود کند. به عنوان مثال در مورد اعتیاد، فعالیت های عمومی و غیر اختصاصی مانند افزایش رفاه ملی، ایجاد اشتغال برای جوانان، رفع تبعیض بین گروه های مختلف و غیره هر چندهمگی در کاهش اعتیاد مؤثرند،  اما طبق تعریف، برنامه های پیشگیری از اعتیاد نیستند. نکت دیگری که لازم به ذکر است، اقدامات قضایی و انتظامی در زمین کاهش تولید و توزیع مواد مخدر است. اینگونه اقدامات با وجود آنکه بطور اختصاصی در جهت کاهش مصرف مواد مخدر هستند، اما بطور سنتی در زمر اقدامات مرتبط با کاهش عرضه شناخته شده و جزء اقدامات پیشگیرانه به معنی اخص کلمه تلقی      نمی شوند، مداخلات پیشگیرانه زیرگروهی از فعالیت های مرتبط با کاهش تقاضا می باشند (مک کون[5] ، 1998)

 سطوح پیشگیری

شایع ترین نوع طبقه بندی فعالیت های پیشگیرانه، تقسیم آنها به 3 سطح اولیه، ثانویه وثالث است. هدف از پیشگیری اولیه، کاهش بروز و یا تعداد موارد جدید یک اختلال است. پیشگیری ثانویهکاهش شیوع یک اختلال را ازطریق شناسایی زود هنگام و درمان مؤثر موارد مبتلا پیگیری می کند. پیشگیری ثالث نیز بر بازتوانی موارد مبتلا با هدف کاهش شدت اختلال یا صدمه ناشی از آن تأکید دارد. یکی از موارد مشکل ساز در این طبقه بندی تمایز بین وجود یا عدم اختلالی خاص در شخص می باشد

 به عبارت دیگر هنگامی که یک اختلال از نظر شدت و میزان، وضعیت طیف مانند داشته وآستانه ای که برای وجود یا عدم آن فرض می گردد، انتخابی و قراردادی است، تمایز بین پیشگیری اولیه و ثانویه مشکل و حتی غیر ممکن می گردد (افورد، 2000).  بعنوان مثال در زمین مصرف مواد مخدر، موارد مبتلا چه کسانی هستند؟ آنهائی که حتی یکبار مصرف کرده اند یا آنهائی که بر اثر تکرار مصرف دچار عوارض ناشی از اعتیاد شده اند؟ و یا افرادی بین این دو دسته؟ بنابراین با توجه به اینکه سطح اختلال را چگونه تعریف کنیم، یک فعالیت ممکن است پیشگیری اولیه و یا ثانویه تلقی شود

هدف از پیشگیری می تواند:

 1)جلوگیری از مصرف مواد مخدر؛

 2) جلوگیری از سوء مصرف مواد مخدر؛

 3) جلوگیری از مصرف زودرس مواد مخدر با به تأخیر انداختن زمان شروع مصرف؛

 4) جلوگیری از عوارض مصرف مواد مخدر؛

5) جلوگیری یا کاهش عوامل خطر ساز و زمینه ساز مصرف/ سوء مصرف مواد مخدر و

6) افزایش عوامل محافظت کننده که خطر مصرف یا سوء مصرف مواد مخدر را کاهش می دهند، باشد (بوکستاین،  1995)

از آنجایی که اعتیاد بیماری مزمن و عودکننده ای است و وضعیت بین بهبودی کامل و تخفیف نامشخص است، تفکیک پیشگیری ثانویه دربار آن نیز دشوار است؛ به همین دلیل عده ای معتقدندکه پیشگیری ثالث بدون نوع الف یعنی کاهش عوارض ناشی از اعتیاد در زمانی که بروز کامل یافته است و نوع ب یعنی جلوگیری از عود آن، زمانی که تحت کنترل نسبی قرار گرفته است، تقسیم شود. عده ای نیز معتقدند بدلیل اهمیت موضوع جلوگیری از عود، فعالیت های مرتبط با آن در گروه مجزایی تحت عنوان پیشگیری چهارمین (رابع) قرارگیرد (آلفرد، 1997).

