مقاله عدالت و وظایف دولت دینی در word دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله عدالت و وظایف دولت دینی در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله عدالت و وظایف دولت دینی در word
چکیده
مقدمه
ارزش عدالت
مفهومشناسی عدل
وظیفه دولت و دیدگاهها
عدالت، رسالت اصلی
تعریف دولت دینی
وظایف حکومت دینی
حوزههای عدالت اجتماعی
1 عدالت اقتصادی
2 عدالت مدیریتی
3 عدالت سیاسی و امنیتی
4 حاکمیت ارزشها و معنویت
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله عدالت و وظایف دولت دینی در word
ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، پارسایان، 1379
ـ آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی، به کوشش محمدحسین عرب، بیروت، دارالفکر، 1417 ق
ـ ابراهیمی، محمد و همکاران، اسلام و حقوق بینالملل عمومی، تهران، سحت، 1372
ـ الاحسائی (ابن ابی جمهور) محمدبن علی بن ابراهیم، غوالی اللنالی العزیز یه فی الاحادیث الدینیه، قم، سیدالشهداء(ع)، 1403 ق
ـ احمدبن یعقوب، تاریخ یعقوبی، قم، مؤسسه نشر فرهنگ اهلبیت، بیتا
ـ ارسطو، سیاست، ترجمه حمید عنایت، تهران، نیل، 1337
ـ اسحاقی، سیدحسین، «شاخصههای عدالت گستری در حکومت دینی»
ـ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد بن، غررالحکم و درر الکلم، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1407ق
ـ ثقفی، ابنهلال، الغارات، تحقیق حسینی، بیروت، دارالاضواء، 1407ق
ـ حرعاملی، محمدبن حسن، وسائلالشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ پنجم، 1403
ـ حقیقت، سیدصادق و سیدعلی میرموسوی، مبانی حقوق بشر، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1381
ـ خوانساری، جمالالدین محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، تصحیح میرجمالالدین حسینی ارموی، تهران، دانشگاه تهران، چ سوم، 1360
ـ دلشاد، مصطفی، دولت آفتاب، اندیشههای سیاسی و سیره حکومت علی(ع)، تهران، خانه اندیشه جوان، 1377
ـ راسل، برتراند، تارخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، کتاب پرواز، 1373
ـ راعی، مسعود، «از عدالت تا انصاف راهی به عدالت توزیعی»، در: مجموعه مقالات همایش مالک اشتر، قم، مؤسسه امام خمینی(ره)، 1387
ـ راولز، جان، عدالت به مثابه انصاف، ترجمه عرفان ثابتی، تهران، ققنوس، 1383
ـ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، تهران، مکتبه الاسلامیه، 1363
ـ شریعتپناهی، ابوالفضل، بایستههای حقوقی اساسی، تهران، نشریه یلدا،
ـ طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1417 ق
ـ طباطبائی، سیدمحمدحسین، بررسیهای اسلامی، مقاله اسلام و آزادی، قم، دارالتبلیغ اسلامی، 1396ق
ـ طبری، محمدبن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ترجمه، ابوعلی بلعمی، تهران، اساتید، 1350
ـ غزالی، محمد، نصیحه الملوک، تحقیق جلالالدین همایی، تهران، بابک، 1361
ـ فاستر، مایکل(ب)، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمه جواد شیخالاسلامی، تهران، امیرکبیر، 1358
- فیرحی، داود، «دولت بحران، مشروعیت و رقابتهای سیاسی»، 1387،
ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سیدجلالالدین مجتبوی، تهران، سروش، چ سوم، 1375
ـ کاتوزیان، ناصر، مقدمه علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقی ایران، تهران، شرکت سهامی انتشار، چ چهل و ششم، 1384
ـ کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1388 ق
