مقاله مبانی و مفاهیم فرهنگ سازمانی در مدیریت در word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله مبانی و مفاهیم فرهنگ سازمانی در مدیریت در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مبانی و مفاهیم فرهنگ سازمانی در مدیریت در word
چکیده
مقدمه
مفهوم فرهنگ;
تعریف فرهنگ;
ویژگیهای فرهنگ;
تعریف سازمان
مفهوم فرهنگ سازمانی
تعریف فرهنگ سازمانی
ویژگیهای فرهنگ سازمانی
عوامل و اجزاء فرهنگ سازمانی
چگونگی شکلگیری و تداوم فرهنگ سازمانی
فرآیند تغییر فرهنگ سازمانی
آموزشهای مورد نیاز
سیلابس آموزشهای موردنیاز
مدیریت استراتژیک;
برنامه ریزی و کنترل در مدیریت
مدیریت تغییر
مدیریت تعارض;
مدیریت مشارکتی
اصول و فنون مذاکره
تصمیم گیری
تیم سازی
برگزاری جلسات موثر
مدیریت انگیزش;
مدیریت پروژه
مدیریت رضایت مشتریان
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله مبانی و مفاهیم فرهنگ سازمانی در مدیریت در word
مبانی تئوری وطراحی سازمان ، ریچارد ال .دفت ، ترجمه علی رضائیان و سید محمد اعرابی ، دفتر پژوهشهای فرهنگی ، چاپ هفتم
مدیریت تغییر ، رابرت هلر، ترجمه خدایارابیلی ،سعید علیمیرزائی،انتشارات سارگل ،چاپ دوم
ارتباط موثر ، رابرت هلر ، ترجمه سعید علیمیرزائی، انتشارات سارگل ، چاپ دوم
مدیریت تغییر سازمانی، دنیس تی جف ، ترجمه بهزاد رمضانی ، نشر دایره ، چاپ اول
مدیریت استرس، کنت بلانچارد، ترجمه بهزاد رمضانی ، نشر واحدی ، چاپ اول
فرهنگ سازمانی ، ادگار شاین ، ترجمه محمد ابراهیم محجوب ، نشر فرا ، چاپ اول
مفهوم فرهنگ
فرهنگ واژهای است که علمای علم اجتماع و پژوهشگران رشته مردمشناسی آن را به کار میبرند و این واژه از گسترش وسیعی برخوردار است و آنچنان مفید واقع شده که آن را در سایر علوم اجتماعی نیز به کار میبرند. فرهنگ در قالب بحث تخصصی خود در حدود اواسط قرن نوزدهم در نوشتههای علمای مردمشناسی پدیدار شد و کاربرد علمی کلمه فرهنگ در اواخر قرن مذکور توسط تایلر (1917ـ1832) مردمشناس انگلیسی صورت گرفت. یکی از مبانی اساسی علوم رفتاری با رشته انسانشناسی آغاز میشود و یکی از رشتههای فرعی انسانشناسی، انسانشناسی فرهنگی است که با مطالعه رفتار سازمانی ارتباط نزدیک دارد. انسانشناسی فرهنگی با رفتار مکتسبه انسانها که از فرهنگ آنها تأثیر میگیرد و نیز با فرهنگ متأثر از این رفتار سر و کار دارد. در واقع بدون فهم عمیق ارزشهای فرهنگی جامعه نمیتوان رفتار سازمانی را به درستی فهمید. نقشی که فرهنگ در رفتار انسان ایفا میکند، یکی از مهمترین مفاهیمی است که در علوم رفتاری وجود دارد
به صورت خیلی کلی مفهوم فرهنگ عبارت است از، کیفیت زندگی گروهی از افراد بشر که از یک نسل به نسل دیگر انتقال پیدا میکند. به عقیده ادگار شاین فرهنگ را میتوان بهعنوان یک پدیده که در تمام مدت اطراف ما را احاطه کرده است مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. به نظر وی هنگامی که فردی، فرهنگی را به سازمان یا به داخل گروهی از سازمان به ارمغان میآورد میتواند به وضوح چگونگی به وجود آمدن، جای گرفتن و توسعه آن را ببیند و سرانجام آن را زیر نفوذ خود درآورده، مدیریت نماید و سپس تغییر دهد. پژوهشگران مسائل فرهنگی، کاربرد فرهنگ را در دو زمینه بیان میکنند
فرهنگ در گستردهترین معنی میتواند به فرآوردههای تمدن پیچیده و پیشرفته اشاره داشته باشد که در چنین معنایی به چیزهایی مانند ادبیات، هنر، فلسفه، دانش و فنشناسی باز میگردد
در زمینه دیگر فرهنگ از سوی مردمشناسان و دیگر کسانی که انسان را بررسی میکنند به کار میرود در این معنی به آفریدههای اندیشه، عادات، اشیاء عادی اشاره دارد که در پی انباشت آنها سازگاری پیچیدهای بین انسان و محیط طبیعی وی پدید میآید
تعریف فرهنگ
فرهنگ در زبان فارسی معانی مختلفی دارد که مهمترین آنها ادب، تربیت، دانش، مجموعه آداب و رسوم، علوم، معارف و هنرهای یک جامعه است. از دیدگاه علمی تعاریف متعدد و متنوعی از فرهنگ ارائه گردیده که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود
در فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ عبارت است از دانش، ادب، علم، معرفت، تعلیم و تربیت، آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت
فرهنگ لغات وبستر، فرهنگ را مجموعهای از رفتارهای پیچیده انسانی که شامل افکار، گفتار اعمال و آثار هنری است و بر توانایی انسان برای یادگیری و انتقال به نسل دیگر تعریف میکند
به عقیده هافستد فرهنگ عبارت است از: اندیشه مشترک اعضای یک گروه یا طبقه که آنها را از دیگر گروهها مجزا میکند و در جایی دیگر، فرهنگ بهصورت مجموعهای از الگوهای رفتار اجتماعی، هنرها، اعتقادات، رسوم و سایر محصولات انسان و ویژگیهای فکری یک جامعه یا ملت تعریف میشود
ویژگیهای فرهنگ
با بررسیهای زیادی که از فرهنگهای مختلف به عمل آمده، چنین به نظر میآید که علیرغم تفاوتهای موجود، همه فرهنگها دارای ویژگیهایی هستند که تعدادی از آنها را میتوان به شرح زیر معرفی کرد
فرهنگ آموختنی است. فرهنگ خصوصیتی غریزی است و ذاتی نیست. فرهنگ نظامی است که پس از زاده شدن انسان در سراسر زندگی آموخته میشود
فرهنگ آموخته میشود. انسان میتواند عادتهای آموختهشده خود را به دیگران منتقل کند
فرهنگ اجتماعی است عادتهای فرهنگی، ریشههای اجتماعی دارند و شماری از مردم که در گروهها و جامعهها زندگی میکنند در آن شریک اند
فرهنگ پدیدهای ذهنی و تصوری است. عادتهای گروهی که فرهنگ از آنها پدید میآید بهصورت هنجارها یا الگوهای رفتاری، آرمانی ذهنی میشوند یا در کلام میآیند
فرهنگ خشنودیبخش است. هر فرهنگی که نتواند از عهده تعیین هدف اعلای زندگی برآید از برآوردن آرمانهای عالی حیات نیز ناتوان است. عناصر فرهنگی تا زمانی که بر افراد یک جامعه خشنودی نهایی میبخشد میتوانند پایدار بمانند
فرهنگ سازگاری مییابد. فرهنگ دگرگون میشود و فرا گرد دگرگونی آن همراه با تطبیق و سازگاری است
فرهنگ یگانهساز است. عناصر هر فرهنگ گرایش به آن دارند تا پیکری یکپارچه و به هم بافته و سازگار پدید آورند و این سازگاری به زمان نیاز دارد
تعریف سازمان
این موضوع که باید سازمان را بهعنوان نوعی فرهنگ به حساب آورد یعنی سیستمی که اعضای آن استنباط مشترکی از سازمان دارند یک پدیده نسبتاً تازه است. در گذشته تصور بر این بود که سازمان یک وسیله یا ابزاری منطقی است که میتوان با استفاده از آن یک گروه از افراد را کنترل و کارهای آنها را هماهنگ کرد. این سازمان دارای سطوح عمودی، دوایر، سلسله مراتب اختیارات و از این قبیل ویژگیها بودند. ولی واقعیت این است که یک سازمان بیش از اینها ست و مانند یک فرد دارای شخصیت است .هنگامیکه یک سازمان بهصورت یک نهاد درمیآید دارای نوعی حیات و زندگی میشود که با زندگی اعضای آن متفاوت است و به خودی خود دارای ارزش میشود. از اینرو هنگامیکه سازمان بهصورت یک نهاد درمیآید الگوی خاصی از رفتار مورد قبول همه اعضای سازمان قرار خواهد گرفت که در همه جای سازمان به چشم میخورد
سازمان عبارت است از فرایند های نظام یافته از روابط متقابل افراد برای دست یافتن به هدفهای معین. این تعریف از پنج عنصر تشکیل شده است
سازمان همیشه از افراد تشکیل میشود
این افراد به طریقی با یکدیگر ارتباط دارند و بین آنها روابط متقابل برقرار است
این روابط متقابل را میتوان نظام بخشید
کلیه افراد در سازمان دارای هدفهای مشخصی هستند و بعضی از این هدفها در عملکرد آنها اثر میگذارند. هر فرد انتظار دارد که از طریق همکاری در سازمان به هدفهای شخصی خود نیز نایل شود
این روابط متقابل همچنین نیل به هدفهای مشترک سازمان را میسر میکند و اعضای سازمانها برای دست یافتن به هدفهای فردی، حصول هدفهای مشترک سازمانی را دنبال میکنند. با توجه به تعریف فوق، سازمان چیزی جز روابط متقابل بین افراد نیست و ساختار سازمانی این روابط متقابل را که شامل تعیین نقشها، روابط بین افراد، فعالیتها، سلسله مراتب هدفها و سایر ویژگیهای سازمان است، منعکس مینماید
مفهوم فرهنگ سازمانی