بنابه سنت مرسوم، هرگاه منظور از پیشگیری در زمینه مواد مخدر مطرح می شود، معمولاًپیشگیری اولیه مدنظر است

طبقه بندی انواع پیشگیری

تمامی فعالیت های پیشگیری را می توان از جنبه های گوناگون طبقه بندی کرد. این طبقه بندی ها در جای خود مفید بوده و باعث تسهیل برنامه ریزی، ارزیابی و آموزش برنامه های پیشگیری می شوند

طبیعی است که بعضی معیارها برای طبقه بندی بر برخی معیارهای دیگر ارجحیت داشته و استفاده از آنها باعث تسهیل تعبیه، مدیریت و پیاده سازی می شوند. طبقه بندی می تواند بر اساس موارد زیر باشد

-    مخاطب (نوع مخاطبین، گستردگی مخاطبین، سن مخاطبین، طرز تماس با آنها ;)؛

-    نوع ماده (سیگار، حشیش، تریاک، تمامی مواد. مواد سنگین شامل هروئین و کوکائین، مواد سبک شامل الکل، حشیش و ;.)؛

-    اهداف (تغییر نگرش به مواد، کاهش هر گونه مصرف، کاهش موارد ممتد و مستمر، کاهش موارد عنان گسیخته و خارج از کنترل، کاهش موارد تزریقی، کاهش روش های خطرناک سوء مصرف مواد مانند تزریق با سرنگ اشتراکی)؛

-    طبقه بندی بر اساس مبانی تئوریک و نظری (زیر ساخت رفتار گرایانه، شناختی، اومانیتیک،  بیولوژیک، ژنتیک و غیره)؛

-    طبقه بندی براساس طول مدت برنام پیشگیری (کوتاه مدت، میان مدت، مستمر و ;.) و

-    تقسیم بندی براساس رویکرد ساختاری[6] در مقابل ارتباطی[7]

در رویکرد ساختاری، بیشتر اصلاح و تغییر محیط مد نظر است وسعی می شود محیط به ویژه محیط اجتماعی به گونه ای تغییر یابد تا از مصرف مواد مخدرکاسته شود.برنامه هایی که تحت پوشش قرار دادن گروه های در معرض خطر، ایجاد مراکز مشاوره، تغییردرقانون و مقررات فروش ودسترسی به مواد والکل، محدود سازی اماکن مصرف، تشدید مراقبت در زمان استخدام واخذ گواهینامه،تعلیق از کار و تحصیل بدلیل مصرف مواد در محل کار و تحصیل و مشابه این موارد را مدنظر دارند، جملگی از برنامه های ساختاری هستند. در مقابل در برنامه های  ارتباطی سعی بر متأثر سازی مستقیم فرد می باشد. آموزش افراد، اطلاع رسانی،آموزش مهارت های مقابله با مواد،آموزش مهارت های اجتماعی و;.مثالهایی از روش های ارتباطی در پیشگیری از مصرف مواد مخدر هستند (آلفرد، 1977)

باید توجه داشت که طبقه بندی های فوق تنها جنب نسبی داشته وهمواره همپوشانی های زیادی مشاهده می شود. اشاره به این طبقه بندی ها برای ایجاد یک الگوی نگرش به مسئله پیشگیری و ارائ دور نمایی از کلیات آن مفید است. اما نباید هرگز مانع فعالیت عملی گردد (مکری، 1380).