ـ لک زانی، نجف، «عدالت مهدوی، تداوم رسالت انبیاء»، پژوهه، ش 13، مهرداد و شهریور 1384
ـ مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق
ـ مسعودی، علیبنالحسین، اثبات الوصیه الامام علی بن ابی طالب(ع)، بیروت، دارالاضواء، چ دوم، 1409ق
ـ مصباح، محمدتقی، پرسشها و پاسخها درباره نظام سیاسی اسلام، قم، مؤسسه امام خمینی(ره)، 1380
ـ مصباح، محمدتقی، حقوق و سیاست در قرآن، قم، مؤسسه امام خمینی(ره)، 1377
ـ مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی اقتصاد اسلامی، تهران، حکمت، 1403 ق
ـ مطهری، مرتضی، بیست گفتار، قم، صدرا، چ هشتم، 1361
ـ مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، قم، صدرا، چ هشتم، 1375
ـ مقتل الامامامیرالمؤمنینعلیبنابیطالب(ع)، تحقیق محمدباقر محمودی، مؤسسه طبع و نشر، 1411 ق
ـ نائینی، محمدحسین، تنبیه الامه و تنزیه اکمله، تصحیح سیدمحمود طالقانی، تهران، شرکت سهامی انتشار، چ نهم، 1378
ـ نادری، محمدمهدی، «آموزههایی در مدیریت دولتی بر مبنای رویکرد اسلامی»، در: مجموعه مقالات همایش مالکاشتر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1388
ـ نعمان، محمد بن محمد (شیخ مفید)، الارشاد فی معرفه حجج ا; علی العباد، تصحیح سیدکاظم موسوی، تهران، دارالکتب الاسلامی، 1377 ق
ـ هاشمی، سیدمحمد، حقوق بشر و آزادیهای اساسی، تهران، میزان، 1384
، سال اول، شماره دوم، پاییز و زمستان 1388، 101 ـ
چکیده
عدالت، مقدسترین آرمان بشری در طول زندگی اجتماعی اوست. نیمنگاهی به تلاش مصلحان و اندیشههای فرهیختگان جوامع انسانی، به خوبی ترسیمگر این آرمانشهر است. در فراز و فرودهای تاریخی، هیچگاه نمیتوان به تعریف و تبیین واحدی از عدالت دست پیدا کرد. این اختلاف، پیامدهای متعددی در زندگی اجتماعی و نهادهای مدنی داشته است، و علیرغم وحدت نظر اولیه، شاهد اختلافات بسیاری در نهادهای اجتماعی هستیم. یکی از این اختلافات، مربوط به وظایف دولت و مبنای کارکردی آن وظایف است. ایجاد صلح، تحقق جامعه مدنی، ایجاد حق و آزادی و تحقق مردمسالاری دینی، از جمله پاسخهای ارائه شده به سؤال مزبور است. این مقاله درصدد است با تکیه بر ماهیت عدالت، به عنوان اصلیترین وظیفه دولت دینی، به تعیین مصادیق آن بپردازد و با تکیه بر آموزههای دینی در خصوص عدالت اجتماعی و با ملاحظه عنصر انصاف، وظایف دولت را ترسیم نماید
کلید واژهها: دولت، دولت دینی، عدالت، انصاف، تلازم حق، تکلیف
مقدمه
سخن از عدالت، سخن از مفهومی است که قدمتی به طول هستی دارد. برخورداری از چنین سابقهای، عدالت را با فراز و فرودهایی، هم در مباحث آکادمیکی و هم در مباحث اجرایی، همراه کرده است، به گونهای که به جرئت میتوان گفت، هیچ مفهومی از چنین وضعیتی برخوردار نمیباشد. آنچه بیتالغزل این مسیر طولانی را شکل میدهد، پذیرفتن اجماعیِ عدالت و ارائه آن به عنوان مطلوب همه انسانها است، اما در خصوص اینکه ماهیت چنین واژهای کدام است، نمیتوان به مرز مشترکی رسید، به گونهای که باید گفت: این پذیرش کلی و همگانی، تنها در حد واژه است و آنگاه که از این مرز عبور میکنیم، سؤالات متعددی خودنمایی میکند. محور تمام سؤالات، به ماهیت عدالت بر میگردد؟ در رویکردی جزئینگر، در خصوص عدالت این سؤالات مطرح است: معیار تشخیص رفتار عادلانه کدام است. راهکار اجرایی کردن ماهیت عدالت چیست؟ نسبت عدالت و تساوی و نسبت عدالت و انصاف، چگونه تعیین میشود؟ در نگاه دینی، عدالت چگونه تعریف شده و معیار اجرایی آن کدام است؟ اینها و سؤالات متعدد دیگر، همگی عوامل بر هم خوردن وحدت نظر در رابطه با تبیین ماهیت عدالت است. از بین سؤالات قابل پژوهش و تحقیق در رابطه با عدالت، نوشتار فعلی قصد دارد تا با تکیه بر آموزههای دینی و استمداد از تعالیم آسمانی، ضمن تعریف و تبیین ماهیت عدالت، به اثبات دو موضوع مرتبط و مکمل، یعنی اثبات این نکته که وظیفه اصلی دولت، ایجاد عدالت در جامعه و در قبال شهروندان است و تعیین مصادیق رفتار عادلانه، بپردازد