 رویکردها و نظریه های  پیشگیری

تأکید بر نفی اجتماعی و منع اخلاقی

این روش شاید به تعاریف امروزی و در صورتی که تنبیه و مجازات را در زمر فعالیت های پیشگیری تلقی نکنیم، کهنه ترین روش بشر برای مقابله با مصرف مواد مخدر بوده است. تأکید برقبح مصرف الکل و مواد مخدر توسط معلمین، مبلغین، سیاستمداران و وعاظ در مدرسه، اماکن عمومی و مذهبی از جمله کلیساها و مساجد، از قدیم تاکنون رواج داشته است و در مغرب زمین در قرون هجدهم و نوزدهم و اوایل قرن بیستم استفاده از این روش برای کاهش اعتیاد بسیارمرسوم بوده است (بوت، 1996؛ بوکستاین، 1995).  جنبش های temperance که در اوایل قرن نوزدهم شکل گرفتند و می توان آنها را اولین فعالیت های پیشگیری با تعاریف مدرن دانست، از موعظه وتأکید بر ضد اخلاقی بودن مصرف الکل برای پیشگیری سود می جستند (بوکستاین، 1995).

  القاء ترس

با کمرنگ شدن روش های منع اخلاقی در اواسط قرن بیستم، القاء ترس و وحشت[8] و اشاره به عوارض مرگبار اعتیاد به صورت برجسته ترین روش پیشگیری در آمد. در رسانه های جمعی، برنامه های آموزشی مرتباً بر عوارض نا گوار مصرف مواد مخدر تأکید می کردند. در مواردی هم که عوارضی به دست نمی آمد، به راحتی با توجیه های اخلاقی، عوارضی برای آنها جعل  می گردید.کتب و متون اطلاع رسانی بر عوارض حتمی و ناگواری که مصرف مواد مخدر می توانند درپی داشته باشند، تأکید می کردند. اما به تدریج مطالعات نشان دادند که این روش ها گاهی نه تنها مفید نیستند بلکه اثر معکوس به جای می گذارند (بوتوین و بوتوین، 1997). درصورتی که فردی که اطلاعات نادرستی دربار عوارض موارد دریافت داشته است، با مصرف مواد روبرو شود و عوارض آن با آنچه در ذهن او شکل گرفته بود، متفاوت باشد، احتمالا

- دچار نوعی بی اعتمادی به منابع اطلاعات که مراکز آموزشی و پیشگیری هستند، می گردد؛

- برای دسترسی به اطلاعات، به منابع خیابانی  و دوستان مصرف کنند خود روی می آورد وگفته های آنها را موثق تر می پندارد. این افراد معمولاً سوگیری شدیدی به نفع مصرف مواد دارند و

- بسیاری از عوارض مسلم و ثابت شده را نیز نا درست پنداشته و گاهی به مرحله ای می رسد که تصور می کند هر آنچه درباره مواد گفته شده است  کذب محض  است (آلفرد، 1997)

به همین دلیل، استفاده از این شیوه ها از اوایل دهه 70میلادی رو به افول نهاد (بوکستاین،  1995). بعلاوه در ده 90 ، راکمان، طی سلسل تحقیقات جالبی نشان داد که در مواقعی که یک پیش بینی اغراق آمیز ترس به پدیده ای وجود دارد و بعد از مواجهه ، فرد متوجه می شود که ترس او بی مورد بوده است، سریعاً حساسیت خود را به محرک از دست می دهد. این کاهش ترس و اضطراب بسیار سریع تر از یک مواجهه سازی عادی است. بر عکس اگر دربار محرکی تخمینی کمتر از حد زده باشد، بعد از مواجه سازی با آن ممکن است ترس و اضطراب افزایش یابد (راکمان، 1994)

 آموزش و اطلاع رسانی

در این روش اطلاعاتی در رابطه با مواد مخدر، عوارض مصرف آنها، تعریف اعتیاد و روش های درمانی آن وسایر موارد به مخاطبین ارائه می گردد واز هر گونه اغراق در مورد عوارض خود داری شده و تنها بر موارد قاطع[9] تأکید می شود (آلفرد، 1997). در این الگو یا روش ادعا  می شود که افزایش اطلاعات باعث ایجاد تغییر در رفتار می گردد. معمولاً در روش اطلاع رسانی ، اطلاعاتی دربار اثرات فارماکولوژیک مواد مختلف ، عواقب بهداشتی و اجتماعی مصرف آنها، نگرش جامعه بدان و عرف مورد قبول اجتماع ، قوانین و مقررات مرتبط با حمل یا مصرف مواد مخدر و آموزش های عمومی بهداشتی ارائه می گردد (بوکستاین،  1995)

 رویکرد هنجاری

ارائ نگرش جامعه به مواد مخدر و تخمین واقعی شیوع مصرف مواد در بین مردم بصورت یکی از ارکان اطلاع رسانی بویژه درگروه های جوان تر در آمده است، به نوعی که حتی عده ای آن را تحت عنوان رویکردهای هنجاری[10] در دسته جداگانه ای قرار داده اند (آلفرد، 1997). اعتقاد بر این است که استفاده کننده گان از مواد مخدر معمولاً نگرش اجتماعی به مصرف مواد مخدر را معتدل تر از آنچه هست تخمین      می زنند و شیو مصرف آن را در بیان مردم بیش از آنچه که هست می پندارند و این بیش تخمین زنی رفتار آنها را تقویت می کند. جالب آن که عده ای معتقدند که اگر این روش در کنار روش های دیگر تعبیه نشود، گاهی فعالیت های پیشگیرانه باعث تشدید مصرف مواد می شود، زیرا با رشد و فراگیر شدن آنها، باور مصرف کنندگان به اینکه مواد مخدر به شدت در میان مردم شیوع دارد و گرنه آنقدر برنامه های پیشگری ابداع نمی گردد، تقویت می شود. هنگامی که رسانه های جمعی بطور مکرر به مسئل اعتیاد می پردازند وگاهی از القاء ترس استفاده می کنند، مردم اصولاًَ این نتیجه می سندکه مصرف مواد در حال فرا گیر شدن بوده وتقریباً بصورت معمول در آمده است، لذا تخمین های آنها از شیوع واقعی مصرف افزایش می یابد و به نوعی به این باور نابجا می رسندکه همه جا را گرفته است یا «همه درحال معتاد شدن هستند».گسترش این فکر باعث می شود که مصرف کنندگان مواد مخدر، رفتار خود را کمتر غیرعادی یا نا هنجار پندارند. بدین طریق اقدام متولیان برنامه های پیشگیری نتیج معکوس به جا می گذارد (سوسمان[11] ، 1996). در رویکردهای هنجاری نتایج حاصل از نظر سنجی ها ، مطالعات پیمایشی و همه گیر شناسی در اختیار مردم قرار داده می شود. گاهی نیز در ابتدا از مخاطبین نظر سنجی درباره شیوع مواد مخدر بعمل می آید و نتایج آن با اطلاعات واقعی مقایسه می شود تا مخاطبین در صورت داشتن یک بیش تخمین زنی متوجه خطای خود شوند. باید توجه داشت که در رویکرد های هنجاری  از موعظه، پند و نصیحت خود داری می شود وتأکید بر معرفی نگرش اجتماعی است. اعتقاد بر این است که جامعه آنقدر پیامهای ضد و نقیص به آحاد خود می دهد که انسانها از نظر ارزش های حاکم بر جامعه دچار سردر گمی می شوند و لازم است در این باره به مردم آموزش داده شود. عده ای به این فعالیت، روشن سازی ارزش ها  یا مدل ارزش ها/ تصمیم گیری[12] نام نهاده اند (مسکوتیس، 1989). می بینیم که این فعالیت ازطرفی در زمر آموزش هنجارها قرار می گیرد و از طرفی به نوعی آموزش مهارت های اجتماعی است. مجدداً مسئله همپوشانی فعالیت های پیشگیری گوشزد می شود