ارزش عدالت
ضرورت هر واژه را میتوان از نوع آثار وجودی آن و نیز تعدد کاربرد چنین واژهای شناخت؛ عدالت، حقیقتی است ماندگار در تاریخ و رمز ماندگاری دولتها، میزان کارآمدی دولتها به میزان پایبند آنها به عدالت بستگی دارد، التزام عملی دولتها به اجرای تعهدات عدالتخیز، به میزان عدالتگرایی و عدالتمحوری آنها وابسته است و عدالت، سمت و سوی فعالیت دولت در جهت ایجاد مدینه فاضله را نشان میدهد
با رجوع به آموزههای آسمانی، اهمیت عدالت نمایان خواهد شد. قرآن کریم از مؤمنان میخواهد، نگهدار عدالت باشند و در دعاوی و اختلافات، بر مبنای عدالت شهادت دهند، هر چند نتیجه چنین رفتاری، بر ضرر فرد یا بستگان درجه یک او باشد. (نساء: 135) در جای دیگر، خداوند به مؤمنان دستور اجرای عدالت را صادر میکند (نحل:9) و در سوره «شوری» از نمونه عینی اجرای عدالت سخن به میان میآورد.( شوری:15) این آیه از قول پیامبراکرمبیان میکند که مأموریت انجام و تحقق عدالت را بر عهده دارد. علامه طباطبائی در تفسیر المیزان در خصوص این آیه میفرماید: «یعنی همه شما را به یک چشم ببینم؛ قوی را بر ضعیف، ثروتمند را بر فقیر، سفید را بر سیاه ترجیح ندهیم. پس حقیقت دعوت، متوجه همه و عموم مردم در برابر دعوت مساوی هستند». امام علی(ع) در راستای اهمیت عدالت میفرماید: «برترین بندگان خدا در پیشگاه او رهبر عادل است که خود هدایت شده و دیگران را هدایت میکند، سنت شناخته شده را برپا دارد و بدعت ناشناخته را بمیراند». در نامه، 53 امام(ع) خطاب به مالک میفرماید: «دوست داشتنیترین امور در نزد تو، در حقْ میانهترین و در عدلْ فراگیرترین و در جلب خشنودی مردمْ گستردهترین باشد». امام در خطاب اتمام حجتگونه خویش، عدم رعایت عدالت و انصاف را به مثابه ظلم بر بندگان خدا تلقی کرده و آن را مساوی دشمنی با خدا تعریف میکند که در نتیجه، خدا خصم او خواهد شد. امام در خطبه 126، خطبه 5 و نیز نامه 45، کاملاً به اهمیت این موضوع توجه کرده و آن را تبیین کردهاند. در یک جمله باید گفت: به دلیل اینکه ظلم و جور، محوکننده همه ارزشها است (الجور ممحاه شیء)، در مقابل، عدالتْ بنیاد دین و بنیاد حکومت است
با لحاظ آنچه در کلمات آسمانی بیان شده است، میتوان گفت: عدالتْ زیربنای همه حوزههای اجتماعی است البته مهمتر از خود عدالت، اجرای آن و نهراسیدن در انجام این وظیفه است. امام با درک صحیح از این موضوع، در نامه 53 به مالک اشتر گوشزد میکند که شجاعانه در راه عدالت اقدام کند، از هیچ پیشامدی نهراسد، همه مشکلات را تحمل کند، تنها به عاقبت نیک و فرجام بایسته آن توجه کند. امام علی(ع)، آرامش حاکم را در این نکته خلاصه میکند که عدالت در حیطه او حاکمیت پیدا کرده باشد
نکته قابل ذکر آنکه، پررنگ بودن عدالت، منافاتی با ارزشمند بودن اصل محبت و اخوت حاکمان و مردم، و تلاش برای حل مشکلات از طریق محبت ندارد، چرا که عدالتْ یک اصل حقوقی و محبتْ یک اصل اخلاقی است؛ در نتیجه، همه آزادیها و حقوق در پرتو عدالت شکل میگیرند و جهت خود را پیدا میکنند. ناگفته نماند، اصل عدالت در بسیاری از مکاتب حقوقی هم مطرح است، اما ریشه اصلی اختلاف، معیار عدالت و عامل پیدایش حق در جامعه و در نهایت، نوع وظایف حکومت ناشی از معیار پذیرفته شده در خصوص عدالت میباشد، برای مثال، لیبرالیسمْ عدالت را به معنای برتریهای طبیعی و توجه به امیال و مکتب مارکسیسم، عدالت را به معنای کار و تلاش اقتصادی تعریف میکند