 یکی از ایرادات مطرح دربار اطلاع رسانی این است که گاهی ارائ اطلاعات به ویژه در جمعیت هایی که در معرض خطر نیستند، ممکن است باعث برانگیخته شدن و سوسه و حس تمایل  ولو بصورت اطفاء کنجکاوی گردد واز طرفی متذکر شدیم که در این روش مجاز به ارائ مطالب اغراق آمیز و خلاف نیستیم. به عنوان مثال، واقعیت این است که نیکوتین در مقادیر کم باعث تقویت حافظه و افزایش توجه وتمرکز می شود ومصرف کم مشروبات الکلی از طریق افزایش HDL سرم باعث کاهش احتمال ابتلا به بیماری های قلبی وعروقی می گردد. اکثر اشخاصی که از روی کنجکاوی یک یا چند بار به مصرف مواد مخدر مبادرت می ورزند معتاد نمی شوند. بنابراین اطلاع رسانی ممکن است اثر معکوس بر جای گذارد.عده ای برای بر طرف سازی این معضل به اطلاع رسانی انتخابی[13] اشاره دارند. در این روش هیچگونه مطالب خلاف واقعی بیان نمی شود، بلکه تنها از مطرح شدن اطلاعاتی که ممکن است اثر معکوس به جای گذارند، جلوگیری می شود. ایراد دیگری که بر این روش وارد گردیده این است که مطالعات متعددی نشان داده اند که اکثر فعالیت هایی که در راستای اطلاع رسانی عمل   می کنند، با آنکه اطلاعات مخاطبین را افزایش می دهند ولی تأثیر قابل توجهی در جلوگیری از مصرف مواد و کاهش استفاده از آن ندارند (بوتوین وبوتوین، 1997).

 آموزش مهارت های مقاومت:

در اواخر دهه70 میلادی اوانس و همکارانش[14] در دانشگاه هوستون امریکا دست به فعالیت هایی زدند که نتیج آن ایجاد تغییرات عمده در برنامه های جلوگیری  از مصرف سیگار ، الکل ومواد مخدر بود. بر خلاف روش های مرسوم قبل از اوانس که تأکید عمده بر القاء ترس، پند و تصیحت اخلاقی و اطلاع رسانی و آگاهی دهی داشتند، روش ابداعی او بر عوامل روانی و اجتماعی که تصور می شد زمینه ساز مصرف مواد است، تأکید داشت. اوانس تحت تأثیر دو مفهوم قرار داشت. یکی نظریه های مجاب ساز[15] در علم روانشناسی اجتماعی و دیگری مفهومی بنام مایه کوبی روانی[16] . به اعتقاد او پیام های مجاب کننده برای تغییر نگرش، اعتقادات و رفتار که از محیط به شخص وارد می شوند، مانند میکروب های بیماری زا در مبحث بیماری های عفونی است و لازم است انسان ها تحت مایه کوبی یا نوعی واکسیناسیون روانی قرار گیرند تا به راحتی از پیام هایی که از محیط در یافت می دارند متأثر نشوند. به عنوان مثال، مسئل استعمال دخانیات را درنظر بگیرید. نوجوانان مرتباً تحت فشارهای اجتماعی (پیام های مجاب ساز) برای مصرف سیگار هستند. گروه همسالان و رسانه های جمعی بطور مستقیم (تعارف کردن سیگار یا اصرار بر مصرف آن) و یا غیرمستقیم (ارائ الگوی هایی با موقعیت مطلوب اجتماعی که سیگار مصرف می کنند)، سعی در القاء مصرف سیگار به نوجوانان دارند. اگر نوجوان با اصرار همسالان مواجه شود وسیگار مصرف نکند لابد ترسواست و جوان های برومند سیگار می کشند و ;.. اوانس معتقد بود باید نوجوان ها را در برابر این هجوم ها مایه کوبی کرد (بوتوین و بوتوین، 1997). در روش مایه کوبی روانی، یا به گونه ای که برخی دیگر آن را می نامند: مایه کوبی اجتماعی، از شخص خواسته می شود که ابتدا فشارهای اجتماعی از جانب همسالان، بستگان، دوستان و غیر را شناسایی نماید، سپس به آنها چگونگی مقاومت در برابر شرایط پر فشار آموزش داده می شود. به آنها یاد داده می شودکه از طریق اکتساب مهارت هایی بدون احساس سرخوردگی و عواقب منفی اجتماعی مانند از دست دادن دوستان و انگشت نما شدن، در مقابل مصرف مواد مقاومت کنند. آموزش مهارت های امتناع[17] در واقع هست مرکزی آموزش     مهارت های مقاومت است (دونالدسون و همکاران، 1997). در این روش ها به انسان ها شناسایی شرایطی که ممکن است در آن فشار همسالان را تجربه کنند، آموزش داده می شود تا در این شرایط چه بگویند و چگونه آن را  اداره کنند

در برنامه هایی که برای نوجوانان استفاده می شود،  معمولاً یک  نفر با اندک سنی بیشتر به عنوان رهبر یا  هدایت گر برنامه شناخته شده و آموزش ها از طریق او به سایرین منتقل می گردد. فرضاً شاگردان سوم دبیرستان ممکن است برای شاگردان اول دبیرستان نقش رهبری یا هدایت گر را داشته باشند. گاهی نیز این هدایت گران، همسن و حتی هم کلاس دانش آموزان هستند. منطق ورای استفاده از همسالان برای رهبری این  است که نوجوانان از افراد هم سن سال خود حرف  شنوی بیشتری داشته و گفت آنها را واقعی تر می دانند. به علاوه رهبران فرصت آن را دارند که در کنار آموزش، با همسالان خود در تمرین ایفای نقش شرکت نمایند (بوتوین و بوتوین،  1998). عده ای آموزش مهارت های مقاومت را دسته ای جداگانه ندانسته و آن را در گروه دسته ای جامع تر به نام آموزش مهارت های اجتماعی می دانند (بوکستاین،  1995؛ مسکوتیس،  1989)

 آموزش مهارت های فردی و اجتماعی:

از اواخر دهه 70 میلادی تاکنون، تحقیقات قابل توجهی بر روی الگو یا مدل پیشگیری که هدف آن آموش مهارت های عمومی شخصی و اجتماعی است، صورت گرفته است. این مدل ها به تنهایی یا به همراه روش های آموزش مقاومت به کار گرفته می شوند و در مقایسه با روش های سنتی آموزش و اطلاع رسانی، حتی روش های آموزش مقاومت، بسیار جامع تر می باشند. مبانی نظری این رویکرد یا روش بر 2 نظریه یادگیری اجتماعی[18] بندورا[19] و نظری رفتار مشکل دار[20] جسر[21]  استوار است.نظریه اول معتقد است که افراد از طریق فرایندهای جانشینی مشاهده رفتارهای افرادی که نقش الگو را در زندگی فرد دارند، رفتارهای آنها را کسب می نمایند. همسالان وافرادی که قدری مسن تر هستند برای نوجوانان نقش بر جسته ای در الگو شدن دارند. الگوهایی که همزمان حالتی  مستقل، پر قدرت، جذاب و دارای جذبه جنسی داشته و مواد مخدر مصرف کنند، این پیام را به نوجوانان منتقل می نمایند که استفاده از مواد نه تنها مقبول است، بلکه برای رسیدن به اشتهار و کسب جذابیت الزامی می باشد. همزمان انتظارات نیز از مصرف مواد شکل می گیرد و نقش انتظارات ظاهراً حتی از خود تجربه نیرومند تر است. به عنوان مثال فرد به این نتیجه می رسدکه مصرف الکل، رفتار در شرایط دشوار اجتماعی را تسهیل می کند یا آنکه سیگار دقت را تقویت می نماید. در مجموع نظریه یادگیری اجتماعی ابراز می دارد که افراد می آموزند که مصرف مواد اشکالی ندارد و می تواند حلال بسیاری از مشکلات باشد (بوتوین و بوتوین،  1997؛پنتس،  1999)