مفهومشناسی عدل
ضرورت تعریف عدالت و شناخت ماهیت آن، به دلیل وجود ابهامهایی متعددی است که در این حوزه، خودنمایی میکند. اشاره به برخی از این موارد، بیانگر ضرورت تعریف میباشد، برای مثال، آیا عدالت یک امر ذهنی فاقد ملاک و معیار است، یا امری است، عینی و دارای ملاک؟ آیا عدالت قابل تقسیم به عدالت مثبت و منفی میباشد؟ آیا عدالت همین توافقات جمعی است؟ و بالأخره، آیا انجام رفتار عادلانه در هر حالی مطلوب است؟ و سؤالات متعدد دیگری که همگی از ضرورت تعریف و شناخت ماهیت عدالت،حکایت دارند
در نگاه سقراط، عدالتْ همسازی بین اصالت فرد و اصالت جامعه است؛ بدین معنا که با بهتر ساختن خویش، میتوان دیگران را بهتر کرد، بدون اینکه نیازی به از پای درآوردن دیگران باشد. اتخاذ روش مدارا و اقناع افکار، راهکار عملی اجرای عدالت در حوزه فلسفه سیاسی است
در اندیشه سیاسی افلاطون، عدالتْ سپردن امور به دست فیلسوف شایسته است و نه داشتن دموکراسی، که شیوهای بیخردانه و لاابالیگرانه میباشد. از نظر ارسطو، فلسفه سیاسی در تحقق خیر کثیر است که از طریق حاکمیت قانون شکل میگیرد و این روش موجب میشود فرمانروا به جای تبعیت از هوا و هوس، به تبعیت از قانون وادار شود و قانونْ خردی است پیراسته از همه هوا و هوسها. در نگاه سیسرون (106-43 ق.م) عدالت، حاکمیت قانون، و آزادی است. قانون، محصول قدرت فائقه پادشاه و اختیار طبقه ممتاز است. در باور اندیشمندان مسیحی قرون وسطی، از جمله سنت اوگستین و سنتوماداکن عدالت آن است که وفق خواستههای یزدانی عمل شود و قوانین طبیعی نیز در صورت هماهنگی با مشیت الهی، معتبر میباشند
در نگاه فارابی مدینه فاضله براساس عدالت و تعاون اجتماعی شکل میگیرد و عدالت به معنای تقسیم مساوی خیرات عمومی است و وظیفه دولت، تصویب قانونی برای اجرایی شدن این توزیع است. خیرات عمومی از نظر فارابی شامل: امنیت، سلامت، کرامت، آبرو و مانند اینها میباشد. در نگاه فارابی، توزیع مساوی به معنای نادیده گرفتن شایستگی فردی نیست، که وجود این شایستگیها خود عاملی در راستای تحقق توزیع مساوی است
بنابراین، میتوان درباره ماهیت عدالت، این موارد را با در نظر گرفتن اندیشههای گوناگون اشاره کرد
الف: عدالت به معنای قواعد موجود در طبیعت است که از اراده حاکم یا قرارداد اجتماعی؛
ب: عدالت به معنای دریافتهای عقلی؛
ج: عدالت به معنای زندگی آرام؛
د: عدالت به معنای فراهم شدن خیر و صلاح عموم؛
ه : عدالت یعنی مطابقت با نظم؛
و: عدالت به معنای مشیت الهی
ز: عدالت به معنای برخورداری از توسعه پایدار
اکنون این سؤال مطرح است: از منظرگاه دینی چه تعریفی از عدالت میتوان ارائه کرد؟ با رجوع به آموزههای وحیانی، میتوان گفت: عدالت به معنای ایجاد فرصت مناسب در راستای تحقق شایستگیهای افراد است. رسیدن به این هدف منوط، بسته به ایجاد رقابت سالم بین شهروندان، توسط دولت است. افراد جامعه از استعدادها و توانمندیهای متفاوتی برخوردار هستند و عدالت، یعنی بروز این استعدادها از طریق فراهم ساختن شرایط یک مسابقه سالم با توزیع امکانات لازم و مناسب و مدنظر قرار دادن وضعیت افراد؛ از این رو، برخی به دلیل شایستگی و برخی به دلیل نیاز، مستحق برخورداری از عدالت میشوند. بنابراین، هم باید زمینه عدالت معاوضی و هم عدالت توزیعی توسط دولت فراهم آید