طبق نظریه دوم که بطور عمده از فعالیت های جسر شکل گرفته است، رفتار های مشکل دار برای نوجوانان کارکرد داشته و می تواند ابزاری برای رسیدن به اهداف او باشد. منظور از رفتار های مشکل دار، رفتارهایی است که اجتماع یا عرف آن را  برای فرد نمی پسندد و غیرعادی می داند. البته رفتاری، برای نوجوان، مشکل دار ممکن است تلقی شود و برای فردی میانسال، عادی محسوب گردد. ممکن است یک رفتار مشکل دار وسیله ای گردد برای پذیرفته شدن توسط دیگران ، مقابله با اضطراب ، نا امیدی و ناتوانی جنسی ، بر طرف سازی نقص های اجتماعی و غیره. بر اساس این نظریه، هنگامی که فرد دچار ناراحتی است و در زندگی با ناکامی، امیال ارضاء نشده و سر خوردگی مواجه است،  امیال و آرزوهای خود را دور دست و یا غیر ممکن می بیند و همزمان توانایی های اجتماعی لازم برای مقابله با این ناکامی ها را ندارد، به روش هایی که به خیال وی، او را در رسیدن به امیالش یا دوری از حالات ناخوشایند یاری می کنند، رو می آورد. او انتظارات و باورهای خود درباره این روش ها را از طریق یادگیری اجتماعی که بدان اشاره شد، کسب کرده است .جسر معتقد بود که برای فردی که احساس ناکامی می کند و روش های متفاوت برای حل مشکلات را در اختیار ندارد، رفتارهای مشکل دار هر چند مورد سرزنش جامعه باشد از آنجایی که نقش مؤثری در رفع ناکامی دارند به راحتی حذف نمی گردند (بوتوین و بوتوین، 1997؛ ویلز و همکاران، 1999). تحقیقات جسر بر روی فرصت های زندگی در این باره روشنگر هستند. هر شخصی دربار فرصت ها یا انتخاب های آینده در زندگی خود و احتمال دستیابی بدان ها افکار و ایده ای دارد. این فرصت ها ممکن است، تحصیلی، شغلی، انسانی و ;. باشند. جسر از طریق پرسش هایی از نوجوانان می پرسید که احساس می کنند که بعد از فارغ التحصیلی چه مقدار احتمال می دهند که صاحب خانه، خانواده ای مناسب، شغل مطلوب، درآمد مورد نظر، اعتبار و منزلت اجتماعی و غیره گردند؟ نتایج پرسشنامه ها نشان دادند که نوجوانانی که فرصت های اندکی در زندگی خود می دیدند،  بیشتر از آنهایی که در رسیدن به انتخاب های خود درآینده امیدوار بودند، به رفتارهای مشکل دار رومی آوردند. بنابراین احساس درماندگی و ناتوانی در تغییر آینده، زمینه ساز رفتارهایی مانند سوء مصرف مواد است (هیرو و همکاران، 1997)

بنابراین برای نوجوانانی که مهارت های لازم اجتماعی را ندارند،  سوء مصرف مواد مخدر یکی از راههای به ظاهر مؤثر در حل مشکل و مقابله با ناتوانی و سایر احساسات منفی است. به اعتقاد مروجان روش های آموزشی مهارت اجتماعی، تا زمانی که شخص مهارت های لازم درحل مشکلات اجتماعی را به دست نیاورد، رفتارهای مشکل دار خود از جمله مصرف مواد مخدر را ادامه خواهد داد

آموزش مهارت های اجتماعی شامل مواد زیر می گردد:

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید